«Greyhound» فیلمی جنگی به کارگردانی آرون اشنایدر و محصول سال ۲۰۲۰ میلادی است. این فیلم تازهترین کار تام هنکس است. نویسندگی فیلم هم بر عهده خود تام هنکس بوده است. در این مطلب نگاهی به این فیلم کردهایم.
آرون اشنایدر کارگردان، تدوینگر، نویسنده و فیلمبردار اهل کشور آمریکا است. از کارهای فیلمبرداری او میتوان به فیلمبرداری سریال «Murder One» در سال ۱۹۹۶ اشاره کرد. همچنین فیلمبرداری فیلمهای «Kiss the Girls» در سال ۱۹۹۷ و «Simon Birch» در سال ۱۹۹۸ نیز از کارهای او بهحساب میآید. اشنایدر برای فیلمبرداری سریال «Murder One» نامزد دریافت جایزه امی شد. او تاکنون و قبل از ساخت این فیلم، دو فیلم ساخته بود. فیلم کوتاه «Two soldiers» در سال ۲۰۰۳ . نویسندگی این فیلم را خود اشنایدر بر عهده داشت و درنهایت این فیلم توانست جایزه اسکار بهترین فیلم کوتاه را در سال ۲۰۰۴ بهدست آورد. همچنین فیلم سینمایی «Get Low» در سال ۲۰۰۹ نیز ساخته دیگر آرون اشنایدر است که جوایز متعددی را از جشنوارههای گوناگون دریافت کرد. ساخته جدید آرون اشنایدر یعنی Greyhound «سگ تازی» در سایت imdb امتیاز قابل قبول ۷.۱ را گرفته است. نویسنده فیلمنامه این فیلم تامهنکس است.
البته داستان فیلم بر مبنای رمان «The Good Shepherd» نوشته سی.اس.فارستر است. تام هنکس قبل از این فیلم چند بار دیگر هم کار نویسندگی را انجام داده است. از جمله در فیلم «That Thing You Do» که علاوهبر نویسندگی، کارگردانی آن را هم بر عهده داشته است. داستان فیلم در مورد فرمانده ناوی آمریکایی است که بعد از ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم و در نبرد آتلانتیک برای اولینبار در جنگ حضور مییابد.
در ادامه به بررسی این فیلم میپردازیم و داستان آن لو خواهد رفت.
فیلم «سگ تازی» متکی بر بازی تام هنکس و صحنههای جنگی قابل قبول خود است و فیلمنامه زیاد دلچسبی ندارد. داستان فیلم، داستان سادهای است که پیش از این در خیلی از فیلم های جنگی دیده بودیم. عدهای در خطر قرار میگیرند و در انتها جان سالم بهدر میبرند. چیزی که میتوانست فیلم را از کلیشهای بودن درآورد اضافه کردن داستانهای فرعی جذاب و پرمغز به داستان اصلی بود. اما این اتفاق در فیلم رخ نداده است. در این فیلم مخاطب با یک داستان اصلی مواجه است. رویارویی فرمانده ناو و افرادش با نازیها تنها داستانی است که از ابتدا تا انتهای فیلم میبینیم. در حالیکه میشد داستانهای دیگری هم در این بین و در طول فیلم بهوجود آورد. مثلا درگیری افراد ناو با یکدیگر به خاطر فشار عصبی.
از لحاظ شخصیتپردازی هم فقط یک شخصیت در این فیلم حضور دارد که آن هم فرمانده ناو است سایر آدمها هیچکدام به شخصیت تبدیل نشدهاند. حتی آشپز ناو هم که با فرمانده رفیق است و در اواسط فیلم کشته میشود. مخاطب زمان زیادی او را نمیبیند و فرصت پیدا نمیکند تا او را بهعنوان یک شخصیت بشناسد. اما شخصیتپردازی فرمانده ناو (تام هنکس) قابل قبول است. شخصیت فرمانده برای جنگ ساخته نشده است. او چند بعدی است. در عین حالیکه برای نابودی دشمن میجنگد از مردن آدمها ناراحت است. او ناچار است بیرحم باشد ولی باز هم انسانیت خود را حفظ میکند. اما باز هم میتوان به این شخصیتپردازی ایراد گرفت. فرمانده ناو هیچوقت عصبی نمیشود. داد نمیکشد. توبیخ نمیکند و با همه خوب است حتی در شرایطی که فشار عصبی زیادی را تحمل میکند. همه اینها هم در شرایطی است که این اولین حضورش در جنگ است و زیاد به این شرایط عادت ندارد. همین موضوع از باورپذیر شدن این شخصیت کم میکند.
همانطور که گفته شد فیلم فقط یک شخصیت دارد که برای مخاطب دارای اهمیت است که آن هم فرمانده ناو است. تام هنکس با مهارت خود در بازیگری توانسته بیشتر بار فیلم را به دوش بکشد. خودخوریهای شخصیت فرمانده، شک و تردیدها و خستگیهای او که نباید به دیگران سرایت کند. همه و همه در رفتار و حرکات و میمیک صورت تام هنکس نمایان است و بهخوبی به مخاطب منتقل میشود. صحنههای جنگی فیلم هم قابل قبول است اگرچه تنوع کمی دارد و بعد از گذشت مدتی از فیلم این صحنهها تکراری میشود.
یکی از نکات مثبت فیلم که مخاطب را درگیر نگه میدارد این است که پیاپی و بدون معطلی حوادث اتفاق میافتد و به اصطلاح، فیلم ریتم خوب خود را حفظ میکند. اما حوادثی که اتفاق میافتند همگی شبیه هم هستند. مدام زیر دریایی دشمن حمله میکند و همین موضوع ممکن است مخاطب را کسل کند. اما اگر در فیلمنامه گرههای متنوع دیگری جای داده میشد فیلم را از یکنواختی در میآورد.
ضعفهای این فیلم را میتوان با مقایسه آن با یکی از بهترین فیلمهای جنگی یعنی «نجات سرباز رایان» دریافت. در فیلم «نجات سرباز رایان» ما با چند شخصیت با ویژگیهای مختلف روبهرو هستیم که در شرایط خاصی که پیش میآید گاهی اوقات کارشان به کشمکش میکشد و همین عامل علاوهبر موضوع اصلی فیلم برای مخاطب کشش ایجاد میکند. وجه شباهت هردو فیلم حضور تام هنکس است. البته در فیلم «سگ تازی» به علت اینکه عملا یک شخصیت داریم و آن هم نقش تام هنکس است کار او برای درآوردن نقش سختتر بوده است. در صورتیکه در فیلم «نجات سرباز رایان» بار دراماتیک فیلم بین چند شخصیت پخش شده است.
نکته دیگری که در فیلم «نجات سرباز رایان» وجود دارد و آن فیلم را بین فیلمهای جنگی شاخص میکند داستان بکر و تازه فیلم است. مادری سه فرزند خود را در جنگ از دست داده است و حالا چهارمین فرزند او باید سالم به خانه بازگردانده شود. این داستان هنوز که هنوز است هم بسیار جالب است. اما در فیلم «سگ تازی» داستان اصلی فیلم داستانی تقریبا تکراری است. ناوهایی که مورد هجوم دشمن قرار میگیرند. همین داستان تکراری باعث میشود بعضی از مخاطبان از همان ابتدا زیاد به فیلم امیدوار نباشند. درنهایت باید گفت فیلم «سگ تازی» فیلم سرگرمکننده خوبی است اما فاصله زیادی دارد با فیلمی که یک حرف اساسی برای گفتن دارد و ماندگار است.