نقد فیلم همه دوستانم از من متنفرند (All My Friends Hate Me) | یک کمدی ترسناک

نقد فیلم همه دوستانم از من متنفرند (All My Friends Hate Me) | یک کمدی ترسناک

فیلم کمدی ترسناک All My Friends Hate Me یا «همه‌ دوستانم از من متنفرند» در قالب یک کمدی معذب‌کننده و ناجور، ایده‌ی دور هم جمع شدن دوباره‌ی دوستان قدیمی را در مرکز داستان خود قرار داده است. با میدونی و نقد این فیلم همراه باشید.

شخصیت اصلی فیلم همه دوستانم از من متفرند تجسمی از ایده‌ی کلاسیک مردی است که می‌خواهد دوباره دوران جوانی‌اش را زنده کند. ایده‌ای که احتمالا ما را به یاد کمدی آخرالزمانی پایان دنیا The World's End ادگار رایت می‌اندازد. در آن‌جا، پنج دوست صمیمی برای انجام عهدی که در کودکی با یک‌دیگر بسته بودند، دوباره دور هم جمع می‌شوند. درواقع در این فیلم‌ها با نوعی بازنمایی گذشته سروکار دارند. در فیلم همه‌ دوستانم از من متنفرند، کاراکتر پیت می‌خواهد در جشن تولدش همان آدمی که زمانی به او پادشاه مهمانی‌ها می‌گفتند، باشد. اما آنچه که باعث می‌شود این بازنمایی گذشته از پیش محکوم به شکست باشد، مسئله‌ی گذر زمان و تغییر آدم‌ها است. فرار پیت زندگی بزرگسالی به سمت دوران جوانی به موقعیت‌هایی آزاردهنده منجر می‌شود. پیت فکر می‌کند که به‌راحتی می‌تواند با دوستان قدیمی‌اش دوباره یک اتحاد تازه تشکیل بدهد. اما به مرور می‌فهمد رخ دادن چنین اتفاقی به همان شکل و شمایل سابق، چقدر سخت و حتی در جاهایی ناممکن است.

شخصیت اصلی فیلم همه دوستانم از من متفرند تجسمی از ایده‌ی کلاسیک مردی است که می‌خواهد دوباره دوران جوانی‌اش را زنده کند

دیدار با دوستان قدیمی، همیشه هیجان‌انگیز است، هرچند که به همان ‌اندازه هم می‌تواند ترسناک باشد. آدم‌هایی که زمانی از زندگی خود را با آن‌ها سپری کرده‌ایم و دیدار مجدد با آن‌ها، خاطرات خوش و هیجان‌انگیز سال‌های جوانی را زنده ‌می‌کند. اما از طرفی گذشت زمان می‌تواند ما را با یک‌دیگر بیگانه کرده باشد، به‌گونه‌ای که از حضور مجدد درکنار همان دوستان، احساس خفقان و اضطراب کنیم: ترس از بودنِ دوباره درکنار کسانی که زمانی در گذشته با آن‌ها بوده‌ایم. آدم‌هایی که شاید دیگر آن دوستانی که می‌شناختیم نباشند، یا حتی اگر آن‌ها همان آدم‌های قبل باشند، خودِ ما شاید دیگر آن آدم سابق نباشیم.

در ادامه به بخش‌هایی از داستان فیلم اشاره می‌شود

پیت و دوستان قدیمی‌اش قرار است به بهانه‌ی تولد او در یک خانه‌ی قدیمی که متعلق به والدین یکی از آن‌ها است، دور هم جمع شوند. او برای این دیدار هیجان و شوق زیادی دارد، در حالی‌که نمی‌داند چه سورپرایزهای بدی انتظارش را می‌کشد. همه چیز به‌گونه‌ای پیش می‌رود که پیت تصور می‌کند همه دوستانش از او متنفر هستند. آن‌ها لهجه‌ی شمالی او را تقلید می‌کنند، به حرف‌های او توجه نمی‌کنند و مدام صحبت‌های او درباره کارش را (کمک به پناهنده‌ها) قطع می‌کنند. هنگام رفتن به کافه‌ی محلی آن‌جا او را به عمد جا می‌گذارند و مجبورش می‌کنند که با پای پیاده خودش را به آن‌جا برساند. قرص‌های گیاهی‌اش را مخفیانه بر می‌دارند و با موادمخدر توهم‌زا جایگزین می‌کنند و چیزهایی به او می‌گویند که معلوم نیست چقدر واقعیت دارند.

