نقد فیلم دختر گمشده (The Lost Daughter) | داستان یک مادر مرموز

نقد فیلم دختر گمشده (The Lost Daughter) | داستان یک مادر مرموز

فیلم دختر گمشده (The Lost Daughter)، یک اثر زنانه از آثار فهرست اسکار ۲۰۲۲ است که در چند رشته از جمله بهترین بازیگر نقش اول زن و بهترین فیلمنامه اقتباسی نامزد جایزه شده است. با نقد این فیلم همراه میدونی باشید.

دختر گمشده اولین تجربه‌ی مگی جیلنهال (Maggie Gyllenhaal) بعد از چند دهه بازیگری در مقام کارگردان است. او برای تجربه‌ی نخستین کار خود به‌سراغ فیلمی سخت رفته است، اثری اقتباسی از رمان النا فرانته (که به فارسی نیز ترجمه شده است) که به‌شدت پیرو احساسات و درونیات آدم‌هایش است. به‌هر حال جسارت جیلنهال در مقام فیلمسازی که اولین اثر خود را با قصه‌ای پُر از کشمکش‌های درونی شروع کرده، بسیار ستودنی است. The Lost Daughter در ظاهر خودش داستانی سرراست و آرام دارد و فارغ از هرگونه کشمکش‌های تنش‌زا بین شخصیت‌ها و آدم‌هایش حرکت می‌کند. فوکوس لنز این قصه روان آدم‌ها و بازخورد تصمیماتشان را نشانه رفته است، درگیری‌هایی که قهرمان قصه با خودش درست می‌کند و جنگی بدون برنده که با خاطراتش به‌راه می‌اندازد.

ادبیات همیشه منبع جذابی برای سینما بوده است و آثار اقتباسی همانقدر که ریسک‌پذیر هستند به همان اندازه نیز می‌توانند موفقیت یک فیلم را تضمین کنند. حال این هنر فیلمساز است تا بتواند با کمترین ریسک روی این تیغه راه برود و فارغ از وفادار بودن یا نبودن‌ اثراش به مرجع اصلی، انتظارات را از یک اقتباس برآورده سازد. جیلنهال تلاش بسیار زیادی را برای ساخت این اثر درون‌محور انجام می‌دهد و در مقام کارگردان نیز، کم‌وبیش وظیفه‌اش را به سرانجام می‌رساند اما چیزیکه قدری اثر را مه‌آلود کرده، سختی کار به‌خاطر درونگرا بودن نمایش است، موضوعی که شاید فیلمساز به‌دلیل بی‌تجربگی نتوانسته یک قصه‌ با کشمکش‌های درونی را به‌طرزی کنش‌مند از دل این رمان بیرون بکشد. مسئله‌ای مهم که خاص آثاری است که با مسائل نامرئی سروکار دارند.

در ادامه بخش‌هایی از داستان فیلم دختر گمشده مشخص می‌شود

لدا برای گذراندن تعطیلات به جزیره‌ای در یونان می‌رود. او پروفسور ادبیات تطبیقی است، زنی که در گذشته برای رسیدن به این جایگاه، خانواده‌ و فرزندان‌اش را ترک کرده است. لدا که نقش‌اش را اولویا کلمن ‌درنهایت ظرافت بازی می‌کند، با خانواده‌ای پردردسر و مزاحم در این جزیره روبه‌رو می‌شود، دراین‌میان نینا (Dakota Mayi Johnson )و فرزندش توجه لدا را به خود جلب می‌کنند؛ و این شروعی است برای عجیب شدن همه چیز، اتفاقی که سبب خاطره‌ بازی‌های لدا می‌شود، خاطراتی که او را با خودش رو‌به‌رو می‌کنند و هر لحظه قوی‌تر می‌شوند. آنچنان قوی که گویی در زمان حال، جاری شده‌اند.

دختر گمشده، هم قصه‌ای هیجان‌انگیز دارد و هم ندارد، هم تماشاگر را به‌وجد می‌آورد و هم اینکه شعله‌های عطش‌اش را خاموش می‌کند، به طوریکه مخاطب گاهی اوقات می‌ماند که چگونه باید با این اثر رو‌به‌رو شود و آن‌را درک کند. ایراد مهم فیلم، همانند دیگر آثار هم‌قطارش به‌ نوع اقتباس آن برمی‌گردد، به‌نحوی که اگر داستان اصلی را خوانده باشید، فیلم دختر گمشده را بهتر درک خواهید کرد؛ و اگر اثری به این نقطه برسد که منبع اقتباس‌اش، همچون توضیحی لازم است به آن سنجاق شود، می‌توان گفت که فیلم در مرحله‌ی بسط‌ و گسترش کم آورده است.

