فیلم Athena اثری اکشن است که به روایت درگیری اقلیتهای فرانسه میپردازد. با نقد این فیلم همراه میدونی باشید.
آتنا درامی اکشن است که اولین اکران خود را در جشنوارهی ونیز امسال تجربه کرد. این فیلم سرشار از خشم است و آنقدر عصبانیست که در گفتن آنچه در ذهن دارد، بسیار تعجیل میکند و ایدههایش به آنچه که لیاقتاش دارند، نمیرسند. Athena، در پس غم و عصبانیتی که تبدیل به خشونتی خانمانسوز میشود، زیرخروارها شعارهای مدنی به ثمر نمیرسد و خام دفن میشود و تماشاگر از آنچه که به فهمیدنش نیاز دارد باز میماند. معمولا آثاری که مضامینی از رنج و درد را با خود بههمراه دارند، گرفتار نوعی شتابزدگی و شعارمحوری خواهند بود، مخصوصا اگر این دردها از سوی نهادی بالاتر اعمال شود.
اینگونه از فیلمهای سینمایی و نمایشها راهی مسیری پرریسک میشوند، مسیری که اگر فیلمساز تنها رویکرد غالباش، خشم و انزجار نهفته در روان خودش باشد، اثر نهایی چیزی جز یک بیانیه و شعارهایی بیمغز را ارائه نخواهد داد. نمایشهایی که کارگردان طی ساختشان نمیتواند خود را کنترل کند و فیلمنامه و مضامین ناباش زیر آستری از خشم و ناراحتی دفن میشوند. حال فیلم آتنا نیز همین رویه را پیش گرفته و تماشاگر شاید نتواند، ایدههای اعتراضی را شبیه آنچه که در فیلمهای بلکککلزمن، دادگاه شیکاگو هفت و حتی کین مثل کینخواهی را دید، دوباره شاهداش باشد.
در ادامه بخشهایی از داستان فیلم معلوم میشود
داستان فیلم در فرانسه میگذرد. بهدنبال کشته شدن ایدیر فرزند ۱۳ ساله یک خانواده، جوانان شهرک آتنا دست به شورش و خشونت میزنند. برادر بزرگتر خانواده، همه را به آرامش فرامیخواند اما برادر دیگر این اعتراضات را رهبری میکند. آتنا در میان عربهای فرانسه روایت میشود و فیلم با فضاسازی شبهآخرالزمانیاش قصهای را در دنیایی بیزمان روایت میکند و مانند بسیاری از تراژدیهای یونانی داستانی پر از مصیبت را بهتصویر میکشد. اثری که شتابزده وارد میشود و شتابزده نیز پایان مییابد.
فیلم آتنا در مسیر عبور از ایدهها و رسیدن به پیرنگی اثرگذار درجا میزند و شانس خلق طرحی چفت و بستدار را از دست میدهد
تاکنون فیلمهای زیادی دربارهی زندگی اقلیتها در فرانسه و دیگر کشورها ساخته شده است اما Athena با همهشان فرق میکند. این فیلم از لحظهی اول درگیر اعتراض میشود و تا پایان، یک پلان هم بدون آتش و خون پیش نمیرود. سکانس اول با پرتاب مولوتف از سمت کریم شروع میشود و سکانس آخر هم با منفجر شدن یک ساختمان که عبدل خسته و درمانده در آن قرار دارد پایان مییابد. درواقع ذات این فیلم خشونت و عصبانیت است، عنصری که اقلیتها برای سالیان آن را در وجود خود پرورش داده و روزی نمایانش میکنند. همه در این فیلم عصبانی هستند و اگر عصبانی هم نباشند، نهایتا تا پایان فیلم عصبی میشوند.
فیلم آتنا در مسیر عبور از ایدهها و رسیدن به پیرنگی اثرگذار درجا میزند و شانس خلق طرحی چفت و بستدار را از دست میدهد، تا جائی که گاهی اوقات تماشاگر این فیلم را شبیهبه یک گزارش از اعتراضات خیابانی میببیند و اثری فاقد قصهای محکم را دنبال میکند. درواقع این فیلم آنقدر به خشونت و خشم، مجال یارگیری میدهد که کلیت اثر با بیگانگی از سبک روایی پیش میرود و تماشاگر به جز آتش و تاریکی چیز دیگری را به چشم نخواهد دید. در این شرایط مخاطب گویی در یک هرجومرج گیر افتاده و راه فراری نیز ندارد.