پیت و دوستان قدیمی‌اش قرار است به بهانه‌ی تولد او در یک خانه‌ی قدیمی که متعلق به والدین یکی از آن‌ها است، دور هم جمع شوند. اما همه چیز به‌گونه‌ای پیش می‌رود که پیت تصور می‌کند همه دوستانش از او متنفر هستند

آیا آن‌ها نقشه‌ای طراحی کرده‌اند برای اینکه واقعا او را اذیت کنند؟ یا اینکه فقط دارند با او شوخی می‌کنند و می‌خواهند از این طریق به او چیزی بفهمانند؟ شاید هم یک جور بازی آزاردهنده‌‌ است که سال‌ها قبل خود پیت به همراه دوستانش ان را انجام می‌داده است؟چراکه در جایی از فیلم آن‌ها به بازی‌‌ای اشاره می‌کنند که در گذشته با آدم‌های غریبه‌ در جمعشان آن را انجام می‌داده‌اند و آن‌ها اکنون طوری با پیت برخورد می‌کنند که انگار یک غریبه است.

همچنین از آنجایی که در تمام مدت زمان فیلم با پیت و دیدگاه او همراه هستیم، این سؤال مطرح می‌شود که چه چیزی واقعی است و چه چیزی صرفا زاییده‌ی تخیل مضطرب او است؟ آیا همه‌ی این‌ها فقط در ذهن او می‌گذرند یا دوستانش واقعا قصد اذیت کردنش را دارند؟ آیا دوستان او دیگر آدم‌های قبل نیستند یا این خود او است که تغییر کرده؟ پیت که قبلا آدم محبوبی بوده، اکنون پس از گذشت مدت زمانی طولانی، در جمع دوستان خود احساس خجالتی بودن می‌کند. او چندان با برنامه‌های آن‌ها همراهی نمی‌کند، شب زود به رختخواب می‌رود، واکنش‌های شدیدی از خود نشان می‌دهد و گاه عذرخواهی‌های غیرضروری می‌کند.

او سردرگم، دست و پاچلفتی و کسل‌کننده بنظر می‌رسد و از آن تصویری که از خودش در ذهن ساخته است، بسیار فاصله دارد و حتی نمی‌تواند در جمع آن‌ها خود واقعی‌اش باشد. او در حالی‌که در همان ابتدای ورودش به آن‌جا مجبور می‌شود چندین ساعت را تنها در خانه سپری کند – دوستانش ظاهرا برای شروع برنامه‌های آخر هفته منتظر رسیدن او نمانده‌اند – به دروغ به آن‌ها می‌گوید فقط یکی دو ساعت از رسیدنش می‌گذرد. پیت از اختلال اضطراب اجتماعی یا جمع‌هراسی رنج می‌برد. همین اضطراب او– و البته شاید شوخی‌های گاه نابجای دوستانش – باعث ایجاد موقعیت‌های سوء‌تفاهم برانگیزی می‌شود. سوء‌تفاهم‌هایی که البته به تدریج در ذهن پیت به شکل توطئه درمی‌آیند و بدگمانی و پارانویای او را تقویت می‌کنند. یکی از نقات قوت فیلم، انتقال حس اضطراب و تبدیل آن به پارانویا ازطریق مجموعه‌ای از موقعیت‌ها و لحظه‌های ناخوشایند است.

