فیلم Wild Rose به کارگردانی تام هارپر و با بازی جسی باکلی یکی از قدر ندیدهترین فیلم های موزیکال یک دهه اخیر است. با میدونی و نقد فیلم همراه باشید.
فیلمهای موزیکال با اینکه یکی از قدیمیترین ژانرهای سینما هست، اما توسط سینماروهای عادی خیلی جدی گرفته نمیشود و شاید دلیل این موضوع فیلمها و انیمیشنهای موزیکال والت دیزنی باشد که دیدی متفاوتی از این سبک قدیمی و تاثیر گذار را ارائه داده است و درواقع سبک موزیکال امروزه بیشتر برای فیلمهای رمانتیک شناخته میشوند و حتی محبوبیت این فیلمها نیز بیش از دیگر فیلمهای موزیکال است. بااینحال، سبک موزیکال همواره بهعنوان ژانری برای اعتراض سازندگان به بی عدالتی در جامعه، موضوعات ضد جنگ، اختلافات طبقاتی و غیره استفاده شده است. حال تام هارپر که بیشتر برای کارگردانی سریالهای تلویزیونی شناخته میشود، پیش از اینکه به سراغ فیلم The Aeronauts برود، فیلم Wild Rose (رز وحشی) را کارگردانی کرده است. این فیلم با اینکه در ابتدا در جشنواره فیلم تورنتو سال ۲۰۱۸ نمایش داده شده بود، اما تا سال ۲۰۱۹ رسما در سینماها به نمایش در نیامد و همین موضوع باعث شده تا در سال ۲۰۱۹ میلادی این کارگردان بریتانیایی ۲ فیلم داشته باشد که هر یک ژانر متفاوتی نیز دارند. در فیلم Wild Rose شاهد حضور جسی باکلی در نقش رز-لین هارلان هستیم که طی این سالها توانسته توانایی خود را اثبات کند و باتوجهبه اینکه سابقه خوانندگی نیز دارد، انتخاب جالبی برای نقش اصلی فیلم بوده است. در ادامه با میدونی و نقد فیلم Wild Rose همراه باشید.
فیلم Wild Rose داستان رزلین هارلان، دختری ۲۳ ساله از طبقه کارگر اهل گلاسکو اسکاتلند را دنبال میکند که پس از گذشت یک سال محکومیت برای حمل مواد مخدر، حال آزاد شده و قرار است دوباره برای رسیدن به آرزوهایش یعنی خواننده کانتری شدن، تلاش کند، اما او یک مانع بزرگ دارد؛ او یک دختر و پسر دارد که مانع بزرگش هستند که مادرش در حال نگهداری از آنها طی این یک سال بوده است. شاید با نگاهی به خلاصه داستان فیلم یا حتی ابتدای فیلم این تصور به ما دست داده شود که قرار است رزلین هارلان را در مسیر تبدیل شدن به خواننده کانتری دنبال کنیم و حتی شاید این احساس به ما دست داده شود که قرار است داستانی مثل فیلم A Star is Born را مشاهده کنیم، اما فیلم خیلی زود به ما نشان میدهد که سخت در اشتباه هستیم و تصورات ابتدایی ما از فیلم کاملا اشتباه بوده است. برخلاف بسیاری از فیلمهای موزیکال، بخش درام فیلم رز وحشی مانند فیلم A Star is Born کمی پر رنگتر است که درواقع این موضوع کمک کرده تا داستان فیلم به شکل بهتری روایت شود. براساس خلاصه داستان یا حتی دقایق ابتدایی فیلم این احساس به بیننده القا میشود که ما صرفا قرار است مسیر ستاره شدن یک خواننده نوظهور دیگر را دنبال کنیم، اما خیلی زود این موضوع به حاشیه میرود و فیلم موضوع دیگری را هدف قرار داده است.
