سریال Y: The Last Man شروع خوبی دارد، اما رفته رفته راه خودش را گم میکند و درنهایت پایانی نسبتا امیدوار کننده ارائه میدهد. در ادامه با نقد فصل اول این سریال با میدونی همراه باشید.
سریال Y: The Last Man اقتباسی از یکی از تحسین شدهترین و محبوبترین کمیکهای مجموعه دی سی است که سالها طرفداران منتظر ساخت اقتباسی از آن بودند و بالاخره پس از انتظاری نسبتا طولانی شاهد تولید آن توسط شبکه FX و پخش آن از شبکه هولو بودیم. حالا مدتی میشود که پخش فصل اول سریال وای: آخرین مرد به پایان رسیده است، اما پیش از آن هولو و FX تصمیم به لغو ادامه تولید و پخش این سریال گرفتند.
اما آیا این سریال نتوانسته انتظارات را برآورده کند یا دلایل دیگری در پشت لغو آن وجود داشته است؟ البته میتوان دلایل زیادی را برای لغو ادامه پخش سریال Y: The Last Man گفت، اما شاید سؤال بهتر این باشد که آیا اصلا سریال توانسته از پتانسیل موجود به درستی استفاده کند؟
سریال Y: The Last Man شروع خوبی دارد و ما در آن شاهد شب اتفاقات پیش از مرگ تمامی مردان و موجودات مذکر روی کره زمین هستیم. درواقع سریال در ابتدا تلاش کرده تا یک زمینهسازی برای خطوط مختلف داستانی سریال ایجاد کند و وضعیت خط داستانی هر شخصیت را به ما نمایش دهد. چیزی که بهنظر میرسد این است که ظاهرا سازندگان باتوجهبه سریالهای تقریبا مشابه این احساس را داشتند که زمینهسازی برای خلق یک دنیای نیمه آخرالزمانی برای درک بهتر داستان و فضای آن لازم است که میتوان گفت تصمیم درستی است؛ حتی با اینکه باز هم نمیتوان گفت قسمت اول، اپیزود کم نقصی است.
با وجود شروع خوبی که سریال Y: The Last Man داشت، اما رفتهرفته سرعت سریال با افت شدیدی مواجه میشود و حتی سریال از نفس میافتد. مشکل اصلی سریال از جایی شروع میشود که سریال قرار است سه خط داستانی را که درنهایت به یکدیگر در یک نقطه خاص بهم متصل میشوند، دنبال میکند. خط داستانی اصلی مشخصا به یوریک و ایجنت ۳۵۵ تعلق دارد که آنها باید یک متخصص ژنتیک را پیدا کنند و حالا مجبور هستند برای یافتن یک آزمایشگاه و نجات نسل بشر، به آن طرف کشور سفر کنند. خط دوم داستانی با محوریت جنیفر براون است. برخلاف دنیای کمیک که تمرکز بیشتر روی یوریک است، سریال تصمیم گرفته تا تمرکزش را حداقل در فصل اول بیشتر روی خط داستانی جنیفر، مادر یوریک بگذارد.
در این بخش شاهد بخش سیاسی سریال هستیم که حالا او رئیس جمهور آمریکا شده است. خط سوم داستانی نیز به هیرو براون، خواهر یوریک تعلق دارد که باید جایگاه خود را در این دنیای نسبتا آخرالزمانی پیدا کند. روی کاغذ وجود چندین خط داستانی که هر یک مسیر متفاوتی را دنبال میکنند، جذاب است، اما مشکل اول عدم وجود تعادل مناسب بین این خطوط داستانی است. گفتم که تمرکز سریال Y: The Last Man بیشتر روی خط داستانی جنیفر براون است که سریال تلاش کرده تا اینجا شرایط کاخ سفید در چنین وضعیتی را نمایش دهد که در کمتر آثاری شاهد چنین موضوعی بودیم.
اما نکته تاسفبار جایی است که این بخش جذابیت زیادی ندارد و نهتنها افراد داخل ساختمان قرار نیست مشکلی را حل کنند، بلکه حتی دعوای سیاسی آنها برای گرفتن قدرت جذابیتی ندارد. مشکل اصلی این است که احساس میشود سازندگان یک ایده جذاب را داشتهاند، اما واقعا برنامه خاصی برای پیادهسازی و شاخ و برگ دادن به آن را نداشتند و تا قسمت پایانی قرار نیست تحول خیلی خاصی در مورد جنیفر براون یا دولت فعلی آمریکا رخ دهد. از سوی دیگر خط داستانی یوریک را داریم که احساس دوگانهای میتوان در موردش داشت. البته درنهایت خط داستانی یوریک میتواند تنها بخش مثبت سریال باشد، اما این بخش هر از گاهی از نفس میافتد و ماجراجویی او و ایجنت ۳۵۵ و دکتر آلیسون همیشه نقطه قوت سریال نیست.
