نقد قسمت ششم سریال WandaVision - وانداویژن

بخش زیادی از قسمت ششم سریال WandaVision درواقع ارجاعی به سریال Malcolm in the Middle دارد و حتی تیتراژ آغازین سریال نیز با الگوبرداری از سریال دنیای مالکوم یا مالکوم در میانه تولید شده است. درواقع همین هفته پیش گفتم سریال وانداویژن هرچقدر از سیتکام‌های جدیدتر الگوبرداری می‌کند، ظاهری آشناتری پیدا می‌کنند که احتمالا در گذشته یا در مورد آن‌ها شنیده‌ایم یا آن‌ها را تماشا کرده بودیم و حتی شاید از طرفداران آن‌ها نیز باشیم و این ارجاع جذاب به سریال دنیای مالکوم یکی ایده‌های مناسب و جالب قسمت ششم بود که با فضای قسمت نیز کاملا هم‌خوانی داشت و به آن کمک زیادی کرده بود. حالا از فضای سیتکام و هالووینی این قسمت کمی فاصله بگیریم، قسمت ششم سریال وانداویژن سوالات ما در مورد اتفاقاتی که در دنیای وست‌ویو در حال رخ دادن است و هویت واقعی پیترو و همچنین نقش سازمان SWORD ایجاد کرده است.

چیزی که ما از ۵ قسمت قبلی متوجه شدیم این است که واندا کنترل تمام شهر را در اختیار دارد و حتی اکنون می‌دانیم که اگنس هم مانند دیگر افراد شهر است، اما آگاهی بیشتری از اتفاقات داخل آن دارد و باید دید درنهایت شاهد حضور آگاتا هارکنس خواهیم بود یا خیر. بااین‌حال، واندا به‌طور کامل نمی‌تواند ویژن را کنترل کند و همچنین الان می‌دانیم که ویژن خارج از وست‌ویو نمی‌تواند زنده بماند. البته بدن ویژن همین الان هم در حال تخریب است و همچنین می‌دانیم که هیوارد در مورد مکان و حرکات ویژن کاملا آگاه است و این سؤال ایجاد می‌شود که هیوارد و SWORD چه نقشی در اتفاقات وست‌ویو دارند و آیا آن‌ها در حال مخفی کردن چیزی هستند؟ یا مونیکا، دارسی و جیمی تنها به اشتباه به آن‌ها مشکوک و بی اعتماد شده‌اند. بااین‌حال، چیزی که فعلا مشخص است هیوارد همه چیز را به مونیکا و دیگران نگفته و رازهای بیشتری در مورد سازمان SWORD وجود دارد و باید دید بالاخره ارجاع به گروه چهار شگفت‌انگیز در ادامه چقدر جدی می‌شود؛ به‌خصوص که مونیکا قرار است با شخصی ملاقات کند که می‌تواند به او برای بازگشت به داخل وست‌ویو کمک کند و شاید این شخص رید ریچاردز باشد، اما فعلا نمی‌توانیم در مورد آن با قاطعیت صحبت کنیم.

به غیر از ویژن واندا کنترلی روی پیترو هم ندارد. درواقع در این قسمت ویژن تصمیم گرفته تا خارج از فیلمنامه و برنامه واندا عمل کند و در مقابل پیترو هم اصلا نقشی در سیتکام واندا ندارد و درواقع اگر به صحبت‌های او توجه کنیم متوجه می‌شویم که او نمی‌تواند حرکات بعدی پیترو را پیش‌بینی کند یا در مورد آن خبری داشته باشد. علاوه‌براین، پیترو دقت زیادی در زمان صحبت کردن تامی و بیلی با دوربین یا صحبت‌های واندا و ویژن داشت و حتی خاطراتش با پیترو کمی تفاوت دارد و حتی از جواب دادن به سوالاتی که نمی‌داند، طفره می‌رفت. همین سوالات باعث می‌شود تا در مورد پیترو سوالاتی پیش بیاید. البته همین الان می‌دانیم که پیترو داخل وست‌ویو درواقع آن پیترویی نیست که برادر واندا بود و باید دید هویت واقعی او چه کسی است و آیا او همان شخصیت منفی سریال است یا درواقع به اجرای اهداف او کمک می‌کند. او همچنین از تمامی اقدامات واندا در وست‌ویو با خبر است و بارها به کارهای او و همچنین مرگ ویژن اشاره کرد و همین موضوع باعث شک و تردید خود واندا هم شده است، اما در هر حال او به‌دنبال اعتمادسازی ازطریق حمایت از اقدامات واندا است.

