نقد فصل اول سریال The Umbrella Academy

نقد فصل اول سریال The Umbrella Academy

سریال The Umbrella Academy با اینکه به مارول یا DC تعلق ندارد، اما فصل اول آن به یکی از بهترین سریال‌های ابرقهرمانی تبدیل می‌شود. با میدونی و نقد این سریال همراه باشید.

این روزها تعداد سریال‌های ابرقهرمانی مانند فیلم‌ها در حال افزایش است و سالانه شاهد تولید و انتشار سریال‌های ابرقهرمانی متعددی هستیم که برخی از کیفیت بهتری نیز برخوردار هستند. بیشتر این سریال‌ها اقتباسی از کمیک‌های مارول یا DC است و کمتر سریال ابرقهرمانی طی این سال‌ها دیدیم که اقتباسی از کمیک‌های این دو غول بزرگ دنیای کمیک نباشد. در هرحال محبوبیت این سریال‌ها باعث شد تا دیگر ناشران بزرگ کمیک نیز به فکر ساخت سریال براساس کارهای خود بیفتند که شاید محبوبیت و شهرت آثار مارول یا DC را نداشته باشند، اما باتوجه‌به داغ بودن بازار فعلی قطعا فرصت بسیار خوبی ناشران کمتر شناخته شده است که نه‌تنها از ساخت فیلم یا سریال براساس کارهای خود سود ببرند، بلکه باعث شهرت آثار و مجموعه‌های خود نیز می‌شوند. شبکه نتفلیکس که بخش زیادی از شهرت خود را مدیون ساخت و انتشار سریال‌های اقتباس شده از دنیای مارول است، مدتی می‌شود که به‌دنبال ساخت اقتباس از دیگر کمیک‌ها است که یکی از این اهداف، ساخت اقتباس از کارهای دارک هورس است و سریال The Umbrella Academy یکی از اولین همکاری‌ها این دو بوده است. سریالی که بی‌شباهت به دنیای X-Men از مارول و Doom Patrol از دی سی نیست و شاید در نگاه اول به‌نظر می‌رسد که یک تقلید سطحی و درجه چندم از این مجموعه‌ها باشد، اما سؤال اصلی اینجا است نتفلیکس در یکی از مهم‌ترین تلاش‌های خود برای ساخت یک سریال ابرقهرمانی از یک مجموعه غیر مارولی یا DC موفق بوده یا خیر. در ادامه با میدونی و نقد فصل اول سریال The Umbrella Academy همراه باشید.

سریال The Umbrella Academy داستان یک گروه از ابرقهرمانان را دنبال می‌کند که همگی به شکل غیر عادی به دنیا آمده‌اند و باتوجه‌به توانایی‌های ذاتی‌ای که در اختیار دارند، تحت سرپرستی شخصی به نام رجینالد هارگریوز درمی‌آیند، اما پس از اینکه هارگریوز به طرز مشکوکی کشته می‌شود، آن‌ها باید با کمک یکدیگر از راز مرگ پدر و رئیس سابق خود پرده بردارند و همچنین دنیا نیز قرار است در چند روز آینده به پایان برسد، اما اختلافات خواهران و برادران باعث تغییر همه چیز می‌شود. داستان سریال آکادمی آمبرلا بی‌شباهت به دیگر مجموعه‌های کمیک به‌خصوص X-Men و Doom Patrol نیست و این موضوع از همان ابتدا حتی برای کسانی که آشنایی کافی به این مجموعه‌ها ندارند، مشهود است، اما سریال خیلی زود ثابت می‌کند که این شباهت‌ها صرفا ظاهری هستند و در داستان و اتفاقات قرار است تفاوت‌های قابل‌توجه زیادی را ببینیم و سریال شخصیتی کاملا مستقل را خواهد داشت. تم و کلیت داستانی سریال The Umbrella Academy مانند هر فیلم و سریال ابرقهرمانی یعنی نجات دنیا است، اما سریال از همان ابتدا با ایجاد تغییرات بزرگ و کوچک تلاش کرده تا تجربه متفاوت و جدیدی را به بیننده ارائه دهد که در ادامه خواهیم گفت که چقدر در این موضوع موفق بوده‌اند.