فیلم Athena با مضامینی مثل ظلم و ستم، بیعدالتی، اختلاف طبقاتی، قصهی خود را شکل میدهد و خشونت را پیش میگیرد. اما همانطور که پیش از این نیز گفته شد، همهی این ایدهها و مضامین در زیر آتش محو میشوند. درواقع فیلم با فرم و سبک بصری خودش را ارائه میدهد و از عرضهی داستانی جذاب جای میماند. ایدههای اینچنینی برای فرار از مهلکهی شعارزدگی باید به پرداختی صحیح برسند و به دور از خشم و هیجانات آنی خود را پرورش دهند. اما تنها چیزی که ما در اینجا شاهداش هستیم، دعوا و جنگ و جدال است، گویی علاوهبر آدمهای خسته از ظلم و جنایتِ فیلم، قصه نیز برای روایتگری خسته است.
فیلم Athena با مضامینی مثل ظلم و ستم، بیعدالتی، اختلاف طبقاتی، قصهی خود را شکل میدهد و خشونت را واکاوی میکند
هدف در Athena گم شده است و ما میمانیم که آیا این فیلم یک تریلر سیاسی با نمایی از اعتراضات مدنی است؟ یا داستانی اکشن از اعتراضات خیابانی که ظاهرا پلیس با ظلماش به عربها مسبب آن بوده است. فیلمساز بهدنبال شکوه بصری میگردد و برایش مسائل مهمی که به خاطرشان دست به ساخت این فیلم زده، دیگر اهمیتی ندارد. آتنا با تقلید از تراژدی یونانی الهه جنگ و خرد شکل میگیرد اما چرخش افسانهشناسیاش هم بهدنبال دیگر ایدهها نیز از بین میرود و تفکر ناباش تلف میشود. اسطورهای که میتوانست قالبی برای اثر باشد و سروشکلی جذاب به فیلم ببخشد.
خشونت معترضین در آتنا، خشمی سرد و بیثمر است که ریشههایش توسط فیلمساز سانسور میشود و تنها مجالی را برای تمرین ژانر اکشن به او میدهد. درواقع نوعی مصادره در این فیلم شکل گرفته و خشونت پلیس، نژادپرستی، نارضایتی طبقهی مهاجر، رفتهرفته فراموش میشود و چیزی به مرحلهی کشف و گسترش نمیرسد. Athena، در پی نمایش جرقههای یک انقلاب در فرانسه است اما از آنجائیکه ایدههایش را به کلی از یاد میبرد و تنها به خون و دود بسنده میکند نهتنها نمیتواند همانند موهای بلند کریم، تصویری احساساتی و شاعرانه از یک انقلاب را در ذهن تماشاگر برجای بگذارد، بلکه گاها اضطرابی را در دل مخاطب میکارد و او را بهدنبال پیدا کردن ایدههای گمشدهی یک انقلاب میفرستد.
Athena، برای برقراری یک درام و روابط دراماتیک ملزوم در آن کم میآورد و نهایتا به شخصیتهایی تهی و مبهم میرسد. سه شخصیت اصلی داستان که برادران ایدیر کشته شده هستند، در تلاشاند که هرکدام استعارهای از آدمهای یک جامعهی رو به انقلاب را بهتصویر درآورند. برادر بزرگتر برای هر دو جبهه کار میکند و عبدالله برادر عنوان سرباز فرانسه را دارد. کریم جوانترین عضو خانواده رهبر این انقلاب است، که درام بهعنوان کلیدیترین شخصیت فیلم به سانسور او روی میآورد و نمایش تنها به کلوزآپهایی از او تن میدهد. این کارکتر بهعنوان رهبر شبهانقلابی همانند دیگر ایدههای آتنا قربانی نمایش بصری میشود و مجالی برای نزدیکی تماشاگر با خود را نمیدهد.
آتنا یک آخرالزمان سیاسی است. تصویری از یک جامعه که اعتراضهای مدنی از سمت عبدالله به جایی نمیرسد و نهایتا جرقههای یک انقلاب را رقم میزند. این فیلم نگاهی کمعمق به حوادثی عمیق دارد و در پایانبندی نیز به مشکل برمیخورد، هم تشویق به خشونت میکند و هم خشنونت را تنها وسیلهای برای بقای دولت فرانسه میداند.