نقد فیلم حبس ‌شده (Shut In) | بازگشت وینسنت گالو پس از ۹ سال

نقد فیلم حبس ‌شده (Shut In) | بازگشت وینسنت گالو پس از ۹ سال

فیلم حبس شده با عنوان اصلی Shut In، یک تریلر هجوم به خانه کسل‌کننده و کم‌رمق است. فیلمی که بیشتر از خلق دلهره و تنش، در تلاش برای انتقال پیام‌های اخلاقی خود است. همراه میدونی باشید.

حبس شده به کارگردانی دی جی کاروسو، اولین فیلم بلند اورجینال شرکت رسانه‌ای محافظه‌کار دیلی‌وایر است. این شرکت در اولین تجربه سینمایی خود سعی کرده است یک تریلر ساده و غیرسیاسی با جهت‌گیری‌های اخلاقی صریح ارائه کند. اگر بخواهیم حبس شده را در یک جمله خلاصه کنیم باید بگوییم این فیلمی است که داستان خود را براساس مجموعه‌ای از کلیشه‌های اعصاب خُردکن و نمادگرایی‌های آشکار و زمخت، بنا کرده است. علاوه‌بر این، به سختی می‌توانید برای اتفاقات فیلم، منطقی پذیرفتنی و قابل‌درک پیدا کنید.

«حبس شده» داستان خود را براساس مجموعه‌ای از کلیشه‌های اعصاب خُردکن و نمادگرایی‌های آشکار و زمخت، بنا کرده است

حضور وینسنت گالو پس از حدود نُه سال دوری از سینما احتمالا تنها دلیل کنجکاوی‌برانگیز برای تماشای فیلم باشد. کنجکاوی‌ای که پس از پایان فیلم به یک پرسش از روی شگفتی تبدیل می‌شود؛ اینکه چرا گالو با چنین فیلمی تصمیم گرفته است دوباره مقابل دوربین ظاهر شود.

شاید تنها دلیل پذیرفتنی برای حضور او در حبس شده، طرفداری او از دونالد ترامپ و نزدیک بودن مواضع سیاسی‌اش به شرکت دیلی‌وایر باشد. هرچند گالو با حضور شریرانه خود، یکی از اندک جذابیت‌های فیلم را رقم می‌زند. هر لحظه‌ای که او در قاب حضور دارد، فیلم به شکل محسوسی تاثیرگذارتر عمل می‌کند. البته از چنین فیلمی نباید انتظار داشته باشیم که از حضور گالو، بهره چندانی ببرد.

در ادامه داستان فیلم لو می‌رود

رینی کوالی در نقش جسیکا، یک مادر مجرد معتاد در حال ترک است که سعی دارد به زندگی خود و دو فرزند خردسالش سر و سامانی بدهد. او مجبور است برای به‌دست آوردن ثبات مالی، خانه‌ای در مکانی دور افتاده و روستایی که به او ارث رسیده است را ترک کند. اما دقیقا در آخرین روز اقامت آن‌ها، جسیکا به‌صورت اتفاقی در انباری آشپزخانه‌شان حبس می‌شود. هرچند کمی بعد نامزد سابق او راب که هنوز اعتیاد دارد همراه‌با دوستش سامی (وینسنت گالو) وارد آن‌جا می‌شود و جسیکا را از انباری در می‌آورد.

جسیکا از اینکه راب دوست مشکوک به پدوفیلی و متهم به کودک آزاری‌اش را همراه خود آورده، عصبانی است و در نتیجه میان او و راب بحثی شکل می‌گیرد. راب که ظاهرا تعادل روانی ندارد، با تشویق سامی، جسیکا را دوباره داخل همان انباری حبس می‌کند و چند قطعه چوب با میخ روی در می‌چسباند. کمی بعد آن‌ها از آن‌جا می‌روند و جسیکا را در همان وضعیت به حال خود رها می‌کنند. اما ماجرا زمانی بغرنج‌تر می‌شود که ساعاتی بعد، سامی بدون راب با حالتی تهدید‌آمیز به آن‌جا بازمی‌گردد و جسیکا که همچنان در انباری محبوس است باید برای برای نجات خود و دو فرزندش بجنگد.

وینسنت گالو با حضور شریرانه خود، یکی از اندک جذابیت‌های حبس شده را رقم می‌زند. هر لحظه‌ای که او در قاب حضور دارد، فیلم به شکل محسوسی تاثیرگذارتر عمل می‌کند

موقعیت داستانی مرکزی حبس شده که پتانسیل بالایی برای خلق تعلیق دارد به‌نوعی ترکیبی از دو الگوی داستانی گیر افتادن در محیطی بسته مانند مدفون (Buried) و اکسیژن (Oxygen) و فیلم‌های هجوم به خانه نظیر اتاق امن (Panic Room) است. ما بیشتر از دو سوم از زمان فیلم همراه‌با جسیکا، در انباری کوچک خانه محبوس هستیم. در حالی‌که نمی‌دانیم خطر چگونه و چه زمانی ظاهر می‌شود. بنابراین همه‌چیز ظاهرا برای خلق یک تریلر هجوم به خانه کلاستروفوبیک مهیا است، اما فیلم نه در خلق تعلیق و نه در همراه کردن ما با جسیکا، موفق عمل نمی‌کند.

