فیلم Ready or Not با اینکه حرف جدیدی برای گفتن ندارد، اما توانسته بهلطف درخشش سامارا ویوینگ به یکی از فیلمهای جذاب و تماشایی امسال تبدیل شود.
سبک کمدی ترسناک با اینکه قدمت خیلی زیادی ندارد، اما خیلی زود توانسته طرفداران خاص خودش را پیدا کند. سبک کمدیترسناک بیشتر با مجموعه فیلم Evil Dead که درواقع اولین فیلم این سبک است، شناخته میشود، اما در طول سالهای گذشته شاهد اکران آثار دیگری مثل فیلم Shaun of the Dead، فیلم The Cabin in the Woods، فیلم Zombieland و غیره بودیم که توانستهاند نظر مثبت منتقدان و بینندگان را جلب کنند. بااین حال، تعداد فیلمهای موفق کمدیترسناک در یک سال چندان زیاد نیست و بسیاری از این آثار تنها با پیروی از کلیشههای فیلمهای موفق این سبک سعی در تکرار موفقیت آنها را داشته، اما درنهایت به اثری متوسط و حتی ضعیف تبدیل شدهاند. فیلم Ready or Not جدیدترین فیلم کمدیترسناکی است که طی امسال اکران شده است. فیلمی که تیم تولید نه چندان شناخته شدهای دارند، اما تلاش کردهاند تا با کمی فاصله گرفتن از کلیشهها معمول، فیلمی نسبتا متفاوت را در این سبک تولید کنند و حال آنها تا چه میزان تو رسیدن به این هدف موفق بودهاند؟ آیا آنها توانستهاند اثر موفقی در سبک کمدیترسناک تولید کنند؟ در ادامه با نقد فیلم Ready or Not و رسیدن به جواب این سؤال با میدونی همراه باشید.
ادامه این مطلب ممکن است بخشهایی از داستان و اتفاقات فیلم Ready or Not را فاش کند
فیلم «آماده باشی یا نه» داستانی ساده و تقریبا تکراری را دنبال میکند که شاید بارها شاهد داستان ازدواج یک پسر پولدار با یک دختر از طبقه متوسط (یا حتی بالعکس) را دیده باشیم، اما داستان در این فیلم تنها هدفی برای شروع اتفاقات یک شب شوم تا بامداد آن است که قرار است در خانه اشرافی لو دوماس جریان داشته باشد. فیلم Ready or Not داستان گریس را دنبال میکند که پس از ازدواج با الکس و طبق سنت خانواده لو دوماس، او در شب عروسی خود باید در یک بازی که به آقای له بیل تعلق دارد (و ظاهرا خانواده ثروت خود را مدیون او هستند)، شرکت کند که این بازی میتواند یک شطرنج ساده باشد یا یک قایمموشک مرگبار و بسیار کشنده. فیلم قرار نیست حرف تازه و جدیدی را بزند و درواقع داستان فیلم حول محور تلاش برای بقای عروس خانواده و همچنین تلاش خانواده برای بقا است که هر یک تا بامداد فردا فرصت دارند. داستان فیلم به همین سادگی است و پیچیدگی خاصی ندارد، اما فیلم حاوی نکات و تویستهای جالبی نیز است که باعث میشود بیننده تا پایان داستان فیلم را دنبال کند. اما چه چیزی باعث میشود تا فیلم Ready or Not با یک داستان نسبتا تکراری به اثری نسبتا موفق تبدیل شود؟
مهمترین بخش فیلم Ready or Not جایی است که سازندگان فیلم تصمیم گرفتند تا با فاصله گرفتن از صحنههای ترسناک معمول، اثری متفاوت را ارائه دهند. در اولین بخش، در این فیلم شاهد حذف تمامی جامپ اسکرها هستیم که تبدیل به مهمان آزار دهنده در بسیاری از فیلمهای ترسناک شده و حال بهجای این موضوع، سازندگان فیلم تصمیم گرفتند تا با الگو قرار دادن فیلم A Quiet Place، تمرکز خود را روی ترس شخصیت گریس و اعضای خانواده لو دوماس قرار دهند که باعث شده ما شاهد هیچ صحنه ترسناکی نیز در فیلم نباشیم که ممکن است در نگاه اول نکته مثبتی بهنظر نرسد، اما همین موضوع کمک کرده تا سازندگان بهجای ساخت یک اثر که بارها آن را دیدهایم، تمرکز بیشتری روی قهرمان اصلی داستان قرار دهند و ما را با او همراه کنند. این موضوع با فاصله گرفتن سازنده از ساخت یک اثر اسلشر نیز صدق میکند. شاید در ابتدا با روند اتفاقات فیلم انتظار داشته باشیم که فیلم به اثری اسلشر و حتی اکشن تبدیل شود و گریس تمامی اعضای خانواده را تک به تک به قتل برساند تا در آخر زنده بماند، اما مسیر فیلم درواقع طبیعی است و ما تمام تلاش گریس برای فرار از خانه یا برقرار کردن ارتباط با پلیس را شاهد هستیم و او قرار نیست در طول یک شب به قاتلی بیرحم و خونسرد تبدیل شود و هر دو گروه در تلاش هستند تا درنهایت طلوع خورشید را دوباره تماشا کنند و همین موضوع باعث شده تا Ready or Not به اثری قابل لمستر و جذابتر نیز تبدیل شود.
