انیمیشن کمدی و بامزهی Teen Titans Go! To the Movies، با داستانی سرتاسر کلیشهای، کودکان را عاشق دقایقش و طرفداران بزرگسال و پروپا قرص ابرقهرمانها را به خوبی سرگرم میکند.
در چند سال اخیر به سبب شکستهای گاه و بیگاه فیلمهایی با محوریت ابرقهرمانان DC حداقل نزد منتقدان، متاسفانه به سختی میتوانیم به فیلمی که حتی قرار است با این شخصیتهای دوستداشتنی شوخی کند، اعتماد داشته باشیم. این موضوع در کنار پر شدن گوشه به گوشهی سینما با فیلمهای ابرقهرمانی مختلفی که هر کدام میخواهند جدی، طنز یا چیزی مابین این دو باشند، کاری میکند که در عین مواجهه با جذابیتهای اثر کموبیشِ مشابهی مانند فیلم The Lego Batman Movie و بامزه جلوه کردن Teen Titans Go! To the Movies در تریلرهایش، اکثرا فکر کنیم که این انیمیشن نهایتا از پس سرگرم کردن مخاطبان کم سنوسال برمیآید. اما خبر خوب این است که محصول انیمیشنی کمپانی برادران وارنر، شاید اثری ایدهآل نباشد و شاید حتی در جوکسازیهایش بعضا شبیه به فیلمهایی دیگر به نظر برسد، اما در انتهای کار پرهیجان، جذاب و خالی از اغلب چیزهای خستهکننده است. فیلم قصهی به شدت سادهای دارد و به همین سبب بیشتر بر روی روایت چند ماجرای محدود به شکلی دوستداشتنی، تمرکز میکند. اصل ایدهی داستان آن است که گروهی پنجنفره از تایتانهای نوجوان به فرماندهی نسخهی کوچکتر و تقریبا کودک رابین، تصمیم میگیرند که از حالت بچگانهای که در ذهن دیگران دارند، بیرون بیایند و حقیقتا حکم ابرقهرمانهایی واقعی را پیدا کنند. موجوداتی که جهان برای نابود نشدن به آنها نیاز دارد و کسی نمیتواند به مسخره کردنشان بپردازد. این وسط، پس از چند تلاش ناموفق، تایتانها به این نتیجه میرسند که برای جدی گرفته شدن، باید فیلمی مخصوص به خودشان داشته باشند و مابقی فیلمنامه هم چیزی نیست جز تلاش دیوانهوار و بامزهای که آنها برای تبدیل شدن به ستارههای یک فیلم بزرگ، انجام میدهند.
داستانگویی فیلم، از یک خط داستانی بلند و متشکل از تلاش کلی شخصیتهای اصلی برای تبدیل شدن به ابرقهرمانهای بزرگ و خردهپیرنگهایی که این ماجرا را پیش میبرند، تشکیل شده است. خردهپیرنگهایی که میتوانند به نبرد موزیکال و شدیدا خندهآور تایتانها با دشمنانشان یا حتی حرکت آنها از جایی به جای دیگر برای انجام هدفی خاص، مربوط شوند. اما آنچه که در این بین بیشترین اهمیت را دارد، همین است که این خطوط داستانی بدون یکدیگر نیز قابل درک هستند و انیمیشن مورد بحث فقط در بخشهایی محدود، بیننده را به رخدادهای قبلی اتفاقافتاده در خود ارجاع میدهد. طوری که در ساختار آن کوچکترین پیچیدگی خاصی به چشم نمیخورد و آن را مثلا کیلومترها سادهتر و بیآلایشتر از انیمیشن بزرگی مانند «شگفتانگیزان ۲» (Incredibles 2) به روی پردههای نقرهای میبرد. چرا؟ چون Teen Titans Go! To the Movies تقریبا کمسنترین مخاطبان سینمایی ممکن را به عنوان تماشاگران هدفش در نظر گرفته است و همراهی مابقی افراد با آن، فقط به درک و آشناییشان از فرهنگ عامهی شکلگرفته حول فیلمهای ابرقهرمانی در چند سال اخیر، گره میخورد.
به بیان بهتر شاید این سادگی فوقالعاده زیاد داستان و داستانگویی Teen Titans Go! To the Movies، به هدف تعدیل وابستگی انکارناپذیرش در تمامی ثانیهها به فیلمهای ابرقهرمانی دیگر، آفریده شده باشد. چون اگر مخاطبی به سراغ این انیمیشن برود و تعداد زیادی از ابرقهرمانهای متفاوت، فیلمهای آنها در چند سال اخیر و حتی مسائلی مانند حضورهای کوتاه و جذاب استن لی در فیلمهای مارول به عنوان دانستههایی همیشگی گوشهای از ذهن وی را به خود مشغول نکرده باشند، بدون تعارف بیش از پنجاه درصد لذت دیدن فیلم را از دست میدهد. فیلمی که در بعضی بخشها بیشتر حکم کلیپهای بامزهای را که برای سرگرم کردن مخاطب به کیدیگر چسبیدهاند پیدا میکند و انصافا امکان ندارد مخاطب بزرگسالِ آشنا با سینمای ابرقهرمانی و پذیرای انیمیشنهایی اینچنین، از آن لذت نبرد. مخصوصا با توجه به زمان تقریبا هشتاد دقیقهای و خالی از اضافهکاریاش که باعث میشود به اندازهی کشش خود قصه بگوید و تقریبا هرگز در لحن و محتوا، افت قابل توجهی نداشته باشد.