تبدیل رز-لین هارلان به ستاره کانتری در فیلم Wild Rose تنها یک هدف ثانویه است و مشکلات رزلین از همان دقایق ابتدایی یعنی دو کودکش که بهخاطر کارهای مادرشان دوست دارند تا با مادر بزرگ خود بمانند، آغاز میشود. رزلین زنی است که هر چیزی را فدای هدفش یعنی خواننده موسیقی کانتری شدن، کرده و حال مجبور است برای سفر به نشویل و تحقق آرزویش به کارگری روی بیاورد و در خانه یک شخص پولدار کار کند. با اینکه روند اتفاقات فیلم سریع است و قرار نیست دقایق زیادی را در هر بخش فیلم بمانیم، اما فیلم به خوبی تغییر رزلین را نشان میدهد. او در ابتدا شیفته زنی میشود که در خانه آنها کار میکند و باعث میشود تا با کارهایی مثل انجام کارهای خانه و غیره، دوباره دل دو فرزندش را بهدست بیاورد، اما درواقع فیلم نشان میدهد که تغییرات یک شبه رخ نمیدهد. فیلم به خوبی این موضوع را میگوید که مسئولیت یک شخص چقدر میتواند در موفقیتش تاثیر گذار باشد. نمایش روابط رزلین و فرزندان و حتی مادرش نشان میدهد که رزلین جوان کمکم در حال یادگیری مسئولیتهای خود است، اما لغزشهای بسیاری هم دارد و در برخی از زمانها باز هم به سراغ کارهای سابقش میرود و مسئولیتی که در قبال فرزندانش دارد، را فراموش میکند. نکته مثبت فیلم اینجا است که رزلین نه شخصیتی بد در فیلم نمایش داده میشود و نه شخصیتی خوب، بلکه یک انسان عادی است که در رسیدن به آرزوهایش ممکن است اشتباهاتی را انجام دهد.
اشتباهاتی که مثل مادر شدن در سن پایین و سرکشی در این دوره که باعث میشود تا در ۲۳ سالگی تلاش کند تا جبران کارهای گذشتهاش را انجام دهد، اما او هنوز در حال چنگ زدن برای یافتن راه جبران و بهدست آوردن دل مادر و فرزندانش است. عشق مادرانه رزلین از ابتدای فیلم زیاد است، اما او چیزی از مادری نمیداند و عجیب نیست که فرزندانش به او اعتماد نداشته باشند، اما ما در فیلم قرار است ببینیم که رزلین چگونه مادر بودن را یاد میگیرد. درواقع سیستم داستان گویی فیلم رز وحشی ما را بیشتر به یاد فیلمهای موزیکال جان کارنی که به سهگانه کارنی شهرت دارند، میاندازد که بهطور مثال در فیلم Begin Again شخصیتها در دل داستان ضبط یک آلبوم بهدنبال حل مشکلات خانوادگی و غیره میروند و در فیلم Sing Street شاهد داستانی عاشقانه در دوبلین دهه ۸۰ میلادی هستیم. فیلم رز وحشی نیز چنین تلاشی دارد و در دل داستان تلاش رزلین هارلان برای تبدیل شدن به ستاره کانتری او قرار است مادر شدن را یاد بگیرد. فیلم در لحظاتی شاید مهربان باشد، اما در بسیاری از لحظات برای شخصیت اصلی داستان بسیار بیرحم است و همین بخش است که باعث میشود تا بهراحتی از کنار فیلم Wild Rose نگذریم و آن را تنها یک اثر سطحی و موزیکال ندانیم.
