فیلم Harriet که براساس یک داستان واقعی ساخته شده، در تلاش برای روایت این داستان چندان موفق عمل نمیکند. با میدونی و نقد این فیلم همراه باشید.
فیلمهایی که براساس داستان یا زندگیهای واقعی ساخته میشوند، بخش جدایی ناپذیری از سینما هستند و هر ساله شاهد ساخت و انتشار فیلمهایی زیادی در این رابطه هستیم. فیلمهایی با موضوع بردهداری و نژاد پرستی یکی از این دست فیلمها است که طی این سالها نیز شاهد ساخت و انتشار آثار تحسین شده زیادی در این رابطه بودیم و حتی فیلمهایی نیز بودهاند که با روایت چنین موضوعی توانستهاند جایزه اسکار دریافت کند که شاید مهمترین فیلمی که طی این سالها با موضوع بردهداری ساخته و منتشر شده، فیلم Twelve Years a Slave باشد که این فیلم توانست سه جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم سال را دریافت کند. فیلم Harriet (هریت) یکی از جدیدترین فیلمها با موضوع بردهداری و نژاد پرستی است که یک داستان واقعی را در یک دوره مهم در کشور آمریکا دنبال میکند که این فیلم داستان زنی را روایت خواهد کرد که به سمبل مبارزه با بردهداری و آزادی هم نوعان خود تبدیل میشود. فیلمی که مانند روایت هر داستان واقعی روی یک لبه تیغ حرکت میکند و حال سوال اصلی این است که آیا سازندگان فیلم توانستهاند در نمایش این شجاعت و فداکاری موفق عمل کنند و فیلمی که این شخصیت سزاوار آن است، را به نمایش بگذارد؟ با نقد فیلم Harriet و رسیدن به جواب این سوال با میدونی همراه باشید.
ادامه این نقد ممکن است بخشهایی از داستان فیلم Harriet را برای شما فاش کند
فیلم Harriet داستان یک دختر برده بهنام آرامینتا راس که با نام مینتی بیشتر شناخته میشود، را دنبال میکند که از مزرعه محل زندگی خود برای آزادی و یک زندگی عادی به تنهایی به سمت فیلادلفیا فرار میکند و در ادامه وی به یک مبارز بردهداری و آزادی همنوعان خود تبدیل میشود و او در تلاش است تا بردهداری در کشور محل زندگیاش را ریشه کن کند. مینتی که پس از آزادی نام هریت تاپمن را انتخاب میکند، به موسی شهرت پیدا کرده و بیشتر برای شجاعت و فداکاریاش شناخته شد. فیلمهایی که براساس یک اتفاق یا یک داستان واقعی ساخته میشوند، همواره روی یک لبه تیغ حرکت میکنند و سازنده اصولا باید بتواند هم داستان و این اتفاق را به درستی و به بهترین شکل ممکن روایت کند و هم اینکه از تبدیل شدن اثر به یک فیلم خشک و بیروح که فقط قرار است یک داستان را به ما به شکل یک مستند نشان دهد و حتی خواندن نوشتاری داستان برای بیننده شاید جذابتر باشد، جلوگیری کند. فیلم «هریت» جدیدترین فیلم با چنین تلاشی است که مدتی پیش بهروی پردههای سینما رفت و تمرکز آن روی یک زن رنگین پوست بود که در تلاش برای آزادی بوده و در ادامه به یکی از معروفترین اشخاص در زمینه مبارزه با بردهداری تبدیل میشود. موضوعی که حتی در سینمای امروز که بهنظر میرسد از چنین داستانهای بسیار اشباع و تکراری شده، هنوز جذابیت خاص خودش را دارد.
فیلم Harriet اولین قدم که تلاش مینتی برای آزادی و فرار از نظام بردهداری است، را نسبتا خوب بر میدارد و ما زنی را شاهد هستیم که نگران آینده خود و همسرش است و در تلاش است تا از مزرعه برای یک زندگی آزاد فرار کند تا به سرنوشت خواهرانش و حتی مادرش دچار نشود. بخش اول مشکلات فیلم از همین قسمت شروع میشود که در همان ابتدای سفر مینتی ما تنها شاهد بخشی از مشکلات و سختی آن هستیم و در بخش دوم کمتر با خستگی و درد او همراه میشویم و این روند تا پایان فیلم ادامه پیدا میکند. مینتی که پس از فرار از خانه حال آزاد شده، اکنون تصمیم به آزاد کردن اعضای خانواده و دیگر سیاهپوستان در بند بردهداری میگیرد. دقیقا بخشی که فیلم نیاز به کمی دلهره، هیجان و تعلیق دارد و ما باید عمیقا از چنین موضوعی تنفر پیدا کنیم و همیشه نگران هریت باشیم، اما سازندگان فیلم خیال بینندگان را با صحنههای رویا دیدن هریت راحت میکند و تمامی ماموریتهای او با کمترین چالش با موفقیت همراه میشود و همین موضوع باعث خواهد شد تا ما کمتر سختی این ماموریتها را درک کنیم و با شخصیت اصلی همراه شویم. نکتهای که در بسیاری از فیلمهای این چنینی نادیده گرفته شده و مثل این است که یک نفر برای شما در حال گفتن یک داستان باشد و فقط شما دوست دارید سریعتر آخر داستان را بشنوید. همین موضوع باعث جدایی بیننده از فضا و اتفاقات فیلم میشود و تا پایان هم این مسیر ادامه دارد.
