فیلم بی گناهان، The Innocents، اثری ترسناک و فراطبیعی با چاشنی رئالیسم جادویی است که کودکان را به دنیای بزرگسالان میبرد. با نقد این فیلم همراه میدونی باشید.
اسکیل فوگت همکار همیشگی یواخیم ترییر و نویسندهی فیلم بدترین آدم دنیا که توانست به نامزدی جایزهی اسکار بهترین فیلمنامهی سال گذشته برسد، در The Innocents، بهسراغ یک درام ماوراالطبیعه رفته است. فوگت که پیش از این نویسندگی فیلم فراطبیعی تلما به کارگردانی یواخیم ترییر در سال ۲۰۱۷ را در کارنامهی خود دارد، آن سبک همیشگیاش را با The Innocents دوباره به سینما آورده است. بیگناهان، درامی کودکانه است اما بههیچ وجه داستانی برای کودکان نیست و بزرگسالان را بهعنوان مخاطب نشانه میگیرد.
این اثر ترسناک از دنیای کودکانههای خشن و بیرحم، یک فیلم متفاوت در اینگونهی سینمایی خواهد بود، چراکه فیلم خیلی آرام و بدون سروصدا داستانش را راویت میکند و پیش میرود. بیگناهان شاید در مواقعی به زیرمتنها و بکگراندها توجهی ندارد اما آنقدر دقیق در پرداخت دیگر خصوصیات و المانها پیش میرود که تماشاگر نمیتواند دیگر ضعفهای اثر را بپذیرد. The Innocents، نشان میدهد که مدیوم سینمای نروژ، در گونهی ترسناک بهخوبی جواب میدهد و فضایی بسیار متفاوت نسبت به آنچه در دیگر آثار ترسناک مناطق دیگر وجود دارد را به تصویر میکشد.
در ادامه بخشهایی از داستان فیلم بی گناهان مشخص میشود
در یک مجتمع مسکونی کنار جنگلی بیروح و دریاچهای مصنوعی، اتفاقات غیرقابل توضیحی در حال وقوع است. ایدا بههمراه خواهر و خانوادهاش که بهتازگی به این منطقه نقل مکان کردهاند با دو کودک دیگر آشنا میشوند. این 4 نفر درکنار یکدیگر به قدرتهای عجیب ماورایی میرسند. آنها با تلهپاتی با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند و میتوانند اطرافشان را تحت کنترل خود درآورند. فیلم ایدهی جذابی دارد، قرار است رویدادهای یک دنیای بزرگسالانه با جهان کودکان همگام شود و روایتی جذاب را بهنمایش بگذارد.
دوباره پدر و مادری با فرزندانشان به خانهای جدید نقل مکان میکنند و باز هم مشکلاتی درون خانوادهای وجود دارد. اما اینبار برخلاف بیشتر آثار ماورایی و ترسناک، چیزی جادویی و فراطبیعی در این خانه انتظارشان را نمیکشد و نیرویی در آنجا قرار نیست که کسی را به کام مرگ بکشاند یا هرجومرج بهوجود آورد. این خانهی جدید، نه قدیمی است و نه وسط جنگلی دور قرار گرفته، بلکه آپارتمانی کوچک و تروتمیز است که در یک بلوک ساختمانی، در وسط یک مجتمع نهچندان خلوت قرار دارد. از نظر ظاهری همه چیز سر جایش است و گویا قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد.
در این فیلم قرار است آن نیروی ماورایی و شر متعلق به بچهها باشد. از ابتدای فیلم درست زمانیکه ایدا یک کرم را له میکند و شیشه خوردهها را در کفش خواهرش میریزد، فیلمساز با کدهایی به تماشاگر میفهماند که رویدادهای نهچندان خوبی درون این بچهها قرار است رخ دهد. The Innocents جلو میرود و جائیکه بن یک گربه را میکشد و ایدا از این کارش وحشت میکند، فیلم تکلیفاش با مخاطب روشن میشود و سویههای خیر و شر را به ما نشان میدهد. در فیلم بیگناهان دشمن و ضدقهرمان مشخص است، تماشاگر او را میشناسد و قهرمان قصه میداند که در مقابل چه کسی از خودش باید مراقبت کند.
اسکیل فوگت سبک نروژی و سرد خود را به داستانی تابستانی و فراطبیعی آورده است و از این منظر یکی از المانهای فیلمسازی این منطقه را در اثرش جاری میکند. این فیلم به مانند چیزیکه که در بدترین آدم دنیا دیدیم، فضایش سرد و بیروح است و آدمی را با واقعیت آنچه که در یک زندگی رئال میگذراند، روبهرو میکند. تلخی و سرما در این اثر فراطبیعی یک عنصر خاص و متفاوت نسبت به دیگر فیلمهای اینگونهی سینمایی است که میتواند تماشاگر را در این زیرژانر از آثار ترسناک تحت تاثیر قرار دهد. فضای نروژی بیگناهان نهتنها چیزی از اتمسفر آثار فراطبیعی و ترسناک کشورهایی که پرچمدار فیلمهای ترسناک هستند کم ندارد، بلکه تعلیقی خاص نیز ایجاد میکند. سکوت فیلم ترس میآفریند و این ترس تماشاگر را بهسمت اضطرابی خاص میکشاند.
