فیلم The Eyes Of Tammy Faye «چشمان تامی فی»، یک اثر بیوگرافی از زوجی افسانهای است که امپراطوریشان یک شبه فرو میریزد. با نقد این فیلم همراه میدونی باشید.
فیلم The Eyes Of Tammy Faye «چشمان تامی فی» فیلمی است براساس واقعیت که نگاهی نزدیک به زندگی تامی فی گوینده، خواننده، واعظ مسیحی پرشور و همسرش جیم دارد. فیلم با لحن صمیمانهی خود به زندگی این دو نفر آرامآرام وارد میشود و اتفاقات حرفهای پیش رویشان را بازگو میکند. چشمان تامی فی که از مستندی به همین نام اقتباس شده است، به دورهی اوج گیری و افول دو شخصیتی میپردازد که روزگارانی به عنوان سخنرانان مسیحی، شهرت و ثروتی را برای خودشان دستوپا کرده بودند. جیم باکر درست زمانیکه در امپراطوریاش میتاخت، با اتهام تعرض و کلاهبرداری روبهرو شد. اتفاقی که همهی ساختههایش را یک شبه بر باد داد. این اتهامات نهتنها در جامعهی محافظهکار مسیحی شوکبرانگیز بود، بلکه در کل کشور هم موجی از بُهت را به راه انداخت. این زوج که در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ در راس شبکههای تلویزیونی قدرتنمایی میکردند و یک دیزنیلند مسیحی را به راه انداخته بودند، به عنوان زخمی روی صورت مسیحیت معرفی شدند.
جیم باکر برای کلاهبرداری، سواستفاده از موقعیت شرکت، کارهای غیراخلاقی و... روانهی زندان شد. تامی فی هم که با چشمها و مژههایش برای خود برندی شده بود، از او جدا گشت و بعد از مدتی دوباره به سراغ برنامههای وعظ و تلویزیونی رفت. فیلمهای براساس واقعیت همیشه جذابیت خاصی را برای تماشاگر داشتهاند، آثاری که زمانی و جایی بهوقوع پیوستهاند و داستانی خاص را بهوجود آوردهاند. این نمایشها برای تاثیرگذاری روی مخاطب باید بهصورت دراماتیکواری روی قاب نقش ببندند اما فیلم چشم های تامی فی از این قافله عقب میماند و تنها به عنوان یک سرگذشت و دفترچه خاطراتی متحرک خودش را معرفی میکند.
در ادامه بخشهایی از داستان فیلم چشمان تامی فی لو میرود
فیلم از کودکی تامی فی شروع میشود، زمانیکه او علاقهی زیادی را نسبت به مسیحیت و کلیسا از خودش نشان میدهد. سپس به بزرگسالی او میرویم وقتیکه جیم را میبیند و با او ازدواج میکند. از اینجا به بعد داستان اصلی فیلم آغاز میشود و بیننده شاهد تلاشها، برنامههای پرشور، شوهای مذهبی موزیکال و پرآواز، ساخت امپراطوری پرزرقوبرق و درنهایت خیانت و شکست این دو خواهد بود.
این فیلم از روی یک مستند ساخته شده است، مستندی که در آن به این دو شخص افسانهای میپردازد و زندگی آنها را بهتصویر میکشد. The Eyes Of Tammy Faye اثری است که نه ایده دارد و نه قصهای که بتوان به دنبالش رفت و داستان جذاب و گیرایش را تماشا کرد. چشمان تامی فی در همان مستند جا مانده و گویی تنها یک بازسازی غیرحرفهای از ساختار آن است. این فیلم تا نیم ساعت اول خود عملا مخاطب را بدون هیچگونه قصهای رها میکند؛ و بیننده با یکسری سکانسهای بیسروته تنها میماند. آثار داستانی زیادی از روی مستندها اقتباس شدهاند که به خاطر توجه فیلمساز به نحوهی کارگردانیِ فیلمِ داستانی و نوع روایت آن، خوب از آب درآمدهاند. اما متاسفانه این فیلم توجهی آنچنانی به عناصر یک فیلم داستانی نشان نمیدهد و از منبع الهامش تقلید میکند.
داستان چشمان تامی فی، بیشتر شبیه به قصههای درس عبرت است تا اثری سینمایی! چراکه کارگردان اصلا دنبال علت و معلولهای دلنشین سینمایی نرفته و هرچه که در عالم واقعی رخ داده را، برای مخاطب از اول تعریف کرده است. درواقع کاری که این فیلمساز انجام داده، ردیف کردن سکانسهایی است که ما در روزمرهی زندگی خود با آنها روبهرو میشویم. مخاطبی که بهدنبال سینما میرود دنبال تجربیاتی فراتر از اتفاقات و سرگذشتهای پیرامونش است، چیزی که The Eyes Of Tammy Faye از آن بسیار دور مانده است.
