امرالد فنل با نویسندگی و کارگردانی فیلم Promising Young Woman مخاطبان گوناگونی را هدف میگیرد و به کمک نقشآفرینی کامل کری مولیگان، میخکوبکننده و اثرگذار قصه میگوید.
سینما همانقدر که میتواند به تاثیرگذارترین شکل ممکن نگاهی واقعی به جامعه و برخی از مشکلات حاضر در آن داشته باشد، پتانسیل بسیار زیادی هم برای گیج کردن و فریب دادن فیلمسازها و تماشاگرها دارد. زیرا انقدر ابزارهای زیادی برای خلاقیتورزی را به آنها میدهد که گم نشدن نویسنده و کارگردان میان پیامها و داستان خود سخت به نظر میرسد. فیلم Promising Young Women برنده بهترین فیلمنامه اوریجینال اسکار 2021 شده است.
گاهی سازنده به قدری شیفتهی محتوا و پیام اجتماعی اثر خود است که به کلی قصهگویی صحیح را از یاد میبرد. گاهی کارگردان انقدر به قدرت بازیگر اصلی در ارائهی احساسات حاضر در فیلمنامه به مخاطب اعتماد میکند که به کل اهمیت آفرینش تصاویر درست برای یک فیلم سینمایی را از یاد میبرد. قطعا هرکدام از این حقهها هم باعث میشود که فیلمها مخاطبان کمتری داشته باشند و به بیان بهتر با بینندگان زیادی ارتباط برقرار نکنند؛ چه وقتی با یک فیلم معنیدار عمیق روبهرو هستیم که اکثر تماشاگرها را به عمیقترین خواب فرو میبرد و چه وقتی اثری عامهپسند اما متوسط و یک بار مصرف را میبینیم که در ظاهر چند سکانس تلخ را نشان میدهد و در حقیقت در حد یک جمله هم حرف برای گفتن ندارد.
بالاخره اکثر ما بارها با فیلمی پرادعا روبهرو شدهایم که کارگردان آن صرفا به نمایش پوچ برخی از تلخیهای زندگی امروز میپردازد و توجه مخاطب عام را جلب میکند. اما وقتی لایهی اول فیلم را کنار میزنی، اثری پرشده از خالی را میبینی که نه مشکل را میفهمد و نه دغدغه دارد، ولی احمقانه باور میکند که موفق به ارائهی راهحل در طول یک داستان سرگرمکننده شده است. امرالد فنل به دام هیچکدام از این تلهها نیافتاده است.
به بیان واضحتر فیلم Promising Young Woman خوشبختانه در هیچکدام از گروههای بالا طبقهبندی نمیشود. امرالد فنل ۳۵ساله در نخستین فیلم سینمایی بلند نوشته و کارگردانیشده توسط خود انقدر به هدف میزند که مشخصا بفهمید به همهی جوانب اثر اندیشیده است.
نتیجه فیلمی است سرگرمگننده که با کمترین ادعا، به زیبایی بعضی از بدبختیهای جریانیافته در جوامع انسانی مدرن را نشان میدهد و در عین داشتن سخنان بسیار، تقریبا هرگز حراف یا پیاممحور به نظر نمیآید. چون روی شخصیت متمرکز میشود و قصهی کاساندرا را با جزئیات میگوید. برگ برندهی اصلی اثر آن است که قصهگویی راجع به شخصیت را به کمک تمام قابلیتهای سینمایی خود جلو میبرد.
در Promising Young Woman تصاویر به اندازهی آهنگها قصهگو هستند و کارگردان با میزانسن عالی، هرگز از بازیگر خود عقب نمانده است. در نتیجه تجربهای در طول فیلم به مخاطب ارائه میشود که افتی ندارد و با ریتم ایدهآل جلو میرود؛ درست آغاز میشود، درست شرح و بسط مییابد و درست به اتمام میرسد.
طی تمامی ثانیههای اثر نیز فیلمساز به قدری داشتههای خود همچون آهنگهای اورجینال عالی و تصاویر دیدنی و به یاد ماندنی را پخش کرده است که بهجای پررنگ و کمرنگ به نظر آمدن چند بخش، بیننده درنهایت فقط به یک تصویر کلی فیلم فکر میکند؛ تا بهجای تمرکز روی نقاط قوت بخشی از قصه و کمبودهای قسمتی دیگر، صرفا ابتدا تا انتهای داستانگویی عالی فیلم Promising Young Woman را به یاد بیاورد. به همین خاطر فیلم Promising Young Woman یک تجربهی حدودا ۱۱۰ دقیقهای شده است که باید آن را به بسیاری از افراد سینمادوست پیشنهاد کرد.