یکی از نقات قوت فیلم، انتقال حس اضطراب و تبدیل آن به پارانویا ازطریق مجموعه‌ای از موقعیت‌ها و لحظه‌های ناخوشایند است

همچنین او برخلاف آنچه که سعی‌ ‌می‌کند از خودش نشان بدهد – کمک به پناهنده‌ها -، گاهی رفتارها و نگرش‌هایی که ناشی از بیگانه‌هراسی هستند از خود بروز می‌دهد. بیگانه‌هراسی‌ای که از همان سکانس‌های ابتدایی فیلم - زمانی‌که با دیدن آدم بی‌خانمان وحشت‌زده پا به فرار می‌‌گذارد یا هنگامی که از پیرمرد محلی آدرس می‌پرسد - می‌توانیم آن‌ را حس کنیم. این مسئله به‌ویژه در رابطه‌ی میان پیت با هری پررنگ می‌شود. هری ظاهرا یکی از آدم‌های محلی آن‌جا است که دوستان پیت در کافه‌ی روستا با او آشنا شده‌اند و به این ترتیب او را وارد جمع خود کرده‌اند.

هری به‌نوعی در نقطه‌ی مقابل پیت قرار می‌گیرد. آدمی با اعتماد به نفس و شوخ که همه‌ی توجهات را از پیت می‌دزدد و به خود جلب می‌کند. او گویی تصویر گذشته‌ی خود پیت را نمایندگی می‌کند. بخشی از تصورات بدبیانه‌ی پیت نسبت به هری از این واقعیت ناشی می‌شود که او تصور می‌کند این غریبه‌ی محلی جای او را در جمع خودمانی‌شان اشغال کرده است؛ اینکه دوستانش ظاهرا به یک آدم غریبه بیشتر از او اهمیت می‌دهند. آن‌ها حتی در موقعیت‌های مختلف طرفِ هری را می‌گیرند. در حالی‌که هیچ‌کس به حرف‌های پیت توجه نمی‌کند، همه به شوخی‌های هری - حتی زمانی‌که پیت را هدف قرار می‌دهد -، می‌خندند.

همه دوستانم از من متنفرند روی موقعیتی آشنا – جمع شدن دوستان قدیمی - و ایده‌ای مهم – اضطراب اجتماعی که در دوران پاندمی شاید عمیق‌تر از هر زمان دیگری حس شود – دست گذاشته است

همچنین رفتارهای عجیب هری، مانند چیزهایی که هر از گاهی در دفترچه‌اش یادداشت می‌کند و اینکه انگار همه چیز را درباره‌ی پیت می‌داند، باعث می‌شوند که بی‌اعتمادی و پارانویای پیت نسبت به او شدت پیدا کند. به‌گونه‌ای که تصور می‌کند هری قصد دارد با متحد کردن دوستانش علیه او انتقام چیزی را از او بگیرد. رابطه‌ی تنش‌آمیز میان پیت و هری به مرور شدت می‌یابد و درنهایت به برخوردی خشونت‌آمیز از جانب پیت منجر می‌شود. جایی که با یک لفظ نژادپرستانه او را خطاب و با خشم شی‌‌ء‌ای را به سمت او پرتاب می‌کند.

همه دوستانم از من متنفرند فیلمی است که به‌راحتی نمی‌توان تماشای آن را توصیه کرد. چراکه فیلم مجموعه‌ای از موقعیت‌های ناخوشایند است که یا شما را می‌خنداند یا باعث آزارتان می‌شود

همه دوستانم از من متنفرند اگرچه روی موقعیتی ملموس – جمع شدن دوستان قدیمی - و ایده‌ای مهم – اضطراب اجتماعی که در دوران پاندمی شاید عمیق‌تر از هر زمان دیگری حس شود – دست گذاشته است، اما به‌خاطر برخی انتخاب‌های اشتباه، در مسیر نادرستی پیش می‌رود.

