سریال Helstrom نهتنها برخلاف ادعای سازندگانش به سریالی ترسناک تبدیل نشده، بلکه همان اشتباهات سریالهای مارولی نتفلیکس را نیز تکرار میکند. در ادامه با نقد فصل اول این سریال همراه باشید.
سریال Helstrom (هلستروم) درواقع آخرین سریال لایو اکشنی است که بخش تلویزیونی مارول تولید آن را بر عهده داشته است. این سریال ماورایی داستان دیمون و آنا هلستروم را دنبال میکند که دختر و پسر یک قاتل سریالی مرموز و قدرتمند هستند که همچنان باید با شهرت خانوادگی خود دستوپنجه نرم کنند. آنها در تلاش هستند تا بیشتر در مورد گذشته مرموز و ترسناک خانواده خود بدانند و این رازهای پنهان را کشف و پیدا کنند. سریال Helstrom با این ادعا که اولین سریال ترسناک مارول و ابرقهرمانی است تولید شده و مدتی پیش از شبکه هولو (Hulu) منتشر شد. سریال هلستروم درواقع دومین سریال تولید شده توسط بخش تلویزیونی مارول است که توسط این سرویس استریم منتشر شده است و حالا این سؤال مطرح است که آیا سریال Helstrom توانسته به خوبی از پتانسیلهایی که داشته استفاده کند و همچنین آیا سازندگان توانستهاند به وعدههای خود در مورد بخش ترسناک و ماورایی سریال عمل کنند؟ برای رسیدن به این پاسخ در ادامه با نقد فصل اول این سریال همراه شوید.
سریال Helstrom شروع مرموزی دارد و در تلاش است تا سوالات زیادی را در ذهن بینندگان ایجاد کند؛ مثل دلیل جدا زندگی کردن دیمون و آنا در شهرهای مختلف و اتفاقی که برای مادر آنها افتاده و همچنین چه اتفاقی برای پدر آنها نیز رخ داده، از جمله سوالاتی هستند که از همان ابتدا مطرح میشود و در ادامه سوالات بیشتری هم مطرح خواهد شد. با وجود داشتن جو خوفناک، تاریک و سردی که سریال دارد، اما از همان ابتدا نشان میدهد قرار نیست برخلاف وعده سازندگانش واقعا اثر ترسناکی باشد و شاید از همان اول بتوانیم این سؤال را مطرح کنیم که اصلا چه دلیلی داشت این انتظار در ذهن بینندگان ایجاد شود؟ درواقع سریال دقیقا همان راهی را دنبال کرده که قبلا در فیلم The New Mutants هم دیده بودیم و صرفا با وعده پوچی مواجه میشویم که حتی شاهد جامپ اسکر هم در سریال نیستیم و حتی سازندگان به خود زحمت ارائه چنین چیزهایی را نیز ندادهاند. اگر با دید یک سریال ترسناک به سراغ سریال Helstrom رفتهاید، بدون شک از این موضوع ناامید خواهد شد و قرار نیست چیزی که بهدنبالش هستید را بهدست بیاورید.
اما ترسناک نبودن بزرگترین گناه سریال Helstrom نیست و سریال اشتباهات بزرگتری را نیز مرتکب شده که چندان هم با آن غریبه نیستیم. شاید در ابتدا با انتظار اینکه قرار است یک سریال ماورایی و نسبتا ترسناک تماشا کنیم، به سراغ هلستروم برویم، اما سریال برخلاف انتظار بیشتر به یک اثر درام شباهت دارد و درواقع برخلاف وعده داده شده بیشتر از آنکه اثری متفاوت را مشاهده کنیم، به سریالهای مارول که برای نتفلیکس تولید شده بودند، شباهت دارد. این موضوع به خودی خود یک ایراد بزرگ نیست، اما Helstrom دقیقا همان اشتباهاتی را تکرار میکند که این سریالها انجام داده بودند و صرفا یک کپی درجه چندم از فرمول این سریالها تبدیل میشود. مشکل اول این است که سریال با ایجاد یک تعادل مناسب بین صحنههای درام و اکشن و همچنین ماورایی مشکل دارد و عملا بخش ماوریایی سریال بهحدی محدود و کوچک است که خیلی زود توسط بیننده فراموش میشود و سریال فاقد یک صحنه اکشن قابلتوجه و جذاب است و همین مشکلات باعث شده تا بار مسئولیت سریال روی دوش بخش درام قرار بگیرد که چندان جواب نداده است.
