قسمت ششم سریال What If نهتنها بزرگترین وحشت تونی استارک را نمایش میدهد، بلکه نشان میدهد که چرا کیلمانگر یکی از بهترین شخصیتهای شرور دنیای سینمایی مارول است. در ادامه با میدونی و نقد این سریال انیمیشنی همراه باشید.
ادامه این نقد ممکن است بخشهایی از داستان قسمت ششم سریال What If را فاش کند
از کیلمانگر با بازی مایکل بی جردن بهعنوان یکی از بهترین شخصیتهای شرور و منفی دنیای سینمایی مارول یاد میشود که تنها شاهد حضور این شخصیت در فیلم Black Panther بودیم و باتوجهبه پایان فیلم، کمی بعید است که این شخصیت را دوباره در MCU ببینیم. اما چه میشد اگر کیلمانگر تونی استارک را نجات میداد و عملا مانع تبدیل شدن او به آیرون من میشد؟ تمرکز قسمت ششم سریال What If روی این داستان است که کیلمانگر بهطرز غافلگیر کنندهای تونی استارک را از چنگال نیروهای ۱۰ حلقه نجات میدهد. نیروهایی که درواقع تحت رهبری ماندرین هستند و حالا مارول در تلاش است تا ارتباط فیلم Shang-Chi با قسمت اول فیلم Iron Man را گوشزد کند و آن را مهم جلوه دهد.
این اتفاق باعث میشود تا خط داستانی کاملا جدیدی شکل بگیرد، اما سؤال این است که آیا کیلمانگر حالا تصمیم گرفته تا شخصیت خوبی باشد و انتقام گرفتن را کنار گذاشته است؟ از همان نمایشهای این اپیزود این حس منفی وجود داشت که ممکن است با تجربهای مشابه قسمت دوم انیمیشن What If طرف باشیم که روی کاغذ ایده بدی نیست، اما بدون شک دوست داریم که چیزی متفاوتتر مثل اپیزودهای چهارم و پنجم ببینیم. خبر خوش این است که تمامی تصورات ما اشتباه بوده است و ما شاهد برنامه پیچیده کیلمانگر هستیم. یک خبر خوب دیگر این که این اپیزود مانند قسمت چهارم از شوخیهای زیاد و اضافه پرهیز کرده، اما در مقابل مانند قسمتهای مهم این سریال، زمان کم و نمایش همه اتفاقات در طول نیم ساعت به نکته منفی آن تبدیل شده است.
درواقع مدت زمان کم و تصمیم سازندگان برای ارائه همه اتفاقات در طول آن باعث شده تا ما خیلی سریع از بسیاری از اتفاقات عبور کنیم تا اینکه به آن کاملا و به طرز صحیحی پرداخته شود. قسمت ششم سریال What If در ابتدا کاری میکند که ما به اشتباه فکر کنیم کیلمانگر با تغییر یک اتفاق به یک قهرمان تبدیل شده و حالا قرار است مسیر متفاوتی را دنبال کند، اما او با کشتن تیچالا و جیمز رودس نهتنها تصورات ما را از بین برد، بلکه شروعی برای برنامههای شیطانی او است. البته کشتن تونی استارک در این سریال انیمیشنی به امری عادی تبدیل شده و راستش حسابش از دستم در رفته است و حتی میشد اسم سریال به چی میشد اگر تونی استارک را بکشیم تغییر کند، اما واقعیت این است که حضور تونی استارک در سه فاز اول دنیای سینمایی مارول بسیار پر رنگ بوده است و قرار نیست با پایان کارش در فیلم Avengers: Endgame تاثیر او به این زودی کمرنگ شود.
