فیلم The Forgotten Battle «نبرد فراموش شده» قصهای از یک نبرد واقعی در جنگ جهانی دوم است. داستانی که به بُعد انسانی جنگ میپردازد و دیدی خاص را به مخاطب عرضه میکند. با نقد این فیلم همراه میدونی باشید.
نبرد فراموش شده داستانی از جنگ جهانی دوم است که با نگاهی متفاوت در این نبرد جهانی پیش میرود و دریچهای خاص را روی جنگهای خانمانسوز باز میکند. این فیلم برگرفته از نبردی واقعی در سپتامبر ۱۹۴۴ است زمانیکه متفقین برای پیشروی به آنتورپ، والچرن و اسخلده نیاز داشتند و در جنگ شلدت با آلمانها جنگیدند چراکه این مناطق نقش مهمی را برای پیروزی و پیشروی نیروهای متفقین ایجاد میکرد. فیلم The Forgotten Battle با وجود نشان دادن جنگ، صحنههای پر از خون، قطع عضو، ترسها، گریهها و فریادهای سربازان به بعد انسانی جنگ میپردازد و نبرد اصلی شلدت را به حاشیه میکشاند.
این نمایش که اولین فیلم هلندی نتفلیکس و دومین اثر پر خرج هلند است قصهای غیرتکراری از جنگ را نشان میدهد، نمایشی از نبردهایی که در قاب تصویر باید هر لحظه تکرار و تکرار شوند تا که روان آدمی آسیبهای انسانی جنگ را فراموش نکند. نبرد فراموش شده یک فیلم متفاوت از جنگ است که میکوشد خیلی خاص باشد و عمق تازهای از قصههای اینچنینی را کشف و درک کند. این اثر تلاشاش بر این است که در میان فیلمهای پرتکرار از جنگهای جهانی سویهای جدید را به مخاطبش ارائه دهد و او را با داستانی متفاوت سرگرم کند که در این راستا گاهی موفق است و در زمانهایی نیز از ایدهی خاص خود جا میماند و نمیتواند آنچنان که شایستهی فضای خلق شدهی خود است به جلو حرکت کند.
در ادامه بخشهایی از داستان فیلم نبرد فراموش شده فاش میشود
قصهی نبرد فراموش شده در جنگ جهانی دوم پیش میرود زمانیکه سه شخص مختلف در میان فشار جنگ و ناراحتیهای ناشی از آن تصمیماتی متفاوت میگیرند و خلاف جریانهای پیش رو حرکت میکنند. دختری از جبههی مقاومت که باید از میان نازیها بگذرد و اطلاعاتی را به متفقین بدهد و دو سربازی که به مفاهیم ارزشمندتری در جنگ میرسند.
ایدهی فیلم The Forgotten Battle از آن ایدههای جذاب و عمیق فیلمهای درگیر جنگ است که میتواند مخاطب را آمادهی یک اثر متفاوت و خاص کند
ایدهی فیلم The Forgotten Battle از آن ایدههای جذاب و عمیق فیلمهای درگیر جنگ است که میتواند مخاطب را آمادهی یک اثر متفاوت و خاص کند. ایدهی فیلم دوست دارد که پیچیدگیهای جنگ را نشان دهد و از کلیشههای اکشن و نبردهای همیشگی در سینما دوری کند. نبرد فراموش شده برای پیشبرد و پرداخت فکر اولیهی خودش از سه خط داستانی با محوریت سه شخص متفاوت استفاده میکند و برای آزادی و خلق فضای ضدجنگ میکوشد.