فیلم Promising Young Woman یکی از آن آثار سینمایی است که خواه یا ناخواه باید پذیرفت که تریلر رسمی و خلاصهی داستان تاییدشدهی آن بهتنهایی از پس اسپویل بخشی از قصه برمیآیند. از طرفی هم شناخت اکثر مخاطبان از داستانهایی مانند آن در سینما باعث میشود که طبیعتا خیلیها شانس پیشبینی دقایقی از اثر را داشته باشند.
اما فیلمساز به شکلی ایدهآل تمرکز شما را از روی حقایقی که میدانید و اتفاقاتی که حدس میزنید، به سمت لذت بردن از لحظه به لحظهی قصهگویی میبرد. وقتی تجربهی صوتی و تصویری ارائهشده توسط امرالد فنل همزمان سرگرمکننده و گرهخورده به مفاهیم داستانی اثر است و کری مولیگان لحظه به لحظه بدون نقص بهعنوان بازیگر اصلی میدرخشد، چرا باید به ادامهی داستان فکر کرد؟
در همین حین وقتی نوبت به یک تغییر بزرگ میرسد و جهت حرکت قصه تغییر میکند، فیلم Promising Young Woman آنچنان حسابشده، با ریتم درست و به شکل منطقی نحوهی تفکر شخصیتهای خود را تغییر میدهد که بیننده صرفا ماتومبهوت خود این تغییر شود و برای دیدن ادامهی ماجرا هیجانزده باشد؛ نه اینکه فکر کند آیا اثر را پیشبینی کرده بود یا نه.
این ارزشها زمانی به اوج خود میرسند که میبینیم فیلم ملزم به استفاده از همهی این نقاط قوت نبوده است. زیرا فیلم Promising Young Woman ابدا نباید بهعنوان اثری کاملا قابل پیشبینی معرفی شود. فنل نهتنها لحظاتی غیرمنتظره را در قصه قرار میدهد، بلکه این کار را هم به شکلی منطقی و باورپذیر به سرانجام میرساند؛ تا حتی هیجانیترین ثانیههای اثر کاملا با منطق داستانی آن جور دربیایند.
این پختگی شوکهکنندهی فیلمساز تازهکار، در بخشهای دیگر اثر نیز قابلتوجه به نظر میرسد؛ تا حدی که فیلم Promising Young Woman از برخی جهات حرفهایتر از آثار مشابه فیلمسازانی بسیار بزرگتر از فنل ظاهر میشود. برای نمونه باید به ذات بزرگسالانهی فیلم و عدم استفادهی بیمعنی فنل از آن توجه داشت. این فیلم در هر حالت درجهی سنی R را دریافت میکرد. در بسیاری از مواقع وقتی چنین اتفاقی رخ میدهد، فیلمساز به سراغ استفادهی اغراقآمیز از بعضی موارد میرود تا فیلم را برای مخاطب بزرگسال، به شکل پیشپاافتادهای سرگرمکنندهتر و جذابتر سازد.
این مشکل به قدری در سینمای هالیوود و حتی سینماهای چند کشور غیر از آمریکا پررنگ است که بارها به پیام خود اثر هم خیانت میکند و مخاطب به این نتیجه میرسد که مثلا نحوهی استفادهی کارگردان از برخی جذابیتها یا میزان استفادهی دیوانهوار او از خشونت و خون به طرز واضحی در تضاد با پیام اثر قرار دارد. بینندهی آگاه بارها موقع دیدن آن آثار سینمایی میفهمد که فرم فیلم برای جذب مخاطبان بیشتر به محتوای آن خیانت کرده است.
اما چنین مشکلاتی در فیلم Promising Young Woman قرار ندارند. امرالد فنل اثر خود را خالی از اضافات شکل داده است؛ نه بیش از اندازه طول میکشد و نه بیش از اندازه بزرگسالانه است، اما در هیچکدام از این دو بخش هم کم نمیگذارد و مثلا هرگز کوتاه یا بچگانه ظاهر نمیشود. اینجا ظاهرا با فیلمسازی مواجه شدهایم که دقیقا میداند که میخواهد چه بگوید و از آن مهمتر، دقیقا میداند که آن حرف را چگونه به زبان سینما بیان کند.
کاساندرا توماس با بازی کری مولیگان که البته اکثر کاراکترها او را کَسی صدا میزنند، در عین زیبا و بااستعداد بودن زندگی خود را وقف انجام یک کار ساده در روز و انتقامجویی در شب کرده است. او هر شب نقش بازی میکند تا بارها بلاهایی را بر سر افراد فاسد نازل کند. ولی پس از یک ملاقات دوستداشتنی، شاید کاساندرا فرصتی برای بازگشت به زندگی واقعی و لمس دوبارهی زیباییها و جذابیتهای آن را داشته باشد.
