نقد فیلم Bloodshot

نقد فیلم Bloodshot

وین دیزل نه‌تنها قرار نیست فیلم Bloodshot را نجات دهد، بلکه خود به یکی از مشکلات اصلی فیلم تبدیل می‌شود. در ادامه با میدونی و نقد این فیلم همراه باشید.

فیلم‌های ابرقهرمانی این روزها به بخش مهمی از سینما تبدیل شده و سالیانه شاهد تولید و انتشار فیلم‌های متعددی هستیم که بخش زیادی از آن‌ها فارغ از نقدها عملکرد بسیار موفق تجاری را تجربه می‌کنند و همین موضوع باعث شده تا دیگر استودیوها نیز به‌دنبال تصاحب بخشی از این بازار پرسود باشند. از آنجایی که دیزنی صاحب مارول، سونی صاحبه مجموعه مرد عنکبوتی و وارنرمدیا صاحب DC است، پس مشخصا دیگر استودیوها باید به‌دنبال مجموعه‌های دیگری باشند. هر از گاهی استودیویی به‌دنبال ساخت اقتباسی از کمیکی کمتر شناخته شده است و آن را فرصت خوبی می‌دانند تا نه‌تنها باعث شناخته شدن آن شوند، بلکه بتواند تغییرات مورد نظر خود را نیز ایجاد کنند. سونی پیکچرز که به‌نظر می‌‌رسد به‌دنبال ایجاد مجموعه‌های پولساز بیشتری درکنار اسپایدرمن است، به سراغ کمیک بلادشات از Valiant Comics رفته و اقتباس سینمایی آن را تولید کرده است. مدتی می‌شود که نسخه با کیفیت فیلم Bloodshot که وین دیزل را در نقش اصلی خود می‌بیند، منتشر شده و حال در ادامه با میدونی و نقد این فیلم اکشن همراه باشید تا ببینیم بالاخره سونی توانسته مجموعه کمیکی دیگری را به سینما بیاورد یا در رسیدن به هدف خودش شکست خورده است.

فیلم Bloodshot داستان ری گریسون، تفنگدار نیروی دریایی را دنبال می‌کند که او و همسرش توسط یک گروه ناشناس کشته می‌شود، اما در ادامه توسط گروهی از دانشمندان به‌صورت مخفیانه احیا می‌شود. با پیشرفت فناوری نانو، او به یک ماشین کشتار بیوتکنولوژی فوق بشری تبدیل می‌شود که اکنون دیگر بلادشات نام دارد. همان‌طور که ری در حال تمرین با سوپر سربازان است، او نمی‌تواند چیزی از زندگی گذشته خود به یاد بیاورد، اما زمانی‌که خاطرات او به‌هم می‌ریزد، وی مردی را که او و همسرش را کشته بود به‌خاطر می‌آورد و برای گرفتن انتقام از تاسیساتی که در آن حضور دارد، خارج و متوجه می‌شود که این اتفاق بسیار متفاوت‌تر و فراتر از یک توطئه است که پیش از این به یاد آورده بود. فیلم بلادشات درواقع از همان ابتدا نشان می‌دهد که قرار است داستان متفاوتی را نسبت به کمیک خودش دنبال کند که نمی‌توان خیلی خرده گرفت و بعضا ما شاهد این هستیم که فیلمسازان برای اینکه فیلم خود را به اثری قابل لمس‌تر و بهتری تبدیل کنند، بخش‌هایی از داستان را تغییر می‌دهند تا تماشاگران بهتر با فیلم ارتباط برقرار کنند.

