قسمت چهارم سریال WandaVision به سوالات زیادی در مورد مونیکا رمبو، سازمان SWORD و اتفاقاتی که در وستویو در جریان است پاسخ میدهد، اما آیا واقعا بزرگترین راز سریال را فاش کرده است؟ در ادامه با میدونی و نقد قسمت چهارم سریال وانداویژن همراه باشید.
ادامه نقد ممکن است بخشهایی از داستان و اتفاقات قسمت چهارم سریال WandaVision را برای شما فاش کند
قسمت سوم سریال WandaVision در حالی به پایان رسید که واندا متوجه شد جرالدین بخشی از اعضای شهر وستویو نیست و در ادامه او را به خارج از شهر فرستاد و حالا در قسمت چهارم سریال شاهد جواب دادن به بخش مهمی از سوالات هستیم. قسمت چهارم سریال وانداویژن درواقع یک قسمت خاص و مهم در اولین سریال و حتی خود دنیای سینمایی مارول محسوب میشود که بخشی از آن به روز بازگشت افراد پودر شده با بشکن تانوس در فیلم Avengers: Endgame اختصاص داشت و بالاخره دیدیم که مردم چگونه و در چه وضعیتی بازگشتند و این موضوع از نگاه مونیکا رمبو نمایش گذاشته شد که درکنار یک تخت خالی بیدار میشود و شاهد هرجومرج در بیمارستان است و او در ادامه متوجه میشود در زمانیکه حضور نداشته، مادرش بهخاطر بیماری سرطان فوت کرده است؛ شروعی شوکه کننده و قوی برای قسمت چهارم سریال WandaVision.
قسمت چهارم سریال WandaVision درواقع میتوان از آن بهعنوان نمایش بخشی از منشا داستانی مونیکا رمبو و سازمان SWORD هم یاد کرد. سازمان SWORD توسط مادر مونیکا رمبو تأسیس شده و خود مونیکا یکی از اعضای آن به حساب میآید که میتوان این موضوع را به اتفاقات فیلم کاپیتان مارول هم مرتبط دانست و حالا اتفاقات این فیلم کمی اهمیت بیشتری پیدا خواهد کرد. در هر حال این قسمت نقش مهمی برای معرفی مونیکا رمبو و سازمان SWORD داشت و میتوان گفت که در این کار نیز موفق بوده است. همانطور که گفتم این قسمت در نقش جواب دادن به سوالات و پر کردن تکههای پازلی عمل کرد که در قسمتهای قبل بهوجود آماده بود و یکی از این سوالات نحوه ورود مونیکا رمبو به وستویو بود که متوجه شدیم او چگونه وارد این شهر که ظاهرا وجود خارجی هم ندارد، شده و تصمیم گرفته تا جایی که میتواند به واندا نزدیک شود و پرده از راز این شهر و اتفاقاتی که در آن جریان دارد، پرده بردارد.
در قسمت چهارم سریال WandaVision حالا به روزی بازگشتیم که مونیکا وارد شهر میشود و در ادامه شاهد تلاش سازمان SWORD برای خارج کردن مونیکا و سایر افراد شهر و یافتن دلایل این اتفاقات هستیم که بهنظر میرسد آنها هم واقعا نمیدانند که چه اتفاقاتی در جریان است. یکی از نکات جالب توجه این قسمت مشخص شدن این نکته است که زمان اتفاقات داخل وستویو کاملا با دنیای بیرون تفاوت دارد و اتفاقات آن مثل یک سریال سیتکام در جریان است. درواقع تمامی شخصیتهای شهر مثل مهرههای شطرنج در طول داستان قرار گرفته و باید طبق فیلمنامه که ظاهرا توسط واندا خلق شده، بازی کنند و هر قسمت دوره و محیط داستانی هم تغییر پیدا میکند. درواقع واندا تلاش کرده تا رویای داشتن یک زندگی مشترک و عادی را با ویژن محقق کند، اما چرا بهصورت یک سریال سیتکام؟ شاید همین نکته باعث جالبتر شدن سریال وانداویژن شود. درواقع بسیاری از کسانی که خارج از آمریکا زندگی میکنند، این تصور را دارند که زندگی افراد در این کشور مانند سریالهای سیتکام است.
