فیلم Wrath of Man قرار نیست صرفا حکم تجدید همکاری گای ریچی و جیسون استاتهام را داشته باشد، بلکه یک فیلم اکشن انتقامی جذاب و سر راست را تقدیم طرفداران این دو نفر میکند. در ادامه با میدونی و نقد این فیلم اکشن همراه باشید.
گای ریچی سال گذشته با فیلم The Gentlemen بازگشتی به سبک و سیاق فیلمهای خودش داشت و توانست یک اثر با کیفیت و جذاب را تقدیم طرفدارانش کند. حالا مدتی میشود که نسخه با کیفیت فیلم Wrath of Man، اثر جدید گای ریچی منتشر شده است؛ فیلمی که در آن شاهد همکاری دوباره این کارگردان بریتانیایی با جیسون استاتهام هستیم. خیلی خلاصه ریچی و استاتهام در فیلمهایی چون فیلم Lock, Stock and Two Smoking Barrels، فیلم Snatch و فیلم Revolver همکاری کرده بودند و فیلم خشم مردانه درواقع چهارمین فیلم مشترک این دو نفر است. این فیلم اکشن پیش از این با نام Cash Truck (کامیون حمل پول) شناخته میشد که درواقع بازسازی آمریکایی یک فیلم فرانسوی دلهرهآور بهنام فیلم Le Convoyeur است. در این فیلم استاتهام نقش شخصیتی بهنام H را بر عهده دارد که وارد یک شرکت کامیون حمل پول برای اهدافی مرموز و نامشخص میشود.
فیلم خشم مردانه، روایتی سر راست و چند بخشی دارد. فیلم از همان ابتدا بدون هیچ مقدمهای بیننده را وارد جریان اصلی داستان میکند. درواقع ما قرار است بدون اینکه بدانیم هدف H از حضور در این شرکت کامیون حمل پول چیست و بهدنبال چه چیزی است، فیلم را آغاز کنیم. هرچند در ادامه متوجه هدف و برنامه شخصیت اصلی میشویم، اما ریچی ظاهرا بهدنبال این بوده که بیننده هم مثل H آگاهی کمی از محیط شرکت داشته باشند تا مانند او در مورد شخصی که پشت این قضایا است، کنجکاوتر باشیم. اگرچه در تریلرهای فیلم قبلا میدانستیم که قرار است با یک داستان انتقامی طرف باشیم، اما در همان جا هم درواقع هدف اصلی مشخص نبود و این مرموز بودن در طول داستان فیلم نیز حفظ شده است. H با ورودش به کامیون شرکت حمل پول خیلی سریع بهدنبال عاملی است که باعث مرگ پسرش شده، اما ما قرار نیست یک اکشن جان ویکی دیگر را ببینیم و برعکس ریچی تصمیم گرفته تا حد ممکن فیلم را جدیتر و واقعگرایانهتر نمایش دهد.
پس عجیب نیست که H و حتی بیننده نتوانند مدرک دندان گیری پیدا کند و از یافتن عوامل حادثه مایوس شوند و با اینکه شخصیت استاتهام یک قاتل خونسرد، بیرحم و بی اعصاب است، اما کم کم او مجبور است خودش را با محیط جدید وفق دهد تا بتواند به هدفش برسد. گفتیم که فیلم یک اثر چند بخشی است، پس از پایان بخش اول فیلم شاهد ورود به دو بخش هستیم که این صحنهها پیش از شروع داستان رخ میدهند. بخش دوم از جایی آغاز میشود که ما بالاخره قرار است دلیل ورود H به این شرکت کامیون حمل پول را پیدا کنیم و اینجا جایی است که متوجه میشویم شخصیت H صرفا یک قاتل بیرحم نیست. درواقع پسر او خط قرمز و اخلاقی این شخصیت است و حالا مرگ پسرش مثل طنابی است که پاره شده و حالا شاهد نمایی کاملا بیپرده از او هستیم. نکته جالب بخش اول درواقع شباهت آن به بخش دوم است؛ دقیقا جایی که H هرچقدر تلاش میکند تا عاملان مرگ پسرش را پیدا کند، بیشتر ناامید و مایوس میشود و به در بسته میخورد و او تنها یک سرنخ دارد: احتمال وجود یک نفوذی در شرکت کامیون حمل پول.
نکته مهمی که در مورد فیلم Wrath of Man وجود دارد این است که فیلم هرگز کلیشهای بودن داستان و اتفاقات آن را کتمان یا رد نمیکند و در عوض از همان ابتدا هم به بیننده میگوید که قرار نیست داستان جدیدی را شاهد باشیم، اما با روایتی سر راست طرف هستیم. در بخش سوم فیلم بالاخره با گروهی که باعث مرگ پسر H شدند، آشنا میشویم و درواقع این بخش فیلم جایی است که شاهد بیشترین کلیشه ممکن هستیم. شاید این موضوع کمی ناامید کننده باشد، اما گروهی سرباز سابق که اکنون بهدنبال دریافت پولی هنگفت برای ادامه زندگیشان هستند، با جو و شرایط فیلم سازگاری بیشتری دارند. اگر H دارای خط قرمزهایی است، اعضای این گروه هم دارای این موارد هستند، اما اشتباهاتی در آخرین سرقت آنها باعث مرگ چند نفر از جمله پسر شخصیت استاتهام میشود و حتی نفوذی این گروه در شرکت هم میتوان گفت شخص قابل پیشبینی و منطقی فیلم است.