برای هیچ کدام از کنش‌های شخصیت‌ها نمی‌توان دلایلی کاملا قابل قبول و متقاعدکننده ارائه کرد. به‌عنوان مثال واقعا قابل درک نیست که چرا راب باید جسیکا را با سه گرم مواد مخدر در انباری حبس کند. هرچند فیلم برای آن انگیزه‌ای احمقانه ارائه می‌دهد. اینکه راب می‌خواهد به جسیکای در حال ترک ثابت کند که بهتر از او نیست و به این ترتیب می‌خواهد با این کار او را در شرایطی قرار بدهد که دوباره مجبور به مصرف بشود.

حجم اتفاق‌های غیرمنطقی فیلم در جاهایی باورنکردنی و خنده‌دار است. به‌عنوان مثال، در میان آن حجم سروصدا و درگیری میان جسیکا و سامی، برای لحظاتی طولانی هیچ صدایی از لینی و میسون نمی‌آید. در جایی دیگر، جسیکا در تصمیمی احمقانه برای اینکه لینی را از دست سامی - که لینی را پشت در انباری گیر انداخته است - نجات بدهد، آتش‌ راه می‌اندازد، بدون آنکه در محیط بسته آن‌جا نگران خفه شدن خودش یا آسیب رسیدن به لینی باشد. جسیکا در بخش زیادی از فیلم برای نجات یافتن از موقعیتی که در آن گیر افتاده است هوش و پشتکار زیادی از خود نشان نمی‌دهد و هنگامی که دست به اقدام می‌زند به احمقانه‌ترین شکل ممکن این کار را انجام می‌دهد.

او به شکل خنده‌داری برای نجات خود کف انباری را حفر می‌کند، هرچند درنهایت از سقف آن‌جا موفق به فرار می‌شود. البته معلوم نیست او که با ایستادن روی نوک انگشتان پاهایش به زحمت دستش را به سقف می‌رساند، چگونه به‌راحتی از آن‌جا بیرون می‌آید. همچنین مشخص نیست که چرا جسیکا از فضای تقریبا مناسب زیر در انباری هیچ استفاده‌ ویژه‌ای نمی‌کند. فیلمساز آنقدر در ایجاد تنش و دلهره ناتوان است که پس از اینکه جسیکا سرانجام از انباری بیرون می‌آید، در حالی‌که مطمئن هستیم دو کودک او صحیح و سالم هستند، در صحنه‌ای مضحک تلاش می‌کند تلعیقی زورکی به وجود بیاورد.

همه‌چیز ظاهرا برای خلق یک تریلر هجوم به خانه کلاستروفوبیک مهیا است، اما فیلم نه در خلق تعلیق و نه در همراه کردن ما با جسیکا، موفق عمل نمی‌کند

علاوه‌بر این روند فیلم کاملا قابل پیش‌بینی است. ما از همان اولین دیدار با سامی متوجه می‌شویم که از جانب او تهدیدی متوجه جسیکا و دو فرزندش خواهد شد. بنابراین بلافاصله پس از رفتن آن‌ها، منتظر بازگشت او هستیم. اما فیلم از همین انتظار تعلیق‌آمیز بهره‌ای نمی‌برد. چراکه در تمام مدت زمان حضور او می‌دانیم که هیچ خطری لینی و میسون را تهدید نمی‌کند. ارتباط میان جیسکا و لینی بخش بزرگی از داستان فیلم را شکل می‌دهد.

رابطه میان آن دو از همان ابتدا چندان خوب بنظر نمی‌رسد، زیرا جسیکا به‌خاطر اعتیادش برای مدتی از او دور بوده است. جسیکا در مدت زمانی‌که در انباری محبوس است لینی را تشویق می‌کند که در غیاب او، برای برادر شیرخوارش نقش مادری را ایفا کند. نقشی که خود جسیکا زمانی در انجام آن کوتاهی کرده است. البته درک اینکه دو فرزند جیسکا به‌راحتی و بدون مشکل خاصی با نبود مادرشان کنار می‌آیند، دشوار است.

اما فیلم با طراحی این موقعیت قصد دارد جسیکا را به بازنگری‌ای در خودش سوق بدهد تا به این ترتیب او را متوجه این کند که مسئولیت مادری چه معنایی دارد. حبس شده در روایت خود تا حد زیادی بر مسئله مادری و مسئولیت‌پذیری متمرکز است. فیلم از این ایده، دور بودن مادر از فرزندان در زمان خطر، برای القای این مفهوم استفاده می‌کند. اما با اینحال برای عمق بخشیدن به رابطه میان جسیکا و لینی وقت چندانی نمی‌گذارد و در نتیجه شیمی ملموسی میان آن دو شکل نمی‌گیرد.