در ظاهر نیز فیلم Bloodshot قصد چنین کاری را داشته تا درکنار یک اکشن بی مغز و جذاب، یک داستان و تراژدی جذاب را نیز دنبال کند، اما خبر بد این است که در رسیدن به این هدف کاملا ناموفق است. اگرچه مجموعه بلادشات خیلی کمیک شناخته‌ شد‌ه‌ای نسبت به کمیک‌های مارول و DC نیست، تغییرات خط اصلی و منشا شخصیت کمتر باعث به وجود آمدن حساسیت شده و در عوض باعث شده تا فرصت‌های جدید و بیشتری نیز به‌وجود بیاید، اما سازندگان فیلم ظاهرا به تغییرات ظاهری بسنده کرده و قرار نبوده حتی از ابتدا خیلی کار متفاوت یا کم نقصی را ارائه دهند. داستان و فیلمنامه به شکلی غیر منطقی جلو می‌رود تا جایی که احساس ‌می‌کنیم شخصیت‌ها صرفا قرار است از نقطه A به B بروند و سپس دوباره همین مسیر را برگردند و تکرار کنند. نکته آزار دهنده قضیه جایی است که شخصیت ری گریسون بدون اینکه اصلا آموزشی ببیند یا حتی کمی در مورد تصمیم بعدی خود فکر کند،‌ به سراغ مأموریت انتقام خود می‌رود و پس از آن هم انگار نه انگار که اتفاقی رخ داده یا اصلا انتقامی گرفته است! بخش جالب‌تر ماجرا اینجاست که ری گریسون خیلی زود با قدرت و توانایی‌های خود آشنا می‌شود و در مجموع انگار از اولم نیازی به آموزش نداشته است. روابط بین شخصیت‌ها هم به همین شکل است و صرفا روابط کاملا تعریف شده هستند و اصلا قرار نیست شاهد پرداختی باشیم.

این روابط به شکلی هستند که ظاهرا مثلا هدف فیلم فقط این بوده که بلادشات درنهایت با جیمی دالتون مبارزه کند و شما قرار نیست اصلا دلیل مشکل و اختلاف بین این دو شخصیت را متوجه شوید و بدانید که جیمی دالتون چرا به‌دنبال ازبین‌بردن بلادشات است یا حتی رابطه عاشقانه KT و ری گریسون نیز به همین شکل سطحی است و فقط باید بدانید که KT به گریسون علاقه پیدا کرده است. درکنار این موارد شخصیت‌ پردازی فیلم به‌حدی سطحی است که انگار معرفی هر شخصیت به دو سه خط کوتاه خلاصه شده که شامل ویژگی ظاهری و قابلیت‌های آن‌ها می‌شود! خود ری گریسون به‌عنوان شخصیت اصلی فیلم صرفا به شخصیتی تبدیل می‌شود که برنامه از او می‌خواهد و ظاهرا خود فیلم هم براساس همان برنامه کسانی است که به ری گریسون قدرت داده‌اند. از همه بدتر شخصیت یا شخصیت‌های منفی فیلم هستند که درنهایت قرار نیست نه خیلی از انگیزه‌هاشون خبر داشته باشیم و نه اینکه خیلی باعث دردسر بلادشات شوند. درکنار این موارد KT هم پس از تمرینات زیاد فقط به انجام حرکات نمایشی می‌پردازد و درکل نمی‌دانیم نقش او در اتفاقات فیلم جز جلب توجه ری گریسون چیست! حالا ما که از فیلمنامه و داستان و شخصیت پردازی فیلم کاملا ناامید شده‌ایم، قطعا هدف بعدی و اصلی ما در چنین فیلمی صحنه‌های اکشن است و حتی خیلی از فیلم‌ها درکنار مشکلات فیلمنامه توانسته‌اند صحنه‌های اکشن خیلی خوبی خلق کنند که از نمونه‌های اخیر و موفق آن می‌توان به فیلم Extraction اشاره کرد.

بااین‌حال، خبر بدتر این است که Bloodshot در هدف اصلی خودش یعنی بخش اکشن هم موفق نیست. صحنه‌های اکشن بلادشات نه‌تنها کلیشه‌های و بسیار تکراری هستند، بلکه بسیار خسته کننده بوده و جذابیت و هیجان کافی را به بیننده القا نمی‌کند؛ به شکلی که احساس می‌کنیم خود بازیگران هم به اجبار در حال مبارزه با یکدیگر هستند و صحنه‌های اسلوموشن تنها به بخشی عذاب آور از صحنه‌های اکشن فیلم تبدیل می‌شود. صد البته که می‌توان درجه سنی فیلم را نیز یکی از این مشکلات بدانیم که باعث شده تا در فیلم بلادشات خشونت کمتر ببینیم و درنهایت باعث صحنه‌های اکشن متوسط و ضعیفی باشیم، اما مشکل اینجا است که فیلم حتی در به تصویر کشیدن این صحنه‌ها خیلی خلاقیتی به خرج نمی‌دهد و فقط این احساس به ما دست می‌دهد که کارگردان علاقه خاصی به خلق صحنه‌های اسلوموشن و تکراری داشته و وسط از بین رفتن پیاپی صورت و بدن بلادشات، فراموش کرده که صحنه اکشن صرفا به این موارد خلاصه نمی‌شود. جلوتر هم گفتیم که به‌طور مثال شخصیتی مثل KT صرفا شخصیتی نمایشی است و صحنه‌های اکشن وی نیز به همین صورت است یا دو شخصیت دیگر فیلم که دارای قدرت هستند، با اینکه پتانسیل خیلی خوبی دارند، اما درنهایت به کیسه بوکس‌های بلادشات تبدیل می‌شوند و قرار نیست این شخصیت را به‌طور کلی به چالش خاصی بکشند.

