نقد فیلم Saint Maud

نقد فیلم Saint Maud

ِفیلم Saint Maud، به کارگردانی رز گلس، کاوشی هراس‌آور در کالبد و ذهن تسخیرشده‌ی پرستاری جوان در یک شهر کوچک ساحلی است. با میدونی و نقد این فیلم همراه باشید.

فیلم‌های کوتاه رز گلس، تمایل او نسبت به کنکاش درباره‌ی ماهیت تنهایی را نشان می‌دادند. در فیلم کوتاه بدون دیالوگ Moth، دو همسایه در تنهایی و در مجاورت هم زندگی می‌کنند. آن‌ها از طریق سوراخ دیوار، با یک‌دیگر در ارتباط‌اند و فعالیت‌های روزمره‌ی هم را نظاره می‌کنند: اجراهای روزانه‌ای آن دو به تدریج آن‌ها را به یک‌دیگر نزدیک می‌کند. هرچند این مانع میان آن‌ها است که هر دویشان را در امان نگه می‌دارد. دو شخصیتی که گویی از به اشتراک گذاشتن فضای تنهایی خود واهمه دارند. در فیلم Storm House، زن و شوهری در منطقه‌ای روستایی، دور از جهان اطراف خود، یک زندگی در انزوا را سپری می‌کنند. فیلم رابطه‌ی نامتعادل یک زوج منزوی را بدون دیالوگ به تصویر می‌کشد. در Storm House، یکی دیگر از المان‌های مورد علاقه‌ی گلس، یعنی تمایل به نمایش‌های جسمانی و فیزیکی نیز دیده می‌شود. زن و شوهر Storm House در غیاب زبان، احساس‌های خود را به صورت جسمانی به یک‌دیگر منتقل می‌کنند.

Saint Maud، به عنوان اولین فیلم بلند داستانی گلس، به نوعی در ادامه‌ی فیلم‌های کوتاه او قرار می‌گیرد. ایده‌های مرکزی این فیلم‌ها مانند احساس‌های سرکوب شده، تنهایی شدت یافته و همچنین میل به رهایی جسم، در Saint Muad هم دیده می‌شوند

احساس‌های سرکوب شده، تنهایی شدت یافته و همچنین میل به رهایی جسم، ایده‌ها‌ی مرکزی بهم مرتبط و شکل‌دهنده‌ی جهان آخرین فیلم کوتاه رز گلس هستند. Room 55، داستان مجری زن یک برنامه‌ی آشپزی است که مجبور می‌شود شبی را در هتلی مرموز بگذراند. سفری سورئال به اتاقی قرمز رنگ - یادآور اتاق قرمز معروف سریال تویین پیکس - که زن را در مسیر شناخت هویت واقعی‌اش قرار می‌دهد. هر سه این فیلم‌های کوتاه، المان‌هایی از سینمای وحشت را در خود دارند.گلس از جلوه‌های سبکی متاثر از سینمای وحشت، برای نفوذ به ذهن کاراکترهای روان‌رنجوری استفاده می‌کند که در تنهایی خود به دام افتاده‌اند. فیلم Saint Maud، به عنوان اولین فیلم بلند داستانی گلس، به نوعی در ادامه‌ی جهان فیلم‌های کوتاه و آثار تجربی‌اش قرار می‌گیرد. فیلمی که بر رابطه‌ی عجیب میان دو زن متمرکز است.

سرانجام پس از یک دور نمایش‌های جشنواره‌ای موفق و تحسین گسترده‌ی منتقدان، مطرح‌ترین فیلم ترسناک سال گذشته از مدتی قبل برای تماشا در دسترس مخاطبان قرار گرفته است. فیلم Saint Maud، در برخی از لیست‌ها در میان ده فیلم برتر سال دیده می‌شود و به تازگی به صدر فهرست فیلم‌های ترسناک سال ۲۰۲۰ سایت لترباکس نیز راه پیدا کرده است. Saint Maud از همان نخستین نمایش خود در بخش جنون نیمه‌شب (Midnight Madness) جشنواره‌ی فیلم تورنتو، توجه‌ها را جلب کرد و در ادامه‌ی حضورهای موفق خود توانست یکی از جوایز اصلی جشنواره‌ی فیلم لندن و همچنین نامزدی بهترین فیلم بریتانیایی سال در بفتا را به دست آورد. دنی بویل، فیلمساز سرشناس انگلیسی، در هنگام اعطای جایزه‌ی حمایتی 50 هزار پوندی جشنواره‌ی تورنتو به رز گلس، Saint Maud را یک سفر هیجان‌انگیز سینمایی به درون جنون، ایمان و مرگ نامید.