حتی با به یاد داشتن تمامی تحسینهایی که پاراگرافهای پیشین تقدیم فیلم Promising Young Woman کردند، همچنان رسیدن یک فیلم با چنین داستان ساده و آشنایی به این میزان از تاثیرگذاری، فقط با توضیح قدرت اثر در پرداختن به احساسات توجیه میشود. در حقیقت طی تکتک ثانیههایی که با فیلم Promising Young Woman میخندید، بغض میکنید، به خشم میآیید و میترسید، شما دقیقا با احساسات شخصیت اصلی قصه همراه شدهاید؛ پروتاگونیست خاکستری و دردکشیدهای که بینقص نیست و لحظه به لحظه او را ستایش نمیکنیم. ولی دردهای درونی وی را در آغوش میکشیم و بهمعنی واقعی کلمه، بهصورت کامل تکتک تصمیمات و کارهای او در طول فیلم را میفهمیم. چون هم همراهی احساسی کاملی با وی داریم و هم امرالد فنل انقدر به منطق داستان خود توجه دارد که برای پذیرش کارهای شخصیتهای مختلف، کوچکترین مشکلی نداشته باشیم. ما این قصه، شخصیتهای اصلی و فرعی این قصه و انواعواقسام احساسات قرارگرفته در این قصه را باور میکنیم. پس تحت تاثیر آن قرار میگیریم.
البته که نقشآفرینی تیم بازیگری عالی فیلم نقش قابل توجهی در شکلگیری همراهی احساسی نامبرده دارد. زیرا در فیلم Promising Young Woman حتی بازیگران دارای کمترین نقشها هم مخاطب را ناامید نمیکنند؛ از بو بورنهام که به خوبی از پس دوستداشتنی بودن در برخی لحظات و تنفرانگیز به نظر آمدن طی دقایقی دیگر برمیآید تا هنرمندانی همچون کلنسی براون که در یکی از سکانسهای کلیدی فیلم به شکلی عالی احساسات سرکوبشده را به آرامی در مقابل یک شخصیت نشان میدهد. این بازیگران شاید باتوجهبه نقشهای خود آنچنان فرصتی برای درخشش نداشته باشند. ولی تقریبا همهی آنها بهلطف فیلمنامهی امرالد فنل حداقل یک سکانس در فیلم مییابند که به کمک آن ضروری بودن حضور خود را اثبات کنند. زیرا حتی فرعیترین شخصیتهای حاضر در قصهی فیلم Promising Young Woman نیز واقعا «شخصیت» هستند و اینگونه هر بازیگری در یک فیلم میتواند واقعا «بازیگری» کند.
با همهی اینها قلب احساسی فیلم Promising Young Woman بدون شک کری هانا مولیگان است که به جرئت باید گفت شاید نه فقط بهترین نقشآفرینی یک بازیگر زن در سال ۲۰۲۰ میلادی که بهترین بازی بدون در نظر داشتن جنسیت بازیگران را تحویل میدهد. او بهسادگی میخکوبکننده به نقشآفرینی میپردازد و طی بعضی از سکانسها به سرعت میان احساسات مختلف جابهجا میشود. مسئله هم صرفا به نمایش گذاشتن طیف گستردهای از احساسات در طول یک فیلم یا قدرت او در سوئیچ کردن بین دو رفتار طی کسری از ثانیه نیست. موضوع این است که او در یکی از اغراقآمیزترین نقشهای ممکن، هرگز اغراقآمیز به نظر نمیآید. هرگز در ذوق مخاطب نمیزند و اصلا به سختی میتوان به یاد آورد که او یک بازیگر معروف است که حالا دارد نقش این کاراکتر زجرکشیده و بااستعداد را بازی میکند. در فیلم Promising Young Woman خبری از کری مولیگان نیست و فقط کاساندرا وجود دارد.
