فیلم Voyagers «مسافران» تریلری در بستر فضا است که به کارگردانی نیل برگر تولید شده است. این فیلم با بازی تای شرایدن و کالین فارل مدتی پیش در سینماهای مختلف نمایش داده شد. با نقد این فیلم همراه میدونی باشید.
داستان فیلم مسافران، درباره آیندهایست که قرار است تعدادی از افراد شرایط زندگی بر روی سیارهای دیگر را محیا کنند تا افراد دیگر در سالهای بعد به آنها ملحق شوند. اما ۸۶ سال طول میکشد تا از زمین به سیاره مدنظر منتقل شوند. به همین دلیل انسانها با استفاده از ترکیب ژنهای نوابخ، کودکانی را به وجود میآورند که از بدو تولد در مکانی مخصوص نگه داری میشوند تا به فضا منتقل شوند. هدف از این کار این بود که آنها هیچ نوع خاطره و وابستگی عاطفی خاصی به زمین یا افراد روی زمین نداشته باشند تا بتوانند به نحو احسن ماموریت خود را در رابطه با سیاره جدید انجام دهند. در سنین جوانی آنها بالاخره همراه با مربیشان ریچارد سفرشان را آغاز میکنند.
در ادامه بخشهایی از داستان فیلم فاش میشود
این بخشهایی از پیش داستان فیلم است و داستان اصلی در سفینه آغاز میشود. جایی که افراد مختلف هرکدام به بخشی از این ماموریت شک میکنند و آن را زیر سوال میبرند. مثلا کریستوفر به خوردن مایع آبی که هرروز به آنها خورانده میشود شک میکند. ادوارد به صداهای سفینه و غیره. این ماجراها تا جایی کشیده میشود که سرپرست آنها به نام ریچارد (با بازی کالین فارل) جان خود را از دست میدهد و آنها خودشان مجبور میشوند کنترل سفینه را تماما در دست بگیرند.
فیلم عمدا داستانی نمادین دارد و تلاش میکند تا از شرایط انسانهای موجود در سفینه و قوانین و محدودیتهایی که بر آنها حاکم است دستمایههایی برای نمادپردازی های خودش فراهم کند. رویکردی که ضربهای مهلک به فیلم میزند و همه چیز را خستهکننده و غیرقابل تحمل مینماید. داستان، شخصیت و شخصیت پردازی، منطق روایی عملا جایی در فیلم ندارند. اما در عوض فیلم پر است از مضامین و مفاهیمی درباره نحوه حکومت و کنترل انسانها که همواره در تاریخ مورد بحث بودهاند. البته بیان این مضامین اصلا به شیوه فیلمهای ماندگار تاریخ سینما نیست. بلکه در ضعیفترین و سطحیترین شکل ممکن است.
کارگردان این فیلم در مقام نویسنده، احتمالا بعد از پیدا کردن ایده اولیهاش مقهور آن شده و بهجای اینکه ایده را در یک مسیر روایی درست قرار دهد، سعی کرده با اتفاقات تحمیلی به داستان از آن نمادهای جدیدی بیرون بکشد. روندی که منطق فیلم را کاملا از بین میبرد و جذابیت صحنهها را کاهش میدهد. چرا که وقتی شما موقعیت خاصی را باور نمیکنید اگر موقعیت پیشفرض سرشار از تعیقیب و گریز و کشت و کشتار هم باشد هیچ هیجانی را برنمیانگیزاند. چرا که کل قضیه دروغی بیش نیست. البته فیلم از یک کتاب اقتباس شده است.
از آنجایی که متن نمادین اهمیت زیادی در فیلم داشته کارگردانی کار هم بسیار پیچیدگی خاصی نداشته و متن در سادهترین حالت ممکن تصویری شده است. حتی برخی از صحنهها که میتوانست بهطرز خلاقانهای اجرا شود جوری تصویری شده است که بهراحتی میتوان نمونههای بهتری از آن را در آثار دیگر پیدا کرد. مثلا صحنهای که شخصیتها متوجه میشوند نیاز جنسی دارند. در این صحنهها ذهنیت افراد با نماهای تندی از کارکردهای میل مدنظر سریع در هم برش میخورد که این رویکرد شباهت زیادی به سکانسهای مونتاژی فیلم مرثیهای برای یک رویا دارد. اما در این فیلم به ضعیفترین شکل ممکن اجرا شده است.
یکی دیگر از مواردی که مانع بزرگی برای همذاتپنداری مخاطبان با فیلم است عدم شخصیت پردازی ضدقهرمانان است. ضدقهرمان در هر داستانی حکم سوخت و بنزین روایت را دارد و باعث میشود مخاطب داستان را با اشتیاق دنبال کند. چرا که او قهرمان را به چالش میکشد و حل این چالش و آثار آن برای مخاطب جالب است. موارد گفته شده در صورتی از سمت مخاطب پذیرفته میشود که ضدقهرمان قابل باور باشد.
در فیلم مسافران ضدقهرمانان بیهیچ دلیلی آدم بد شدهاند و سرناسازگاری با دیگر افراد گذاشتهاند. آن هم نه بهصورت معمولی بلکه در حد یک دشمنی دیرینه و پر از کینه و نفرت. قطعا برای مخاطبان جای سوال است که آیا افرادی که این همه مدت در کنار هم زیست داشتهاند، صرفا بهدلیل فعال شدن قوای بیولوژیک میتوانند با هم دشمنی در حد مرگ داشته باشند؟
این فرصت بسیار مناسبی برای نویسنده این فیلم بود تا به موشکافی تغییرات افراد بپردازد. نوعی موشکافی که هم مخاطب را به درک بهتری از شخصیتها میرساند و هم اینکه مخاطب را با فیلم و شخصیتهای ساختهشده و واقعی همراه میکرد.
در مجموع فیلم Voyagers فیلم بسیار ضعیفی است. چون بهشدت اسیر انتقال پیام و مفاهیم خود است و نمیتواند قصهای باورپذیر تعریف کند.