سریال The Great شاید دارای مشکلاتی باشد، اما یکی از با کیفیتترین سریالهای کمدی درام چند سال اخیر را ارائه میدهد. در ادامه با میدونی و نقد فصل اول این سریال همراه باشید.
همانطور که میدانیم کاترین کبیر یک شخصیت خارجی بود و درنهایت طولانیترین حاکم زن در تاریخ کشور روسیه شد و بدون شک ایده ساخت فیلم یا سریال براساس وی میتواند هیجانانگیز و جذاب باشد، اما چی میشد که بهجای تکرار داستان کاترین کبیر یک داستانی خیالی را روایت کنیم و چیزی را که بهدنبال آن هستیم در سریال ارائه دهیم؟ سریال The Great که از شبکه هولو (Hulu) منتشر شده، دقیقا بهدنبال چنین هدفی بوده و داستانی خیالی از کاترین را ارائه میکند که در جوانی با پیتر سوم ازدواج میکند. بااینحال، او کم کم از پیتر سوم دلسرد و دل شکسته شده و تصمیم میگیرد تا شوهرش را به قتل برساند و حاکم کشور روسیه شود. سریال کبیر با حضور بازیگرانی چون ال فانینگ در نقش کاترین کبیر و نیکلاس هولت در نقش پیتر سوم و به نویسندگی تونی مکنامارا، تلاش کرده تا روایتی کمدی درام از داستان کاترین کبیر ارائه دهد و شاید مهمترین سؤال این باشد که فصل اول سریال The Great تا چه حدی توانسته در ارائه این ایدهها و پیادهسازی آن موفق باشد. در ادامه با میدونی و نقد فصل اول این سریال و رسیدن به این پاسخ همراه شوید.
ادامه این نقد ممکن است بخشهایی از داستان فصل اول سریال The Great را فاش کند
سریال The Great قرار نیست داستان واقعی به سلطنت رسیدن کاترین کبیر را نمایش دهد؛ پس نباید داستان سریال را با واقعیتهای تاریخی یا در مجموع داستان اصلی مقایسه کنیم. شاید بخشی از هدف سریال نمایش به قدرت رسیدن کاترین به سلطنت کشور روسیه باشد، اما سریال اهداف دیگری را در ذهن خود داشته و صرفا بهدنبال رسیدن به این هدف نبوده است. سریال با کاترین در آخرین روزهای حضورش در خانه پدری آغاز میشود که اکنون متوجه شده قرار است با امپراطور روسیه ازدواج کند و ملکه این کشور شود. کاترین شخصیتی رویاپرداز است که زندگی را مثل اشعار و داستانهای عاشقانه میبیند و درواقع خیلی با واقعیت زندگی آشنا نیست و به همین منظور خیلی توجهی به این موضوع که درواقع پدرش بهخاطر قرضهای سنگینش دخترش را شوهر داده، ندارد و او با این رویا که قرار است یک زندگی عاشقانه با امپراطور روسیه که پیتر باشد، به روسیه میرود. در نقطه مقابل شخصیت پیتر را داریم که شخصیتی خوش گذران است که دوره کودکی سختی را پشت سر گذاشته و اکنون زیر فشار سایه پدر و مادرش است.
شاید در ابتدا اینطور بهنظر برسد که هدف سریال نمایش به قدرت رسیدن کاترین به تخت سلطنت روسیه است، اما سریال بهجای روایت داستان اصلی و واقعی تصمیم گرفته تا داستان خودش را روایت کند و صرفا شاهد تماشای یک داستان تاریخی نباشیم. به همین منظور سریال The Great از دو دیدگاه دو شخصیت روایت میشود که شاید روایت یکسانی نباشد، اما در حق شخصیت دیگر قرار نیست ظلمی صورت بگیرد. دیدگاه اول به کاترین تعلق دارد که با نگاهی رویاگونه و شاعرانه به روسیه میرود و بهدنبال شروع یک زندگی عاشقانه با پیتر است، اما خیلی زود متوجه میشود که نه نامههای پیتر توسط خودش نوشته شده و نه خبری از اون زندگی شاعرانه و عاشقانهای است که در انتظارش بود. در عوض کاترین کم کم با روسیه و مردمانش و حتی پیتر آشنا میشود و شاید این روند کمی سرد و تلخ باشد و حتی باعث شکست دل وی شود، اما او در طول سریال قرار است واقعا بزرگ شود و دیگر آن دختر ابتدای سریال نباشد. بااینحال، این اتفاق قرار نیست یک شبه رخ دهد و نویسندگان به خوبی تغییرات شخصیتی کاترین را قرار است نمایش دهند. بهطور مثال، کاترین زمانیکه در آستانه در دست گرفتن قدرت است، متوجه میشود هیچ چیزی از روسیه نمیداند و صرفا آشنایی او با این کشور به قصر آن خلاصه شده است.