همین موضوع باعث شده تا شخصیتها به اشخاصی کم هوش تبدیل نشوند و احساس نکنیم که آنها منتظر هستند تا توسط گریس درنهایت کشته شوند و از روند اتفاقات فیلم کنار بروند. فیلم درواقع بیشتر فضای یک فیلم بقا و تلاش برای زنده ماندن را دارد که دو گروه در حال تلاش برای بقای خود هستند که این ویژگی کمک کرده تا بیشتر درگیر اتفاقات فیلم شویم و سرنوشت هر یک از شخصیتها را تا پایان دنبال کنیم؛ هرچند رفتار فیلم با شخصیتهای اصلی خیلی سختگیرانه نیست و در طول فیلم تنها شاهد حذف شخصیتهای فرعی و نه چندان مهم هستیم. در بخش دوم به بخش کمدی فیلم میرسیم که برخلاف انتظار، در این مورد شاهد زیادهروی نیستیم و تعادل خوبی نیز با صحنههای جدی فیلم ایجاد کردهاند. در Ready or Not تلاش شده تا شوخیها بیمورد قرار داده نشود و تا حد زیادی نیز در این کار موفق بودند. شوخیها و صحنههای کمدی بیشتر مثل یک زمان استراحت در بین پردههای مختلف فیلم قرار داده شدند و تنوع خوب و حتی خلاقانهای بهخصوص شوخیهایی در مورد اختلاف طبقاتی و مشکلات ازدواج یک فرد از خانواده متوسط با خانواده پولدار و حتی شوخی با قشر مرفه که به فضای پیرامون خود بیتوجه هستند، هستیم. نکته دیگری که باعث شده صحنههای کمدی را نکته مثبتی ببینم این است که این لحظات کاملا با صحنه و اتفاقی که رخ داده یا در جریان است، تطابق دارد و همین باعث شده تا این صحنهها پرداخت بهتری داشته باشند.
بخش مثبت بعدی فیلم بدون شک شخصیت پردازی گریس است که شاید پر بیراه نباشد که بگوییم بازی سامارا ویوینگ در نقش گریس، مثبتترین و بهترین نکته Ready or Not است. بیشتر شخصیتهای فیلم سطحی کار شدهاند و عمق خاصی در آنها دیده نمیشود و حتی در مورد گریس نیز تا حدودی صدق میکند، اما تفاوت نقش گریس با دیگر نقشهای فیلم در بازی ویوینگ خلاصه شده که او به خوبی توانسته حس ترس، وحشت، درد، خستگی، درماندگی و تلاش برای زنده ماندن گریس را به بیننده انتقال دهد. ویوینگ پیش از این سابقه بازی در یک فیلم کمدیترسناک دیگر بهنام The Babysitter را داشته و این موضوع احتمالا به او کمک کرده تا تعادل بهتری بین صحنههای جدی، احساسی و کمدی فیلم ایجاد کند. با وجود پتانسیل بالایی که در شخصیتها وجود دارد، اما بخش زیادی از تمرکز فیلم روی تلاش گریس برای زنده مانده از خانواده الکس یا بالعکس است، همین موضوع باعث شده تا تصمیمات سایر اعضای خانواده مثل دنیل یا حتی الکس نسبتا قابل پیشبینی و قابل انتظار شود و بهطور مثال تصمیم دنیل یا الکس در اواخر فیلم قطعا نمیتوانند ما را شگفتزده کنند؛ چرا که در طول فیلم درواقع این موضوع در طول فیلم بارها به ما وعده داده میشود. اگرچه فیلم از مشکل شخصیتپردازی شخصیتها رنج میبرد، اما نگاهی کلی به خانوادههایی با سنتهای قدیمی و فرسوده دارد که برای حفظ آن دست به هرکاری میزنند و در مقابل اعضای جوانتر خانواده خیلی اعتقادی به سنتهای قدیمی و عواقب انجام ندادن آن ندارند و حتی آن را خرافه میدانند و بخشی دیگر مثل دختر خانواده نیز بهدنبال اثبات خود هست.
