نقد فیلم مردن برای یک دلار (Dead For A Dollar) | وسترن ۲۰۲۲

نقد فیلم مردن برای یک دلار (Dead For A Dollar) | وسترن ۲۰۲۲

مردن برای یک دلار وسترنی بازنگرانه است. وسترنی جدید که به آثار سنتی نگاه تازه‌ای اضافه کرده است. با نقد این فیلم همراه میدونی باشید.

وسترن و سینما با یکدیگر شروع شدند. تلاش‌های بزرگان این ژانر باعث شد که سینما به چیزی تبدیل شود که ما امروزه شاهداش هستیم. وسترن ژانری است که به‌واسطه‌ی بازیابی خود هیچ‌گاه از بین نمی‌رود. از زمان پیدایش این ژانر، ورود به دوران طلایی‌اش و پس از آن‌ شروع وسترن‌های اسپاگتی و ضدوسترن‌ها بر پرده‌ی سینما، همیشه مخاطبان میزبان این‌گونه‌ی سینمایی بوده‌اند. این ژانر در سال‌های اخیر برای فراموش نشدن از حافظه‌ی سینما بیش‌ازپیش دست به نوآوری‌های متجددانه‌ای در ساختار خود زد و ما آنچنان دیگر شاهد وسترن‌هایی تماما کلاسیک یا اسپاگتی نبوده‌ایم.

چیزی که مخاطبان از این ژانر فراموش‌نشدنی در این روزهای سینما میزبان‌اش هستند، وسترن‌های بازنگرانه است. شیوه‌‌ای که بسیاری از قواعد وسترن‌های کلاسیک را زیرپا گذاشت و مدیوم‌های تازه‌ای را وضع کرد. جانگوی رهاشده، قتل جسی جیمز به‌دست رابرت فورد بزدل، هشت نفرت‌انگیز و غیره وسترن‌های بازنگرانه و موفقی بودند که در سال‌های اخیر با وارونه کردن المان‌های این ژانر ساخته شدند و میخ این‌گونه‌ی سینمایی را بر بطن سینما محکم‌تر کردند. Dead For A Dollar، نیز وسترنی تجدیدنظرطلبانه است که قواعد خودش را شکل داده و متفاوت نسبت به وسترن‌های اولیه پیش رفته است. حال در ادامه‌ی نقد به بررسی این فیلم در قالب وسترن می‌پردازیم.

در ادامه بخش‌هایی از داستان فیلم لو می‌رود

والتر هیل بعد از مدت‌ها با مردن برای یک دلار به سینما بازگشت، فیلمی که از همین ابتدا باتوجه‌به نامش به سرجیو لئونه ادای احترام می‌کند. این فیلم که اولین نمایش خود را در جشنواره‌ی ونیز تجربه کرد، وارد غرب وحشی می‌شود و به مکزیک می‌رود، جائیکه مکس بورلاند، به‌عنوان جایزه‌بگیری برای بازگرداندن ریچل، همسر یک تاجر ثروتمند و کلاهبردار استخدام می‌شود. فیلم با تصاویر عریضی از مناظر جذاب و سنتی جنوب غرب آمریکا آغاز بکار می‌کند، جائی که دو سوار در حال حرکت در بیابان هستند. آن‌ها الیجا جونز یک سرباز فراری و ریچل کید اند که برخلاف گفته‌های همسر ریچل روابط دوستانه و مسالمت‌آمیزی را با یکدیگر در پیش گرفته‌اند.

فیلم از همین ابتدا باتوجه‌به نامش به سرجیو لئونه ادای احترام می‌کند

فیلم در همین سکانس‌های ابتدایی و با نشان دادن هفت‌تیرکش‌ها و مناظر وحشی به ما می‌فهماند که قرار است، شاهد چجور فیلم وسترنی باشیم. والتر هیل در بستر یک وسترن کلاسیک و سنتی داستان خودش را تعریف می‌کند. اول اینکه مردن برای یک دلار به یکی از قواعد اساسی خود پشت پا می‌زند و سیاهپوستی را برای همراهی مکس بورلاند برمی‌گزیند. مکس که نقش‌اش را کریستف والتز بازی می‌کند، همانند دکتر کینگ جایزه‌بگیر جانگوی رها شده با پوی سیاهپوست همراه می‌شود. او تیراندازی ماهر از ارتش است، کفش دارد و مثل سایر لباس می‌پوشد، حتی برای اولین‌بار نیز بورلاند برای دست دادن بهش پیش قدم می‌شود. صحبت‌های نژادپرستانه‌ و تحقیرکننده‌ای هیچگاه بین این دو نفر ردوبدل نمی‌شود و جایزه‌بگیر فیلم همچون سفیدپوستان با پو رفتار می‌کند.

از طرفی دیگر نیز ریچل کید با مردی سیاهپوست آنهم از رده‌های پایین ارتش فرار کرده است. کُنشی که بین وسترن‌های کلاسیک عملی نسبتا غیرمعمول است و تنها از وسترن‌های بازنگرانه چنین چیزی برمی‌آید. ریچل همراه‌با الیجا از دست شوهر آزارگر خود به امید شروع یک زندگی جدید در کوبا، فرار می‌کند و از مرز رد می‌شود. زنان در وسترن‌های کلاسیک معمولا آزاردیدگانی اند که برای نجات، منتظر قهرمان قصه می‌مانند و از خود هیچ واکنشی نشان نمی‌دهند، آن‌ها یا فاحشه هستند یا زنان خانه‌داری که کاری از دستشان برنمی‌آید و زیر سلطه‌ی مردان، سرنوشت محتوم خود را می‌پذیرند.