گلس از جلوه‌های سبکی متاثر از سینمای وحشت، برای نفوذ به ذهن کاراکترهای روان‌رنجوری استفاده می‌کند که در تنهایی خود به دام افتاده‌اند

کم‌تر پیش می‌آید فیلمی در ژانر وحشت با چنین اقبال گسترده‌ای از جانب جشنواره‌ها و منتقدان روبه‌رو شود. طبیعی است که مجموعه‌ی این تحسین‌ها و ستایش‌ها، انتظارها از Saint Maud را به شدت بالا برده باشد. اما اکنون که فیلم به صورت گسترده در دسترس قرار گرفته، مخاطبان خود را به دو دسته‌ی موافقان و مخالفان تقسیم کرده است. جبهه‌ی مخالفان به نظر پرتعدادتر می‌آیند. حتی شاید بسیاری از موافقان در مورد این گزاره اتفاق نظر داشته باشند که فیلم در حد و اندازه‌‌ی تحسین‌هایی که نثارش شده نیست. البته می‌شد این اتفاق را پیش‌بینی کرد. چراکه فیلم‌های وحشتی که به شکل گسترده‌ مورد توجه منتقدان و جشنواره‌ها قرار می‌گیرند معمولا در نهایت قربانی این تحسین‌ها می‌شوند. به نظر می‌رسد Saint Maud را هم می‌توان در همین دسته فیلم‌ها گنجاند. هرچند که نمی‌توان جسارت و اعتماد به نفس رز گلس در اولین فیلم بلند داستانی‌اش را تحسین نکرد.

فیلم‌های وحشتی که به شکل گسترده‌ مورد توجه منتقدان و جشنواره‌ها قرار می‌گیرند معمولا در نهایت قربانی این تحسین‌ها می‌شوند. به نظر می‌رسد Saint Maud هم در این دسته فیلم‌ها قرار می‌گیرد

فیلمی با ریتمی آرام، سرد و عاری از احساس با شخصیت‌هایی که ارتباط گرفتن با آن‌ها بسیار سخت است.  همچنین به نظر می‌رسد مصالح ژنریک برای گلس دستمایه‌ای هستند که با کمک آن جهان سبک‌پردازی شده‌ی فیلمش را تحریک‌آمیز جلوه بدهد. در واقع می‌توان گفت لایه‌ی ژانریک Saint Maud نه در تعادل با لحن و سبک آرت‌هاوسی‌ فیلم بلکه در خدمت آن است. ظاهر صیقل‌یافته‌ی فیلم در تضاد با آن چیزی است که از یک فیلم وحشت برآشوبنده سراغ داریم. در جهان Saint Maud حس و حال غریزی و کنترل‌ناپذیز بهترین فیلم‌های وحشت جایش را یک حساب‌گری فکر شده داده است. بنابراین نباید با کلیشه‌های ژانری سراغ جهان Saint Maud رفت. سوالاتی مانند این که جزم‌اندیشی مذهبی مائود از کجا می‌آید؟ از اعتقادات مذهبی‌اش یا ذهن روان‌گسیخته‌ی او؟ آیا او با خدا صحبت می‌کند یا شیطان؟

سوال‌هایی که در فیلم خیلی زود به آن‌ها پاسخ داده می‌شود. بنابراین با چنین برخوردی احتمالا تکلیف فیلم در همان یک سوم ابتدایی برای ما مشخص می‌شود و چیز زیادی برای پیگیری باقی نمی‌ماند. به ویژه اینکه پیش‌بینی روند داستانی فیلم هم چندان کار سختی نیست. بنابراین Saint Maud از چنین منظری یک فیلم کوتاه کش آمده است که داستان زیادی برای روایت کردن ندارد. فیلمی که ایده‌های ژانری و مضمونی نیم‌بند خود را در قالب یک فیلم هنری جشنواره پسند مرعوب‌کننده به مخاطبان خود حقنه می‌کند. 

