مستند Audrey محصول سال ۲۰۲۰ آمریکا دربارهی زندگی ستارهی محبوب دهه ۵۰ و ۶۰ هالیوود «آدری هپبورن» است. مستندی که دورههای مختلف زندگی او را بههم پیوند میزند اما در عمل چیزی بیشتر از اطلاعات قابل دسترس به مخاطب ارائه نمیدهد.
مستند Audrey با تمرکز بر یک شخصیت ساخته شده است. یک ستارهی سینما که بر خلاف نمونههایی مثل «مرلین مونرو» زندگی عجیب و هیجانانگیزی هم نداشته است. یک دختر ساده و احساسی که دل مردم جهان را در زمان کوتاهی برد بدون آنکه هیچ حاشیهی غیراخلاقی داشته باشد. در مواجهه با مستندی که پس از ۷۰ سال از دوران اوجگیری این سوپراستار ساخته شده سوالی که ذهنم را مشغول میکند این است: چه چیز از این مستند نصیبم میشود که در جستجوهای شخصی به آن برنخورم؟ این همان نقطهای است که باعث میشود Audrey با سر زمین بخورد و تبدیل به یک مستند عمیق و تاثیرگذار نشود. مستندی که از پتانسیلهای موجود در ایده استفاده نکرده است و هدفش را در حد تعریف یک شخصیت نگه داشته است. هر چند تعریف شخصیت هم چندان عمیق و ریشهای نیست و به سطح ظاهری آدری هپبورن اکتفا کردهاند.
اگر آدری هپبورن را دوست دارید و حوصله ندارید اطلاعات زندگینامهاش را با تحقیق به دست بیاورید این مستند کار شما را راحت کرده است. میتوانید لم بدهید روی کاناپه و همه چیز را از کودکی تا بزرگسالی و مرگ آدری بفهمید. میفهمید چند بار ازدواج کرده است. در چه فیلمهایی بازی کرده است. چه سالهای جایزهی اسکار برده است. چرا به بازیگری علاقهمند شده است. روحیاتش به کدام نقشهایش نزدیک بوده و البته چرا اینقدر محبوب و معروف شده است. بعد هم دربارهی دوران پایان زندگیاش و فعالیتهای خیرخواهانهاش در یونیسف خواهید فهمید. همان کاری که دیگر بازیگران زن هالیوودی هم در دوران افولشان کردهاند. نیکول کیدمن و آنجلینا جولی مشتی نمونهی خروار هستند. اطلاعاتی که نتیجهی تحقیق دمدستی است. همهی اینها در صفحهی ویکیپدیای این بازیگر سرشناس هم موجود است. حتی نیاز به تحقیق مفصل و پر و پیمانی نیست. حتی نیاز نیست برای به دست آوردن اطلاعاتی ناب سری به آرشیو مجلات قدیمی هم بزنید. همینقدر سطحی و پیشپاافتاده.
در مواجهه با مستندی که پس از ۷۰ سال از دوران اوجگیری این سوپراستار ساخته شده سوالی که ذهنم را مشغول میکند این است: چه چیز از این مستند نصیبم میشود که در جستجوهای شخصی به آن برنخورم؟
احتمالاً جذابترین فصل فیلم آنجاست که دلایلی دربارهی چگونگی تبدیل شدن آدری به یک نماد در آمریکا مطرح میشود. مهمترین دلیل نقش لباس و طراح لباس آدری در شکلگیری این نماد است. لباسهایی که برای آدری دوخته میشد آشکارا با دیگر سوپراستارها فرق میکرد. هیچ شباهتی به مرلین مونرو نداشت. نوعی سادگی دلنشین به واسطه قد بلند، لبخند جذاب و وقاری که احتمالاً نتیجهی سبقهی اشرافیاش بود باعث میشد تا فاصلهی مشخصی از رقیبانش بگیرد. مستند حتی کنکاشی در دلایل شکلگیری این نماد نمیکند. حتی دربارهی تأثیراتی که این نماد بر جامعهی آمریکا گذاشت حرفی به میان نمیآورد. آیا نماد آدری هپبورن تبدیل به یک لایف استایل برای زنان آمریکایی شد؟ نمود این سبک زندگی در چه چیزهایی دیده شد؟ پرسشهایی که فیلم جوابی برایشان ندارد.
یکی از تکنیکهایی که در مستند استفاده شده روایت اول شخص آدری از شخصیت خودش است. مستند با نریشنی آغاز میشود از زبان آدری که اطلاعاتی دربارهی خودش حرف میدهد. تکنیکی که با جلو رفتن مستند فراموش میشود و کنار گذاشته میشود. آدری ادعا میکند که بازیگری برایش شبیه به علاقهی ابتدایی او یعنی رقص است. او ادعا میکند که من خودم بودم ولی بسیار خوششانس بودم که خودم برای همه جذاب بود. سادگی او باعث میشد که بیشتر قلبها را تسخیر کند. فرآیند چهره شدن او به عنوان یک زن نه ریشه در جذابیتهای صرفا ظاهری داشت و نه حاصل تبلیغات گسترده و مصاحبههای جنجالی بود. (موضوعی که این روزها خیلی از بازیگران را به واسطهی حاشیههای زندگی شخصیشان به شهرت میرساند به هیچ عنوان درباره آدری صادق نبود.)