همچنین شاید کاترین دنبال ایجاد کشوری مدرن و صلح جو باشد، اما او کم کم متوجه میشود همه تصمیمات پیتر صرفا براساس اراده وی نیست و مثلا جنگ با سوئد و پیروزی در آن برای بیشتر مردم و افراد قدرتمند از اهمیت بالایی برخودار است و صرفا صلح کردن با کشور مقابل قرار نیست باعث رضایت مردم شود. همچنین کاترین کم کم عشق واقعی را پیدا میکند اون بخش شاعرانه شخصیت کاترین کمرنگتر خواهد شد، اما قرار نیست به یکباره ناپدید شود و او همچنان با دیدگاه و ایدئولوژی خارجی قرار است بهنوعی باعث نجات روسیه شود که البته تضمینی هم برای آن نیست و همان قدر که موافقانی دارد، در مقابل مخالفانی هم دارد و شاهد یک دید یک طرفه با این موضوع نیستیم. درواقع سریال تلاش میکند درکنار اینکه شاید کاترین حاکم مناسبتری نسبت به پیتر برای روسیه باشد، این موضوع را نشان دهد که شما بهعنوان یک فرد خارجی نمیتوانید ایدههای یک کشور دیگر را به زور و اجبار به یک کشور دیگر وارد و تلاش کنید تا براساس ایدئولوژی خارجی مردم خود را تغییر دهند.
در نقطه مقابل شخصیت پیتر را داریم که برخلاف تصور از شخصیت پردازی سطحی یا ضعیفی برخودار نیست و اتفاقا شخصیت به مراتب پیچیدهتری نسبت به کاترین دارد. خیلی خلاصه پیتر شخصیتی خوش گذران و بی رحم است که کودکی خوبی را پشت سر نگذاشته و همواره با پدرش که یک امپراطور بسیار موفق بود، مقایسه میشود که سخت بهدنبال یک پیروزی بزرگ است تا بتواند خودش را از زیر سایه پدرش خارج کند. پیتر شخصیتی است که همزمان میتوانیم ازش متنفر شویم و باهاش همدردی کنیم. پیتر مجبور است که همزمان رضایت دربار را داشته باشد و همچنین کاری را انجام دهد که شاید شخصا دوست نداشته باشد. پیتر شخصیت پیچیدهتری نسبت به کاترین دارد و میتوان در نوع تصمیماتش یا تغییرات شخصیتی او مشاهده کرد. بهطور مثال پیتر هم مثل کاترین عشق واقعی را پیدا نکرده بود و مثلا علاقهاش به مادرش صرفا از ترس بود یا او در تلاش است تا با شوخی یا بهتر است بگیم تحقیر، خود را شخصیتی محبوب در دربار جلوه دهد و البته این رفتارها و تصمیماتش مثل ممنوعیت گذاشتن ریش، باعث تنفر از او شده است، اما او واقعا دارای دوستان یا کسانی که او را دوست داشته باشند، هم هست و بهطور مثال خاله وی واقعا از معدود کسانی است که پیتر را دوست دارد.
یکی از بخشهای سریال The Great این است که نشان دهد همانطور که پیتر توانست باعث تغییر شخصیتی کاترین شود که او اکنون بهدنبال کودتا علیه امپراطور هست، در مقابل کاترین هم توانسته باعث تغییراتی در پیتر شود و این دو شخصیت درواقع تاثیر زیادی روی یکدیگر گذاشتهاند و شاید بتوان گفت هر دو باعث بزرگتر شدن دیگری شدهاند. البته هرچقدر که فکر کنیم کاترین و پیتر با هم خیلی تفاوت دارند، اما در پایان بهنظر میرسد که نقاط مشترک زیادی با هم دارند که شاید خودشان از آن خبر نداشته باشند. بااینحال، آنها واقعا زوج خوبی برای هم هستند و یکدیگر را تکمیل میکنند، اما همه چیز آنطور که ما یا این شخصیتها میخواهند پیش نمیرود. درکنار آن بازی ال فانینگ و نیکلاس هولت یکی از دلایلی است که باعث شده تا شخصیت پیتر و کاترین واقعا به شخصیتهای خیلی بهتری تبدیل شوند. شاید به جرات بتوان گفت نیکلاس هولت با یک بازی متفاوت در سریال The Great توانسته استعداد و پتانسیلش را برای چنین نقشهایی نمایش دهد و در مقابل فانینگ اینبار در نقش یک ملکه دوباره ظاهر شده، اما این شخصیت قرار نیست مثل کتاب داستانها باشد و شخصیتی است که باید تصمیمات واقعی و بزرگ و حتی شاید بسیار بیرحمی بگیرد.
