نقد فیلم شادروان | نگاهی سطحی به فقر

نقد فیلم شادروان | نگاهی سطحی به فقر

فیلم شادروان دومین ساخته حسین نمازی اثری است که سعی می‌کند، با یک فیلمنامه‌ی غیرمنسجم، مخاطب را با لحنی گاه کمدی و گاه ابزورد به‌دنبال خودش بکشاند.

شادروان دومین اثر بلند سینمایی حسین نمازی بعد از فیلم آپاندیس، یک نمایش اجتماعی است که بر پایه‌ی موقعیت‌های طنز و شوخی شکل گرفته است و در خود قصه‌ای استخوان‌دار که بتواند مخاطب را در فضایی پرکشش و چالش‌برانگیز قرار دهد، ندارد. شادروان به‌دنبال مضمون و درونمایه می‌گردد و برایش مفهوم خانواده، صداقت و یکی شدن اهمیت ویژه‌ای دارد. بازی‌های شادروان به‌واسطه‌ی لحظات کمیکش ممکن است که برای بیننده تا مدتی جذاب باشد و به چشم بیاید اما کم‌کم بعد از مدتی آن جلوه‌گری‌ را از دست می‌دهد و بیننده خود را در میان یک دورهمی آشفته می‌بیند.

شادروان محصول و چکیده‌ای از فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی است. آثاری که به فقر و بیچارگی در خانواده‌های ایرانی می‌پردازد و با یک سری دیالوگ‌های سطحی و شوخی های جنسی سعی در جذب مخاطبش دارد. هنگام تماشای شادروان، قطاری از نمایش‌های ایرانی جلوی چشمانتان رژه می‌رود و شما با دیدن هر سکانس از فیلم یاد یکی از این آثاری خواهید افتاد که تنها سفره‌ی افطاری کم دارد. این اثر از آن دسته فیلم‌هایی است که سطح سلیقه و تفکر مخاطب ایرانی را به پایین می‌کشد و تکراری بر مکررات آثار بدون فیلمنامه‌ی این جشنواره است. شادروان عقبگردی است بر ژانر اجتماعی. فیلمی که از لایه‌های آزاردهنده‌ی زندگی حاشیه‌نشینان به‌سرعت عبور می‌کند و سعی دارد با شوخی‌های سطحی مخاطب را با درد خودش بخنداند و سرگرم کند. درواقع اثر به‌دنبال این می‌گردد که بیننده‌اش را به رنج عادت دهد و در دل این مشکلات نکته‌ای مثبت پیدا کند.

در ادامه بخش‌هایی از داستان فیلم شادروان فاش می‌شود

در یک خانواده‌ی فقیر و حاشیه‌نشین، پدر خانواده بر اثر خوردن شیرینی خامه‌ای ۶۳ روز به کما می‌رود و بعد از آن می‌میرد. فرزندانش برای اینکه بتوانند جنازه‌ی پدر را از سردخانه بیرون بیاورند، نیاز به پول دارند؛ حال هم حساب بانکی پدر مرده‌شان از سمت بانک مسدود شده اشت و هم اینکه همه‌ی طائفه‌شان از فیروزکوه برای خاکسپاری مراسم بی‌مرده به خانه آن‌ها سرازیر شده‌اند. آشپزخانه از آذوقه خالی است و بدتر از همه اینکه، می‌فهمند در شناسنامه پدرشان نام فرزند دیگری هم ثبت شده است.

اگر بخواهیم از جهت ایده به شادروان نگاه کنیم، فیلم در خاکسپاریِ جسدِ گرو گرفته شده خلاصه می‌شود، فکر اولیه‌ای که برای مخاطب و یک نمایش کمدی موقعیت می‌تواند بسیار جذاب باشد اما رفته‌رفته این ایده رنگ می‌بازد و بعد از سکانس دزدیدن جسد پدر، ما شاهدِ از ریل خارج شدن فیلمنامه خواهیم بود. شادروان می‌توانست اثر خوبی از آب دربیاید، اگر میلی‌متر به میلی‌متر حساب قصه‌اش را می‌کرد و به صورتی منطقی جلو می‌رفت. فیلمنامه درواقع تکلیف‌اش با خودش مشخص نیست و اینقدر شاخ‌و‌برگ اضافی و خرده داستان‌های بدون پشتوانه به خود گرفته است که تماشاگر مدام باید با خودش هدف ابتدایی فیلم را مرور کند و به‌دنبال سرنخ‌های آن باشد؛ چراکه اثر با هر شاخ‌و‌برگ جدید، ایده‌ای تازه را برای او رو می‌کند و سوالات جدیدی را پیش می‌کشد.

یکبار کلا خاکسپاری پدر محو می‌شود و داستان عاشقانه‌ی نادر و آهو روی کار می‌آید، بعد از آن مسئله‌ی شناسنامه پیش کشیده می‌شود و فیلم به همین منوال جلو می‌رود. دادن شاخ‌و‌برگ و خرده داستان‌ها از ملزومات اصلی نگارش فیلمنامه هستند اما در صورتی که در جهت پیشبرد هدف اصلی قصه کمک کنند و به‌دنبال دراماتیک‌تر کردن آن باشند، که این اتفاق در شادروان رخ نمی‌دهد و تماشاگر حس می‌کند که مشغول تماشای فیلمی پازلی است که هر تکه‌اش را باید از گوشه‌ای جمع کند و ببیند. این اتفاق بالطبع ساختار اثر را بهم می‌ریزد و آن تاثیرگذاری که روی بیننده باید داشته باشد را از دست می‌دهد.

