نقد فیلم به وقت شام

نقد فیلم به وقت شام

به وقت شام جدید‌ترین ساخته ابراهیم حاتمی کیا و یکی از فیلم‌های سی و ششمین جشنواره فیلم فجر است. همراه نقد فیلم باشید.

به وقت شام (دمشق) نوزدهمین فیلم سینمایی ابراهیم حاتمی‌کیا و یکی از فیلم‌های سی و ششمین جشنواره فجر است. فیلم درباره داعش است و به همین دلیل بیشتر بازیگران فیلم عرب هستند. داعش در سال ۲۰۱۴ ادعای خلافت جهان اسلام را مطرح کرد و در سال ۲۰۱۷ از طرف سوریه، عراق و ایران خبر نابودی‌اش اعلام شد. این فیلم در زمان قدرت داعش و در سوریه می‌گذرد و در ادامه نقد فیلم‌های جشنواره فیلم فجر، سراغ نقد آن رفته‌ایم.

در اغلب فیلم‌های حاتمی‌کیا شخصیت‌ها بر سر اختلاف عقیده‌شان نزاع دارند. برای مثال در آژانس شیشه‌ای حاج کاظم (پرویز پرستویی) و عباس (حبیب رضایی) از رزمنده‌هایی هستند که پس از جنگ در حکومت جایگاهی ندارند. آن‌ها نسبت به وضعیت رزمندگان معترض‌اند و این اعتراض فیلم را آغاز می‌کند. سرهنگ سلحشور (رضا کیانیان) نگاه دیگری به مسئله دارد و همین چند زاویه نگاه می‌تواند نماینده زاویه‌های نگاه مختلف افراد جامعه باشد.

زمانی که مسئله اصلی فیلم به دیدگاه یا ایدئولوژی افراد برمی‌گردد و درام اصلی فیلم از روبروی هم قرار گرفتن ایدئولوژی‌های مختلف پیش می‌رود معمولاً نمادسازی کمک می‌کند تا شخصیت‌ها و خواستگاه ایدئولوژیک‌شان شناخته شوند. به عنوان نمونه یک پالتو طوسی و یک عینک دودی در فضای بسته در فیلم آژانس شیشه‌ای ذهن را به سمت شخصیت‌های هنری و روشن‌فکر می‌برد. به طور مشابه شکل ظاهری افراد در «به وقت شام» خواستگاه ایدئولوژیک‌شان را به سرعت لو می‌دهد و اجازه پیچیده شدن درام را نمی‌دهد.

در فیلم ایرانی «به وقت شام» نیز یک تقسیم‌بندی و گروه‌بندی وجود دارد. فیلم‌ساز حتی بین داعشی‌ها دسته‌بندی کرده و از هر گروهی نماینده‌ای گذاشته است. در این تقسیم‌بندی دو مسئله اهمیت پیدا می‌کند: اول آنکه شخصیت‌ها (ایدئولوژی‌ها) به درستی انتخاب شده‌اند و روبروی هم قرار گرفتن‌شان امکان درام جذابی را محیا کرده است یا خیر؟ و دوم آنکه دیدگاه اخلاقی و ایدئولوژیک فیلمساز (که در این نوع درام نمی‌تواند پنهان‌شان کند!) چیست و چقدر با ظرافت بیان می‌شود؟

آنچه به وقت شام را با فاصله بسیار زیاد از آژانس شیشه‌ای قرار می‌دهد انتخاب گروه‌های ایدئولوژیک فیلم است. مخاطب در تمام مدت فیلم هیچگاه درگیر انتخابی اخلاقی نمی‌شود زیرا می‌داند که داعش (و نمایندگانش در فیلم) گمراه هستند و ایرانی‌ها (خلبان‌ها) از جان گذشته و درست‌کار هستند. این سیاه و سفید بودن شخصیت‌ها یادآور نمونه‌های بد سینمای دفاع مقدس خودمان است. عراقی‌ها در اغلب فیلم‌ها چاق، کودن و کند اما ایرانی‌ها چابک، زرنگ و صادق بودند. این نبردی نابرابر در ذهن مخاطب می‌سازد که از شروع داستان پاسخ‌اش مشخص است. حق با ایرانی‌هاست اما آن‌ها مظلوم‌ هستند. هر چه مخاطب کمتر درگیر انتخاب اخلاقی شود فیلم ایدئولوژیک‌تر خواهد شد و اثربخشی‌اش را بر مخاطب از دست خواهد داد.

حال در چنین درام صفر و صدی انتخاب فیلم‌ساز هم اهمیت چندانی ندارد چراکه انتخاب دومی ندارد. ایراد جدی آن‌جاست که نقطه‌ای که فیلم‌ساز برای روایت قصه‌اش انتخاب کرده است، دراماتیک نیست. در حقیقت ماجرایی تعریف می‌شود و کاراکترها (به شکل فیزیکی و بیرونی) از نقطه‌ای به نقطه دیگر می‌رسند اما از لحاظ درونی اتفاقی برایشان نمی‌افتد و فیلم از سطح یک اکشن هالیوودی با جلوه‌های ویژه زیاد و بی‌دلیل فراتر نمی‌رود. این اتفاق باعث می‌شود فیلم کم‌مایه شود و در بخشی از لحظات حماقتِ کاراکتر‌های فیلم به کمدی ناخواسته تبدیل شود.

از نظر کارگردانی شکل دکوپاژ فیلم (پشت هم قرار دادن نماها و شکل حرکت دوربین و زوایه نگاه دوربین و ...) یادآور اکشن‌های هالیوودی است که از نظر زیبایی‌شناسی قدم رو به جلویی برای حاتمی‌کیا به حساب نمی‌آید. متاسفانه خبری از اتفاقات مهیجی که در اکشن‌های قبلی حاتمی‌کیا دیده می‌شد مثل سکانس درخشان پایانی «بادیگارد» یا صحنه سقوط هلی‌کوپتر در «چ» نیست. متاسفانه خبری از دیالوگ‌نویسی‌های پرانرژی و جذاب «به رنگ ارغوان» یا «ارتفاع پست» نیست. از همه مهم‌تر خبری از دغدغه‌های اخلاقی و خود درگیری‌های شخصیت اصلی مثل «چمران» یا حاج‌کاظم در «آژانس شیشه‌ای» هم نیست. اگر به دنبال دیدن اکشن هم‌رده با اکشن‌های درجه دو آمریکایی می‌گردید احتمالاً از تماشای به وقت شام لذت می‌برید.

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
7 + 7 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.