سریال The Umbrella Academy شباهت‌های غیر قابل انکاری به دنیای X-Men و حتی Doom Patrol دارد که صد البته خالق مجموعه یعنی جرارد وی نیز سابقه کار روی کمیک Doom Patrol را نیز داشته است. در هر حال سریال با روایتی نسبتا متفاوت کارش را آغاز و از همان ابتدا تفاوت‌های خودش را نیز آشکار می‌کند. برخلاف بسیاری از آثار ابرقهرمانی، سریال بیشتر از اینکه دنبال نجات دنیا یا صحنه‌های اکشن باشد، بیشتر روایت شخصی‌تری از شخصیت‌های سریال را ارائه می‌دهد تا جایی که حتی بیشتر از اینکه آن‌ها را مثل یک ابرقهرمان به تصویر بکشد، بیشتر به شکل یک شخصیت‌های خاکستری به تصویر کشیده شده‌اند که می‌توانند با اشتباهات خود به دیگران ضربه بزنند. سریال از جایی شروع می‌شود که به علت یک اتفاق تلخ در گذشته دیگر خبری از گروه ابرقهرمانی آکادمی آمبرلا نیست و حال هر شخص مشغول کاری است و مرگ پدر خوانده آن‌ها باعث می‌شود که دوباره آن‌ها به عمارت قدیمی بازگردند و دور هم جمع شوند. نکته جالبی که گروه ابرقهرمانی آکادمی آمبرلا دارد این است که مردم با آن‌ها مثل گروهی از سلبریتی‌ها رفتار می‌کنند و شهرتی مثل آن‌ها را دارند که نمونه مشابه آن را می‌توانیم در سریال The Boys هم ببینیم، اما در اینجا کمی داستان متفاوت است و یک اتفاق باعث پایان کار آن‌ها شده است. اگرچه از ابتدا می‌دانیم دنیا در حال به پایان رسیدن است و شاید هم انتظار داشته باشیم که جلوی آن گرفته شود، اما ما بیشتر غرق مشکلات شخصیت‌ها می‌شویم که هر شخص مشکلات متفاوتی دارد.

با اینکه مشکل مشترک این شخصیت‌ها شاید داشتن پدری سخت‌گیر و بی‌رحم باشد تا جایی که حتی به خود زحمت نداده بود برای آن‌ها اسم انتخاب کند و آن‌ها را با شماره صدا می‌کرد، اما هر شخص مشکل خودش را دارد. لوتر و آلیسون که عاشق یکدیگر بودند، اما مخالفت هارگریوز و اتفاقاتی که برای لوتر رخ داد، باعث جدایی آن‌ها شده تا مشکلات کلاوس که نمی‌تواند به درستی از قدرتش استفاده کند و همین موضوع باعث اعتیادش به مواد مخدر شده، باعث شده تا بیشتر و بهتر به شخصیت‌ها نزدیک شویم و آن‌ها را همراهی کنیم. اگر در سری فیلم‌های X-Men با عدم تمرکز کافی روی شخصیت‌های اصلی و تمرکز بیش از حد روی ولورین گلایه می‌کردیم تا حدی که می‌توانستیم این فیلم‌ها را ولورین و دوستان بدانیم، اما The Umbrella Academy با پرداختن صحیح و کافی به هر شخصیت باعث شده تا به شکلی بهتر و ‌درست‌تر هر شخصیت به تصویر کشیده شود و با آن‌ها و مشکلاتشان همراه شویم و صرفا یک شخصیت زیر سایه شخصیت دیگر قرار نگیرد. همچنین در مقایسه با سریال‌های مشابه قرار نیست خط داستانی هر شخصیت خیلی طولانی و خسته کننده باشد و حتی این احساس شود که این بخش‌ها اضافی هستند و سازندگان تنها برای پر کردن زمان و افزایش تعداد قسمت‌های سریال آن‌ها را اضافه کرده‌اند. همین ارائه صحیح و درست باعث شده تا به‌طور مثال شخصیت وانیا به‌دلیل اینکه قدرتی در ابتدا ندارد، حضور کمرنگی نداشته باشد و اتفاقا روی این مشکلات و این احساس که فکر می‌کند توسط دیگر خواهر و برادرانش طرد شده، را بیشتر احساس و او را درک کنیم.