دوستان پیت، بچه پولدارهای ثروتمند و از خود راضی‌ای هستند که در اوقات فراغت خود برای تفریح قرقاول شکار می‌کنند و خود پیت نیز اگرچه حساس‌تر از آن‌ها بنظر می‌رسد، اما او هم شخصیت خودخواهی است که به محیط اطرافش اهمیتی نمی‌دهد. مجموعه‌ای از شخصیت‌های سطح پایین که شاید تحمل‌کردنشان در جاهایی سخت باشد. البته خلق تعدادی شخصیت سطح پایین، لزوما چیز بدی نیست، اما این ایده در همه دوستانم از من متنفرند به نتیجه‌ی چندان قانع‌کننده‌ای ختم نشده است.

آدم‌های پیرامون پیت گاهی بقدری ناخوشایند رفتار می‌کنند که در جاهایی احساس می‌کنیم پارانویا و بدبینی او چندان هم غیرمنطقی نیست. در حالی‌که فیلم می‌توانست این اضطراب پیت و تغییرات او در گذر زمان را به شکل زیرکانه‌تری و از درون موقعیت‌های طبیعی‌تری طراحی کند. البته فیلم می‌توانست یک کمدی پارانوئید جسورانه و دیوانه‌وار باشد به شرط آنکه در انتخابی معکوس شخصیت‌های خود را افتضاح‌تر و ناخوشایندتر از آنچه که اکنون هستند ترسیم می‌کرد. بنابراین در حالت فعلی فیلم نه آن هوشمندی معقولانه را از خود نشان می‌دهد و نه یک کمدی مشوش‌کننده‌ی افسارگسیخته است.

به همین دلیل فیلم در لحظاتی با نگاهی کلیشه‌‌ای، جوانی و بالغ شدن را در مقابل یک‌دیگر قرار می‌دهد، بجای اینکه رابطه‌ی پیچیده و دینامیک پویای میانشان را به تصویر بکشد. درواقع طبق منطق فیلم می‌توانیم نتیجه بگیریم این دوستان پیت هستند که به اندازه‌ی کافی بزرگ نشده‌اند و همچنان شوخی‌های احمقانه با یک‌‌دیگر می‌کنند (مانند جایی که یکی از آن‌ها با اسلحه‌ای که بعدتر ادعا می‌کند پر بوده پیت را می‌ترساند) و پیت هم به‌خاطر اینکه گاهی شوخی‌های آزاردهنده‌ی آن‌ها را نمی‌فهمد، دیگر آدم قبل یا خودواقعی‌اش نیست و به همین دلیل سزاور این است که جشن تولدش به یک کابوس تبدیل بشود. در حالی‌که شاید پیت در جست‌وجوی کسی است که هرگز واقعا نبوده؟ و از قضا همین تصویری که اکنون از او می‌بینیم بیشتر به خودِواقعی‌اش نزدیک باشد.

علاوه‌بر این، طرح روایی همه دوستانم از من متنفرند تا انتها از یک استراتژی مشابه پیروی می‌کند: نقشه‌ها و شوخی‌های دوستان پیت و فرضیاتی که مدام در ذهن او ساخته، تقویت و تضعیف می‌شوند. فرضیه‌هایی که کمی بعد به اشتباه بودنشان پی‌می‌برد اما باز دوباره به واسطه‌ی یک اتفاق دیگر تقویت می‌شوند.

این رویکرد باعث شده که روایت فیلم از جایی به بعد کمی تکراری و خسته‌کننده بشود، هرچند افشاگری پایانی خنده‌دار و همزمان ناراحت‌کننده و آزاردهنده‌ی آن، پایانی قانع‌کننده را رقم می‌زند. در مجموع همه دوستانم از من متنفرند فیلمی است که به‌راحتی نمی‌توان تماشای آن را توصیه کرد. چراکه فیلم مجموعه‌ای از موقعیت‌های ناخوشایند است که یا شما را می‌خنداند یا باعث آزارتان می‌شود. بنابراین ارتباطی که با فیلم می‌گیرید تا حد زیادی به این مسئله بستگی دارد که چقدر می‌توانید با کمدی معذب‌کننده‌ی آن همراه ‌شوید.

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
2 + 10 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.