حالا واندا ماکسیموف هم یک خارجی است و اکنون در آمریکا زندگی میکند و درواقع یک الگوی مشابه را این سریال تلاش کرده داشته باشد و آن هم این است که یک نفر که وارد یک شهر غریبه میشود و حالا در تلاش است تا با همسایگانش ارتباطی دوستانه برقرار کند و همرنگ جامعه اطرافش شود؛ یک زندگی خیالی، جذاب و ایدهآل. درواقع از همان ابتدا هم میتوانستیم چنین الگویی را در سریال مشاهده کنیم، اما اکنون از نگاه افراد خارج وستویو کمی منطقیتر شده و حالا میبینیم اگر در هر قسمت اشکالی مثل قضیه رادیو یا بخشی که مامور SWORD از فاضلاب خارج شد یا حتی پایان قسمت سوم پیش میآمد، پخش سریال قطع شده و لحظاتی بعد نسخه اصلاح شده آن مثل یک قطعی کوتاه پخش میشد و همین موضوع باعث شده تا حجم مرموز بودن اتفاقات سریال به مراتب بیشتر از قبل هم شود و لایه سیتکام تنها پوششی بر اتفاقات آن است و عجیب نبود که کوین فایگی بارها تاکید کرده بود که تنها بخشی از سریال حالتی نیمه سیتکام دارد.
با اینکه قسمت چهارم سریال WandaVision شروع و پایانی انفجاری داشت، اما در اواسط کمی افت کرد که باتوجهبه حضور کمتر واندا و ویژن که ستارگان اصلی سریال هستند، میتوان گفت که کمی منطقی بود. بااینحال، میتوان گفت که قسمت چهارم میتواند حکم بهترین قسمت سریال را تاکنون داشته باشد که شاید بخشی از آن فاش شدن بخشی از رازهای آن باشد. سریال شاید در اواسط قسمت چهارم روندش کمی با افت مواجه شده بود، اما نشان داد که هر شخصیت داخل وستویو هویت متفاوتی دارد و آنها در حال نقش بازی کردن هستند. بااینحال، شخصیت اگنس بخشی از این شخصیتها نبود و هویت نامشخصی دارد که این موضوع میتواند احتمال درست بودن نظریه اینکه اگنس همان آگاتا هارکنس است، را قوت ببخشد و ممکن است او به واندا یا شخص دیگری در حال خدمت کردن هم باشد. اما بزرگترین رازی که تاکنون از سریال WandaVision که درواقع در پایان قسمت سوم هم میشد حدس زد، فاش شده میتواند این باشد که همه این اتفاقات طبق گفته مونیکا رمبو زیر سر واندا است.
از ابتدا هم میشد حدس زد که واندا ماکسیموف در بخشی یا تمام اتفاقات وستویو دخیل است، اما قسمت چهارم سریال WandaVision رسما نشان داد که واندا تمام شهر را کنترل میکند و همه براساس چیزی که او میخواهد، بازی میکنند و زمانیکه متوجه شد جرالدین بخشی از شهر نیست، او را به خارج از وستویو فرستاد و حتی شاید نیروی اطراف شهر نیز توسط او ایجاد شده باشد. بااینحال، آیا واقعا سازندگان سریال مهمترین و بزرگترین راز سریال وانداویژن را در قسمت چهارم فاش کردهاند؟ در اینکه واندا نقش مهمی در اتفاقات دارد شکی نیست و مشخصا نیازی هم به تایید سریال نبود، اما چیزی که قضیه را مشکوک میکند این است که چرا در قسمت چهارم این موضوع بهصورت علنی نمایش داده شد؟ این احساس حداقل در من ایجاد شده که ظاهرا سازندگان بهدنبال این بودهاند که حواس بیننده را به سمت دیگری ببرند و این تصور را پیدا کنند شخصیت منفی سریال درواقع خود واندا ماکسیموف است و حالا سازمان SWORD باید راهی را برای متوقف کردن واندا پیدا کنند که حتی تمرکز تیزرهای قسمتهای بعدی نیز روی همین موضوع است.