حتی این موضوع در مورد شخصیت‌های منفی مثل چاچا و هیزل هم صدق می‌کند و با اینکه نسبت به منبع اقتباس خود تفاوت دارند، اما روایت داستانی خوبی در داستان به آن‌ها داده شده تا حداقل احساس نکنیم که با دو شخصیت تک بعدی که هدف آن‌ها فقط متوقف کردن نامبر فایو است، مواجه هستیم که دقیقا عاشق شدن هیزل از همین نکات است که نشان می‌دهد هر شخصیت قابلیت تغییر را نیز دارد که این تغییر شخصیتی هم در داستان کاملا قابل لمس است حتی اگر این عشق به‌خاطر وجود دونات شکل گرفته شده باشد. هرچند شاید این احساس وجود داشته باشد که روند ابتدای سریال کمی کند است که صد البته باتوجه‌به نوع روایت داستان عادی است، اما از لحظه ورود نامبر فایو می‌توان گفت که روند کلی سریال با تغییر بزرگی مواجه می‌شود. درواقع نامبر فایو ستاره بی‌چون و چرای سریال است که مشخص می‌شود نمرده و هنوز زنده است و حال او در تلاش است تا مانع پایان یافتن دنیا شود. صد البته که نامبر فایو واقعا تنها شخصیتی است که به‌دنبال راهی برای متوقف کردن آخرالزمان است و همچنین تنها شخصیتی بود که دنبال استفاده از تمامی توانایی و قدرتش بود و همین حریص بودنش باعث شد تا به آینده سفر کند، اما باعث نشده تا ما با مشکلات وی مواجه نشویم. در طول تلاش نامبر فایو، شاهد سفر او به آینده و مشکلاتش هستیم که درواقع او با سفر به آینده متوجه پایان یافتن دنیا می‌شود و در دنیایی که تک و تنها است و در این دنیا قرار است تنها بزرگ شود، یک عروسک مدل لباس به تنها همدم وی در این دنیای خالی از سکنه تبدیل شده است.

صد البته خط داستانی نامبر فایو ابعاد بیشتری از داستان و همچنین سازمانی که درواقع هدفش جلوگیری از هرگونه تغییر در خط زمانی است، را افشا می‌کند، اما تا پایان قرار نیست راز اصلی سریال فاش شود. صد البته می‌توان در طول داستان حدس‌هایی هم زد، اما سریال مهره نهایی خودش را تا پایان حرکت نمی‌دهد و هرچه به اواخر فصل اول نزدیک می‌شویم، روند اتفاقات سریال نیز تغییر کرده و شکل دیگری به خود می‌گیرد. شاید شروع سریال کند و کمی خسته کننده باشد، اما در قسمت‌های پایانی این موضوع تغییر می‌کند و سریال به چیزی که وعده آن را می‌دهد، تبدیل می‌شود. اگرچه بخش زیادی از تمرکز سریال روی شخصیت‌ها است و تا حد زیادی می‌توان گفت که فصل اول در نقش منشا داستان و شروع آن ظاهر شده، اما این بدان معنی نیست که سریال بدون صحنه اکشن یا صحنه‌های اکشن تکراری و خسته کننده است. اگرچه The Umbrella Academy تمرکز کمتری روی صحنه‌های اکشن دارد، اما در کنارش چندین صحنه اکشن خلاقانه و جذاب را نیز ارائه می‌دهد. صحنه‌هایی مثل صحنه مبارزه اولین صحنه اکشن نامبر فایو در سریال را می‌توان به آن اشاره کرد که شاید بهترین صحنه اکشن سریال نیز باشد که اوج کار تیم تولید در این صحنه قابل مشاهده است. در این صحنه درواقع برای اولین‌بار شاهد قدرت و توانایی بالای نامبر فایو هستیم که در کنارش خشونت و هیجان بالایی را نیز به تصویر می‌کشد. 

