آیا فیلم Thunder Force «نیروی تندر» با بازی ملیسا مک کارتی یک غافلگیری بزرگ است یا به جمع آثار ضعیف نتفلیکس میپیوندد؟ برای رسیدن به این جواب در ادامه با میدونی همراه باشید.
در دورانی زندگی میکنیم که فیلمها و سریالهای ابرقهرمانی رشد زیادی کردهاند، اما همه استودیوها و شبکهها دارای منابع بی انتها مارول و دی سی نیستند و حالا نتفلیکس تصمیم گرفته تا روی پا خود بایستد و درکنار خرید حق پخش فیلم و سریال براساس مجموعههای غیر مارولی و غیر DC، به سراغ آثار اورجینال نیز رفته و فیلم Thunder Force جدیدترین تلاش نتفلیکس در این زمینه است. فیلم نیروی تندر به کارگردانی بن فالکون و با بازی ملیسا مککارتی، اکتاویا اسپنسر، جیسون بیتمن، بابی کاناوله، پام کلمنتیئف و ملیسا لیو مدتی پیش از نتفلیکس منتشر شد که این فیلم داستان دو دوست بهنام لیدیا و امیلی را دنبال میکند که قرار است دنیا را از دست ابرشرورها نجات دهند. حال سؤال این است که فیلم Thunder Force توانسته به خوبی از ایده جالبش یعنی هر آدم معمولی هم میتواند یک ابرقهرمان باشد، استفاده کند یا به یکی از بدترین شکستهای نتفلیکس تبدیل میشود؟ در ادامه با میدونی و نقد این فیلم ابرقهرمانی همراه باشید.
فیلم Thunder Force با این وعده آغاز میشود که قرار است با فیلمی حداقل نسبتا متفاوت در مقایسه با بیشتر فیلمهای ابرقهرمانی مواجه باشیم و خب در ظاهر هم قرار بود این اتفاق رخ دهد. بااینحال، فیلم از همان ابتدا نشان میدهد که شاید فیلم Thunder Force در همان مسیر فیلمهای ابرقهرمانی قدم بر نمیدارد، اما در مقابل مسیر فیلمهای ملیسا مککارتی را دنبال میکند و وعدههای شاید نسبتا جالب فیلم از همان ابتدا نقش بر آب میشود. فیلم حتی در شروعش هم خلاقیت به خرج نمیدهد و دوباره همان داستان آشنا قلدرهای مدرسه و دفاع شخصیت x از y و شروع یک دوستی و سپس قهر و ملاقات پس از چند سال را روایت میکند و گویی سازندگان فیلم زحمتی برای ارائه حداقل یک داستان اورجینالتر به خرج ندادهاند. متاسفانه حتی در ادامه روند نیز این موضوع تغییر نمیکند و فیلم حتی قرار نیست کمی بیننده را غافلگیر کند. البته کلیشهای بودن شاید بدترین نکته فیلم Thunder Force نباشد و مشکلات فیلم ابرقهرمانی جدید نتفلیکس فراتر از این است که آن را صرفا یک داستانی تکراری بدانیم.
فیلم Thunder Force درواقع تلاش میکند تا ابرقهرمانانی را نشان دهد که از مردم معمولی و عادی تشکیل شدهاند و قرار نیست شاهد نسخه دیگری از تونی استارک و بروس وین باشیم، اما همان اول کار اشتباه میکند و شاید در ظاهر لیدیا شخصیتی باشد که شغل و وضعیت جالبی ندارد، اما کم کم میبینیم که در یک اتاق مجلل زندگی میکند و برای رفتن به مأموریت سوار لامبورگینی بنفش رنگ میشود. امیلی هم هرچند ظاهری نه خیلی شبیه یک ابرقهرمان شاخص را دارد، اما چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم، امیلی همان نقشی را دارد که تونی استارکها و بروس وینها دارند و دو شخصیت اصلی داستان صرفا ظاهری ساده دارند و در عمل چیزی دیگری به بیننده نشان میدهد. نکته این است که فیلم تلاش میکند تا دوباره به ما ملیسا مککارتی و اکتاویا اسپنسری را نشان دهد که نسخه مشابه آن را در فیلمهای بسیاری دیده بودیم و شخصیت پردازی آنها نیز تفاوت چندانی با شخصیت پردازی آنها در فیلمهای دیگر نمیکند.