فیلم The Lost Daughter از آنجائیکه، اثری درون‌محور است و خبری از کشمکش‌های بیرونی چندانی در آن نیست، مخاطب سعی بر این باید داشته باشد، تا فیلم را در حد و اندازه‌ی محتوای پرداخت نشده‌اش ببیند، چراکه فیلم حرف‌های زیادی برای گفتن دارد اما با درک اینکه به‌تصویر کشیدن چنین متنی تجربه‌ی بالایی را برای کارگردان می‌طلبد و مخاطب در چنین شرایطی از لمس درونیات و شرایط لدا عاجز می‌ماند، فیلم در ذهن تماشاگر خلاهایی ادراکی را به‌جای می‌گذارد.

لدا مضطرب است، می‌ترسد، پارانوئید دارد و نمی‌تواند با آدم‌های اطرافش به‌راحتی رو‌به‌رو شود و ارتباط برقرار کند. او به‌شدت تحریک‌پذیر است و در رویارویی با جوان‌هایی که نظم سینما را بهم ریخته‌اند مستاصل می‌شود، حتی وقتیکه با ویل هم در حال شام خوردن و صحبت است، به‌خاطر اضطراب درونی‌اش پُر حرفی می‌کند و غرق در دنیای خودش می‌شود. این‌ها همه مشخصه‌هایی از شخصیتی هستند که جینلهال، برای برملا کردن راز و قصه‌اش به آن‌ها می‌پردازد و با حرکت چرخه‌ی فیلم تماشاگرش را اینگونه در اتمسفر اثرش قرار می‌دهد. این اضطرابی که فیلمساز با رفتارهای لدا وارد جهان‌بینی دختر گمشده می‌کند و به‌عنوان یک بیوگرافی بک‌گراندی در این اثر شخصیت‌محور از آن استفاده می‌کند، به‌خاطر پرداخت‌های نه‌چندان پُررنگ قصه‌ به‌هدر می‌روند، چراکه لدا در ادامه‌ی داستان نمی‌تواند آن حس دوقطبی ناشی از تصمیماتش را به ببینده انتقال دهد و به‌درستی دلیل کارها و رفتارهای عجیب‌اش را با روابط علت‌ومعلولی در درام بنشاند.

فیلم دختر گمشده درواقع یک توصیف است، تا فیلم‌نامه‌ای که قدرت درگیر کردن مخاطب را داشته باشد و او را در بستر مسیری دراماتیک بیندازد. این فیلم، اثری زنانه است، جهانی که وارد دنیای تصمیمات این جنس می‌شود و آن‌ها را در جهانی مردانه رصد می‌کند. قصه‌ی دختر گمشده در یونان اتفاق می‌‌افتد، جائیکه کهن‌الگوی مردسالارانه‌اش قدمتی به درازای تاریخ دارد و فیلم هم از این فضاسازی نهایت استفاده را می‌برد و در ناخودآگاه مخاطب‌اش دنیایی را رقم می‌زند که زن‌ها تحت سیطره‌ی مردان هستند و می‌خواهند خلاف جریان فرزند‌پروری و لذت دادن حرکت کنند

The Lost Daughter تصویری از زن مدرن در مقابل زن سنتی است، زنی که نقش متفاوتی، دربرابر آنچه که جامعه از او می‌خواهد را ایفا می‌کند و صد البته بهای بزرگی که در این راه قرار است بپردازد را به‌تصویر می‌کشد. لدا درست است که گاهی دچار عذاب وجدان می‌شود و با هر تلنگری گذشته‌ در جلوی چشم‌اش رژه می‌رود و بسیار هم تحریک‌پذیر و پارانوئیدگونه با اطرافش برخورد می‌کند؛ اما بااین‌حال او از رها کردن فرزندانش پشیمان نیست و این کار را بهایی برای موفقیت خودش می‌داند.

جیلنهال در این فیلم شِمایی متفاوت از زن را نشان داده است، جنس مونثی که به‌جز وظایف مادری به‌دنبال خواسته‌های خودش هم است و نمی‌خواهد وجودش را نادیده بگیرد. او از بچه‌ها تصویری نه‌چندان خوشایند می‌سازد، النا مداوم در حال اذیت کردن نینا است و فرزندان لدا نیز با دادوهوارها و رفتارهایشان مرتبا مزاحم او می‌شدند. از طرفی هم، این اتفاقات در میان حضور کمرنگ مردان رخ می‌دهد، جائیکه جنس مذکر به وظایف خودش عمل نمی‌کند و زن را مسئول نگه‌داری از زندگی می‌بیند. این مردان، در رسیدگی به زنان خود کوتاهی می‌کنند، شوهر لدا نمی‌تواند به‌درستی وظایف زناشویی‌اش را انجام دهد و شوهر نینا هم مرتبا او را تنها می‌گذارد. درواقع فیلمساز با به‌تصویر کشیدن انفعال مردان، راه را روی هرگونه قضاوتی نسبت به این زنان می‌گیرد و به مخاطب می‌فهماند، در درجه‌ی اول این مردان هستند که دچار اشتباه می‌شوند و این اشتباه به زن مدرن امروزی نیز سرایت می‌کند. به بیان دیگر، دوربین جینلهال طرفدار دنیای این زنان است، دنیایی که هرچند تاوان‌های سنگینی برای خلق شدن‌اش وجود داشته باشد.