بااینحال، این میتواند حقه سازندگان سریال باشد که قصد دارند تا ذهن بینندگان را به سمت دیگری ببرند. هرچند اگنس اکنون میتوانیم بگوییم که حداقل یکی از شخصیتهای منفی سریال است، اما اگر واقعا مهمترین بخش سریال در این قسمت فاش شده باشد، ممکن است در ادامه کمی به ضرر سریال تمام شود و مشکلاتی بهوجود بیاید. در هر حال شاید حضور واندا بهعنوان شخصیت منفی جالب باشد، اما بهعنوان تنها دلیل اتفاقات شاید کمی منطقی بهنظر نرسد؛ مگر اینکه ما باز هم به عقبتر برویم و ببینیم که در روزهای اول واقعا چه اتفاقی رخ داده است. همچنین ما انتظار حضور شخصیت منفی را داریم که درنهایت به اتفاقات فیلم دکتر استرنج 2 هم مرتبط باشد و احتمالا این دقیقا چیزی است که قرار نیست تا پایان سریال حداقل متوجه آن شویم؛ مگر اینکه خیلی زودتر توسط سازندگان یا کسانی دیگر فاش شود. قسمت چهارم سریال WandaVision اگرچه در آن شاهد حضور کوتاه واندا و ویژن بودیم و درواقع بیشتر تصاویر آن با قسمتهای قبلی مشترک بود، اما باز هم دارای صحنههای جدید و خیلی خوبی بودند که نهتنها هیجان ما را برای قسمتهای آینده افزایش میدهد، بلکه نشان میدهد که واقعیت دنیای سریال تاریکتر و غمانگیزتر از چیزی است که در قسمتهای اول به نمایش گذاشته شده بود.
علاوهبر تکمیل بخشی که در قسمت سوم واندا با قدرتش مونیکا را بیرون از شهر وستویو انداخت و او گفت که اتفاقات زیر سر واندا است، در قسمت چهارم سریال WandaVision شاهد صحنه کاملا شوکه کنندهای هم بودیم که در آن ویژن را با ظاهری واقعیاش دیدیم. درواقع انتظارش را نداشتیم که واندا احتمالا با استفاده از جسد ویژن در حال اجرای برنامهاش باشد و او مثل ما برای لحظاتی دوباره جسد بدون سنگ و البته نسبتا ترسناک ویژن را میبیند تا شاهد یک جامپاسکر غیر منتظره و خلاقانه هم باشیم که درکنار داشتن یک فضای متفاوت و جالب، این موضوع یکی دیگر از رازهایی بود که این قسمت فاش کرد و متاسفانه حداقل طبق منطق سریال احتمال بازگشت کوئیک سیلور اصلی را در قسمتهای آینده کمرنگتر میکند.
البته این نظریه هم میتواند وجود داشته باشد که واندا به علت اتفاقی که قبل از آن رخ داد، به شکل اتفاقی واقعیت ویژن و آخرین تصویری که در ذهنش از آن داشت را به یاد آورده، اما در حال حاضر منطقیترین دلیل استفاده از جسد ویژن است که در قسمتهای آینده سریال باید در مورد آن توضیح درست و روشنی بدهد. در هر حال قسمت چهارم سریال WandaVision شامل بهترین لحظات سریال تا به این لحظه بوده و میتوان انتظار داشت که قسمتهای آینده دوباره روند عادی یعنی جریان داشتن قسمتهای سریال در سیتکامهای دهههای مختلف مثل دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی را شاهد باشیم که احتمالا شک ویژن در مورد وستویو بیشتر از قبل هم خواهد شد و باید دید واندا چگونه قرار است اتفاقات آینده را کنترل کند و با آن مواجه شود. سریال WandaVision تقریبا در نیمه اول راه در مسیری درست حرکت کرده و حالا باید دید آیا در ادامه هم میتواند این مسیر را ادامه دهد و پایانی که انتظارش را داریم ارائه خواهد داد یا اینکه مرتکب اشتباه خواهد شد.