مشکل سریال Helstrom درواقع مشابه سریال Iron Fist است و سریال همان روندی که آیرون فست طی کرد، را قرار است طی کند و همان اشتباهات را تکرار میکند و از همه عجیبتر هلستروم قرار نیست درس خاصی از ضعیفترین سریال بخش تلویزیونی مارول که برای نتفلیکس تولید شده بود، بگیرد. مانند Iron Fist ما در اینجا هم ارتباطی با منشا شخصیتهای آن نداریم و در مقابل شاهد واقع گرایی سازندگان هستیم که چندان سازنگاری با شخصیتها و دشمنان آن ندارد و همین موضوع باعث میشود که انگار در حال تماشای یک سریال عادی با دشمنانی تسخیر شده باشیم که ظاهرا تنها هدفی که دارند تهدید کردن دیمون و خواهرش است و قرار نیست این خواهر و برادر را به چالش خاصی بکشند. همین مشکلات سریال Helstrom به شخصیتهای آن نیز سرایت کرده و اگرچه رابطه و شیمی خواهر و برادری دیمون و آن شاید بهترین بخش سریال باشد، اما تصمیمات سازندگان باعث شده تا درخشش کمتری در سریال داشته باشند و از طرفی شاهد قهر و آشتیهای مکرر و صحنههای تکراری متعددی باشیم. صد البته نمیتوان نه نحوه به تصویر کشیدن آنا و دیمون را کاملا یک نکته مثبت دانست و نه اینکه میتوانیم بگوییم که بازیگران آن برای این نقشها کاملا مناسب هستند، اما نسبت به مابقی بخشهای سریال بهتر کار شدهاند.
شاید آنها نتوانند آن چیزی که از آنا و دیمون هلستروم انتظار داریم را در سریال به تصویر بکشند، اما به خوبی توانستهاند که یک رابطه خوب و دلگرم کننده خواهر و برادری را در سریال ارائه دهند که متاسفانه تصمیم سازندگان برای جدا نگه داشتن این دو شخصیت در طول سریال به این موضوع ضربه زده است. اگرچه در ابتدای سریال این موضوع منطقی است که این دو شخصیت پس از سالها فاصله داشته باشند و خیلی سریع به هم اعتماد نکنند، اما در ادامه سازندگان ظاهرا برای طولانیتر کردن سریال تصمیم به جدایی دوباره این شخصیتها گرفته که همین موضوع باعث لوس شدن قضیه شده است. در مقابل آنها قدرت کمتری نسبت به دنیای کمیک دارند و هنوز چیزهای زیادی در مورد قدرت و گذشته خود نمیدانند که در طول فصل اول نیز قرار نیست بهجز شاید یک یا دو صحنه، نمایش قدرت جذابی از این شخصیتها را شاهد باشیم و شاید اگر فصل دومی در کار باشد، بالاخره آنا و دیمون تصمیم به آزاد کردن مابقی قدرت خود بگیرند؛ البته اگر بلای آیرون فست سر آنها نیاید! در مجموع ایده ضعیفتر به تصویر کشدن خواهر و برادر هلستروم در راستای همان ایده و کلیت آثار مارول برای نتفلیکس است که اینجا اصلا جواب نداده و واقعا به هویت شخصیتها و کلیت سریال ضربه زده است.
اگر بخواهیم در مورد مابقی شخصیتها صحبت کنیم، شخصیت مادر که درواقع ویکتوریا را تسخیر کرده، جذابترین شخصیت سریال است که متاسفانه با وجود شروع جذابی که در سریال دارد، اما کم کم رنگ میبازد و متاسفانه اسیر اشتباهات سازندگان میشود و حتی بازی خوب الیزابت مارول هم نمیتواند باعث نجات این شخصیت در طول سریال شود و در مجموع ما اصلا شخصیت منفی قدرتمندی نداریم. در مقابل نقش هنری و لوئیز هم در سریال قابلتوجه است و مانند شخصیت مادر به خوبی از پتانسیلهای این دو شخصیت نیز درنهایت استفاده نشده است. بااینحال، کریس ین هم با وجود اهمیتی که دارد، اما شخصیت جالبی از کار در نیامده و با اینکه باید نقش مهمی در زندگی آنا و همچنین داستان سریال داشته باشد، ولی صرفا با شخصیت سطحی مواجه هستیم که حذف آن از داستان سریال نیز تغییری در آن ایجاد نمیکند و هر شخصیت رندومی میتوانست جای او باشد. درکنار آن گابریلا روزتی که نسبت به نسخه کمیکش تفاوت پیدا کرده، قرار بود نقش مهمی در اتفاقات سریال داشته باشد، اما درنهایت ضعیفترین شخصیت اصلی سریال لقب میگیرد. یکی از اشتباهات عجیب سازندگان این بود که گابریلا درواقع حکم معشوقه دیمون را در سریال داشت که کم کم قرار بود مسیرش در سریال تغییر کند و اتفاقا نقش مهمی نیز در اتفاقات سریال دارد.