ادامه این مطلب بخش‌هایی از داستان پایان فصل اول سریال The Umbrella Academy را فاش می‌کند

پایان فصل اول سریال The Umbrella Academy هم کمی قابل پیش‌بینی بود و هم کمی ما را غافلگیر کرد. درواقع از همان ابتدا یا حداقل از اواسط سریال تقریبا می‌دانستیم که چه چیزی می‌تواند باعث شروع آخر الزمان شود، اما مسیر آن طی قسمت‌های مختلف بارها تغییر کرد و باعث شد تا به برخی از مسائل شک پیدا کنیم. حتی این نکته که وانیا درواقع شخصی است که پایان دنیا را رقم خواهد زد، چیز قابل پیش‌بینی است و با اینکه در طول داستان شخصیت لئونارد یا سازمان مخوفی که دنبال تغییر نیافتن خط زمانی هست، را مسئول این اتفاقات می‌دانیم، اما در پایان مشخص می‌شود که خود خانواده هارگریوز باعث این اتفاق شوم شده‌اند. ما همان ابتدا متوجه می‌شویم که وانیا هم قدرتی دارد که به دلایلی کنترل شده و حداقل تا اواخر سریال از آن خبر ندارد. درواقع اینکه خود خواهر و برادرهای وانیا هستند که باعث می‌شوند تا وانیا به لئونارد پیبادی نزدیک‌تر و مقدمات شروع آخر الزمان محیا شود و در ادامه همین اختلافات درون خانوادگی که در طول سریال به آن پرداخته شده، باعث می‌شود تا وانیا که توانایی کنترل کردن قدرتش را ندارد، به مرز جنون و دیوانگی برسد و هرکسی که سر راه او قرار بگیرد، را کنار بزند و درنهایت باعث پایان دنیا شود. هرچند کار وانیا بی شباهت به جین گری/فینیکس نیست، اما درواقع چیزی که ما سال‌ها از فیلم‌های X-Men انتظارش را داریم و دو اقتباس ضعیف از داستان دارک فینیکس را شاهد بویم، حداقل در پایان فصل اول سریال The Umbrella Academy شاهد نمایش نسخه متفاوتی از آن هستیم تا حداقل کمی جای یک اقتباس خوب از دارک فینیکس را پر کند. درکنار فاش شدن راز قدرت وانیا و اینکه او درواقع مسئول نابودی دنیا است، ما در طول داستان متوجه دلیل سخت‌گیری هارگریوز نیز می‌شویم که چرا تلاش می‌کرد تا کلاوس رازهای تاریک‌تری از قدرت خود را کشف کند که همین موضوع باعث بازگشت برادر مرده آن‌ها یعنی بن می‌شود.

پایان اسپویل

درکنار نقاط قوت و ضعف سریال، تیم بازیگری سریال یکی از نقاط بسیار مثبت سریال است و هر یک توانسته‌اند نسخه بهتری از شخصیت خود در سریال را ارائه دهند. شاید در ابتدا نام الن پیج بیش از هر بازیگر دیگر سریال مورد توجه قرار گرفته بود، اما درواقع شاید کمی پایین‌تر از بازیگران اصلی سریال قرار بگیرد و عملکرد دیگر بازیگران نسبت به پیج که بازی وی نیز اصلا و ابدا ضعیف نبوده، در سطح بالاتری قرار دارد. در مجموع ایدن گالاگر، بازیگر نقش شماره پنج درواقع با اینکه سن پایین‌تری هم دارد، شاید پیشتاز این گروه باشد. بازی وی نه‌تنها باعث شده تا نگاه‌های زیادی به او خیره شوند، بلکه باعث شده تا شخصیت شماره پنج به ستاره اصلی سریال تبدیل شود و هر زمانی‌که شاهد حضورش در سریال باشیم، صحنه را به‌نام خود بزند. در نتیجه بزرگ‌ترین مشکل سریال The Umbrella Academy شاید این باشد که در مجموع موضوع یا داستان جدیدی را ندارد و قبلا این شکل داستان را بارها دیده بودیم و شاید می‌توانست یک تا دو قسمت کوتاه‌تر باشد، اما در روایت نسبتا متفاوت آن موفق عمل می‌کند تا جایی که سریال نه‌تنها شخصیت مستقلی را ارائه می‌دهد، بلکه به یکی از آثار تلویزیونی برتر ابرقهرمانی در سال‌های اخیر تبدیل شود. درواقع عجیب نیست که بگویم سریال The Umbrella Academy حداقل در فصل اول همان چیزی را ارائه می‌دهد که از یک فیلم X-Men انتظارش را طی این سال‌ها داشتیم و سال‌ها منتظر آن بودیم. همچنین نباید از جلوه‌های ویژه با کیفیت سریال نیز غافل شد که شاید بهترین قسمت آن جلوه‌های ویژه کن هال (پوگو)، دستیار رجینالد باشد که او یک شامپانزه انسان نما است.

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
4 + 1 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.