نقد فیلم Togo - توگو

نقد فیلم Togo - توگو

فیلم Togo با بازی ویلم دفو با اینکه حرف جدیدی برای گفتن ندارد، اما یکی از عاطفی‌ترین و بهترین فیلم‌ها در مورد رابطه انسان و سگ را به تصویر می‌کشد. با میدونی و نقد فیلم همراه باشید.

رابطه و دوستی انسان و حیوان به‌خصوص با سگ همیشه رابطه خاص و ويژه‌ای بوده که فیلمسازان همواره توجه ویژه‌ای به این رابطه داشته و شاهد ساخت و انتشار فیلم‌های زیادی در رابطه با دوستی بین انسان و سگ بوده‌ایم که نمونه‌های موفق بسیاری در تاریخ سینما نیز وجود دارد که برخی از این فیلم‌ها براساس داستان‌های واقعی و برخی دیگر با الهام گرفتن از این داستان‌ها ساخته و منتشر شده‌اند. بااین حال، این فیلم‌ها امروز رنگ تکرار و کلیشه بیشتر به خود گرفته و کمتر فیلمی با کیفیت بالا که حرف جدیدی هم برای گفتن داشته باشد، می‌بینیم. مدتی می‌شود که فیلم Togo (توگو) از سرویس استریم دیزنی پلاس منتشر شده است که این فیلم جدیدترین اثری است که به رابطه و دوستی بین یک سگ و انسان می‌پردازد. فیلم یک داستان واقعی را روایت می‌کند که با داشتن ویلم دفو تلاش کرده تا تجربه جدید و نسبتا متفاوتی از چنین داستان‌هایی را ارائه دهد که روی صندلی کارگردانی خود اریکسون کور را می‌بیند که علاوه‌بر کارگردانی، وظیفه فیلم‌برداری فیلم را بر عهده داشته است. حال آیا دیزنی پلاس توانسته در جدی‌ترین تلاش خود از زمان شروع کارش فیلمی سطح بالا و متفاوت با چنین داستانی را ارائه دهد؟ در ادامه با نقد میدونی و یافتن این جواب همراه شوید.

ادامه نقد ممکن است بخش‌هایی از داستان و اتفاقات فیلم Togo را برای شما فاش کند.

فیلم Togo براساس یک داستان واقعی ساخته شده که تاکنون بازگو نشده است. اتفاقات این فیلم در زمستان سال ۱۹۲۵ جریان دارد که تیمی به‌دنبال انتقال داروی آنتی توکسین‌ها بیماری دیفتری به منطقه نوم در آلاسکا هستند که تمرکز این فیلم روی لئونارد سپالا و سگ سورتمه‌ای و راهنمایش یعنی توگو است که خطرناک‌ترین و سخت‌ترین راه را برای رساندن هرچه سریع‌تر این سرم‌ها به این شهر انتخاب می‌کنند. فیلم داستان ساده و سر راستی دارد و شاید در ظاهر هدف فیلم توگو تنها به تصویر کشیدن ماجراجویی، قدرت، شجاعت و همچنین عزم لئونارد سپالا باشد و شاید تنها تمرکز روی این داستان هم می‌توانست جذابیت‌های خود را داشته باشد، اما اریکسون کور تصمیم گرفت تا به‌جای ساخت یک اثر بیوگرافی و بقا ساده کمی عمیق‌تر و با دید بهتری به فیلم نگاه کند و فیلمی را ارائه دهد که نه‌تنها به شخصیت انسانی آن توجه کند، بلکه توجه ویژه و خوبی به شخصیت سگ در فیلم نیز داشته باشد. فیلم Togo به‌جای یک روایت یکنواخت که حتی ممکن است باعث خستگی و دلسرد شدن بیننده شود، تصمیم می‌گیرد که تمرکزش را روی رابطه دوستی بین یک انسان و سگ قرار دهد؛ رابطه‌ای که حتی می‌توان آن را یک رابطه پدر و پسری در فیلم توصیف کرد و از پیچیدگی قابل قبولی نیز در فیلم برخوردار است.

