نقد فیلم خوب نیستم (Not Okay) | فرار زوئی دویچ از تنهایی

نقد فیلم خوب نیستم (Not Okay) | فرار زوئی دویچ از تنهایی

شما چقدر حاضر هستید برای اینکه در معرض توجه قرار بگیرید، هزینه کنید؟ فیلم Not Okay بازی زوئی دویچ می‌خواهد به این سؤال پاسخ دهد. همراه میدونی باشید.

چقدر دوست دارید در مرکز توجه قرار بگیرید و دیده شوید؟ این سوالی است که این روزها آدم‌ها ممکن است به آن فکر کنند و شبکه‌های اجتماعی تبدیل به راهی مهم برای این موضوع شده است. هر فردی تصمیم می‌گیرد تا ازطریقی در شبکه‌های اجتماعی دیده شود و به شخصی محبوب تبدیل گردد. حالا فیلم Not Okay تصمیم گرفته است تا به سراغ چنین ایده‌ نسبتا جالبی برود و اینکه یک فرد باید چه هزینه‌های برای این موضوع بپردازد و یک دروغ چقدر می‌تواند پیامدهای سختی را برای او داشته باشد، بررسی کند.

فیلم Not Okay شروع نسبتا جالبی دارد. با اینکه موضوع کاملا جدیدی ندارد، اما از همان ابتدا دخترِ تنهایی را به تصویر می‌کشد که در تلاش است تا یک نویسنده شود تا مردم او را ببینند. او درواقع دختر تنها و افسرده‌ای است که دوستی ندارد و تلاش می‌کند تا دیده شود. فیلم پتانسیل خوبی از خودش نشان می‌دهد و به خوبی با فیلم همراه می‌شویم. فیلم به‌خوبی شخصیت اصلی داستان را نشان می‌دهد که به هر دری می‌زند تا دیده شود و سفر دروغین به پاریس آخرین تلاش او است.

پس از اینکه یک حادثه تروریستی در پاریس رخ می‌دهد و دنی سندرز، شخصیت اصلی داستان تنها چند دقیقه قبل در محل این اتفاق ظاهرا حضور داشته، باعث شهرت او می‌شود و حالا او یک شبه مسیر موفقیت را تا قله دنبال می‌کند. اینجا جایی است که فیلم باید تصمیم خودش را بگیرد که دقیقا هدفش چیست و می‌خواهد چه کاری انجام دهد و چه مسیری را دنبال کند. فیلم Not Okay از یک طرف تصمیم دارد تا به تاثیر شبکه‌های اجتماعی روی افراد و تلاش یک فرد برای دیده شدن بپردازد.

درواقع دنی سندرز در فیلم شخصیتی است که با اینکه هرچقدر تلاش می‌کند تا از تنهایی در بیاید، درنهایت همان شخص افسرده و تنها ابتدا فیلم است. دنی سندرز در بخشی تلاش می‌کند تا تبدیل به خواهری برای شخصی شود که او هیچوقت نداشته است و حالا در حال سواستفاده از مرگ خواهر این شخصیت است. صدالبته چنین چیزهایی باعث ایجاد این تنش می‌شود که دنی بالاخره قرار است با این واقعیت که تمام این چیزها دروغ است کلنجار برود و همچنین با خطر فاش شدن این رازش مواجه شود.

اما فیلم هیچ تلاشی برای این موضوع نمی‌کند و خیلی ساده و راحت از آن عبور می‌کند. حتی در بخش‌هایی از فیلم احساس می‌کنیم بالاخره فیلم قرار است دنی سندرز را با چنین چالشی بزرگ و سخت مواجه کند و حتی باعث شود تا او بخواهد برای حفظ جایگاهش دست به کارهای فراتر از اخلاق بزند. اما در مقابل راز دنی سندرز به احمقانه‌ترین و ساده‌ترین شکل ممکن فاش می‌شود. البته شاید با خود بگوییم که موفقیت او هم اتفاقی و شانسی بوده است، اما وقتی شما با چنین اتفاقی مواجه می‌شوید، قطعا تلاش می‌کند تا به هر شکل ممکن آن را حفظ کنید.