دیدگاه و جهانبینی این سه شخصیت که هر کدام از سه جبههی متفاوت هستند مسیر قصه را میسازد و فیلم را به جلو میکشاند. در این فیلم متفقین، نیروهای محور و مردم عادی و مقاومت زیر ذرهبین سازندگان میروند و فیلمساز سعی بر این دارد که تاثیرات منفی جنگ را ازطریق این سه نفر که هدفهای مشترک اما مسیرهای متفاوتی را دارند نشان دهد. در نبرد فراموش شده مخاطب از نزدیک شاهد جنگ است و خودش را میتواند در آشفتگی روحی و روانی آن مجسم کند. آدمها و سربازان برای این فیلم مقدس هستند و این اثر آنها را موجوداتی میبیند که باید به زیر بار زور و ستم فرماندهان و سیاسیون بروند و زندگی خود را بدون دانستن فلسفهی جنگ فدا کنند. نبرد فراموش شده جبر را بهعنوان یکی از دیدگاههای مهم خود عنوان میکند و میدانی را بهتصویر میکشد که سربازان در آن برای زیادهخواهیهای فرماندهان به جان یکدیگر افتادهاند.
عمده مشکل نبرد فراموش شده را میتوان در فیلمنامهی خاماش جستوجو کرد. ایدهی اثر فکر خوبی را در سر میپروراند اما این ایده زمانیکه به سمت طرح پیش میرود به تدریج از زرق و برقاش کاسته میشود و آن فکر مهیب رنگ می بازد و در سطح باقی میماند بهطوریکه بیننده مدام در حال جستوجوی قصهی فیلم است و نمیتواند تمرکزاش را روی فیلم متمرکز کند.
این فیلم در داستانسرایی شباهتهایی با دانکرک کریستوفر نولان و فیلم 1917 که داستانی از جنگ جهانی اول بود، دارد. نبرد فراموش شده نیز داستانش انسانی است و شخصیتمحور گونه پیش میرود و به اکشنهای سنگین بهای آنچنانی نمیدهد. روایت در فیلم بهصورت موزاییکی پیش میرود و سه خط داستانی فیلم کاملاً به هم ریخته نشان داده میشود به طوری که بیننده با خودش احساس میکند که در حال تماشای چند فیلم متفاوت است در این هنگام حوصلهی مخاطب سر میرود و فیلم از سرعت میافتد و ریتمی کند به خود میگیرد
هدف در فیلم گم شده است و به ندرت واضح میشود، برای شخصیتها مسیر مشخصی از دید مخاطب وجود ندارد و آنها تسلیم شرایط شدهاند و خود را بهدست داستانی سپردهاند که بهخوبی پرداخت نشده و نمیتواند کارکترها را در خود جای بدهد و برایشان مقصدی مشخص را تعریف کند.
قهرمان داستان در تمامی درامها یک هدف و نقشه دارد او عمل میکند و چیزهای اطراف خود را تغییر میدهد اما متاسفانه در نبرد فراموش شده مخاطب بهشدت ناامید میشود زیرا کارکترها در این اثر کار خاصی را انجام نمیدهند و نظارهگر اتفاقات پیرامونشان هستند آنها منتظراند که شرایطاش پیش بیاید تا که به جنبوجوش برخیزند. شخصیتهای فیلم کمترین نزدیکی و قرابت را با مخاطب خود ایجاد میکنند.
آنها به هیچ وجه به ما نزدیک نمیشوند و احساساتشان را از بیننده مخفی میکنند. باتوجهبه نوع ساختار فیلم انتظار میرفت که این سه شخصیت در جایی با یکدیگر تلاقیهایی دراماتیک داشته باشند اما آنها همانگونه که با ما غریبه هستند با یکدیگر نیز غریبهتر پیش میروند. هیچ دوستی بین آنها وجود ندارد، هیچ ارتباط عاطفی شکل نمیگیرد و در سرتاسر فیلم نیز هیچ عشقی وجود نمیآید.