استفادهی هوشمندانه از موسیقیها مخصوصا در ساخت ترانههای حاضر در فیلم، بعضی از جذابترین سکانسهای آن را به وجود آوردهاند و باعث میشوند که دقایق موزیکال Teen Titans Go! To the Movies، حتی از پس هیجان و انرژی و احساسات شیرین بخشیدن به مخاطب بزرگسال، بربیایند. اما افزون بر خود موسیقیها، چگونگی استفاده از آنها، هماهنگی فوقالعادهشان با تصاویر و از همه مهمتر به کارگیری آنها در بخشهایی مختلف و بهجا از فیلم، مسبب رسیدن آنها به نهایت پتانسیلی که دارند، شده است. اینها را به علاوهی کارگردانی مینیمال و راضیکنندهی اثر در نوع خود کنید، تا بفهمید چرا میگویم موقع دیدن آن قطعا پرانرژی بودن و جذابیتهایش را به باد ستایش میگیرید.
البته یکی از بزرگترین ضعفهای ساختهی پیتر رایدا میکایل و ارون هروَث، شخصیتپردازی کاراکترهای فرعی در قالب مترسکهایی است که حتی موقع تعامل با قهرمانها و ضد قهرمان اصلی، از قالب ساده و بیمعنی خود خارج نمیشوند. چون سازندگان این شخصیتهای شناختهشده را صرفا به عنوان نسخهای از ابرقهرمانان محبوب در قالب جنس تصاویر انیمیشنیشان معرفی میکنند و هرگز حتی در دیالوگها، رفتارها و کنشهایشان، اهمیتی برای ماهیت آنها قائل میشوند. طوری که سوپرمن و بتمن و واندروومن در این انیمیشن انگار همگی کاراکترهایی ثابت هستند که تفاوتشان فقط در ظاهرشان است و تک به تک آنها، حکم جلوههای مختلف از یک مدل رفتاری ثابت در قبال تایتانهای نوجوان را پیدا میکنند. البته اینها به معنی فوقالعاده بودن شخصیتپردازی رابین، بیستبوی، سایبورگ، ریون، استارفایر و دشمنشان هم نیست اما حداقل این شش کاراکتر، تعاریف، مدل رفتاری و نقشهای به خصوص خودشان در داستان را یدک میکشند. شخصیتهای جذابی که مدلسازی انیمیشنی دوستداشتنی فیلم برایشان در ترکیب با صداگذاریهای شیرین و کمالگرایانهای که دارند، قطعا آنها را حتی به عنوان کاراکترهایی که دوست داریم باز هم فیلمهایی با محوریتشان را تماشا کنیم، در ذهنمان جای میدهند.
فیلم با استفاده از تصویرسازیهای عالی و به خصوصی که دارد، مخاطب را وادار به احترام گذاشتن به جنس انیمیشنهایش میکند و آنقدر در رنگپردازی و خلق محیطها، چهرهها، لباسها و تمامی جزئیاتش استایلهای خاصی را یدک میکشد که تماشاگر با اطمینان دربارهی لیاقت این داستان برای بیان شدن دقیقا درون همین اتمسفر و همین جنس از روایت، صحبت کند. طوری که نه اکشنها و نه کمدیها و نه اغراقهای دوستداشتنی اثر را نمیتوان حتی در سبک انیمیشنی دیگری متصور شد و کارگردانهای آن به خوبی ارزش محصولشان درون همین شکل و قالب فعلی را به یاد مخاطب میآورند. راستی، اگر اهل اهمیت دادن به ستارههای دنیای تلویزیون و سینما هستید، در عین جذاب نبودن کاراکترهای فرعی انیمیشن از منظر داستانی، یک دلیل بزرگ دیگر هم برای دیدن Teen Titans Go! To the Movies خواهید یافت و آن هم چیزی نیست جز وجود ستارههای مختلف در جایگاه صدگذاران فیلم. از کریستن بل در نقش کارگردان سینمایی معروفی که تایتانها باید خودشان را به او اثبات کنند تا جیمی کیمل در قالب بتمن و نیکولاس کیج در قالب سوپرمن.
اما فارغ از عالی بودن فیلم از نظر فنی و راضیکننده بودنش از منظر داستانی، باید کمی بیشتر دربارهی جنس محتواسازی آن نیز صحبت کرد. جنسی که همانگونه که پیشتر گفتم، در آن شوخیها به همان اندازه که پرشده از ایدههای تازه و جذاب به نظر میرسند، وامدار طنزهای کپیشده از آثاری همچون «ددپول» (Deadpool) هم هستند. مسئلهای که در حرفها و مفاهیم ساده و داستانسراییهای اثر هم دیده میشود و همیشه Teen Titans Go! To the Movies را به عنوان ترکیبی از کلیشهها و تکرارها و موارد تازه و خواستنی، معرفی میکند. اما نسخهی نهایی این ترکیب، با همهی لذتهای سادهی حاضر در دنیای فیلم مورد بحث، کاری میکند که دوستداران ابرقهرمانها و کسانی که در فرهنگ عامهی پیرامونشان شیرجه زدهاند، در صورت جبهه نگرفتن در برابر جنس تصاویر و روایت و ذات این انیمیشن، قطعا بتوانند بعد از تماشا کردنش آن را تجربهای پرشده از اشکالات متفاوت و به غایت دوستداشتنی، خندهدار و سرگرمکننده خطاب کنند.