این موضوع در مورد شخصیت پردازی فیلم نیز صدق میکند و ما شاهد شخصیت پردازیهای متوسط و حتی ضعیف بهخصوص در مورد شخصیتهای منفی فیلم هستیم. درست است که ما داریم یک فیلم زندگینامه را تماشا میکنیم، اما این موضوع نباید فراموش شود که فیلم نیاز به پرداختن صحیح به شخصیتهای مختلف در طول فیلم دارد و نه اینکه حس کنیم داریم یک شخصیت تک بعدی را مشاهده میکنیم که عمق خاصی ندارند و حتی نسخه بهتر از آن را میتوان در فیلمهای دیگر دید. اگر شخصیت هریت را کنار بگذاریم که این شخصیتپردازی وی نیز جای بحث دارد و بعضی مواقع سطحی کار شده، شخصیتهای منفی فیلم در طول فیلم حضور فعالی را ندارند و بود و نبود آنها بهطور کلی حس نمیشود و هرگز در طول فیلم انگیزه یا حتی دلیل تلاش آنها به درستی به تصویر کشیده نمیشود تا از خودمان سوال کنیم هدف و قصد این شخصیت چیست؟ در واقع شخصیتهای منفی فیلم تنها بهصورت ظاهری بهعنوان نژاد پرست یا فردی که بهدنبال گرفتن انتقام از هریت است، معرفی شده که در حال دنبال کردن راه بردهداری هستند و قرار نیست چیزی فراتر از یک شخصیت تک بعدی را مشاهده کنیم. این موضوع فقط به این شخصیتها ختم نمیشود و ما خیلی قرار نیست شخصیت پردازی خوبی از قهرمانان داستان نیز ببینیم.
اگر به شخصیت هریت بازگردیم، تنها شخصیتی است که میتوان گفت شخصیت پردازی قابل قبولی دارد که در ابتدای فیلم ممکن است ما را همراه کند، اما در ادامه و روند اتفاقات فیلم به این موضوع ضربه میزند و به خوبی از این پتانسیلها استفاده نمیشود و در مقابل تلاش میشود تا شخصیت او را مثل یک راهنما که از طرف خدا فرستاده شده، به تصویر کشیده شود که متاسفانه نه با فضای فیلم سازگاری دارد و نه فضای واقع گرایانهای به فیلم میدهد. در مورد بازیگران فیلم Harriet نیز این موضوع صدق میکند و استفاده خوبی از بازیگران پر تعداد فیلم نشده است و در واقع بازیگران این فیلم نقشی را بازی کردهاند که به راحتی میتوان در فیلمهای مشابه زیادی دید و نه قرار است چیز جدیدی را به ما ارائه دهند و نه اینکه قرار است بازی متفاوتی را شاهد باشیم. بااین حال، عملکرد سینتیا اریوو که نقش مینتی/هریت را بر عهده دارد، قابل قبول و بهترین بخش فیلم است. اریوو شاید بازی جدیدی را ارائه نمیدهد و نمونههای بهتری را هم مثل لوپیتو نیونگو در ۱۲ سال بردگی دیده بودیم، اما او تمام تلاش خود برای ارائه یک زن که بهدنبال آزادی و فرار از بردهداری است، بهره برده و تصویر قابل قبولی از چنین شخصیتی را ارائه میدهد و بازی خوبی از او را شاهد هستیم که میتوان یکی از بهترین نقشآفرینیهای سال گذشته میلادی نیز دانست.
با گذر از این بخشها، به بخش فنی فیلم Harriet میرسیم که در اینجا طراحی صحنه، لباس، گریم و غیره در حالت استاندارد و قابل قبولی قرار دارد و شاید چیز خیلی جدیدی را شاهد نباشیم و با توجه به فیلمهای مشابه متعدد هم نمیشود خیلی به فیلم خرده گرفت، اما موسیقی متن فیلم تا حد زیادی ناامید کننده است. بخش زیادی از موسیقی فیلم مثل یک عضو ناهماهنگ و غریبه بهنظر میرسد که ظاهرا در دقیقه پایانی اضافه شده و فرصتی برای هماهنگی با دیگر اجزای فیلم ندارد. با اینکه موسیقی فیلم ممکن است ما را ناامید کند، اما در عوض آن ترانههای جالبی در طول فیلم توسط هریت سروده میشود که این ترانهها با موضوع بردهداری و آزادی است که هماهنگی خوبی با هر بخش فیلم دارد و نمای متفاوت و خیلی جذابی را به فیلم میبخشد. در مجموع فیلم Harriet با اینکه موضوع جالبی دارد و از تمام پتانسیلهای آن به درستی استفاده نمیشود، اما باز هم گزینه خوبی برای کسانی است که بهدنبال تماشای بخشی از تاریخ کشور آمریکا در این دوره خاص هستند و شاید گزینه اول برای معرفی به کسانی که به دنبال چنین فیلمهایی باشند، نباشد، ولی فیلمی است که تماشای آن شاید خالی از لطف نیست. فیلمی که بدون شک بینقص نیست، اما عملکرد خوب سینتیا اریوو را شاهد هستیم.