ریچل کید، سمبل تفکرات فمنیستی در این وسترن بازنگرانه است. اجداد این‌گونه‌ی سینمایی، فیلم‌هایی تماما مردسالارانه‌ بودند که تنها مردان می‌توانستند قوانین را در دنیای وحشی‌شان وضع کنند. ریچل همانند وینا در فیلم جانی گیتار دست به کُنش می‌زند، تسلیم نمی‌شود، هفت‌تیر می‌کشد و نهایتا از شوهر زن‌باره و آدم‌کش‌اش انتقام می‌گیرد. او در مقابل کسی که بدکاره خطاب‌اش می‌کند، می‌ایستد و از حق واکنش‌های مقابله‌به‌مثل خود دفاع می‌کند. ریچل نه‌تنها منتظر قهرمان و مرد خوش‌نام قصه نیست بلکه او را نیز از شرایط خطرناکی نجات می‌دهد و مانع از کشته شدن‌اش می‌شود. ریچل نه بدکاره است و نه زنی خانه‌دار، او کارکتری است که مانند زن مدرن امروزی آگاهانه تصمیم می‌گیرد و هرجا که لازم دید از ازدواج‌اش خارج می‌شود.

الیجا، شخصیتی که به‌واسطه‌‌ی آن، والتر هیل تفکرات ضدنژادپرستی‌اش را نشان می‌دهد، با رویه‌ی دراماتیکی کمرنگی در طرح ظاهر می‌شود

ریچل شخصیت اول فیلم و قهرمان این قصه است. او دست به بالاترین عمل‌های دراماتیکی موجود در یک فیلمنامه یعنی ترک زندگی و قتل می‌زند و از خود دربرابر رفتارهای همسرش دفاع می‌کند. درست است که همانند هلن اسپارتی، مردان برای ریچل خون‌های یکدیگر را می‌ریزند اما او همانند این شخصیت اساطیری تسلیم همسر و شرایط پیش آمده نمی‌شود و از حق انتخاب و تصمیم‌گیری خودش دفاع می‌کند. والتر هیل از ابتدا فیلم را با مرکزیت ریچل می‌سازد، قصد او نمایش زنان قدرتمند است اما اشتباهی که این کارگردان در رابطه با ریچل و دیگر شخصیت‌هایش مرتکب می‌شود، این است که همه را در اواسط راه رها می‌کند و دیگر کاری به کارشان ندارد. قهرمان زن قصه درست است که پرکنش‌ترین عنصر فیلم لقب می‌گیرد اما از جائی به بعد دیگر حضور ندارد و نوبت به کارکتری دیگر می‌رسد.

الیجا شخصیتی که به‌واسطه‌‌ی آن والتر هیل تفکرات ضدنژادپرستی‌اش را نشان می‌دهد، با رویه‌ی دراماتیکی کمرنگی در طرح ظاهر می‌شود. تماشاگر به محض یافتن فرصتی برای درک شخصیت او و رابطه‌اش با پو و ریچل، الیجا را کشته می‌یابد. به نظر می‌رسد که فیلم مردن برای یک دلار، در میان ایده‌های متعددی محاصره شده و برای همین است که هیل زمان خودش را تقسیم می‌کند تا شاید بتواند سکانس‌هایش را برای نمایش هرآنچه که در ایده‌هایش وجود دارد، مدیریت کند. این نوع پرداخت تنها منجر به فروریختن آجر به آجر پیرنگ از جنبه‌ی شخصیت‌ها می‌شود، چراکه یک اثر وسترن نیازمند واکاوی فردیت و ویژگی‌های اخلاقی و روانی کارکترهایش است.

Dead For A Dollar، همانند وسترن‌های کلاسیک از پیرنگ انتقام و شرافت پیروی می‌کند. شوهر ریچل برای به‌دست آوردن شرافت از دست رفته‌اش الیجا را می‌کشد و مکس را استخدام می‌کند. جو کریبنس نیز برای گرفتن انتقام با مکس بورلاند درگیر می‌شود. قهرمان‌ها و شخصیت‌های خیراندیش فیلم معجونی از وسترن‌های کلاسیک و اسپاگتی اند. آن‌ها شرافت، جوانمردی و وجدان‌داری کارکترهای کلاسیک را با خود به‌همراه دارند و میراث‌دار پیچیدگی‌ها و چندوجه‌گرایی شخصیت‌های وسترن اسپاگتی هستند. از طرفی دیگر نیز والتر هیل ترجیح می‌دهد که موسیقی پرحجم گونه‌ی کلاسیک را کنار بگذراد و با یک موسیقی ملودیک‌تر به انیو موریکونه ادای احترام کند.

Dead For A Dollar، همانند وسترن‌های کلاسیک از پیرنگ انتقام و شرافت پیروی می‌کند

Dead For A Dollar، تماشاگر را به پایان وسترن‌های کلاسیک می‌کشاند. در انتهای فیلم هیچ چیز تلخ و پوچی منتظر شخصیت‌ها و تماشاگر نیست. آن‌ها قهرمانانه پایان حماسی خود را در آغوش می‌گیرند، می‌نوشند و امیدوارانه به‌سمت آینده پیش می‌روند. مردن برای یک دلار فیلمی است که زود فراموش خواهد شد، چراکه از خود نه خلاقیتی را در قصه‌گویی و شخصیت‌پردازی نشان می‌دهد و نه چیزی را به وسترن‌های بازنگرانه اضافه می‌کند، همه چیز در این فیلم تکراری است، و والتر هیل موفقیت وسترن‌های گذشته‌اش را در این نمایش نمی‌تواند تکرار کند. Dead For A Dollar، شاید تنها برای حمایت از اندیشه‌های فمنیستی و ضدنژادپرستانه ساخته شده باشد.


افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
2 + 2 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.