بااین‌حال، در اینجا با چنین اتفاقی مواجه نیستیم و فیلم Not Okay صرفا تلاش کرده است تا با استفاده از ترندهای روز اتفاقات فیلم را جلو ببرد و هوش و ذکاوت هر شخص را براساس این موضوع در اولویت قرار دهد. البته مشکل گرایش‌ها یا تفکرات یک فرد نیست، اما شخصی که باعث افشای دنی سندرز می‌شود درواقع مثل یک شخصیت بسیار مثبت و بدون هیچ نقطه منفی به تصویر کشیده شده است که تنها او به دنی شک کرده و بدون اینکه بخواهد او را تهدید کند، باعث فاش شدن دنی می‌شود.

اینجا جایی است که انتظار داریم تا دنی بخواهد با هر روشی مانع این اتفاق شود، اما در مقابل خیلی راحت قافیه را می‌بازد و کل هدف قضیه فراموش می‌شود. به ابتدا فیلم بازگردیم دنی تمامی این کارها را انجام داد تا از یک دختر افسرده و تنها که تنها کارش ادیت تصاویر است، به فردی تبدیل شود که در مرکز توجهات است. او باید با عواقب کارش مواجه شود و این عواقب صرفا چند پست توییتری و تهدید است که هیچ جنبه دیگری برای او ندارد.

اما پایان بندی فیلم دقیقا جایی است که ریشه به تیشه فیلم می‌زند. فیلم Not Okay در طول اتفاقاتش بارها تلاش می‌کند تا مثلا وجود یک رابطه ناسالم با کالین را برای دنی اشتباه به تصویر بکشد و حالا او تصمیم می‌گیرد تا با دوری از چنین روابطی، رابطه خودش را با روئن تقویت کند تا مثل یک خواهر گمشده بتواند از تهایی فرار کند. فیلم در این بخش موفق عمل می‌کند و ما می‌توانیم این موضوع را که دنی از علاقه‌اش به کالین به‌شدت پشیمان است مشاهده کنیم.

اما بخشی که انتظار داریم تا بیشتر روی آن تمرکز شود، نتیجه کلی این اتفاقات است. کالین خیلی راحت پایان رابطه را قبول می‌کند و حتی برایش دلیل این موضوع مهم نیست. اما در مقابل او حتی تلاش نمی‌کند تا دلیل این دروغ را به روئن توضیح دهد. نکته اینجا است که دنی در پایان فیلم یک واقعیت را می‌گوید که او حتی نمی‌داند چه درسی از این اتفاقات گرفته است. او حتی شاید فراموش کرده باشد که چرا این اتفاقات شروع شده و اصلا چرا به این سمت کشیده شده است.

ضعف نویسندگی و کارگردانی فیلم Not Okay در بخش پایانی کاملا مشهود است و فیلم با اینکه در پایان دوباره دنی را تنها و افسرده نشان می‌دهد، اما واقعا نتیجه‌گیری درستی را ارائه نمی‌کند و من بیننده پس از پایان فیلم احساس کاملا پوچی می‌کنم. واقعا هدف نهایی فیلم چه چیزی بوده است و دنی در پایان چه تصمیمی را گرفت؟ آیا شنیدن سخنرانی خسته کننده و کاملا شعاری روئن در پایان فیلم کل هدف بوده است؟ یا دنی واقعا درس بزرگی گرفته است؟

فیلم Not Okay با پایانش ضعیفش باعث می‌شود تا یک ایده نسبتا جذاب به بدترین شکل ممکن به پایان برسد و تمامی ضعف‌های فیلم در یک نقطه به اوج خود برسد. فیلم خوب نیستم در مجموع پتانسیل خوبی داشت تا نشان دهد که سو استفاده از یک جریان خاص چقدر می‌تواند باعث ضرر به اطرافیان شود، اما متاسفانه تیم پشت ساخت فیلم تنها در ظاهر تصمیم گرفته‌اند تا ریسک کنند. درنهایت فیلم Not Okay با شوخی‌های متوسط و ضعیفی پر شده است که به سختی می‌تواند بیننده را به خنده وادار کند.

البته شوخی‌های فیلم Not Okay در ابتدا تا حدی می‌تواند خوب توصیف شود که بخشی از آن به‌خاطر بازی خوب زوئی دویچ و دیلان اوبرین است، اما در مابقی آن ما شاهد چنین چیزی خیلی کمتر هستیم. در هر حال اگر بازی خوب زوئی دویچ و تا حدی دیلان اوبرین را فاکتور بگیریم، فیلم Not Okay در پایان واقعا فیلمی نیست که بتوان به‌راحتی آن را پیشنهاد داد و تنها زمانی می‌تواند ارزش تماشا کردن داشته باشد که واقعا فیلم دیگری در برنامه نداشته باشید.

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
12 + 4 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.