فیلم Dog با اینکه لغزشهایی دارد، اما بهعنوان اولین تجربه کارگردانی چنینگ تیتوم، اثری نسبتا موفق و سرگرم کننده است. در ادامه با میدونی و نقد این فیلم همراه باشید.
فیلم Dog داستان سگی بهنام لولو و تکاور سابق ارتش بهنام بریگز را دنبال میکند که سفری را در سواحل اقیانوس آرام برای حضور در مراسم خاکسپاری یک سرباز بروند. در طول راه بریجز و لولو یکدیگر را کاملا دیوانه میکنند و تمامی قوانین را زیر پا میگذارند و حتی به سختی از دام مرگ فرار میکنند.
آنها در این ماجراجویی در حال مبارزه برای یافتن خوشبختی هستند. چنینگ تیتوم نهتنها در فیلم Dog نقشآفرینی میکند، بلکه برای اولینبار روی صندلی کارگردانی این فیلم کمدی درام نیز نشسته است.
البته رید کارولین به تیتوم در کارگردانی فیلم سگ کمک کرده است. فیلم Dog براساس یک داستانی واقعی ساخته نشده است، اما این فیلم با الهام از سگی بهنام لولو، حیوان خانگی تیتوم ساخته شده که در سال ۲۰۱۸ فوت کرده و تیتوم رابطه نزدیکی با این سگ داشته است.
فیلم قرار است به داستان آشنا دوستی سگ و انسان و کمک آنها به یکدیگر بپردازد که اینبار شاهد داستانی با الهام از سگ خانگی چنینگ تیتوم هستیم. همین موضوع باعث میشود تا دست تیتوم برای ارائه یک داستان قابل قبول باز باشد، اما چقدر تیتوم توانسته از این فرصت استفاده کند.
در ابتدا داستان متوجه میشویم که بریجز برای اینکه بتواند دوباره وارد ارتش شود، باید سگ دوستش را به مراسم خاکسپاری ببرد و سپس این سگ که ظاهرا دیگر رام شدنی نیست، قرار است برای همیشه کشته شود.
مهمترین نکته داستان این است که ما در طول این سفر زمینی قرار است شاهد شکل گیری دوستی بین این سگ و شخصیت تیتوم باشیم و چیزی نیست که قرار است ما را غافلگیر کند، اما این رابطه تا حدی پر از اشکال است و درواقع تا بخشی از فیلم شاهد شکل گرفتن هیچ رابطه خاصی بین شخصیت سگ و شخصیت تیتوم نیستیم.
اما در شروع فیلم ما فقط همین دو نکته را باید بدانیم که هر دو شخصیت دارای مشکلاتی هستند و قرار است به نحوی به یکدیگر کمک کنند و فیلم تقریبا در ابتدا در شکل دادن یک رابطه بین این دو شخصیت عملکرد خوب و قابل قبولی ندارد. در مجموع تیتوم میتوانست پا را فراتر بگذارد و این سفر جادهای را صرفا از سفر از مکان A به مکان B و رخ دادن چند حادثه کوچک تغییر دهد و شاهد چالشهای بهتر و بیشتری در این رابطه باشیم تا اینکه صرفا یک موضوع بارها در طول فیلم تکرار شود.
در یک مقایسه ما پیش از این در گذشته فیلم Togo با بازی ویلم دفو را داشتیم که سازندگان حساسیت خوبی در شکل دادن رابطه بین شخصیتهای اصلی به خرج دادند و درواقع یکی از بهترین روابط بین سگ و انسان را در این فیلم مشاهده کردیم.
همچنین اگر فیلم Togo هنوز ندیدید، حتما پیشنهاد میکنم این فیلم را در ابتدا تماشا کنید تا متوجه شوید که چگونه در این فیلم یک رابطه بسیار خوب بین انسان و حیوان خلق و به تصویر کشیده شده است و با یکی از بهترین فیلمها با این موضوع طرف هستیم.
البته ما درنهایت رابطهای را که منتظرش هستیم در فیلم Dog میبینیم، اما فیلم فرصت و پتانسیل بسیار خوبی داشت تا شاهد داستان به مراتب جذابتر و بهتری باشیم تا اینکه در پایان فیلم شاهد قابل پیشبینیترین حال ممکن باشیم.