اتفاقات فیلم Togo در دو بازه زمانی روایت می‌شود که بازه زمانی اول، زمان حال است که اتفاقات اصلی جریان دارد و در آن شاهد تلاش سپالا و سگ‌هایش برای رساندن دارو به شهر هستیم و روایت دوم در گذشته جریان دارد که درواقع به اولین روزهای توگو می‌پردازد که ما درواقع قرار است این سگ را از روز تولد تا تبدیل شدن به سگ راهنمای سپالا مشاهده کنیم. همین روایت باعث می‌شود تا توگو تنها یک سگ ساده در فیلم نباشد و ما بهتر با جنبه‌های این سگ آشنا و متوجه شویم که چرا او برای سپالا و زنش بسیار با ارزش است و از سگ‌های دیگر آن‌ها بسیار مهم‌تر است. چینش تصاویر شکل‌گیری رابطه سپالا و توگو در گذشته با تصاویر زمان حال با وسواس خاصی انجام شده؛ به‌طوری که ما قرار است با هر جنبه و ویژگی این سگ در هر دوره آشنا شویم و قرار نیست این ویژگی‌ها به‌طور مثال تنها در گذشته آن معرفی گردد و در زمان حال تنها ماجراجویی آن‌ها را مشاهده کنیم. همان‌طور که توگو از روز اول تلاش می‌کند تا در دل سپالا جایی باز کند و به سگ راهنمای او تبدیل شود، در زمان حال نیز او در تلاش است تا او را به مقصد برساند و از او دربرابر خطرات این سفر محافظت کند. در مقابل شاید در ابتدا سپالا می‌خواست از شر توگوی کوچک به‌خاطر خراب‌کاری‌هایش خلاص شود، اما در زمان حال شاهد نگرانی او از وضعیت سگش هستیم که می‌ترسد در این سفر خطرناک او را از دست دهد.

همین نمایش رابطه در دو دوره باعث می‌شود تا شاهد شکل‌گیری یک رابطه عمیق و پیچیده‌تر بین سپالا و توگو باشیم و صرفا یک رابطه ساده و پیش پا افتاده در فیلم به تصویر کشیده نشود و ما بیشتر با این دو شخصیت و رابطه آن‌ها همذات‌پنداری کنیم. بدون شک ویلم دفو یکی از دلایلی می‌تواند باشد که رابطه سپالا و توگو را بهتر و باور پذیرتر در فیلم به تصویر کشیده شده است. شاید دفو در فیلم قرار نیست چیز جدیدی را به ما نشان دهد و بدون شک بهترین عملکرد او نیز نیست،‌ اما او تمام تلاش خود را کرده تا بهترین نسخه ممکن از سپالا را در فیلم ارائه دهد؛ شخصیتی که بیشتر روی تجربه خود تکیه می‌کند و شخصیت نترسی دارد، اما در مقابل او دارای ترس‌هایی نیز است که دفو از تجربیات چند سال اخیرش برای به تصویر کشیدن بخش‌های مختلف این شخصیت بهره برده و استفاده کرده است. فیلم شاید در به تصویر کشیدن رابطه عاطفی بین سپالا و توگو بسیار موفق عمل می‌کند و حتی شخصیت‌پردازی زن سپالا نیز قابل قبول از آب در آمده، اما در مقابل شخصیت‌های دیگر فیلم را نیز فراموش کرده و بسیاری از شخصیت‌ها تنها در نقش کسانی ظاهر می‌شوند که وظیفه دارند داستان را به جلو ببرند. همین موضوع باعث می‌شود ما در طول فیلم حتی مأموریت سپالا را هم فراموش کنیم و بیش از اینکه نگران بچه‌های این شهر دور افتاده باشیم، بیشتر نگران مأموریت خطرناک سپالا و توگو باشیم که هر لحظه ممکن است با خطر مرگ مواجه شوند.