فیلم از جایی قصه‌ی خود را شروع می‌کند که لدا، نینا و فرزندش را در ساحل می‌بیند، جایی‌که روابط این مادر و فرزند گذشته‌ی این استاد ادبیات را تداعی می‌کند. نینایی که دوست دارد شبیه‌ به لدا باشد و از طرفی هم لدا گذشته‌ی خود را در او می‌بیند. فیلمساز برای رخنه در احوالات و روان قهرمان قصه، این دو نفر را سر راه یکدیگر قرار می‌دهد؛ همان اتفاق ریشه‌ای The Lost Daughter که خوب از آب درنیامده و پرداخت کمرنگ این تلاقی مخاطب را از ماجرا دور نگه داشته است. ورود لدا به گذشته‌ی پُرخیزش با دیدن نینا با کمترین تحول کنش‌مندی صورت می‌پذیرد و ما به‌راحتی وارد دنیای خیالات شخصیت اول فیلم می‌شویم، آنهم با کمترین تلاش! چه می‌شود که لدا عروسک النا را می‌دزدد؟ چه عامل مهمی باعث می‌شود که او بعد از دیدن گریه‌ها و ناراحتی‌های فراوان کودک، همچنان قادر نباشد که عروسک را به النا بازگرداند؟ این‌ مسائل با اینکه شروع کننده و هدایتگر موتور درام ماجرا هستند، اما بدون روابط علت‌ومعلولی مستحکمی رخ می‌دهند و فیلمساز جواب قانع‌کننده‌ای جز قرابت نینا و لدا ندارد.

فیلم به‌طوری موازی، به گذشته‌ی لدا می‌رود و بازمی‌گردد، این اتفاق هم تعلیق می‌آفریند و هم اضطراب. رفت‌وآمدی که مخاطب را در آستانه‌ی شنیدن قصه‌ای پُرتنش قرار می‌دهد اما چیزی جز یک انشا و توصیف نصبیش نمی‌شود و محبور است به دیدن و شنیدن این خاطرات اکتفا کند. این پا در هوا بودن تعلیق در جای‌جای فیلم تکرار می‌شود و بزرگ‌ترین انتظار تماشاگر که ضربه‌ای از سمت خانواده‌ی نینا به لدا است نیز، به‌سرانجام نمی‌رسد، چراکه این خانواده استعاره‌ای از جامعه‌ای سنتی است که زن مدرن و سرکش را نمی‌پسندد.

The Lost Daughter، داستانی از جسارت زنان است، آن‌هایی که از جایی به بعد، دوست دارند خودشان باشند و مسیرشان را عوض کنند، که البته فیلمساز تاوان این سرکشی و تصمیم را برای قهرمان‌اش به‌نمایش گذاشته، تاوانی که لدا با عذاب وجدان، دستپاچگی، ترس، تحریک‌پذیری با جان و دل پرداخت‌اش کرده است. دختر گمشده، استعاره‌ای از این زنان است، کسانی که در کشاکش و جدال نقش سنتی و مدرن جنس مونث، به‌دنبال راه خود هستند.

یکی از اهداف جیلنهال در فیلم به چالش کشیدن نقش مادری است و برای همین در فیلم دختر گمشده، نگه‌داری از بچه‌ها و فرزندآوری اصلا زیباست نیست. این فیلم برخلاف جریان موجودی حرکت می‌کند که همیشه زن را با مادرانگی می‌شناخته است. The Lost Daughter با اینکه فیلمی متفاوت است و به‌سمت جریان‌ آثار هنری پیش می‌رود، به‌خاطر پرداخت نه‌چندان قدرتمند خود که ساختار را نیز درگیر کرده و نتوانسته به همپوشانی خوبی بین گذشته و حال لدا و نینا برسد، اثری نسبتا متوسط محسوب می‌شود که تنها درونمایه و مضمونی چالش برانگیز و تازه دارد.

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
3 + 3 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.