در نتیجه فیلم شاید تلاش کرد تا نشان دهد چگونه یک سگ و انسان قرار است به یکدیگر برای بهتر شدن کمک کنند، اما در عمل چیزهای زیادی را فراموش کرد و صحنههایی مثل حمله عصبی به تیتوم در اتاق متل و اینکه سگ به او اجازه داد تا گوشهایش (باتوجهبه حساسیتی که به گوشهایش داشت) را نوازش کند، کمتر در فیلم دیده میشود.
درواقع بهجای اینکه تیتوم بیشتر روی خلق چنین صحنههایی تمرکز کند، تصمیم میگیرد تا با استفاده از کمک دیگران بین این دو شخصیت ارتباط برقرار کند و شاهد شکل گرفتن یک رابطه دوستی بین آنها باشیم. تیتوم تلاش کرده تا با خلق چندین صحنه کمدی در طول لحظات فیلم بیننده را بیشتر با داستان همراه کند که برخی از این شوخیها خوب کار شده و برخی دیگر کیفیت متوسط و رو به پایینی داشتند. شاید اگر تیتوم تلاش میکرد تا بیشتر روی بخش درام فیلم تمرکز میکرد، نتیجه کار بهتر میشد.
بهعنوان اولین تجربه کارگردانی تیتوم باید گفت که او کار قابل قبولی را ارائه کرده است، اما کار خاصی را شاهد نیستیم. او مشکلاتی در ایجاد تعادل بین بخش درام و کمدی فیلم داشت و حتی شاهد افراط در استفاده از صحنههای کمدی و شوخیها هستیم. مورد بعدی پیام فیلم است که چندان مشخص و شفاف نیست. در پایان احساس میکنیم که فیلم در تلاش است تا بگوید که حیواناتی که در اصل برای حضور در جنگ خلق شدهاند و پس از آن کشته میشوند، باید به آنها شانس مجددی داد.
بااینحال، فیلم در پایان واقعا چنین پیامی را نمیدهد و درنهایت هدفش ظاهرا تنها تغییر مسیر زندگی بریجز و لولو است. فیلم پتانسیل خوبی داشت تا نشان دهد حتی چنین سگهایی میتوانند شانسی داشته باشند تا در یک محیط متفاوت به زندگی خود ادامه دهند، اما ظاهرا تیتوم اهداف دیگری داشته است و البته در رساندن همین پیام هم مشکل دارد. همین موضوع باعث میشود تا احساس کنیم فیلم تا حدی بیهدف است و در پایان قرار نیست هدف و مقصود خاصی را به بیننده انتقال دهد.
صد البته از مشکلات فیلم Dog گفتیم، اما این فیلم کمدی حداقل در یک بخش عملکرد خوبی دارد و آن هم سرعت روند اتفاقات است. شاید در برخی از دقایق فیلم افت کند و بهنوعی سکته بزند و احساس کنیم فیلم به یکباره متوقف شده است. اما در مجموع فیلم نه انقدر طولانی است که از تماشا آن خسته شویم و نه انقدر کوتاه که احساس کنیم به داستان سرعت اضافه بخشیده شده و بخشهای زیادی نادیده گرفته شده است. همین موضوع باعث میشود تا بتوانیم بگوییم که فیلم سگ حداقل سرگرم کننده است.
فیلم Dog در پایان موقیعتهای زیادی مثل روایت یک داستان جذاب میان انسان و حیوان را از دست میدهد و حتی پیام واضحی از دادن شانس دوباره به سگهایی را که برای حضور در جنگ تربیت شدهاند، نمیدهد، اما تیتوم در اولین تجربه کارگردانی خود توانسته است فیلمی نسبتا سرگرم کننده و قابل تماشا را بسازد که حداقل طرفداران چنین فیلمهایی را راضی کند. درکنارش تیتوم نیز بازی قابل قبولی را ارائه میکند و شاهد یک فیلم کمدی نسبتا حال خوب کن هستیم.