Locked Down فیلمی با محوریت سرقت است که این قضیه را به شکل خاصی با دوران قرنطینه ویروس کرونا گره زده است. اما آیا این ایده جالب، به فیلم خوبی هم ختم میشود؟ همراه نقد فیلم باشید.
شیوع و همهگیری ویروس کرونا فرصت جدید و مناسبی را برای فیلمسازان بهوجود آورد تا فیلمهایی را در ارتباط با این وضعیت هرچند سخت اما مستعد تولید و منتشر کنند. فیلمهایی که بعضا در مورد وضعیت قرنطینه است یا حتی شاهد فیلمهای اکشنی هم بودیم. فیلم Locked Down جدیدترین فیلمی است که داگ لیمان وظیفه کارگردانی آن را بر عهده داشته و ان هتوی و چیویتل اجیوفور را در تیم بازیگری خود دارد. اتفاقات فیلم قرنطینه در مورد یک زوج است که شیوع و همهگیری ویروس کرونا باعث شد تا جدایی آنها طول بکشد و اکنون در خانه مجبور هستند با یکدیگر زندگی کنند و در ادامه فرصتی بهوجود میآید که میتواند زندگی آنها را برای همیشه تغییر دهد. حال سؤال اصلی اینجا است که لیمان توانسته با فیلم Locked Down وضعیت همهگیری ویروس کرونا و مشکلات زوجین در قرنطینه و همچنین یک فیلم سرقت در این دوران را به تصویر بکشد یا در این موضوع شکست خورده است؟ برای رسیدن به این پاسخ در ادامه با میدونی همراه باشید.
فیلم Locked Down دو هدف را دنبال میکند؛ هدف اول نمایش وضعیت یک زوج در قرنطینه و وضعیت همهگیری ویروس کرونا است که این دو نفر قرار است از یکدیگر جدا شوند و هدف دوم ارائه یک فیلم سرقت است. بخش زیادی از اتفاقات فیلم در مورد قرنطینه سراسری است و در این بخش شاهد زوجی هستیم که زندگی مشترک آنها پیش از همهگیری ویروس کرونا به بن بست خورده بود و حالا شیوع این ویروس مرگبار و در ادامه قرنطینه سراسری باعث عقب افتادن جدایی آنها شده است و حالا مجبور هستند تا یکدیگر را در خانه تحمل کنند. یک طرف زن شاغلی را شاهد هستیم که ازطریق خانه کارهای خود را انجام میدهد و در طول یک روز مجبور میشود بخشی از کارمندان شرکت را اخراج کند و در طرفی دیگر مردی را شاهد هستیم که بهخاطر سوابق گذشتهاش اکنون بیکار است و نتوانسته بهعنوان یک شاعر نیز موفقیتی کسب کند و درواقع ظاهرا شخص شکست خورده این خانواده است.
چیزی که بدون شک انتظارش را داریم نمایش زندگی و مشکلات یک زوج در چنین وضعیتی است که در فیلم Locked Down قرار بود شاهد چنین چیزی باشیم، اما داگ لیمان درنهایت یک نگاه سطحی به این قضیه داشته و هرگز یک نگاه عمقی از چنین بحرانی را ارائه نکرده است. درواقع فیلم قرنطینه تفاوتی با یک فیلم عادی ندارد و صرفا فقط وضعیت زوج تغییر کرده و مجبور هستند طبق فیلمنامه در خانه یکدیگر را تحمل کنند و ما نه قرار است خطر ویروس کرونا را در طول فیلم احساس کنیم و نه سازندگان فیلم تلاش کردهاند تا وضعیت بحرانی در این دوره را نشان دهند و صرفا به چندتا خبر از تلویزیون در مورد وضعیت بیمارستانها بسنده کرده و ما یک خیابان خلوت و بسیار تمیز را تنها شاهد هستیم که ظاهرا دوران کرونا بیشتر از آنکه یک دوره بحرانی و خطرناک باشد، برای زوج فیلم Locked Down یک دوره خیلی لوکس و زیبا است.
حتی مدت زمان زیادی که فیلم Locked Down به بخش وضعیت این زوج در قرنطینه اختصاص داده، اما ما هرگز قرار نیست شاهد یک چالش یا یک وضعیت بحرانی خاص باشیم و صرفا این دقایق به دیالوگهای خستهکنندهای همراه میشود که نه قرار است وضعیت فعلی را به ما نشان دهد و نه قرار است خیلی به شخصیت پردازی شخصیتها کمکی کند. ما همین چند سال پیش فیلم Contagion را داشتیم که نهتنها به خوبی بحران همهگیری یک ویروس مرگبار را نشان میداد، بلکه به خوبی بحران خانوادگی شخصیتها را نیز در طول فیلم نشان میداد و آنها را با چالشهای مختلفی مواجه میکرد که یک چالش آن بقا دربرابر این ویروس بود. بااینحال، حتی با اینکه فیلم Locked Down ایده همهگیری ویروس کرونا را اختیار داشت، اما این ایده صرفا یک ایده خام بود که در طول فیلم هرگز به درستی به آن پر و بال داده نشد و حتی در بخشهایی ما میبینیم که شخصیت لیندا توضیح میدهد که به علت همهگیری کرونا افراد کمی حضور دارند، اما در ادامه شاهد شلوغی بیش از حد در انبار هستیم که شاید کرونا آنجا سرایت نکرده است!