فیلم با نمادگرایی‌‌های آشکار قصد دارد میان آدم‌های بدی که می‌خواهند خودشان و زندگی‌شان را بهبود ببخشند و آدم‌های بدی که دیگر نمی‌توان نجاتشان داد، تمایز قائل شود

همچنین اشاره‌های جزئی و سطحی‌ای که به گذشته جسیکا و رابطه تیره میان او و مادرش می‌شود، در روایت فیلم بی‌کارکرد هستند. از طرفی انتظار می‌رود که بخشی از روند روایت فیلم متمرکز بر تنش‌های درونی او باشد. جایی که او باید با سایه‌های گذشته و شیاطین درون خودش مبارزه کند. اما این ایده نیز به هیچ وجه در بافت فیلم عمق پیدا نمی‌کند و در سطح باقی می‌ماند. نمادگرایی‌های مذهبی گل‌درشت فیلم نیز در عمق بخشیدن به این ایده ناتوان هستند.

رستگاری جسیکا به‌نوعی در گروی بازگشت مجدد او به مذهب است. اینکه او فقط با زندگی در پرتو ایمانی مذهبی می‌تواند نجات پیدا کند. در بسیاری از نماهای فیلم صلیبی آویزان از دیوار انباری خودنمایی می‌کند. همچنین او در آن‌جا یک کتاب مقدس پیدا می‌کند که لای صفحات آن اسکناس‌های صد دلاری قرار دارد. او آیاتی را از روی آن می‌خواند که احتمالا کلید نجات او و همچنین راهنمای تمام و کمال مخاطب برای درک جهان فیلم هستند.

یکی دیگر از نمادهای مذهبی فیلم سیب است. در ابتدای فیلم، لینی که ظاهرا علاقه زیادی به جمع کردن سیب دارد، مدام از خانه بیرون می‌رود و برای مادرش سیب جمع می‌کند. اما هر سیبی که او می‌آورد، اگرچه در ظاهر خوب بنظر می‌رسد، اما از درون پوسیده است. مفهومی که بعدتر در سؤال لینی از مادرش درباره اینکه آیا پدرش آدم شروری است، دوباره به آن تاکید می‌شود. فیلم با اشاره به این نمادگرایی آشکار قصد دارد میان آدم‌های بدی که می‌خواهند خودشان و زندگی‌شان را بهبود ببخشند و آدم‌های بدی که دیگر نمی‌توان نجاتشان داد، تمایز قائل شود. بله این فیلمی است که چنین ایده واپس‌گرایانه و خطرناکی را آنهم به آشکارترین شکل ممکن مطرح می‌کند، به‌گونه‌ای که هیج جایی برای شک و شبهه در آن باقی نماند. بطوریکه بعد از اشاره‌های متعدد به این ایده، در آخرین نمای فیلم دست‌نوشته‌ای از مادربزرگ نشان داده می‌شود که ایده فیلم را توضیح می‌دهد: اینکه با دور ریختن قسمت‌های خراب سیب و با استفاده از بخش سالم مانده آن می‌توان یک کره سیب عالی درست کرد.

حبس شده حداقل روی کاغذ مصالح خوبی برای خلق یک تریلر هیجان‌انگیز را در اختیار دارد؛ خانه‌ای قدیمی در مکانی دور افتاده، زنی که داخل انباری خانه‌اش حبس شده، دو کودکی که تنها به حال خود رها شده‌اند و بیمار روان‌پریش کودک آزاری که بی‌اجازه وارد آن‌جا می‌شود. اما فیلم از هیچ‌کدام از این‌ها بهره لازم را نمی‌برد. فیلمی که می‌توان آن را یک شروع ناامیدکننده و ضعیف برای دیلی‌وایر توصیف کرد. باید منتظر بمانیم و ببینم این شرکت در ادامه چه مسیری را دنبال خواهد کرد.

آیا آن‌ها با صرف بودجه بیشتر به سمت پروژه‌های بلندپروازانه‌تر و جاه‌طلبانه‌تر پیش خواهند رفت یا اینکه ترجیح می‌دهند فعلا با فیلم‌هایی کوچک و جمع‌ و جور به تجربه‌اندوزی در این عرصه مشغول باشند. هرچند هنوز برای قضاوت کردن زود است اما اگر مدیران دیلی‌وایر بخواهند با همین نگرش اخلاقی کهنه و شعاری به مسیر خود ادامه بدهند، به سختی می‌شود برای آن‌ها آینده روشنی را تصور کرد.

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
1 + 9 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.