پیتر و کاترین شاید شخصیتهای اصلی سریال The Great باشند، اما تنها شخصیتهای با اهمیت سریال نیستند و اتفاقا یکی از نقاط قوت سریال در شخصیتهای مکمل شاهد هستیم. شخصیتهای مکمل صرفا افرادی نیستند که به جلو بردن داستان کمک کنند و زیر سایه شخصیتهای اصلی قرار گرفته و تبدیل به شخصیتهای فراموش شدنی شوند. بیشتر شخصیتهای مکمل نهتنها خط داستانی خود را دارند، بلکه روی داستان و حتی شخصیتهای اصلی نیز تاثیر مستقیم و زیادی میگذارند. شخصیتی مثل ماریال که بهخاطر اشتباه پدرش اکنون خدمتکار قصر شده و باید به ملکه خدمات رسانی کند به بهترین دوست کاترین تبدیل میشود و او درواقع مغز متفکر طرح کودتا علیه پیتر است. شخصیتی که همزمان میخواهد هم سمت قبلی خودش را باز پس بگیرد و هم اینکه دنبال گرفتن انتقامش از پیتر است. شخصیتی که پیچیدگی بالایی هم دارد و با اینکه شخصیت باهوشی است، اما باز هم تصمیمات احساسی زیادی در طول سریال میگیرد و حتی وابستگیهای زیادی هم دارد که روی تصمیماتش تاثیر زیادی میگذارد. آنچه که ماریال را شخصیتی مهمی تبدیل میکند این است که روی خیلی از تصمیمات کاترین تاثیر زیادی میگذارد و در مقابل ممکن است تصمیمات سختی بگیرد که برخلاف میلش است.
رابطه او نهتنها با کاترین عمق خوبی دارد، بلکه رابطه خیلی خوب و شیمی بسیار خوبش با آرچی را نیز شاهد هستیم. کسی که ماریال را درواقع بزرگ کرده و برایش مثل پدر است. گفتیم آرچی، شخصیت پیچیده قصر که فرد با ایمانی است و تلاش میکند تا پیتر هرگز مسیر سنتی روسیه را ترک نکند و بهصورت کلی وارد مسیر کفر نشود؛ حتی اگر این مسیر باعث پیشرفت روسیه شود. آرچی شخصیت آشنایی برای ما است مانند خاله الیزابت، ارلو و گریگور یا حتی جورجینا و ژنرال ولمنتوف و همین موضوع باعث شده تا احساس کنیم هر شخصیت نماینده یک گروه و قشر خاصی هستند که حالا ممکن است در سمت پیتر باشند یا کاترین. هر یک نقش خود را در قصر دارند. همین روابط و شیمی بین شخصیتها باعث شده تا یک الگو شکل بگیرد و درواقع شخصیتها مثل یک مهره شطرنج در زمین کاترین و پیتر حرکت و در لحظه حساس سمت خود را انتخاب کنند. اگرچه سریال The Great در اسم یک سریال کمدی است، اما بیشتر یک سریال درام سیاسی با صحنههای طنز و کمدی است. صحنههای کمدی و طنز به شکلی خلاقانه در سریال استفاده شدهاند و سریال هر زمانیکه لازم باشد از آن به خوبی استفاده میکند.
درواقع سازندگان سریال این موضوع را درک کردهاند که نباید در یک صحنه مهم یا حساس با شوخی بی مورد آن را به حاشیه ببرند و در عوض سریال در برخی از مواقع بهحدی جدی و و حتی بیرحم میشود که نشان میدهد قرار نیست صرفا با یک سریال کمدی سطحی طرف باشیم. کمدیهای سریال گستردگی خوبی دارند که از شوخیهای سیاسی تا با کشورهای مختلف و حتی شخصیتهای سریال باعث شده تا کمتر شاهد شوخیهای تکراری و بی مزه باشیم و درنهایت شاهد بالانس خوبی بین صحنههای کمدی و جدی سریال هستیم. بااینحال، چیزی که شاید در طول تماشای سریال The Great احساس کنید این باشد که کمی سریال طولانیتر از محتوا و پتانسیلش است. هر قسمت سریال تقریبا یک ساعت است و این احساس میشود که سریال میتوانست هر قسمت کوتاهتر باشد. در طول تماشای این سریال این احساس را داشتم که صحنههای غیر ضروری و مهم در سریال بیش از حد بعضی مواقع زیاد میشوند تا سازندگان به قرارداد خود با شبکه برای ساخت سریال با این مدت زمان عمل کنند.
همین هم باعث میشود تا این مشکل خیلی به چشم بیاید و به مشکلی بزرگ برای سریال تبدیل شود و عملا با خود بگوییم که چرا سریال همواره در حال تکرار این صحنهها است که بعضا حتی آزار دهنده و خسته کننده هستند. همچنین محتوای سریال خیلی با تعداد قسمتهای آن که ۱۰ قسمت بود، تناسبی نداشت و در برخی از قسمتها بهخصوص قسمتهای ابتدایی و کمی در اواسط آن، شاهد تکرار برخی از داستانها و موضوعات بودیم که کمی به روند داستان و پیسینگ سریال ضربه زده بود و درواقع سریال میتوانست با دقایقی کمتر در هر قسمت و با تعدادی قسمت کمتر به سریالی کم نقصتر و بهتری تبدیل شود که بهجای خارج شدن از مسیر اصلی، همان مسیر خودش را از ابتدا تا انتها فصل طی کند. در هر حال فصل اول سریال The Great یکی از با کیفیتترین سریالهای کمدی درام چند سال اخیر تلویزیون است که با پایانی مبهم، بیننده را برای تماشای فصل دوم تشنه نگه میدارد و اگر به چنین سریالهایی علاقه دارید و دنبال چنین سریالهایی هستید، بلافاصله باید آن را تماشا کنید.