مشکل صحنه‌های اکشن فیلم درواقع کاملا ریشه‌ای است. اگر در فیلمی مثل جان ویک یا Extraction تا سر حد مرگ کتک می‌خوردند و ضد ضربه نبودند، در اینجا بلادشات هر اتفاقی برایش رخ بده، باز هم به همان شکل اول تبدیل می‌شود و حتی ترسی از گلوله یا ضربات دشمنان خود دیگر ندارد. همین مسائل باعث شده تا صحنه‌های اکشن فیلم سطحی‌تر از چیزی شوند که انتظارش را داریم و حتی به چیزی سرگرم کننده که بیننده را تا پایان پای فیلم نگه دارد، تبدیل نمی‌شود. مشخصا می‌توانیم فیلم‌های اکشن زیادی را نام ببریم که با وجود فیلمنامه پر از اشکال و حتی صحنه‌های اکشن تکراری، باز هم توانسته به‌لطف ستاره اصلی به اثر بهتری تبدیل شود. حال وین دیزل دقیقا قرار بود همان نقشی را در بلادشات داشته باشد که تام هاردی در فیلم ونوم داشت، اما خود دیزل خیلی سریع ثابت می‌کند که خودش یکی از بزرگ‌ترین مشکلات فیلم است. دیزل به‌جای اینکه تلاش کند تا مشکلات و درد و رنج شخصیت ری گریسون را به تصویر بکشد، در عوض نسخه درجه چندم از دومینیک تورتو را ارائه می‌دهد که گویی تیم تولید فقط دنبال این بودند که دیزل تنها یک نسخه دیگر از دومینیک تورتو را در فیلم بازی کند، اما نه شاهد تورتو دیگری هستیم و نه اینکه قرار است حتی به سطح نقش تورتو نزدیک شود.

حتی در صحنه‌های اکشن نیز دیزل خیلی تلاشی نمی‌کند و ظاهرا فقط به دنبال نمایش بدن آماده خود بوده است و در عوض صحنه‌های اکشن کم رمقی را ارائه می‌دهد. مابقی بازیگران هم چندان تفاوتی ندارند و همان‌طور که جلوتر گفتم، بیشتر نقش‌ها نمایشی هستند تا جایی که قرار نیست حتی کمی آن‌ها را باور کنیم و همچنین قرار هم نیست به بهتر شدن صحنه‌های اکشن فیلم کمکی کنند و حتی این موضوع در مورد گای پیرس و ایزا گونزالس نیز صادق است و آن‌ها نیز قرار نیست کمکی به فیلم کنند. وظیفه فیلم Bloodshot این بود که به یک اثر ابرقهرمانی/کمیک بوکی نسبتا متفاوتی تبدیل شود که راه را برای دیگر مجموعه‌ها و شخصیت‌های دنیای Valiant Comics باز کند، اما نه قرار است کار جدیدی ارائه دهد و نه اینکه در بدترین حالت حتی مثل ونوم به فیلمی کمی سرگرم کننده هم تبدیل ‌شود و سونی و وین دیزل فقط تنها کاری که می‌کنند این است که تمامی پتانسیل‌های یک کمیک و شخصیت را تا حدی از بین می‌برند که شاید حتی دیگر کسی به فکر دادن یک شانس دیگر به آن نباشد؛ چه برسد به اینکه به دنباله آن فکر کند.

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
8 + 10 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.