فیلم Locked Down درنهایت در مأموریت اولش یعنی نمایش وضعیت همهگیری ویروس کرونا شکست میخورد و صرفا یک وضعیت لوکس و کم دغدغه را نمایش میدهد و حالا به بخش دوم فیلم یعنی بخش سرقت و دزدی فیلم میرسیم؛ بخشی که تمرکز داستان قرار بود بیشتری روی آن باشد، اما دقایق کمتری به آن اختصاص داده شده بود. اگرچه ایده اولیه فیلم بر پایه سرقت در وضعیت همهگیری ویروس کرونا بوده، اما زمانیکه به این بخش از فیلم میرسیم احساس میکنیم که فیلم بیشتر دقایقش را با صحنههای خسته کننده و بیاهمیت پر کرده و حالا برای دقایقی هم که شده قرار است یک سرقت را به بینندگان ارائه کند. بااینحال، خبر بد این است که فیلم قرار نیست در این بخش هم کسی را راضی کند و این بخش انگار فقط همینطوری فیلمبرداری و در فیلم گذاشته شده است. بخش سرقت فیلم دارای کمترین ظرافت و نکته است و داگ لیمان و تیمش کمترین زحمت را ظاهرا برای این بخش کشیدهاند. دو نفر بهراحتی یک دزدی را انجام میدهند و مشخص نیست چگونه یک الماس سه میلیون پوندی به این راحتی در اختیار دو نفر قرار داده میشود؛ حتی با وضعیت همهگیری ویروس کرونا!
البته کانسپت دزدی فیلم Locked Down جالب و جذاب است، اما نحوه پیادهسازی آن پر اشتباه و ضعیف است. منظور من این نیست که باید حتما یک دزدی پر از صحنههای اکشن و جذاب را شاهد باشیم، بلکه منظور من این است که این سرقت حتی کمی فکر هم پشتش نبوده و بهحدی ساده و پیش پا افتاده است که شاید هر شخصی بهراحتی میتوانست به این مکان دستبرد بزند و آب از آب تکان نخورد.
یک نمونه موفق که گروهی از آدمهای ساده یک سرقت بزرگ را انجام میدهند در فیلم Logan Lucky، دیگر فیلم استیون سودربرگ است که ما در این فیلم درواقع شاهد یک برنامه و طرح کاملا حساب شده و جذاب هستیم و اتفاقا این فیلم هم فاقد صحنههای اکشن بوده و یک فیلم کمدی جنایی حساب شده و جذاب است که بیننده خودش را باهوش در نظر گرفته و آن را دست کم نگرفته است و این دقیقا مشکلی است که با فیلم Locked Down دارم و سازندگان کمترین زحمت را برای بخش دزدی صرف کردهاند.
فیلم Locked Down حتی در بخش دوم که قرار بود بخش اصلی آن باشد هم موفق نیست و درنهایت یک فیلم خسته کننده را شاهد هستیم که مشخص نیست چرا نزدیک به دو ساعت طول میکشد و چرا فیلمی که حتی محتوایی در حد ۹۰ دقیقه هم ارائه نمیدهد انقدر طولانی و زجر آور است. بااینحال، نباید از بازی خوب ان هتوی و چیویتل اجیوفور گذشت و شاید بازی خیلی خاص و متفاوتی را ارائه نمیدهند، اما حداقل یک زوج و شیمی خوب را در طول فیلم دارند و ارائه میکنند که باعث میشود حداقل فیلم در یک بخش موفق باشد و بتواند کمی سربلند بیرون بیاید و کمی فیلم به یک اثر قابل تحملتری تبدیل شود. البته موسیقی فیلم و صحنه و فیلمبرداری آن بعضی مواقع به بهترین بخش فیلم تبدیل میشوند و ظاهرا بخشهای جانبی فیلم به مراتب بهتر از بخشهای اصلی عمل کرده و فیلم Locked Down یک موضوع را ثابت میکند: یک ایده صرفا قرار نیست باعث موفقیت فیلم شود و سازنده نباید صرفا بهخاطر داغ بودن یک موضوع یک ایده را فدا کند و فیلمی سطحی و ضعیفی را ارائه دهد.