شگفتی اصلی نقشآفرینی مولیگان را زمانی میفهمیم که میبینیم چهقدر در طول فیلم توجه اندکی به آن داشتهایم؛ چهقدر با اینکه ماتومبهوت این اجرای بدون نقص بودیم، هرگز سکانسی نبود که در آن صرفا مشغول توجه به جزئیات بازی او باشیم. رسیدن به این نقطهی قوت بسیار ارزشمند، از دو نکته سرچشمه میگیرد؛ نخست آن که فنل استادانه تمام عناصر سازندهی فیلم خود را در یکدیگر ذوب کرد و همانگونه که گفتم، مخاطب از ابتدا تا انتها فقط به تجربهی کلی توجه دارد. نکتهی دوم هم آن است که کری هانا مولیگان بازیگریهای تأثیرگذار و پرجزئیات را طوری ارائه میدهد که انگار انرژی خاصی از بازیگر نمیبرند و اصلا شاید آنچنان به تصویر کشیدن آنها کار سختی هم نباشد؛ همچون ورزشکاری بسیار کاربلد که در انجام انواعواقسام حرکتها میدرخشد و همه از دیدن بازی او لذت میبرند، ولی از جایی به بعد دیگر در لحظه به وجد نمیآیند. بس که وی کارهای بسیار سخت را طوری انجام میدهد که انگار عادی هستند.
ساختهی امرالد فنل بارها فرصت هیجانزده شدن یا رفتن به سراغ لحظات بیش از حد اغراقآمیز را دارد. اما حتی در احساسیترین و پرانرژیترین دقایق، هیجانزده و ضعیف رفتار نمیکند. فیلم هرگز اطلاعاتی بهخصوص و مهم را به شکل ناگهانی و برای افزایش تاثیرگذاری یک سکانس تحویل مخاطب نمیدهد. بلکه قدم به قدم و با رعایت تمام اصول به فضاسازی میپردازد و در لحظهی درست و از زبان شخصیتی که باید، اطلاعات را با کلمات حداقلی به گوش من و شما میرساند. در نتیجه بیننده مدام بدون خسته شدن مشغول شناخت بیشتر آدمهای این قصه و گذشتهی آنها است.
فیلمنامه در عین به چالش کشیدن احساسات مخاطب، هرگز آنها را به سخره نمیگیرد و به تماشاگر خیانت نمیکند. بالاخره تماشاگر هم فقط در حد شخصیت اصلی اطلاعات دارد و اگر او دلایل لازم برای لبخند زدن را مییابد و سپس اشک میریزد، تماشاگر هم قدم به قدم این مسیر را با او طی میکند. پس از فیلم جدا نمیشود، بخشهای گوناگون آن را زیر سؤال نمیبرد و هیچ دقیقهای را قابل حذف و پوچ نمیخواند. او تمامی احساسات را در لحظات درست پردازش کرده است. وقتی همذاتپنداری مثالزدنی شکل گرفت، تماشاگر تا ابد وقت توجه به دیگر ارزشهای چنین اثری را دارد.
حالا او میتواند با دقت به فیلم بنگرد و متوجه محتوای تکتک آهنگهای حاضر در آن شود یا قاب به قاب فیلم را بررسی کند و ببیند امرالد فنل چهقدر حرفهای گاهی فقط با نورپردازی و دقت به ترکیب رنگ تصویر، اتمسفر را شکل داده است. به این میگویند اثری که هم در یک دور تماشا مخاطب را به شکل کلی و کموبیش ناخودآگاه با خود درگیر میکند و همزمان وقتی هر عنصر سازندهی آن را زیر ذرهبین ببریم، نکات مثبت قابل توجهی پیدا میشوند. فیلم Promising Young Woman خیلیها را مجذوب خود کرده است، ولی خودشیفته نیست و اینگونه میتواند بدون هیجانزدگی، یک اثر سینمایی هیجانانگیز باشد.
فیلم Promising Young Woman که جوایز مهمی همچون بهترین فیلم سانست را درو کرده، در اسمگذاری به خوبی نویسنده و کارگردان خود را توصیف میکند؛ زن فیلمساز جوان و نویددهندهای که با اولین اثر سینمایی بلند خود چندین و چند سینمادوست را نسبت به تمامی نویسندگیها و کارگردانیهایی که در آینده خواهد داشت، امیدوار کرد. این فیلم با بازی بدون ایراد کری مولیگان، انتخاب درخشان موسیقی در انواعواقسام لحظات، گریم و طراحی مو بهجا و عالی، خلق تصاویر عمیق و بعضا فراموشناشدنی و صد البته فیلمنامهای معرکه تبدیل به یک اثر بزرگسالانهی مهم شده است.
اگر در اواسط ۲۰۲۰ بودیم و فیلم Promising Young Woman را میدیدیم، احتمالا میگفتیم که شانس قابل توجهی برای حضور در فهرست برترین فیلمهای سال دارد. ولی اکنون دیگر نیازی به پیشبینی و گمانهزنی در رابطه با این حقیقت نیست. چرا که شکی در آن وجود ندارد. فیلم Promising Young Woman امرالد فنل در گروه برترین آثار سینمایی سال ۲۰۲۰ میلادی قرار میگیرد.