فیلم Hustle با بازی آدام سندلر یک درام ورزشی الهامبخش با روایتی از یک رفاقت صمیمانه است.با نقد این فیلم همراه میدونی باشید.
فیلمهای ورزشی معمولا برای کسانی که با ورزش و دنیای رقابت سروکاری ندارند، خستهکننده و فاقد پیچشهای داستانی هیجانانگیز است. اینگونه از آثار معمولا با محوریت قرار دادن ورزش و عدم توجهی دراماتیک به درام گاها با فضایی خشک و بهدور از درامپردازیهای سایر زیرژانرها پیش میروند که همین اتفاق باعث شده اینگونهی سینمایی تنها مخاطبان خاص خود را داشته باشند. فیلم Hustle اما میتواند طیف متفاوت و زیادی از تماشاگران را بهدنبال خود بکشد. این فیلم درام با لحن طنز و حماسی خود در به حرکت آوردن درامش نسبتا خوب عمل میکند.
Hustle، توازنی قابل کنترل بین ورزش و درام قرار میدهد و داستان خود را در فضایی منعطف که به مذاق همهی تماشاگران خوش بیاید پیش میبرد. این درام ورزشی داستانی الهامبخش دارد، آن هم نه داستانی که تنها شعار بدهد یا قصههای قهرمانانه تعریف کند. فیلم بهدنبال نمایش واقعیتهاست، چیزهایی که در جهان واقعی و ورزش بهوقوع میپیوندد و آدمهایی که درگیر مسائل مربوطبه این جهان میشوند. شخصیتها، رویدادها، چالشها، همهوهمه در این نمایش عناصری هستند که ما در طول زندگی خود با آنها برخورد کردهایم.
استنلی که بیشتر عمر خود را صرف لیگ بسکتبال کرده، بعد از اینکه سِمَت کمکمربیگری باشگاه را بهدست میگیرد، بحرانی کاری، رویای همیشگی او را به خطر میاندازد. استنلی باید بهدنبال استعداد جدیدی بگردد تا بتواند دوباره در صندلی مربیگری بنشیند. جستوجوی او در سراسر جهان، استنلی را به اسپانیا میکشاند؛ جائیکه در یک بازی خیابانی با استعدادی بالقوه دیدار میکند. او بو کروز را بههمراه خود به آمریکا میبرد اما مدیریت جدید، علاقهای به این بازیکن ندارد. داستان فیلم از این نقطه به بعد آغاز میشود. جنگیدن برای رسیدن به آنچه که در درون کارکتر استنلی بهعنوان یک ایمان نقش بسته است.
ایدهی فیلم، ایدهای ساده و از قبل کار شده است. بازیکنی که در میان شرایط بد ورزشی و اقتصادی به آنچه که استحقاقاش را دارد باید برسد و یک مربی که باور او را تقویت میکند و راههای قهرمانی را نشاناش میدهد. این دوخطی آشنا در بسیاری از فیلمهای قهرمانی کار شده است اما چیزیکه این اثر را نسبت به دیگر فیلمهای اینچنینی متمایز کرده، لحن صمیمی و طنزی است که در درام جریان دارد. درواقع ورزش در Hustle تنها بهانهایست که نقش یک قالب را به خود گرفته، قالبی که قرار است در آن به مسائل پختهتری پرداخته شود.
Hustle، تنها یک درام ورزشی نیست بلکه اثری خانوادی و اخلاقی است که کارکتری را به سفری قهرمانانه میفرستد. Hustle، داستانی از رستگاری یک مربی است کسی که با یک اشتباه احمقانه و فاجعهبار به دوران حرفهای بسکتبال خود پایان داد و حالا بو کروز راهی است که او میتواند، گذشتهی نابسامان خود را جبران کند و کاری که در حق خودش نتوانسته پیش ببرد را بهوسیلهی کروز به سرانجام برساند. در دنیای صمیمی و دوستانهی فیلم دو موضوع اصلی بهوسیلهی دو شخصیت در مجرای قصه به حرکت درآمدهاند، یکی کسی که باید سفری قهرمانانه را طی کند و دیگر کسی که در دوران میانسالی بهدنبال جبران گذشتهی خودش است.