فیلمهای زیرژانر بیوگرافی شخصیتها را نشانه میگیرند و به دنیای آنها وارد میشوند اما در چشمان تامی فی عملا این اتفاق رخ نمیدهد، و بیننده نمیتواند ارتباط مناسبی را با جیم و تامی برقرار کند. ما نمیتوانیم آنها را بشناسیم و درکشان کنیم. جیم که یک موعظهگر مذهبی است به یکباره تبدیل به کلاهبرداری بزرگ میشود، اما چگونه این اتفاق میافتد؟ چه میشود که او یک شبه این سقوط را تجربه میکند؟ فیلم هیچ نقشهی شخصیتی خاصی را ارائه نمیکند و تنها چیزیکه بیننده از آن دو متوجه میشود، تمایلات مذهبی مسیحی آنهاست، دعاهایی که میخوانند و برنامههای حمایتیای که اجرا میکنند.
فیلمهای زیرژانر بیوگرافی شخصیتها را نشانه میگیرند و به دنیای آنها وارد میشوند، اما در چشمان تامی فی عملا این اتفاق رخ نمیدهد و بیننده نمیتواند ارتباط مناسبی را با جیم و تامی برقرار کند
سقوط جیم (Andrew Garfield)، یک داستان بسیار جذاب داشت. کسی که بهدنبال موعظه و عیسی است و طرفداران بسیاری دارد، تا جائیکه ریگان به او نامه مینویسد، به یکباره سقوط میکند. یک تضاد جالب و فوقالعاده پرکشش، چیزیکه پرداختش میتوانست فیلم را نجات دهد و نسبت به منبع الهام اولیهاش متمایزش کند. این همان ایراد بزرگ اثر است؛ موقعیتی که فیلمساز به تعریف و بازگوییاش پرداخته اما چون به داخل ابعادش نفوذ نکرده و به آن بهعنوان برگه برندهی سرنوشتسازی نگریسته است، مخاطب ناامیدانه از تماشای اثر باز میگردد.
شوالتر (Michael Showalter) آنقدر غرق در فیلمهای آرشیوی و مستند بوده که به دکوپاژ و قاببندیهای فرم داستانی اهمیتی نداده است و دوربین را اینقدر دور از جیم گرفته که ما احساس غریبگی زیادی با او خواهیم داشت. این اتفاق باعث میشود که بیننده برای فهم بیشتر اثر بهدنبال مستند اصلیاش بگردد و گزارشها را جستوجو کند.
ایراد دیگر The Eyes Of Tammy Faye نشان دادن بیش از حد زمان شکلگیری این امپراطوری تلویزیونی است. فیلم بیشترین فوکوساش روی دورانی است که این دو نفر در حال برنامهریزی و شکل دادن به کارشان هستند، به طوریکه اثر کاملا از دوران افول عقب میماند و نمیتواند مخاطب را با اتفاقات واقعی رخ داده هماهنگ کند. این استراتژی سبب میشود که شخصیتها نتوانند به رشد خوبی دست پیدا کنند و به مانند یک اثر بیوگرافی عمل کنند.
فیلم The Eyes Of Tammy Faye سعی در نشان دادن قدرت، شهرت و فساد حاصله از آن را دارد که البته این دیدگاه را در بستری از فساد مسیحیان محافظهکار جامعه بهتصویر میکشد. این دیدگاهی که در فیلم جریان دارد و اثر تلاش به نشان دادن آن کرده است، همانند دیگر قسمتهای خام فیلم بههیچ عنوان به پختگی نمیرسد و در حد حرف باقی میماند، چراکه فیلم چشمان تامی فی همانند یک مرور خاطرات روزانه عمل کرده و هیچگونه تلاشی برای در هم تنیدن فرم و محتوا از خودش نشان نداده است.
یکی از نکات مثبت فیلم بازی و چهرهپردازی هوشمندانهی جسیکا چستین (Jessica Chastain) است، مژهها و چشمهای تامی فی آنچنان خوب روی صورت این بازیگر نقش بسته است که خودش بهتنهایی میتواند مقداری از فضاسازی خام فیلم را جبران کرده و بار دراماتیکی شخصیتپردازی را بالاتر ببرد. جسیکا چستین که خودش نیز تهیهی کنندگی فیلم را برعهده دارد، به درک خوبی از بازی در این نقش رسیده و با میمیک چهره، لحن، حسها و غیره خودش را به تامی فی نزدیک کرده است.
فیلمهای زیادی هستند که براساس واقعیتها و شخصیتها ساخته شدهاند. آثاری مثل اگه میتونی منو بگیر (Catch Me If You Can)، همیلتون (Hamilton) و ... که با قدرت از پس کارکترها و موقعیتها برآمدهاند و با یک طرح فوقالعاده و پرداختی قوی مخاطب را به دل داستان کشانیدهاند. اما فیلم چشمان تامی فی بههیچ عنوان نمیتواند انتظارات این زیرژانر را برآورده کند و خودش را از زیر سایهی منبع الهامش دربیاورد. تنها چیزی که مخاطب را قدری خوشحال میکند، فضای صمیمانه و لحن سادهی اثر است که بدون گندهگویی و جاهطلبی خودش را به بیننده عرضه میکند. این نمایش قطعا یک اثر ضعیف در میان آثار بیوگرافی خواهد بود، فیلمی که میتوانست با این زمان زیاد خودش را بهتر بسط و گسترش دهد.