 ریتم آرام‌سوز فیلم، در کنار قاب‌بندی‌های دلمرده‌ و لحن سرد و یکنواخت فیلم، منجر به خلق فضایی بسته و ایزوله شده است. گویی فیلمساز می‌خواهد ما را  همچون شخصیت اصلی فیلم که در دنیای ذهنی خودش گیرافتاده، به اسارت جهان فیلم دربیاورد. همچنین در اینجا همانند فیلم‌های وحشت دیگر، با شخصیت‌هایی که از چیزی هراسان‌شده‌اند، همراه نیستم بلکه در کنار خود عامل وحشت قرار داریم. همه‌ی این‌ها باعث شده که شیوه‌ی ارتباط گرفتن فیلم با مخاطبانش با نمونه‌های مشابه فاصله‌ی زیادی داشته باشد. جهان Saint Maud، بر پایه‌ی مجموعه‌ای از پارادوکس‌ها و تقابل‌ها شکل گرفته است. پارادوکس‌هایی که خود تا حد زیادی واکنش‌های متضاد پیرامون فیلم را نیز توضیح می‌دهند. اما آنچه در اینجا اهمیت دارد این است که این تضادها و تقابل‌ها در جهان Saint Maud چه کارکردی دارند.

در ادامه به بخش‌هایی از داستان فیلم اشاره می‌شود

شخصیت مائود، آمیزه‌ای از نخوت و انزجار از خود است. کاراکتری با ذهنی آشفته، عقاید مذهبی متعصبانه، احساسات سرکوب شده و تضادهای درونی که نمی‌توان به راحتی به او نزدیک شد. از سویی دیگر گلس جهان فیلمش را منطبق بر ذهنیات کاراکتر مائود طراحی کرده است. درواقع در اینجا با فیلم وحشتی روبه‌روییم که تمرکز خود را بر مطالعه‌ی شخصیت گذاشته است. دوربین در اکثر دقایق فیلم آنقدر به مائود نزدیک است که فرصت کمی برای دیدن عینی او در اختیار ما قرار می‌دهد. بنابراین روایت و ساختار فیلم ما را مجبور می‌کند که همه چیز را از دیدگاه مائود ببینیم. انتخاب جسورانه‌ای که باعث شده نتوانیم دیدگاه‌ها و اعتقادات مائود را به روشنی درک کنیم. البته گلس در این زمینه تلاش چندانی هم از خود نشان نمی‌دهد. درنتیجه تنها راه همراه شدن با کاراکتر مائود این است که او را به عنوان یک شخصیت روان گسیخته به رسمیت بشناسیم. شخصیتی با ظاهری معصوم که با جزم‌اندیشی مذهبی خود این پتانسیل را دارد که ما را به وحشت بیندازد.

 ریتم آرام‌سوز فیلم، در کنار قاب‌بندی‌های دلمرده‌ و لحن سرد و یکنواخت فیلم، منجر به خلق فضایی بسته و ایزوله شده است. گویی فیلمساز می‌خواهد ما را  همچون شخصیت اصلی فیلم که در دنیای ذهنی خودش گیرافتاده، به اسارت جهان فیلم دربیاورد

البته در فیلم اشاره‌هایی پراکنده به گذشته‌ی مائود می‌شود. او پیش از ورود به خانه‌ی بزرگ آماندا، به عنوان پرستار در بیمارستانی به نام Saint Afra مشغول به کار بوده و بعد از بروز اتفاقی مجور به ترک آنجا شده است. هنگامی که مائود علی رغم تقلای بسیار برای سی.‌پی.‌آر، نه تنها موفق به نجات جان بیمار تحت مراقبت خود نمی‌شود بلکه بر اثر فشار زیاد قفسه‌ی سینه‌ی او را می‌شکافد. به نظر می‌رسد ترومای ناشی از این حادثه نقش مهمی در تغییر مائود داشته است. او پس از کار در بیمارستان، در قالب یک پرستار خصوصی به مراقبت تسکینی از بیماران لاعلاج می‌پردازد. نوعی از مراقبت که با هدف تسکین درد و رنج و بهبود کیفیت زندگی بیماران در حال مرگ، انجام می‌شود. او برای مراقبت از یک رقاص آمریکایی مبتلا به سرطان به نام آماندا استخدام شده است. 