ظاهرا بن فالکون، همسر ملیسا مککارتی شیفته بازی همسرش در فیلمهای فوق بوده که تصمیم گرفته تا در این فیلم همان نقش را از او بخواهد. حتی از بازی مککارتی و اسپنسر هم بگذریم، فیلم Thunder Force بازیگران توانایی مثل جیسون بیتمن، بابی کاناوله و پام کلمنتیئف را دارد، اما نقش آنها بهحدی سطحی و ضعیف است که عملا خود به یکی از مشکلات بزرگ فیلم تبدیل میشوند. مشکلات فیلمنامه و شخصیت پردازی تا دیالوگهای فوقالعاده ضعیف باعث شده تا هر یک از این بازیگران، بازی ضعیفی را در طول فیلم داشته باشند و حتی اگر کورسوی امیدی به بهتر شدن فیلم با این بازیگران داشته باشیم، کاملا نقش بر آب میشود. حتی اگر بیتمن تلاش بیشتری در طول فیلم کرده باشد، اما نقش کلمنتیئف تعریف درستی ندارد و این سردرگمی شخصیت به خود بازیگر نیز سرایت کرده است و اگر او توانسته مانتیس را در دنیای سینمایی مارول به شخصیتی جذاب و محبوب تبدیل کند، اینجا بسیار ناامید کننده ظاهر میشود و این موضوع در مورد کاناوله هم صدق میکند. اما مشکل فیلم Thunder Force زمانی بدتر میشود که فیلم در بخشهای دیگرش هم چندان موفق نیست و عملا شکست میخورد.
اکشن فیلم یک شوخی و یک شکست تمام عیار است و فیلم عملا اکشنی را به بیننده ارائه میکند که نه عمق خوبی دارد و نه به خوبی به تصویر کشیده میشود. این موضوع نشان میدهد سازنده خیلی اشراف درستی از صحنههای اکشن نداشته و احساس میکند یک ضربه یا پرتاب اشعه تنها کفایت کرده و نیازی به چیز دیگری نیست. صحنههای اکشن فیلم بیشتر مثل یک شوخی بیمزه است. صد البته که تمرکز اصلی فیلم Thunder Force روی بخش کمدی آن است و شاید اگر کمدی فیلم نمایش قابل قبولتری داشت، بخش اکشن را میشد کمی تحمل کرد و آن را به پای موارد دیگر نوشت و فراموش کرد. اما شوخیهای مککارتی و اسپنسر نیز نهتنها تکراری و خسته کننده شدهاند، بلکه بسیار آزار دهنده هستند و دقایقی باعث میشد تا از فیلم فاصله بگیرم و به انجام کارهای دیگر بپردازم تا صحنه کمدی فوق را فراموش کنم، ولی ظاهرا خود تیم تولید فیلم انقدر از این شوخیهای بیمزه و ضعیف لذت بردهاند که بارها در فیلم آن را تکرار میکنند.
فیلم Thunder Force درواقع از ارائه یک فیلم ابرقهرمانی استاندارد، یک فیلم اکشن استاندارد و حتی یک فیلم کمدی استاندارد عاجز است و این پکیج تبدیل به فیلمی آزار دهندهای میشود که حتی نمیتواند یک فیلم سرگرم کننده برای پر کردن زمان خالی ما باشد که بتوان آن را برای تماشا در یک روز آخر هفته پیشنهاد داد. البته شاید افراد کم سن و سال بتوانند از تماشا فیلم لذت ببرند، اما واقعیت این است که فیلم حتی در لحظاتی که امیدوار کننده ظاهر میشود، قرار نیست معجزهای کند و درنهایت با فیلمی طرف هستیم که به سختی شاید بتوان آن را تا انتها تماشا کرد. پس به این سؤال باز میگردیم که آیا فیلم Thunder Force توانسته یک غافلگیری بزرگ باشد؟ جواب آن راستش از ظاهر فیلم هم مشخص است، فیلم یک شکست بزرگ و تمام عیار برای نتفلیکس است و این فیلم خیلی راحت میتواند یکی از نامزدهای بدترین فیلم سال نیز لقب بگیرد.
در روزهایی که دیزنی پلاس رشد قابل توجهی دارد، نتفلیکس فیلم Thunder Force را ارائه میکند که نه جواب قاطعی به سریال موفق فالکون و وینتر سولجر است و نه فیلمی موفق و جذاب که بتواند مشترکینش را راضی کند. نتفلیکس شاید با وعده هر هفته یک فیلم سال ۲۰۲۱ را آغاز کرده باشد، اما شاید بهتر است دقت بیشتری مخصوصا در پروژههای بزرگش به خرج دهد تا کمتر شاهد فیلمهایی با کیفیت پایین و ضعیف مثل فیلم Thunder Force باشیم. فیلم نیروی تندر حتی بهعنوان برنامه فیلمها و سریالهای ابرقهرمانی نتفلیکس برای پر کردن خلا لغو شدن سریالهای مارول هم جواب ضعیفی است و باید دید سرنوشت این برنامه چگونه خواهد بود و آیا نتفلیکس میتواند با آثار میلارورلد این خلا را پر کند یا شاهد آثاری مشابه فیلم Thunder Force در آینده خواهیم بود که حتی تماشا آن سخت است و باعث میشود تا بیشتر به سمت آثار مارول و DC بازگردیم.