در The Innocents خبری از صداها و جیغهای کر کنندهی بچهها نیست و سایهها و کنتراستها بهدنبال هیچ شخصیتی نمیروند. هر آنچه که وجود دارد همهوهمه روتین یک زندگی عادی هستند و چیزی شبیه به رئالیسم جادویی در جریان است. اما در رئالسیم جادویی این فیلم خبری از افسانههای قدیمی، اسطورهای یا فولک و تاریخی همانند آنچه که در دو اثر The Witch و The Lighthouse رابرت اگرز دراماتیزه شده است، نمیبینیم چراکه اسکیل فوگت ترجیح میدهد که این زیرمتنها را به اثرش وارد نکند و سعی بر این داشته باشد تا دنیا و جهانبینی خودش را خلق کند.
اسکیل فوگت از آن دسته نویسندگانی است که هرگز مضامین خود را با دیالوگهای واضح یا پیچشهای داستانی پُرکشوقوس بیان نمیکند، درواقع او با ناخودآگاه مخاطب همگام میشود و به تجربههای زیستیاش اعتماد میکند. فوگت بهجای اینکه قصههایی سخت تعریف کند، ایدههایی ساده اما با تاثیرگذاری بیشتر را بیان میکند. این سبک از نگارش با سیستم نروژی این فیلمساز بهخوبی همپوشانی دارد و فرم و محتوایی دلانگیز را بهتصویر میکشاند. بیگناهان نه دیالوگهایی پُرطمطراق دارد و نه پیچشهایی پُرمدعا که مخاطب را سرگرم خودش کند، تنها و تنها داستانی ساده را پیش میبرد که هر کسی طبق تجربهی خودش میتواند با آن ارتباط برقرار کند.
فوگت مرز بین یک درام اجتماعی و وحشت را بهطرز درخشانی محو میکند و مخاطب را برای پی بردن به مضامین اثرش آزاد میگذارد. او در این فیلم هرگز چیزی را به ما دیکته نمیکند و دوست دارد بینندهاش هر آنچه که میخواهد را برداشت کند. شما نمیدانید که در حال تماشای یک اثر شرورانه هستید یا اثری روانشناسانه و اجتماعی. او نشان میدهد که کودکان همانند بزرگسالان میتوانند بیرحم باشند اما شاید بستری برای اعمال خشونتبار خود تاکنون پیدا نکردهاند. بیگناهان، به بزه این طیف سنی توجه دارد و درست کودکانی را هدف میگیرد که همگی با مشکلات عدیدهای در خانهشان دستوپنجه نرم میکنند. بِن مادری بیعاطفه و بیخیال دارد و مادر آیشا نیز تنهاست و با مشکلات خودش سروکله میزند. این ۴ کودک از سه خانوادهی مختلف با نژاد و تربیتهای متفاوتی هستند، تربیتهایی که هر کدامشان را به سویی کشانده است.
فیلمساز به وضعیت زندگی و روانیات شخصیتهایش آنچنان وارد نمیشود و برخلاف فیلم تلمایش، اهمیت چندانی به زیرمتنها نمیدهد
فیلمساز به وضعیت زندگی و روانیات شخصیتهایش آنچنان وارد نمیشود و برخلاف فیلم تلمایش، اهمیت چندانی به زیرمتنها نمیدهد. فوگت قصد دارد که بدون ارائهی پاسخی سرراست تنها پرسشهایش را به میان بکشد و تماشاگر را به کنجکاوی در میان زندگی کارکترهایی ترغیب کند که معصومیتشان را شاید بهخاطر شرایط زندگی از دست داده و به دنیای بزرگسالان راه پیدا کردهاند. The Innocents، زبان بصری خیره کنندهای دارد، حرکت دوربین در راهروها، ساختمانها، پنجرههای یک شکل، صداهای کم و آپارتمانهای تنگ که حالت کلاستروفوبیکی را به تماشاگر منتقل میکنند و نشان میدهند که والدین بدی در اینجا حضور دارند، همهوهمه در جهت روایت و محتوای فیلم پیش رفته است.
در آثاری که در دنیای کودکانه میگذرد، کودکان نقش مهمی را در پیشبرد کیفیت و روایت اثر ایفا میکنند. فیلم بیگناهان بخش عمدهی موفقیتاش را مدیون بازیگران خردسالاش است، چراکه آنها با قدرت هرچه تمام در دنیایی کودکانه، کارهایی بزرگ را انجام میدهند. ترسی که آرامآرام در فیلم پخش میشود و ناخودآگاه ما را نشانه میگیرد، بههمراه جلوههای بصری مینیمالیستی قدرتمندش، فضایی خاص از یک اثر فراطبیعی را بهوجود آورده که فاقد تعلیقهای غیرواقعی و پُرصداست.