اینکه فیلم Togo در دقایقی از فیلم ممکن است از هدف اصلی خودش کمی دور شود، می‌تواند نکته مثبت و منفی باشد که بخش مثبت آن این است که ما قرار نیست صرفا یک داستان واقعی را به شکل مستند گونه ببینیم و همین موضوع باعث شده تا فیلم جذابیت بیشتری برای من پیدا کند و حتی تجربه بهتری را ارائه دهد، اما بخش منفی آن جایی است که شاید اصلا فراموش کنیم که فیلم قرار است چه هدفی را دنبال و چه داستانی را بازگو کند. درست لحظه‌ای که انتظار داریم فیلم به پایان برسد، حال فیلم Togo برای آخرین بار ما را شگفت‌زده می‌کند و با نمایش اتفاقات پس از این طوفان شاهد سومین بخش فیلم هستیم که با اینکه بخش کوتاهی است، اما بسیار لذت بخش و دلنشین نیز است و درواقع مثل یک قطعه گمشده برای فیلم به‌نظر می‌رسد که حال تمامی قطعات فیلم کنار هم قرار گرفته‌اند و حال رابطه دوستی سپالا و توگو وارد مرحله جدیدی می‌شود که این موضوع تکمیل کننده بخش روزهای اول توگو و زمان مأموریت سرنوشت‌ساز سپالا و توگو است و این موضوع بار دیگری تاکیدی بر این دارد که رابطه سپالا و توگو فراتر از رابطه یک انسان با سگ سورتمه است و حتی این صحنه‌ها برای بسیاری از ما یادآور اتفاقات و تجربیات مشابه‌ای نیز باشد و این موضوع می‌تواند جذابیت تماشای چنین صحنه‌هایی را افزایش دهد.

یکی از نقاط قوت فیلم «توگو» فیلم‌برداری آن است که درواقع کارگردان فیلم پیش از این فیلمبردار نیز بوده و این تجربیات به او کمک زیادی کرده و هر چقدر فیلم توانسته در بخش فیلم‌برداری موفق باشد و حتی موسیقی قابل قبولی را نیز ارائه دهد، اما این فیلم در بخش‌هایی با مشکلات فنی زیادی مواجه است. بخش زیادی از این مشکلات فنی در نیمه اول فیلم وجود دارد و جایی که شما احساس نمی‌کنید که سورتمه در حال حرکت است یا طوفانی قرار است رخ دهد و همین ثابت بودن تصاویر و صورت دفو باعث شده تا کمی غیر واقعی و غیر طبیعی به‌نظر برسند و به تجربه کلی فیلم شاید خیلی ضربه بزند، اما در آن لحظه تجربه خیلی جذابی را به بیننده ارائه نمی‌دهد. بخشی از این مشکلات شاید ناشی از بودجه کوچک فیلم بوده باشد، اما دیزنی می‌توانست با سرمایه‌گذاری کمی بیشتر به کم نقص‌تر شدن فیلم کمک کند و شاهد چنین مشکلاتی در طول فیلم نباشیم. این مشکلات حتی زمان عبور سپالا و سگ‌هایش از روی دریای یخ زده نیز کمی وجود دارد که شکستن یخ‌ها خیلی طبیعی به‌نظر نمی‌رسد، اما درکل می‌توان گفت که جلوه‌های ویژه فیلم کاملا با بودجه محدود فیلم همخوانی دارد.

فیلم Togo با اینکه براساس یک داستان واقعی بازگو نشده ساخته شده است، اما به‌جای به تصویر کشیدن یک داستان واقعی، به رابطه دوستی یک انسان با سگش می‌پردازد که توانسته در این مأموریت سر بلند بیرون بیاید. فیلم با روایتی در دو دوره زمانی تلاش کرده تا شکل گیری رابطه و دوستی قهرمان‌های اصلی داستان را به تصویر بکشد و به قابل لمس‌تر و باور پذیرترین کردن این رابطه کمک کند که بدون شک ویلم دفو بخش اصلی موفقیت این هدف فیلم بوده است. شاید دفو بهترین عملکرد خود را به نمایش نگذاشته، اما او تلاش کرده تا با استفاده از تجربیات گذشته خود به هرچه بهتر شدن فیلم و بهتر به تصویر کشیده شدن شخصیت لئونارد سپالا کمک کند و در مقابل سازندگان تلاش کرده‌اند تا توگو به شخصیتی عمیق‌تری تبدیل شود که بیننده را با خود همراه کند. درکنار موارد مثبت دیگر مثل فیلم‌برداری، فیلم دارای مشکلات فنی مثل غیر طبیعی بودن صورت شخصیت اصلی در زمان حرکت سورتمه در اوایل فیلم تا مشکلات جلوه‌های ویژه نیز است که شاید در مجموع لطمه زیادی به فیلم وارد نکند، اما باعث ایجاد تصاویر غیر واقعی و غیر طبیعی در طول فیلم می‌شود. درنهایت Togo به فیلمی با ارزش در فیلم‌هایی در رابطه با دوستی بین انسان و سگ تبدیل می‌شود که تماشای آن برای طرفداران چنین فیلم‌هایی کاملا واجب است.

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
18 + 1 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.