پس فیلم شاید نتواند بیننده را با داستانش شگفتزده کند، اما با اکشن بسیار کثیف و خشنش این کار را انجام میدهد. فیلم پر از مرگهای بیرحمانه و خیانت است و هر لحظه به پایان فیلم نزدیک میشویم، شاهد بیشتر شدن این موارد هستیم. بخش سوم شاید بخش کلیشهای باشد، اما این موضوع را نشان میدهد که شرایط حتی میتواند باعث رد شدن هر شخصیت از خط قرمزهای خودش شود و این دقیقا جایی است شخصی که تا دیروز درکنار دوستانش در یک شرکت کار میکرد، اکنون به بیرحمانهترین شکل ممکن آنها را به قتل میرساند تا بتواند با سرمایهای هنگفت باقی سالهای عمرش را در آسایش سپری کند. فیلم درواقع واقعیت تلخی از جامعه را نشان میدهد که تحت یک شرایط یک شخص ممکن است دست به هرکاری بزند و تمرکز فیلم خشم مردانه روی نمایش این موضوع است. فیلم نمیخواهد H را به شکل یک جان ویک دیگر نشان دهد که یکی یکی کسانی را که باعث مرگ پسرش شدند، به قتل برساند و در مقابل او هم مثل هر انسان دیگری دارای محدودیت است.
ریچی در طول فیلم هرگز محدودیتهای را که خودش در ابتدا تایید کرده از آن عبور نمیکند و به همان قواعد و اصولی که تعریف شده پایهبند باقی میماند. این دقیقا چیزی است که باعث میشود اکشن فیلم در طول فیلم افت نکند و این موضوع باعث میشود تا فیلم به اثری دلچسبتر و جذابتری تبدیل شود و بهطور مثال مثل فیلم Nobody شاهد تغییر لحن اکشن فیلم نباشیم. این موضوع البته در مورد فیلم The Gentlemen هم صدق میکند و ظاهرا ریچی تصمیم گرفته تا فیلمی را ارائه کند که همانقدر پتانسیل داشته باشد تا اینکه با بزرگ شدن بیهوده فیلم به آن ضربه بزند. در فیلم خشم مردانه هم شاهد یک فیلم اکشن یک دست و تر و تمیزی هستیم که در طول کمتر از ۲ ساعت میتواند هر شخصی را سرگرم کند. همچنین با اینکه فیلم به بخشهای مختلفی تقسیم شده، اما لحظات اضافه بسیار کمی دارد و پر بیراه نیست که بگویم حتی شاید هم نداشته باشد. فیلم خشم مردانه هیچ لحظهای را تلف نمیکند و سرعت فیلم حتی زمانیکه H به در بسته میخورد، متوقف نمیشود و در عوض ریچی با ابتکاری که در این فیلم استفاده کرده، توانسته سرعت و روند فیلم را تا پایان حفظ کند و در پایان شاهد اکشن نفسگیر و جذابی باشیم.
حتی با اینکه میتوانیم المانها و الگوهای آشنا فیلمهای ریچی را در فیلم Wrath of Man ببنیم، اما ریچی تلاش کرده تا کار متفاوتتری را انجام دهد تا اینکه بخواهد فیلمهای گذشته خودش را تکرار کند. فیلم خشم مردانه حکم یک فیلم اکشن تمام عیار، کثیف و بسیار خشن را دارد که هیچکس در آن امنیت ندارد و شاید بتوان گفت که هیچ شخصی بهتر از جیسون استاتهام واقعا نمیتوانست نقش H را بازی کند. استاتهام دقیقا همان شخصیت خونسرد، بیرحم و کاملا مرگبار فیلم است که هر لحظه به خشونتش نیاز است، ریچی به او اجازه میدهد که دشمنان را سلاخی کند. استاتهام مثل تکه پازل گمشده ریچی در فیلم خشم مردانه است و واقعا سخت است که شخص دیگری را بهجای استاتهام در نقش H تصور کنیم. اگرچه فیلم خشم مردانه دارای المانهای آشنا اکشن ریچی البته با طعم متفاوتی است، اما ریچی سعی کرده تا فیلمی واقعگرایانهتری را ارائه کند و به همین منظور شاهد اکشن بزن و بهادری نیستیم و هر شخصیت حتی H دارای محدودیت هستند. همچنین این فیلم دارای طنز و کمدی خاص این کارگردان نیست و لحظات طنز آن شاید حتی ۳۰ ثانیه هم نباشد.
پس در پایان مهمترین سوالی که باید از خودمان بپرسیم این است که با چه دیدی باید به سراغ فیلم Wrath of Man برویم؟ این سؤال را درواقع برای این موضوع مطرح کردم که شاید ریچی و استاتهام پس از سالها دوباره با یکدیگر یک فیلم ساختهاند، اما فیلم خشم مردانه قرار نیست نسخه دیگری از فیلم Snatch یا فیلم Lock, Stock and Two Smoking Barrels باشد. یا حتی این فیلم اکشن انتقامی باز هم اثری متفاوتتری نسبت به فیلم Revolver است. درواقع ریچی تلاش کرده تا کمی نسبت به کارهای سابقش فاصله بگیرد و فیلمی را ارائه کند که شاید المانهای فیلمهایش را داشته باشد، اما در عمل قرار است کار متفاوتی را انجام دهد. پس این واقعیت است که اگر بهدنبال یک فیلم کمدی اکشن از جنس کارهای ریچی باشید، ممکن است از تماشا فیلم Wrath of Man ناامید شوید، اما اگر دنبال یک فیلم اکشن انتقامی از جنس کارهای ریچی و استاتهام هستیم، فیلم خشم مردانه اصل جنس است. البته این فیلم هیجان من برای تماشا فیلم اکشن بعدی ریچی با استاتهام بههمراه آبری پلازا و هیو گرانت را دوچندان کرده است.