مائود در برخورد با آماندا نیز رفتارهای متناقض از خود نشان می‌دهد. گاهی به شکل وسواسی به او محبت می‌کند، جایی دیگر به او ضربه می‌زند و در لحظه‌هایی هم نیز نسبت به او حسادت می‌کند. ما حتی نمی‌دانیم که علت رفتارهای مائود در قبال آماندا، از حسادت و علاقه‌اش نسبت به او می‌آید یا از اعتقادات مذهبی‌اش. کاراکتری که نگرش‌های مذهبی‌اش در تعارض با احساس‌های درونی‌اش قرار دارند. آیا او می‌خواهد روح آماندا را برای خدا تصاحب کند یا خود؟‌ البته انگیزه‌ی انحصارطلبی خودخواهانه‌ی مائود شاید از هر دوی این‌ها می‌آید. هرچند که این نگرش‌های مذهبی او است که در نهایت بر او چیره می‌شوند. همانطور که او ظاهرا از قدم زدن بر روی یک کفپوش سوزنی برای مجازات کردن خود بیش‌تر از یک معاشقه‌ی عاطفی لذت می‌برد.

جهان Saint Maud  به همان اندازه‌ که ذهنی و انتزاعی‌ است، وجهی فیزیکال و مادی نیز دارد. مائود و آماندا هر دو به نوعی سعی دارند از واقعیت مادی و جسمانی خود فراتر بروند. آماندا از طریق لذت‌طلبی و مائود با تکیه بر ریاضت

مائود و آماندا از لحاظ نگرش، شیوه‌ی زندگی، طبقه و همچنین از جهت ظاهری، با یک‌دیگر تفاوت‌های زیادی دارند. اما تنهایی و انزوای هر دو و همچنین تقلای بیهوده‌ای که برای گریز از واقعیت خود دارند، آن‌ها را به یک‌دیگر وصل می‌کند. البته آماندا در نگاه اول، به اندازه‌ی مائود، آدم تنهایی به نظر نمی‌رسد. او می‌تواند با پول، معشوقه‌ای برای خود داشته باشد و مهمانی‌های تجملاتی‌ ترتیب بدهد، هرچند که او هم در نهایت مانند مائود، در مواجهه با واقعیت مرگ، تنها است. شخصیت بی‌حوصله و هراسان آماندا به نوعی در مقابل کاراکتر سخت‌کوش و متوهم مائود قرار می‌گیرد. از سوی دیگر ذات منزوی مائود، مانعی برای برقراری ارتباط صحیح او با دیگران است. رابطه‌ی آن دو در ابتدا همراه با ستایش دیگری همراه است، اما به تدریج شکلی تمسخرآمیز پیدا می‌کند. آماندا از جایی به بعد اعتقادات مذهبی و نگرش‌های مائود را به تمسخر می‌گیرد. شکل رابطه‌ی آن دو به گونه‌ای پیش می‌رود که فوران خشم مائود را دور از انتظار نمی‌بینیم.

 مائود را می‌توان به عنوان بدیلی از کاراکترهایی مانند تراویس بیکل راننده‌ی تاکسی در نظر گرفت. از آن شخصیت‌های قربانی و آسیب‌دیده‌ای که احساس می‌کنند در قبال جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند، ماموریت مهمی بر عهده دارند. مائود از جایی به بعد به این باور می‌رسد که خداوند او را مامور نجات روح آماندای ملحد کرده است. انگیزه‌ی مائود برای نجات روح آماندا در برداشتی دیگر، از ناتوانی او در پذیرش واقعیت فیزیکی مرگ می‌آید. مائود به دلیل شغلش سال‌ها مرگ را از نزدیک دیده است. سکانس فلاش‌بک تلاش مائود برای نجات جان یک بیمار، تقلای بی‌نتیجه‌ی او برای غلبه بر مرگ و زوال جسمانی را نشان می‌دهد. او که می‌بیند نمی‌تواند بر واقعیت جسمانی مرگ غلبه کند، به نجات روح برمی‌خیزد. به این ترتیب، جهان Saint Maud  به همان اندازه‌ که ذهنی و انتزاعی‌ است، وجهی فیزیکال و مادی نیز دارد. مائود و آماندا هر دو به نوعی سعی دارند از واقعیت مادی و جسمانی خود فراتر بروند. آماندا از طریق لذت‌طلبی و مائود با تکیه بر ریاضت.