هدف شخصیتهای فیلم رهایی از وضعیت اسفباری است که دنیا در آن گیر افتاده اما چقدر این شخصیتها انزجار خود را از این اوضاع بد و منزجرکننده نشان میدهند و همسوی فکر فیلم پیش میروند
هدف شخصیتهای فیلم رهایی از وضعیت اسفباری است که دنیا در آن گیر افتاده اما چقدر این شخصیتها انزجار خود را از این اوضاع بد و منزجرکننده نشان میدهند و همسوی فکر فیلم پیش میروند؟ ویلیام سرباز انگلیسی چقدر از بار جهانبینی مدنظر کارگردان را به دوش خودش میکشد؟ او چقدر به رشد دراماتیک فیلم کمک میکند؟ قطعاً او کاراکتری است که سهم کمی از این قصهی شجاعانه را دارد چرا که هدفش، رشدش و دنیایش از ایدهی فیلم فاصله دارد. تنها جائیکه او در مسیر فیلم است و به پوچی جنگ رسیده همان سکانس زیبایی است که سرباز آلمانی را زیر آتش میبیند و در چشمانش خیره میشود.
شخصیت تئو نیز همینگونه است درست است که او نقشه را میدزدد و به متفقین کمک میکند اما او هم دچار گمگشتگی کاراکتری است و از بطن و فکر اولیهی فیلم فاصله دارد چرا که خودش نمی تواند فکر کند و تنها به واسطهی تیرباران شدن برادرش سودای آزادی را در سر میپروراند. از آنجائیکه این فیلم اثری شخصیتمحور است این دو کارکتر بار روایی و فکری نمایش را بهسختی پیش میبرند و مخاطب هنگام تماشای نبرد گمشده باید بهدنبال درک آنها و ربط دادنشان به تنهی فیلم باشد. دو کارکتر تئو و ویلیام تحول درونیشان بهسختی پرداخت شده است و برای همین امر مخاطب نمیتواند به نرمی به آنها نزدیک شده و درکشان کند.
اما دراینمیان مارینوس کارکتر سرباز نیروهای محور نسبتا خوب از آب درآمده است و در میان سربازان خاکستری و سیاه نیروهای متحد شخصیتی است که رشد میکند و کاملا همسو با فکر اولیهی فیلم پیش میرود او سربازی است که برای نازیها میجنگد، آدم میکشد، زخمی میشود، علیه غیرنظامیان صحبت میکند اما دست آخر به فکر آزادی میافتد و به پوچی جنگ میرسد و هدفی انسانی را برمیگزیند. او خود ایدهی فیلم است و مخاطب میتواند که دنیای فیلمساز را در آن جستوجو کند. سفر قهرمان برای مارینوس اتفاق میافتد و او از پیچوخمهای زیادی عبور میکند و دست آخر نیز برای نجات تئو کشته میشود.
از نظر بصری نبرد فراموش شده فیلمی بسیار دلپذیر و قابل اعتنا است. طراحیهای صحنه، رنگ و نور، شهر آب گرفته همه و همه اتمسفری تلخ، تاریک و لجز را به محتوای اثر تزریق میکند و میتواند که بار قابل قبولی از حس فیلم را به دوش بکشد.
The Forgotten Battle سعی زیادی را برای بهتصویر کشیدن فضای ضد جنگ و و برانگیختن بعد انسانی آدمها انجام میدهد اما متاسفانه نمیتواند خیلی به این خواستهی نزدیک شود
The Forgotten Battle سعی زیادی را برای بهتصویر کشیدن فضای ضد جنگ و و برانگیختن بعد انسانی آدمها انجام میدهد اما متاسفانه نمیتواند خیلی به این خواستهی نزدیک شود، چراکه در پرداخت قصه و شخصیتها کم میآورد. این فیلم یک اثر خارقالعاده یا خاص از قهرمانان جنگ نیست و نمیخواهد داستانی پر شور از یک آزادسازی را تعریف کند از طرفی دیگر نیز قصد بهتصویر کشیدن قصهای رمانتیک از نبردی استخوان سوز را هم ندارد. نبرد فراموش شده اگر فیلمی عالی نباشد اثر بدی نیز نیست و میتواند با مجموعهی وقایع خود فاصلهی بیننده را با جنگ کم کند و احساس آزادی، ترس، نبرد، جنگهای بیحاصل و... را بر روح و روان او بنشاند.