درواقع تلاش شده درکنار ارائه یک فیلم کمدیترسناک و تلاش برای بقا، نیم نگاهی به یک چنین خانوادهای نیز انداخته شود که تا حدودی این تلاش موفق هم بوده، اما پرداختن به آن در فیلم کافی نیست و در فیلمنامه و داستان انقدر بهش بها داده نشده که ما بتوانیم شاهد یک ارائه کامل و همه جانبه از اعضای یک چنین خانوادهای باشیم و حتی آنها را درک کنیم. با اینکه شخصیت پردازی فیلم خیلی قوی نیست و شخصیتها بیشتر در خدمت روند داستان و اتفاقات هستند، اما شخصیتها کاری فراتر از توانایی خود انجام نمیدهند و همین موضوع باعث شده تا فیلم کمی فضای واقع گرایانهتر و باور پذیرتری نیز به خود بگیرد و باعث شود تا بیننده بهتر فضای فیلم و اتفاقات آن را درک کند و با آن همراه شوند. همچنین در بخش پایانی میتوان به پایان فیلم پرداخت که پتانسیل خوبی وجود داشت تا فیلم پیامی در مورد چنین خانوادههایی و حتی خرافهها دهد، اما بهنظر میرسد که تنها هدفی که در پایان فیلم وجود داشت این بود که قرار بود بیننده غافلگیر شود و به نحوی این موضوع فدای حفظ هیجان و ریتم فیلم شد که نمیتوان خیلی هم به آن خرده گرفت؛ چرا که بخش زیادی از سرگرم کننده بودن فیلم به این است که شما خیلی قرار نیست درگیر موضوع خاصی در فیلم شوید.
اگرچه فیلم Ready or Not به اثری کم نقص و کاملا متفاوت مثل سری Evil Dead یا حتی Zombileland تبدیل نشده، اما توانسته به خوبی با حذف تمامی صحنههای کلیشهای ترسناک مثل جامپ اسکرهای پوچ و بیهوده و قرار دادن تمرکز خود روی ترس شخصیتها یا تبدیل شدن به یک فیلم اسلشر، به اثری تبدیل شود که سزاوار حداقل یکبار تماشا کردن را داشته باشد. فیلم شاید دارای داستان و فیلمنامه ساده و تقریبا کلیشهای باشد، اما روند داستان و اتفاقات فیلم باعث شده تا با اثری نسبتا متفاوت در سبک کمدیترسناک مواجه شویم که در بخشهای از فیلم بیننده را نیز میتواند غافلگیر کند. بخش زیادی از موفقیت فیلم مدیون عملکرد سامارا ویوینگ است که به خوبی توانسته تمامی احساسات شخصیت را به بیننده انتقال دهد و شخصیتی را به تصویر بکشد که بیننده تا پایان فیلم برای دیدن سرنوشت او به تماشای فیلم ادامه دهد و حتی شروع به همزاد پنداری با او کند. Ready or Not شاید در داستانگویی حرف جدیدی برای گفتن ندارد، اما قطعا یکی از فیلمهای خوب امسال است که میتواند نزدیک به ۹۰ دقیقه بیننده را بهراحتی سرگرم کنند.