استنلی در ابتدا تنها بهدنبال یک استعداد بسکتبالیست بود تا جایگاه خود را دوباره در تیماش بهدست آورد اما زمانیکه با بو کروز آشنا شد و روابطشان سمتی دوستانه به خود گرفت، استنلی خودش را در راه رستگاری دید، لحظهای که باید جلوی اشتباهات بو را بگیرد، اشتباهاتی که در گذشته خودش نیز مرتکب شده بود و ردش بعد از گذشت سالها همچنان روی دستش جا مانده بود. او در ابتدا چیزی جز آرامش نمیخواست اما با دیدن بو کروز همهی معادلاتش بهم خورد و زندگیاش با تکانشی سینمایی به سوی اتفاقات بزرگ رفت.
این نقطه عطفی که استنلی به آن میرسد و او را از دایرهی آرامشش به بیرون پرتاب میکند و مسیر فیلم را بهجای دیگری میکشاند، عطفی قدرتمند و دراماتیک است اما چیزیکه تماشاگر را شاید آزار دهد، کمرنگ بودن شرایط این عطف است. در این نقطه، فیلم باید مخاطب را در بستر بسطی لایهمند قرار دهد چراکه تماشاگر دوست دارد، این پلانهای حماسی با پرداختهایی استخواندار بهوقوع بپیوندند. ما میدانیم که استنلی به یکباره تغییر میکند اما روند این تغییر محسوس نیست. در اینجا مخاطب نیازمند دیدن رویدادهایی است که استنلی را به مسیر رستگاری میاندازد و اینکه چگونه این شخصیت به یکباره تصمیم میگیرد که ناجی زندگی بو کروز شود، تا جائیکه استعفا میدهد و همچنان دنبال آموزش به کروز است.
بو کروز بخش دیگری از هستهی فیلم است. او خشمگین است، بهزودی تحتتاثیر قرار میگیرد و زندگی نابسامانی دارد. حال این کارکتر، با استعدادی ذاتی در بسکتبال زندگی میکند. کروز باید روندی قهرمانانه را در خودش طی کند و تنها رقیب خودش باشد. سفر قهرمانانهی کروز با استنلی به پایان خواهد رسید که این رابطه یکی از بخشهای مهم هستهی فیلم را تشکیل میدهد که روند شکلگیری پیرنگ اصلی را بهوجود میآورد. روند سفری که کروز در خودش طی میکند، کشمکشی درونی است، سختترین کاری که هر نویسنده و کارگردانی در پیش روی خود خواهد داشت.
بهتصویر کشیدن تمرینات، خستگیها، عدم پذیرش کروز بهعنوان یک بازیکن، فحاشیهایی که نسبت به او میشود، مشکلات پیشروی استنلی و غیره درست است که به پختگی شیمی روابط استنلی و کروز کمک میکنند و روند رشد و توسعهی شخصیت بو را نشان میدهند اما شاید برای تماشاگری که به امید نگاه کردن یک فیلم الهامبخش نشسته کافی نباشد. او نیازمند چالشهای قویتری است. مخاطب گرههایی محکمتر و ژرفتری میخواهد، رویدادهایی که به جان این دو کارکتر بیفتند و آنها را تا مرزهای نابودی و ناامیدی بکشانند. اما چنین چیزهایی در فیلم رخ نمیدهد و Hustle با آسیبها و چالشهای نسبتا کمرنگی پیش روست.
این فیلم بهخوبی تاثیر خانواده در روند موفقیت قهرمانان را بهتصویر میکشد و نمایش درستی از فضای پشت پردهی ورزش را در قصه به جریان میاندازد. تاثیر فضای مجازی و قدرت آن در جهان کنونی ما، که در آن زندگی میکنیم بخش دیگری از مضمون فیلم است، اتفاقاتی که قدرت این دنیای جدید را هم ترسناک نشان میدهد و هم خوشایند. فیلم Hustle، اثری الهامبخش و سرگرمکننده است، نمایشی که با لحن خاص خود دنیایی قابل احترام میسازد و تماشاگر را به داخل آن میکشاند، جهانی که همه چیزش شاید واقعی باشد.