در جهان Saint Maud، ذهن عامل حقیقی ترس است. ذهنی که می‌تواند همچون یک نیروی بدخواه نامرئی همه‌ی وجود یک انسان را به سیطره‌ی خود در بیاورد و او را به نابودی بکشاند یا اینکه رستگاری‌اش را به همراه داشته باشد

آماندای رقاص که زمانی صاحب بدنی نرم و انعطاف‌پذیر بوده، اکنون ساده‌ترین حرکات را به سختی می‌تواند انجام بدهد. زیبایی ظاهری و سرزندگی جسمانی‌اش رو به زوال است. او با انجام فعالیت‌های کششی روزانه، گذاشتن کلاه‌گیس و نوشیدن مشروبات الکلی می‌‌خواهد در برابر فرسودگی جسمانی‌ خود مقاومت کند. مائود جوان اما در مسیری معکوس با آسیب‌رساندن به جسمش می‌خواهد از واقعیت تنگ و محدود آن قراتر برود. برای مائود، جسم مانعی برای رستگاری است، همین است که در انتها به نابودی آن برمی‌خیزد. حالات غیرعادی جسمانی مائود هنگام گفت‌وگو با خدا، علاوه بر اینکه می‌تواند جنبه‌‌ای روانی داشته باشد، از جهتی دیگر به شکلی استعاری نوعی حالت استعلا را نشان می‌دهد. درواقع تشنج‌های ناگهانی مائود، همچنان که نشانه‌ای از مبتلای او به بیماری‌های روان‌تنی است (بیماری‌هایی که در آن تحت تاثیر ذهن، اختلال‌های جسمی شدیدی رخ می‌دهد)، استعاره‌ای از ایجاد نوعی خلسه‌ی روحانی در او است. 

اوج این حالت در سکانسی اتفاق می‌افتد که مائود پس از اینکه گناهان خودش را بالا می‌آورد (سبک می‌شود)، ناگهان از زمین شروع به فاصله گرفتن می‌کند و در هوا شناور می‌ماند. لحظه‌ای درخشان و برانگیزاننده که مائود در صحنه‌ای غیرعادی، از محدودیت‌های جسم خود فراتر می‌رود و  بر روی هوا معلق می‌شود. لحظه‌ای که البته ما را به اعماق ذهن مائود می‌کشاند. در تقابل میان ذهن مائود و واقعیت‌های جسمانی  و لذت‌های مادی دنیای پیرامونش، در نهایت این ذهن او است که پیروز می‌شود. همین ذهنی که البته در جهان Saint Maud، عامل حقیقی ترس است. چه عاملی باعث می‌شود که آدم‌ها کارهای مختلفی را انجام می‌دهند؟ رفتارها و کارهایی که گاهی اوقات غیرقابل درک، سوال‌برانگیز و هراس‌آور هستند.

ذهنی که می‌تواند همچون یک نیروی بدخواه نامرئی همه‌ی وجود یک انسان را به سیطره‌ی خود در بیاورد و او را به نابودی بکشاند یا اینکه رستگاری‌اش را به همراه داشته باشد. مائود در انتها برای از میان بردن واقعیت ‌مادی‌‌ و غلبه بر تنهایی محتوم خود، جسمش را به آتش می‌‌سپارد تا خود را به خدای خود برساند. اما ناگهان با یک کات سریع به تصویری رعب‌آور از جسم در حال سوختن مائود و فریادهای گوش‌خراشش در میان آتش می‌رسیم. کدام واقعیت است؟ آنچه که ما به عنوان واقعیت فیزیکی می‌بینیم یا آن واقعیت فرامادی‌ای که در ذهن مائود در لحظه‌ی سوختنش می‌گذرد؟  بله، ذهن انسان می‌تواند ترسناک‌ترین مکان برای به دام افتادن باشد.

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
14 + 2 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.