بااینحال، نقش گابریلا تبدیل به شخصیتی میشود که بیشتر از اینکه بیننده را با خود همراه کند، بیشتر روی اعصاب بیننده باشد و این موضوع تا حدی است که خیلی دوست داریم سریعتر از صحنه خارج شود و تمرکز سریال روی داستان دیمون و آنا برود. حتی میتوان این احساس را داشت که شخصیت گابریلا در سریال ترکیبی از شخصیت کالین وینگ و جوی میچم از سریال آیرون فست است که سازنده تلاش زیادی میکند که این شخصیت حضور پر رنگی را در زندگی دیمون پیدا کند، اما نکته اینجا است که نباید این موضوع جوری باشد که احساس کنیم سازنده در تلاش است تا با زور و فشار این شخصیت را خیلی مهم و تاثیر گذار جلوه دهد و برعکس آنها باید تلاش میکردند که گابریلا واقعا نقش مهمی را در داستان و اتفاقات سریال داشته باشد و خودش جایگاهش را در اتفاقات پیدا کند تا اینکه صرفا با دیمون به مکانهای مختلف رفته و مثل یک شخصیت اضافه و مزاحم حضور داشته باشد. هرچند باتوجهبه اتفاقات سریال میتوان انتظار داشت که اگر فصل دومی در کار باشد، نقش گابریلا در فصل بعدی میتواند به مراتب بهتر و جذابتر شود، اما مشکل دیگر این شخصیت بازیگر آن است که سطح آن پایینتر از دیگر بازیگران است و عملکرد خیلی جالبی از طرف بازیگرش شاهد نیستیم.
کمی قبلتر نیز گفتیم که سریال Helstrom دارای یک شخصیت منفی قدرتمند و کامل نیست. این موضوع باعث شده تا شخصیتهای سریال مثل بینندگان سردرگم باشند و اصلا ندانند که قرار است با چه چیزی مواجه شوند و با آن مبارزه کنند. اگرچه شاید این موضوع در فصل دوم احتمالی حل شود، اما حداقل در فصل اول نه مادر آن شخصیتی است که انتظارش را داشتیم و نه شخصیت پسرش به آن شخصیت قدرتمند مورد نظر تبدیل میشود. اگرچه این شخصیت بهراحتی آنا و دیمون را به چالش میکشید و درواقع تنها کسانی بودند که آنها در ابتدا توانایی مقابله با آن را نداشتند، اما صرفا شخصیتی است که شخصیت پردازی خاصی ندارد و به جز چند صحنه خاص قرار نیست کار مهمی را انجام دهد. این موضوع حتی روی صحنههای اکشن سریال نیز تاثیر گذاشته و ما قرار نیست صرفا یک اکشن خوب را ببینیم که بخشی از این موضوع به طراحی شخصیتهای شرور آن باز میگردد. صد البته خود طراحی مبارزات نیز مشکل دارد و هر مبارزه به چند ثانیه خلاصه شده و برنده نیز حتی قبل از آن نیز قابل تشخیص است.
سریال Helstrom در طول فصل اولش سوالات زیادی را ایجاد میکند و حتی به بخش زیادی از این سوالات نیز پاسخ میدهد، اما با یک کلیفهنگر به پایان میرسد که در صورت ساخت فصل دوم، شاید بالاخره شاهد یک شخصیت یا شخصیتهای منفی قدرتمند باشیم که در صورت تمدید سریال، باید دید که آیا سریال قرار است مانند آیرون فست صرفا با حذف بعد جهنم، تنها شاهد مبارزه شخصیتها در روی زمین باشیم یا بالاخره قرار است به این بخش نیز سفر کنیم و بالاخره آنا و دیمون از تمام قدرت خود استفاده کنند. در هر حال کمی بعید است که سریال Helstrom برای فصل دوم بازگردد و شاید تنها یک استقبال خوب بتواند این سریال را نجات دهد. بااینحال، سریال با وجود پتانسیل خوبی که داشت، اما درنهایت سازندگان هلستروم با تکرار همان اشتباهات سریالهای مارولی نتفلیکس، نهتنها یک سریال ترسناک یا ماورایی را ارائه ندادند بلکه در ایجاد یک اثر درام هم شکست خوردند و حتی سریال نتوانست یک صحنه اکشن قابلتوجه ارائه دهد و درنهایت با اثری طرف هستیم که شاید بتواند برخی از طرفدارانش را راضی و سرگرم کند، اما سریال Helstrom یکی از فراموششدنیترین سریالهای مارول است که تاکنون ساخته شده است.