Prizefighter: The Life Of Jem Belcher یک اثر بیوگرافی با بازی راسل کرو است. با نقد این فیلم همراه میدونی باشید.
Prizefighter: The Life Of Jem Belcher، قصهای واقعی از زندگی جم بلچر جوانترین قهرمان جهان در قرن نوزدهم است، او رکودردار دستاوردی بود که تا اکنون نیز پابرجاست. این فیلم که محصول شبکهی آمازون پرایم است، ادامه دهندهی مسیری است که بیشتر آثار بیوگرافی و زندگینامهای طی کردهاند، آثاری که بهدنبال فرمولهای خسته کنندهی خود، تنها با چشماندازهایی تکراری و دست و پا گیر، قصهای واقعی را به سادهترین شکل ممکن صیقل داده و دراماتیزه کردهاند.
آثار زندگینامهای، به خودی خود، گونهای پر ریسک در سینما بهشمار میآیند، فیلمهایی که برای وفادار ماندن به رویدادهای اصلی نمیتوانند، بهصورتی دراماتیک به روایت قصهشان بپردازند. حال اگر بیوگرافی و داستان موردنظر در ذات خود در دنیای واقعی به اندازهی کافی دارای پیچشهای جذاب نباشد، کار سختتر خواهد شد. هر داستان واقعی برای سینما جذاب نیست، داستانی برای سینما و تصویر جذاب خواهد بود که اولا کششها و پتانسیلهای لازم را برای تبدیل شدن به یک اثر سینمایی را داشته باشد و دوما فیلمساز بتواند کششهای درونی را بهدرستی بهتصویر بکشد. داستان جم بلچر، از آن قصههایی است که کارگردان با کشمکشهای درونی شخصیت موردنظرش روبهروست، مسیری سخت و دشوار که فیلمساز نتوانسته از پساش بربیاید.
داستان مربوطبه قرن نوزدهم میلادی در انگلستان است. جم بلچر که ذاتا خون مبارزه و مشتزنی در رگهایش جاری است، تصمیم میگیرد که پا بر جا پای پدربزرگاش بگذارد و بهدنبال استعداد ذاتی خود در میدانهای مسابقه برود. اما پدربزرگاش که در این راه زندگی خود را باخته، مانعیای است برای رسیدن جم به آرزویش چرا که مادر بلچر او را از این مسیر نهی میکند. داستان فیلم همینقدر آشنا و تکراری است، سرگذشتی که شاید مخاطب صاحباش را نشناسد اما، قصهاش را با صاحبان و قهرمانان دیگری دیده باشد.
فیلم بنایش را روی درامی آشنا میگذارد. داستانی از ظهور و سقوط. قصهای پرتکرار در تاریخ فیلمهای سینمایی که بیش از هر چیز دیگری برای تماشاگر آشنا خواهد بود
فیلم بنایش را روی درامی آشنا میگذارد، داستانی از ظهور و سقوط. قصهای پرتکرار در تاریخ فیلمهای سینمایی که بیش از هر چیز دیگری برای تماشاگر آشنا خواهد بود. ایدهی ظهور ستارهها، قطعا ایدهای هیجانانگیز است اما چیزیکه آنها را به ورطهی اضمحلال کشانده، کلیشه و فرمولی تکراری است که در بیشتر این سرگذشتنامهها بدون تغییری جذاب و پیچشدار به چشم میخورد. قهرمانی که از سد مشکلات باید عبور کند، مربی دلسوزی که بهدنبال قهرمانی اوست، مشکلات عدیدهی خانوادگی و گردابهای روانی قهرمان. این فیلم نیز گرفتار چنین مصیبت تکرارشوندهای شده و تماشاگر گویا تنها در حال خواندن چند ورق دستنویس از زندگی جم بلچر جوان است.
در قدم اول رصد فیلم، تماشاگر خواهد فهمید که Prizefighter: The Life Of Jem Belcher مساحت بسیار کوچکی را برای روایت قصهی خود انتخاب کرده است. فیلمساز سعی دارد تا که ایدهاش را تبدیل به پیرنگی خاص کند اما نه زمان به او اجازهی این کار را میدهد و نه نوع شرایط هزارتویی که شخصیت اولاش در آن قرار گرفته و از همه مهمتر اینکه خود کارگردان هم نمیداند که در زندگی جم بلچر بهدنبال چه چیزی است. فیلم چند مسئله را برای پرداخت و هدف انتخاب میکند اما درنهایت این نمایش مانند همهی داستانهای زندگینامهای به پایان میرسد.