ادامه این متن ممکن است بخشی از داستان را فاش کند
در میانه داستان ما شاهد بخشی هستیم که رزلین پس از تلاش زیادی که کرده و حال ظاهرا در حال رسیدن به آرزوهایش است و حتی توانسته دل مادر و فرزندانش را دوباره بهدست بیاورد، توسط مادرش دوباره طرد میشود و در مقابل او دوباره دارد فرزندان خودش را از دست میدهد، اما یک اتفاقی تکان دهنده باعث میشود تا رزلین کاملا تغییر کند. رزلین بهجای اینکه از فرصتی که دارد تا با فرزندان خود به ساحل برود، به تمرین برای اجرا در خانه جایی که کار میکند و زن صاحب خانه یک مهمانی را برای وی ترتیب داده تا رزلین به آرزوهایش برسد، میپردازد. شاید در نگاه یک فیلم ساده شاهد تشویق اعضای خانواده هم باشیم، اما واقعیت این است که فیلم قرار نیست یک داستان فانتزی را روایت کند و درواقع بخشی را شاهد هستیم که دوباره رزلین در حال انجام اشتباهات گذشته است و وی دوباره در حال نادیده گرفتن فرزندانش است. درواقع رزلین فرزندانش را از ابتدا نادیده گرفته بود و آنها را از سوزانا (شخصیت زن صاحبخانه) مخفی کرده بود و خود را شخصی مجرد که هنوز مادر نشده، جا زده است، اما این موضوع اکنون گریبانگیر او شده و مجبور است انتخاب بزرگی کند، انتخابی که ممکن است برای همیشه حسرت آن را بخورد. بااینحال، رزلین توسط مرد جایی که کار میکند بهخاطر گذشتهاش تحقیر میشود و همان شب اتفاقی تلخ برای پسرش رخ میدهد که همه این اتفاقات کل داستان را تغییر میدهد. رزلین برای رسیدن به هدفش شاید دوباره بیمارستان را ترک میکند، اما احساس پوچی به او دست داده و بالاخره متوجه اشتباهش میشود و او اکنون دو راه دارد، تبدیل به ستاره کانتری بدون خانوادهاش یا انتخاب خانوادهاش. رزلین در اینجا انتخابش را میکند و از دروغی که طی این مدت درست کرده بود، رهایی پیدا میکند و تصمیم میگیرد تا همه چیز را از اول شروع کند و اینبار فرزندانش را واقعا انکار نکند.
درواقع فیلم به زیبایی نشان میدهد که آزادی رزلین از زندان شروعی دوباره برای او نبوده و او تنها از زندان آزاد شده بود و ما در اواسط فیلم شاهد تغییر واقعی وی هستیم. تغییری که خود واقع آن را پذیرفته و شخصی به او این تغییر را تحمیل نکرده یا تحت تاثیر شخص دیگری نبوده است. او اکنون واقعا دو فرزندش را پذیرفته و مسئولیت مادری را اکنون کاملا و بدون هیچ قید و شرطی قبول کرده است. درست در همینجا هست که مادر رزلین واقعا باور میکند که دخترش تغییر کرده و به او کمک میکند تا به نشویل برود و دوباره امید به زندگی را پیدا کند، ولی در مسیر درست. اما زمانیکه رزلین وارد نشویل میشود، دوباره فرزندانش را فراموش و انکار نکرده و تصمیم میگیرد تا با کمک آنها برای رسیدن به آرزویش تلاش کند. درواقع ما قرار نیست در این لحظه از تصمیم رزلین برای نماندن در نشویل تعجب کنیم؛ چرا که او واقعا در این لحظه تغییر کرده و دیگر آن شخص ابتدا یا اواسط فیلم نیست و میداند که او مادر دو فرزند است و مسئولیتهایی دارد و همچنین او عاشقانه دو فرزند و مادرش را دوست دارد. پس واقعیت این است که او واقعا خانه و جایی که به آن تعلق دارد را پیدا کرده و متوجه شده که نشویل جایی نیست که از ابتدای فیلم بهدنبال آن بوده است و این شهر گلاسکو و خانه کوچکش بوده که همیشه دنبال آن بوده است که دو فرزند و حتی مادرش چشم به راه بازگشتش بودند و در پایان فیلم سؤال نهایی را از رزلین و تماشاگران میپرسد، شما واقعا به کجا تعلق دارید و چه کسانی منتظر شما هستند و شما چه کسانی را بی قید و شرط دوست دارید و حاضر هستید تا برای آنها از رسیدن به اهداف خود دست بکشید یا بهدنبال تحقق آن با کمک آنها باشید؟