به بیان دیگر فیلم شادروان به موقعیت‌ها و داستان‌های مختلفی تقسیم شده است که با نخ بسیار نازکی به ایده‌ی ابتدایی فیلم وصل می‌شوند. هرکدام از این سکانس‌های موقعیتی خودشان داستانکی جدا هستند که می‌توانند تماشاگر را با شوخی‌های اروتیک به‌دنبال خود بکشانند و او را مجبور کنند که همچنان پای اثر بنشیند و به‌دنبال خاکسپاری پدر خانواده باشد. سردرگمی فیلم، ضعف بزرگ اثر است، اینکه شادروان تا انتها به ایده‌ی خودش متعهد نیست و تا می‌تواند از این شاخه به آن شاخه می‌پرد و قواعد پیرنگ‌اش را بهم می‌زند. فیلم آنچنان خرده داستان‌ها را پررنگ کرده و روی پرداختشان اصرار می‌کند که اگر ما حواسمان نباشد و شوخی‌های آبکی فیلم کارشان را نکنند به وسط‌های فیلم نرسیده، همه چیز فراموشمان خواهد شد.

مسئله‌ی دیگر فیلم که در ذوق می‌زند، این است که همه چیز یکهو درست می‌شود و آن مضمون همدلی و یکی بودنِ مدنظر کارگردان، خودش را به یکباره همچون بیانه‌ای رو می‌کند. دایی پول می‌دهد، فامیل‌های عسل‌خور و بی‌خیال، ناراحت قوم‌وخویش خود می‌شوند و همسایه‌ها به کمک می‌آیند. اتفاقاتی که در بستر و روند فیلم اصلا به آن‌ها پرداخت نشده اشت و در کشمکش‌های شادروان جایی ندارند. این اتفاقات و تحولات در شخصیت‌ها که در بستر گره‌گشایی پیش می‌روند، مخاطب را به این فکر فرو می‌برند که، کارگردان می‌خواسته به انتهای فیلم برسد و خودش را راحت کند؛ چراکه دیگر جایی برای داستان‌‌سرایی، بیشتر از این نداشته است.

چطور می‌شود که کارکتر دایی یکهویی موتورش را بفروشد و خرج کفن‌ودفن حسن را بدهد؟ آن‌هم بعد از اینهمه کش‌وقوس‌هایی که خانواده به خود دیدند و شخصیت دایی‌ای که، دور از این کشمکش‌ها ایستاده بود. بهرنگ علوی که اجرای این نقش را برعهده دارد، درست است که دست به عملی دراماتیک می‌زند اما در بستر فیلم، نه شناسنامه دارد و نه عمق و انسجامی که بتوان آن‌را در پیرنگ اثر قرار داد و به ساختاری اثرگذار رساند. درواقع این شخصیت چیزی برای ارائه‌‌ای ماندگار ندارد و تنها بین سکانس‌های فیلم رفت‌آمد می‌کند و دیالوگ‌هایی خنده‌دار برای خودش می‌گوید.

یکی دیگر از اشکالات فیلم‌نامه‌ای شادروان که پیش‌تر هم بدان اشاره کردم، داستان بین آهو و نادر است. خرده داستانی که اصلا به روند ایده‌ی ابتدایی فیلم کمکی نمی‌کند و تاثیری روی خاکسپاری ندارد و خودش را یکپا داستان اصلی نشان می‌دهد، آنهم نه اینکه به‌طور موازی یا موزاییکی پیش برود؛ بلکه هم‌قد کفن‌و‌دفن پدر خانواده، خودنمایی می‌کند و به پرداخت می‌رسد. لزوم این داستان در فیلم برای پررنگ بودن شاخ‌وبرگ‌هاست و تنها ارتباط‌اش با اصل داستان همان شناسنامه است. درواقع مرگ حسن بیشترین تاثیر را روی زندگی آهو داشته است تا اینکه ارتباط نادر و آهو روی خاکسپاری این پدر بی‌مسئولیت تاثیری بگذارد.

درست است که این فیلم سیاه‌نمایی نمی‌کند اما آنقدر به‌سمت این تفکر پیش می‌رود، که تبدیل به اثری دم‌دستی با شباهت‌هایی به سریال‌های مناسبتی رمضان رضا عطاران می‌شود. کارگردان می‌توانست بسیار بهتر به مفهوم خانواده و یکی بودن بپردازد و کاری کند که این مضمون تبدیل به بیانیه‌ای در پایان فیلم نشود و تماشاگر را بیشتر تحت تاثیر قرار دهد. شادروان فیلمی متوسط رو به پایین است که تا سطح جُنگ‌های شبانه خودش را پایین می‌کشد، اثری با فیلمنامه‌ای ضعیف و بدون درهمتنیدگی‌های ساختاری و روایی.

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
2 + 9 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.