فیلم بعد از نمایش مقدمه، در پردهی اول بنایش را روی سفر قهرمانانهی شخصیت اصلی میگذارد، مسیری که جم بلچر ناگزیر باید طی کند، آنهم بدون اینکه چیزی شبیه به کارکتر پدربزرگش شود. درواقع فیلم با این ایده خودش را آغاز میکند، جم بلچر آیا میتواند از مسیری که پدربزرگش در آن قرار گرفته بوده است، خود را دور نگه دارد و از میدان به در نشود؟ بدون شک فکری که فیلم بوکس خیابانی با آن آغاز شده، ایدهای جذاب و سرشار از گرههای درونی خواهد بود، اما سؤال اینجا است که فیلمساز تا کجا توانسته به ایدهی خودش وفادار بماند؟
فیلم بعد از نمایش مقدمه، در پردهی اول بنایش را روی سفر قهرمانانهی شخصیت اصلی میگذارد
فیلم از همان ابتدا بین دو ایده در نوسان است، یکی اینکه چگونه جم بلچر به قهرمانی انگلیس رسید و بعد از آن سقوط کرد؟ و دیگری اینکه، جم چگونه میتواند بدون اینکه شبیه به پدربزرگش باشد، تبدیل به یک قهرمان شود؟ دو ایدهای که در فیلم سرگردان شدهاند و فیلمساز خودش نمیداند که دقیقا کدام جنبهی زندگی بلچر را باید پرداخت کند. تا قبل از ورود جم به لندن فیلم تکلیفاش با خودش روشن است و تماشاگر تا حدودی اضطراب و تعلیقی که از سمت سرنوشت جک به شخصیت اول فیلم تزریق میشود را درک میکند اما از اواسط فیلم به بعد دیگر خبری از این اضطراب نیست.
بعد از پایان پردهی اول، فیلم روایتی دیگر به خود میگیرد و داستان تنها در پی نشان دادن چیزی است که هنگام سقوط ستارگان بر قهرمانان میگذرد و از اینجا به بعد نمایش، ایدهی پر کشمکش ابتدایی خود را فراموش میکند. رویکردی که پیرنگ در ابتدا برای پیشبرد فیلم انتخاب کرده، برگرفته از کشمکشهای درونی است، شخصیتی که باید با خودش بجنگد و شبیه پدربزرگش نشود. اما هیچ چیزی از پرداخت این کشمکشهای نامرئی در مجرای درام جای نگرفته و تماشاگر میماند و یک قصهی ساده و بدون پیچش.
همانطور که گفتیم بنای درام از ابتدا روی مبارزهی جم با خودش شکل گرفته اما این ایده بعد از مدتی در نمایش ناپدید میشود و فیلم شمایل پیرنگی با کشمکشهای بیرونی به خود میگیرد اما این کشمکشهای جدید مستلزم ملاتهایی سینمایی و دراماتیکیاند که فیلم بدون بهره بردن از آنها مسیرش را طی میکند. تا چند سکانس پایانی نمایش، بلچر هیچ مبارزی از دنیای بیرونی ندارد و رقیب قابل اعتنایی در پی مبارزه با او نیست. در بخش ابتدایی فیلم، سرگذشت کارکتر جک بهنوعی رقیبی برای بلچر است اما از نیمهی دوم به بعد نهتنها رقیب جدیدی اضافه نمیشود بلکه جک نیز حذف شده است. اینجا است که فیلم فاقد از هرگونه گره و پرداختی پتانسیلدار حرکت کرده و نمیتواند ضربهی عاطفی دراماتیکی به تماشاگرش بزند.
دو تکه بودن پیرنگ و قصه به عدم خلق ساختاری منسجم در اثر انجامیده که در چنین شرایطی تماشاگر بهدنبال این خواهد بود تا ارتباط معناداری بین سکانسها و رویدادها پیدا کند. ارتباطی که مخاطب را بتواند به هدف اصلی فیلم برساند و احساساتش را تحت تاثیر قرار دهد. حفرهی دیگر این اثرِ شخصیتمحور که از اعتبار فیلم کاسته، عدم وجود شخصیتهایی است که برای قصه و مخاطب آشنا باشند. جک نیروی محرکهی درام و عاملی است برای کشمکشهای ابتدایی فیلم، اما داستان به اندازهی کافی از او چیزی نمیداند و نمایش از خصوصیات شخصیتی او برای ایجاد بحران و گره در کارکتر جم استفاده نمیکند. شخصیت جم بهواسطهی دو تکه بودن پیرنگ نیز، شکل نگرفته و درام هم از خصوصیات و اهداف او بیخبر است و برای مخاطب چنین برداشت میشود که دوربین از دور تنها در حال یک بازسازی ساده است.
شاید از تنها چیزی که در این اثر بتوان تعریف کرد، عناصر سبکی و طراحیهای دکوراتیو آن باشد. رنگ، نور، لباس و تا حدی اندازهی نماها و حرکت دوربین بر عناصر روایی سوار هستند و فیلم با برخی نماهای امپرسیونیستگون و بازیهای رئالاش توانسته از ناراحتیهای مخاطب بکاهد. Prizefighter: The Life Of Jem Belcher، یک فیلم زندگینامهای بد است، چراکه به هدفاش نرسیده و نمیداند از زندگی قهرمان بوکس مدرن چه میخواهد.