علاوه‌براین، او حتی از نبود بچه در وست‌ویو و حالا پر شدن این شهر از بچه در ایام هالووین با خبر است و این حجم از آگاهی قطعا اتفاقی نیست. البته او ظاهرا به‌دنبال این است که بداند وست‌ویو چگونه به‌وجود آمده و واندا چگونه این کارها را انجام می‌دهد و چگونه قدرتمندتر شده است و همین موضوع شک و تردید ما را نسبت به او افزایش می‌دهد. درواقع به‌نظر می‌رسد که بالاخره از قسمت ششم سریال WandaVision می‌توانیم کم کم منتظر شروع ارتباط آن با اتفاقات قسمت دوم فیلم دکتر استرنج باشیم و هویت پیترو شاید یکی از این ارتباطات باشد که ممکن است به شخصیت منفی این آثار ارتباط داشته باشد. در هر حال اگر پیترو درواقع شخص دیگری باشد کم کم باید شاهد فاش شدن هویت واقعی او باشیم و باید ببینیم که نقش سازمان SWORD در این اتفاقات چگونه است و باتوجه‌به پایان سریال قرار است چگونه این اقدام را جبران کنند. همچنین اکنون می‌دانیم که دنیای وست‌ویو در حال تاثیر گذاشتن روی مونیکا رمبو است و این ممکن است منشا قدرت پیدا کردن او باشد و حتی شاید اولین نشانه‌ها از ورود میوتنت‌ها به دنیای سینمایی مارول نیز باشد. از کنار این موارد بگذریم به واندا ماکسیموف می‌رسیم که حالا در قسمت ششم سریال وانداویژن اولین نشانه‌ها از اسکارلت ویچ را به نمایش گذاشت.

منظورم لباس او نیست؛ درواقع منظورم اقدام پایانی او بود که حالا او قدرتمندتر از همیشه شده و دنیای وست‌ویو را برای نجات ویژن و شکست SWORD گسترش داده است. انگیزه واندا در سریال مشخص است، اما او از راه اشتباهی برای اجرای اهدافش وارد شده و باید دید چگونه قرار است به او کمک شود و برای جلوگیری از ادامه این اتفاقات جلوگیری شود. در قسمت ششم سریال WandaVision بخشی از اینکه چرا واندا این کار را انجام داده است متوجه می‌شویم و سریال در قسمت ششم توانسته به خوبی تعادلی مناسب بین لحن کمدی و درام را پیدا و حفظ کند و درواقع مسیر قسمت قبل را ادامه داده است. هرچند که اتفاقات داخل وست‌ویو جذاب‌تر است، اما ممکن است در قسمت بعدی اتفاقات خارج آن نیز به جذابیت اتفاقات داخل آن شود که در اینجا شاید حضور یک شخصیت غیر منتظره باعث آن شود. همان‌طور که قبلا هم گفتیم سریال چند لحن و حتی دنیای متفاوت دارد و به همین منظور نیاز است که هم تعادل خوبی ایجاد شود و هم دنیای خارج یا درون وست‌ویو کمرنگ نشود که در قسمت ششم نیز شاهد ادامه این مسیر پر خطر بودیم.

بااین‌حال، چیزی که مشخص است سریال هر قسمت سوالات بیشتری را مطرح می‌کند و در مقابل به سوالاتی هم جواب می‌دهد، اما عمده سوالات مهم همچنان بی پاسخ باقی‌مانده و باید دید سریال قرار است جواب این سوالات را چگونه بدهد و آن را ارائه دهد و سازندگان سریال کار سختی را در سه قسمت پایانی دارند و درواقع آن‌ها نیاز دارند تا به خوبی از پایان‌بندی تقریبا ناامید کننده سریال Legion در فصل سوم درس گرفته باشند. همچنین واقعیت تاریک و پنهان وست‌ویو در قسمت ششم سریال وانداویژن بیش از گذشته به چشم می‌خورد و درواقع ما شاهد کاهش لحن کمدی و سیتکام سریال هستیم و مشخصا سازندگان نیز به خوبی از این موضوع آگاهی دارند که هرچقدر بینندگان از داخل وست‌ویو آگاهی داشته باشند، مشخصا باید بیشتر هم واقعیت‌های آن را نمایش داد و نباید یک قسمت را صرفا به یک قسمت سیتکام مانند سه قسمت اول تبدیل کرد.

همچنین حالا که واندا دنیای وست‌ویو را گسترش داده آیا قرار است شاهد تغییراتی در قسمت آینده باشیم؟ یا اینکه همچنان مانند دو قسمت قبلی شاهد نمایش اتفاقات در دو بخش خارج و درون وست‌ویو خواهیم بود. علاوه‌براین، آیا سریال قرار است به روزهای اول وست‌ویو بازگردد و نشان دهد که واقعا چه اتفاقی افتاده است؟ یا صرفا شاهد فلش‌بکی کوتاه خواهیم بود؟ همچنین تبلیغ قسمت ششم سریال WandaVision ظاهرا ارجاعی به رد اسکال و تبدیل شدن وی به نگهبان سنگ روح دارد.