فرم ابتدایی فیلم میتوانست جذابیتهای زیادی را به فیلم اضافه کند اما با ورود مصاحبهها ایده فراموش میشود و همه چیز محدود به نظر دیگران دربارهی این ستاره میشود. پسر آدری، منتقدهای فیلم و دیگران کسانی که دربارهی او حرف میزنند همان شیوهی مرسوم مستندسازی را در ذهن زنده میکنند که بدون خلاقیت منجر به تعریف شخصیت از زبان دیگران میشود. هر چند در نهایت همهی اطلاعاتی که از آدری مطرح میشود ما را به یک کل منسجم میرساند و چیزهایی دربارهی او میفهمیم اما از درونیات او چیزهای زیادی نمیفهمیم. انگار هدف فیلم چیزی فراتر از چند خط نریشن ابتدایی نخواهد رفت.
احتمالاً جذابترین فصل فیلم آنجاست که دلایلی دربارهی چگونگی تبدیل شدن آدری به یک نماد در آمریکا مطرح میشود. مهمترین دلیل نقش لباس و طراح لباس آدری در شکلگیری این نماد است
او یک بازیگر اصیل بود که قرار نبود شبیه به هیچیک از گذشتگان خودش شود و با تاکید بر شخصیت منحصر به فردش پیش میرود. همهی تلاشهای آدری بر اساس ایدهی اولیهای بود که در ذهن داشت: او میخواست بتواند برقصد. چه به عنوان رقصنده، چه به عنوان بازیگر و چه به عنوان یک فعال اجتماعی. وقتی در انتهای فیلم سه کاراکتری که نقش آدری را در سنهای مختلف بازی کردهاند در یک سالن رقص به هم میپیوندند و یک کل منسجم میشوند ایده به شکل تصویری به نهایت میرسد. احتمالاً این تنها بخشی است که بدون در نظر گرفتن اطلاعات ریز و درشت مستند میتوان درباره شخصیت آدری اطلاعاتی عمیق برداشت کرد. هر چند این ایده به اندازه کافی قدرتمند نیست که بتواند بار یک مستند یک ساعت و چهل دقیقهای را به دوش بکشد. نتیجه، سرخوردگی دوستداران آدری هپبورن خواهد بود که با انگیزهی شناخت بیشتر او سراغ تماشای مستند آمدهاند و دست خالی به پایان رسیدهاند.
مالی هاسکل منتقد فیلم در مستند توضیح میدهد آدری هپبورن چطور با ظاهر خود شکلی از مقاومت را در جامعهی زنان آمریکایی باب کرد. با موهای کوتاه و لباسهای سادهی خود که به او امکان ماجراجویی میداد. امکان اینکه رها باشد و بتواند سوار دوچرخه یا موتورسیکلت شود. آدری نه به عنوان یک سوژه برای دیدن که به عنوان سوژهای برای همراه شدن مطرح میشود. شکل رفتار او در فیلم Love In Afternoon «عشق در بعد از ظهر» هم تاکیدی بر همین رهایی و ماجراجویی بود. وقتی آدری در نقش آریان چاواس دختر کارآگاه خصوصی سعی میکند با کنجکاویها و سرک کشیدنهایش شبیه به پدرش یک کاراگاه باشد اما در دام عشقی مردی جذاب گرفتار میشود. او توانست با همین کنشمندی قاعدهی مردانهی هالیوود را بر هم بزند و تبدیل به شخصیت محوری فیلمها شود. تبدیل به کسی که مخاطب نه صرفاً به خاطر دیدنش بلکه به خاطر همراه شدن با او و تماشای موفقیت یا شکستش به سالن سینما بروند.
همهی تلاشهای آدری بر اساس ایدهی اولیهای بود که در ذهن داشت: او میخواست بتواند برقصد. چه به عنوان رقصنده، چه به عنوان بازیگر و چه به عنوان یک فعال اجتماعی
با ورود مستند به زندگی شخصی آدری کسالت هم به فیلم تزریق میشود. آدری هیچ نکتهی جذابی در زندگی شخصیاش ندارد. شاید مهمترین عنصری که او را متمایز میکند نبود شور و شوقهای احساسی در زندگی شخصی مثل رقیبانش باشد. برخلاف مرلین مونرو که زندگی حاشیهاش توجه همه را برمیانگیخت زیست سادهی آدری چیز زیادی برای عرضه نداشت. او یک اشرافزاده بود که به قول خودش سعی میکرد به همه محبت کند. ازدواجهای ناموفقش هم تفاوت چندانی با شکستهای عشقی دیگر بازیگران هالیوود نداشت و مسلماً آنقدر تاثیرگذار و مهم نبودند که این حجم از مستند را به خودشان اختصاص بدهند. در حقیقت نبود هدف روایی مشخص در طول مستند باعث میشود فیلمساز به هر قسمت از زندگی آدری که دلش بخواهد سرک بکشد و در هر بخش هر چقدر که دلش بخواهد بماند و در نتیجه چیزی جز کسالت برایمان نداشته باشد.
آدری هپبورن یکی از محبوبترین بازیگران تاریخ سینما برای فیلمدوستان است. بازیگری به با گذر از ظاهر فریبنده و دلنشینش مهربانی را در فیلمهایش به مخاطبان تزریق کرد و شور زندگی را به نمایش گذاشت. در فیلمهای ماندگار زیادی نقش ایفا کرد. از تعطیلات رم که بابتش اولین اسکارش را گرفت تا صبحانه در تیفانی، سابرینا، عشق در بعد از ظهر و ... همیشه آن قامت بلند و وقار همراهش بود و دل میبرد. مستند Audrey محصول سال ۲۰۲۰ برای چنین بازیگری محبوبی کمی در ذوق میزند. اگر هم چیزی برای دوست داشتن داشته باشد به خود شخصیت آدری هپبورن بازمیگردد نه انتخابهای هوشمندانه مستندساز که بتواند ما را سر ذوق بیاورد.