پایان اسپویل
آهنگ Glasgow (No Place Like Home) که شهرت آن از فیلم نیز بیشتر شده، درست در لحظهای پخش و اجرا میشود که معنای شعر آن را کاملا احساس و آن را همراهی میکنیم و به جرات میتوان گفت تاثیر گذارترین بخش فیلم در همین زمان است. حتی آهنگ بدون این صحنه نیز یک کار بسیار خوب است که کمی نادیده گرفته شده، اما زمانیکه فیلم را تماشا میکنیم و به این لحظه میرسیم، تاثیر آهنگ چند برابر شده و در این نقطه میدانیم که معنای واقعی آهنگ چیست. فیلم Wild Rose شاید فرصتهایی مثل نمایش اختلاف طبقاتی را تا حد زیادی نادیده میگیرد و نگاهی گذرا و کوتاهی به آن دارد، اما در عوض در نمایش تلاش یک مادر برای یافتن هدفهایی که بهدنبال آن است و تغییر واقعی در زندگیاش، به بهترین شکل ممکن عمل میکند و به اثری متفاوت در بین آثار موزیکال تبدیل میشود. بخش زیادی از این موفقیت را باید بهنام جسی باکلی نوشت که اجرای بسیار فوقالعادهای را در فیلم دارد و تصور اینکه فیلم بدون وی به چنین کیفیت و سطحی برسد، کمی سخت است. علاوهبر اینکه باکلی بار دیگر نشان میدهد که چه توانایی و پتانسیلهای بالایی دارد و همچنان در مسیر پیشرفت است، او همچنین خواننده خوبی نیز است و همین استعداد و توانایی وی به بالاتر بردن کیفیت فیلم کمک بسیار زیادی کرده است. درواقع شخص جسی باکلی هر یک از آهنگهای اورجینال فیلم Wild Rose را خوانده است که این موضوع به عقیده من برای یک فیلم موزیکال بسیار مهم است.
همین نکته مهم باعث شده تا باکلی آهنگهای متعدد و اورجینالی را برای فیلم بخواند که گوش دادن به هر یک از این آهنگها لذت بخش است؛ آهنگهای کانتری که شعر سطحی ندارند و از دل داستان و اتفاقات فیلم در آمده است. صد البته فیلم مشکلاتی هم دارد که شاید سرعت اتفاقات فیلم در خسته نکردن بیننده و گذر از نمایش صحنههای خسته کننده، مثبت باشد، اما در مقابل همین سرعت بالای فیلم باعث شده تا فیلم روی نمایش جزئیاتی که پتانسیل بالایی برای آن داشت مثل فاصله اختلاف طبقاتی، چشم پوشی کند و تنها تمرکز خود را روی تلاش رزلین برای یافتن هدف واقعیش بگذارد. همچنین همین موضوع باعث شده تا شخصیت سوزانا و شوهرش به شخصیت تک بعدی در فیلم تبدیل شود و ما فرصتی که بتوانیم دلیل کمک کردنش به رزلین را متوجه بشویم و درک کنیم، نداریم. همچنین روابط رزلین با افراد خارج از خانواده تا حد زیادی سطحی کار شده و شاهد عمق خیلی زیادی نیز در این مورد نیستیم. در هر حال فیلم Wild Rose شاید فیلمی سراسر اجرای موسیقی شاد و موزیکال نباشد، اما این فیلم با محتوای مناسب و متفاوتی که ارائه میدهد، تبدیل به اثری میشود که نهتنها تماشای آن به طرفداران آثار موزیکال پیشنهاد میشود، بلکه برای کسانی که شاید طرفدار فیلمهای موزیکال نباشد نیز گزینه بسیار مناسبی است تا با اثری مواجه شوند که با آثار موزیکال رایج تفاوتهای چشمگیری دارد.