در طول داستان یوریک بارها شاهد مواجه شدن او با گروهی هستیم که درنهایت به آنها اعتماد میکند و این چرخه در طول سریال چندبار به اشکال مختلف تکرار میشود. اما بخش جنیفر یا یوریک با اینکه همیشه نقاط مثبت و منفی خودشان را داشتند، اما حداقل بخش نسبتا جالبی میتواند باشد که در مورد خط سوم داستانی نمیشود خیلی با اطمینان گفت. خط داستانی هیرو با اینکه پتانسیل بالایی دارد و انتظار داشتیم به نقطه قوت سریال تبدیل شود، اما به مشکل بزرگ و شاید اصلی سریال تبدیل شده است. در ابتدا زمان کافی به این بخش داده نمیشود و درواقع یکی از مشکلات سریال عدم تعادل مناسب و دادن وقت کافی به هر بخش است.
این مشکل جایی بدتر میشود که تمرکز بیش از حد روی یک خط داستانی ممکن است باعث شود خط داستانی دیگر را کاملا فراموش کنیم. سریال در رسیدن به یک تعادل مناسب تا پایان موفق عمل نمیکند، اما مشکل خط داستانی هیرو صرفا به این موضوع خلاصه نمیشود و این خط داستانی مشکلات بیشتری را نیز در خود جای داده است. بهصورت کلی ما در این خط داستانی قرار است شاهد پیوستن هیرو به گروه آمازونیها باشیم که متاسفانه با وجود پتانسیلی که دارد، اما گرفتار ترندهای شبکههای اجتماعی شده است. این مشکل در دو خط داستانی دیگر سریال نیز وجود دارد، اما در خط داستانی هیرو بیشتر میتوان دید.
این مشکلات البته در فیلمها و سریالهای دیگر نیز وجود دارد، اما استفاده از ترندهای شبکههای اجتماعی قرار نیست همیشه به کیفیت یک اثر کمک کند و میتواند به ضرر آن هم تمام شود. سازندگان برای نمایش دیوانگی شخصیت روکسان در سریال Y: The Last Man بهجای اینکه لحظه مهمی برای او خلق کنند و باعث شود بیننده او را جدی بگیرد، سخنرانیهای نه چندان جذابی برای او در سریال ایجاد کردهاند که براساس ترندهای شبکههای اجتماعی خلق شده است. درواقع شخصیت او ظاهرا برآمده از موضوعات روز است که درنهایت هم شخصیت تو خالی است. البته کیفیت بازیگرها و بازی آنها را نیز باید به این مشکل اضافه کرد. انتخاب نامناسب برای بسیاری از شخصیتها کاملا قابل مشاهده است که روکسان تنها یک نمونه آن است.
البته در انتخاب خانواده یوریک تقریبا شاهد انتخابهای مناسبی هستیم؛ اگرچه اولیویا ترلبی، بازیگر هیرو قطعا ضعیفترین بخش خانواده است که شاید بخشی از اجرای متوسط او به فیلمنامه و خط داستانی ضعیف او ربط داشته باشد. در مقابل اشلی رومنز، بازیگر ایجنت ۳۵۵ بدون شک بهترین بازیگر سریال است که توانسته حداقل از پس نقش خود بر بیاید و بتواند شیمی خوبی با بن سچنتزر، بازیگر یوریک براون پیدا کند و همچنین جنبههای مختلف شخصیتش را در سریال پیادهسازی کند. از مشکلات سریال گفتیم، اما سریال در یک نقطه موفق عمل کرده و آن هم فضاسازیهای خوبش است.
گفتیم سریال Y: The Last Man از پتانسیلهای خودش به درستی استفاده نکرده است و هرچقدر به جلوتر میرویم، نفس سریال بیشتر گرفته میشود تا جایی که احساس میکنیم سریال واقعا به پایان راه خود رسیده است. اما قسمت پایانی سریال جایی است که باعث شد تا بیشتر به آینده آن امیدوار شویم. اتفاقات قسمت پایانی و تصمیمات شخصیتهای مختلف مثل هیرو تا بهتر شدن نقش بث در سریال تا تصمیم نورا که او را بهراحتی به شخصیت بهتری نسبت به هیرو در خط داستانی او تبدیل کرده، باعث میشود تا حداقل به آینده سریال و تغییرات بیشتر و بهتر در آن بیشتر امیدوار شویم.
درواقع بالاخره در قسمت پایانی سریال شاهد بیش از یک تغییر بزرگ در روند داستانی هستیم و دیگر شاهد تکرار چندین اتفاق در آن نیستیم. بااینحال، ادامه ساخت و پخش سریال Y: The Last Man لغو شد تا سریال درست جایی که میتوانستیم به آن امیدوار شویم، به کار خودش پایان دهد. هرچند هنوز احتمال احیا آن توسط شبکه دیگری وجود دارد، اما در هر حال تغییر شبکه میتواند مساوی با تغییر سیاست کلی سریال باشد و این میتواند تاثیر مثبت یا منفی روی آن بگذارد. در هر حال سریال Y: The Last Man پتانسیل بالایی داشت که در فصل اول به درستی از آن استفاده نشد و تبدیل به سریالی ناامید کننده شد، اما همچنان میتوان به آینده آن امیدوار بود.