برنامه کیلمانگر برای شروع یک جنگ بین آمریکا و واکاندا کاملا هوشمندانه است و صد البته میتواند خودش یک نگاهی کلی از جنگ احتمالی بین واکاندا با آتلانتیس هم باشد. یا حتی اینکه اگر تیچالا جلوی کیلمانگر را در فیلم Black Panther نمیگرفت، میتوانستیم شاهد چه اتفاقات مرگباری باشیم. تلاش کیلمانگر تا ارجاعات جالبش به انیمه به نبردی جذاب در پایان قسمت تبدیل میشود، اما راستش را بخواهیم زمان کافی برای نمایش تمام برنامه کیلمانگر وجود نداشت. قسمت قبل هم گفتم که شاید برنامه بهتر این بود که چند قسمت خاص برای پوشش یک رویداد تولید میشد تا اینکه هر قسمت روایتگر یک داستان متفاوت باشد. این موضوع باعث میشود تا بهطور مثال ما کاملتر و بهتر برنامه کیلمانگر را ببینیم و خیلی سریع وارد واکاندا نشویم.
در هر حال قسمت ششم تبدیل به تجربه بینقصی نمیشود، اما نشان میدهد که پتانسیل بالایی در داستانهای مختلف مارول وجود دارد تا با تغییر مسیر آن، یک داستان متفاوت را ارائه کرد. همچنین پیش از ساخت سریال Armor Wars، مارول به نحوی دوباره بزرگترین وحشت تونی استارک را به ما نشان داد و شاید ما یک کلیت از این سریال را در اینجا دیده باشیم. البته مانند تمامی قسمتها، قسمت ششم سریال What If به شکلی پایان یافت که داستان آن در آینده ادامه داشته باشد، اما باز هم این نکته را که این قسمت پتانسیل طولانیتر شدن یا تقسیم آن به دو قسمت برای پرداخت بهتر به داستان و برنامه کیلمانگر داشت، نمیشود نادیده گرفت.
در هر حال تصمیمات خوبی مثل پرهیز از شوخیهای زیاد را شاهد بودیم و درنهایت این قسمت واقعا به قسمتی غیر منتظره تبدیل شد. همچنین در طول قسمت شاهد نمایش بهتر صحنههای اکشن بودیم و بهنظر میرسد که سازندگان این سریال انیمیشنی واقعا قسمت به قسمت در جنبههای مختلف این اثر بهتر شده و تجربه خوبی کسب کردهاند و تا حدی میتوان گفت که میتوان به بهتر شدن کیفیت کلی اثر در فصل دوم امیدوارتر بود. یکی از نکاتی که در قسمتهای قبل هم وجود داشت، استفاده از صداپیشگان متفاوت برای برخی از شخصیتها بود که در این قسمت از صداپیشه متفاوتی برای تونی استارک استفاده شده بود.
البته دلیل این موضوع خیلی مشخص نیست، اما تا حدی میتوان گفت که صدا تونی استارک بخش ناامید کننده این شخصیت در طول قسمت بود. شاید بهتر بود که صداپیشه این شخصیت کمتر تلاش میکرد تا شبیه به رابرت داونی جونیور باشد و این احتمال وجود داشت که نتیجه کار بسیار بهتر در میآمد. البته بازگشت مایکل بی جردن برای صداپیشگی کیلمانگر تا دیگر بازیگران مارول مثل چادویک بوزمن فقید، از نکات مثبت قسمت بود و صد البته که نمیدانیم چرا مارول با رابرت داونی جونیور یا کریس ایوانز چنین همکاری را نداشته است. البته این مشکل در مدل سازی شخصیتها مثل تونی استارک هم وجود داشت که برخلاف کیلمانگر، طراحی خیلی خوبی ندارد.
این مشکل البته در بیشتر قسمتها دیده میشود که برخی از شخصیتها طراحی و مدل سازی خیلی خوبی دارند، اما در مقابل گروهی دیگر طراحی ساده و حتی متوسطی دارند. بهطور مثال صحنه بشکن آیرون من که در این قسمت بازسازی شده بود، نتوانست همان حس و حال را تداعی کند و بیشتر یک صحنه بی احساس و معمولی را شاهد بودیم. این موضوع در مورد طراحی محیطها هم صدق میکند و مشخص نیست کمبود بودجه دلیل این موضوع بوده یا زمان کافی در اختیار سازندگان نبوده است. یا حتی شاید همهگیری ویروس کرونا روی روند تولید سریال What If تاثیر منفی گذاشته است و باعث شده تا در برخی از موارد احساس کنیم کم کاری شده و مشکلاتی این چنینی وجود دارد. در هر حال جای امیدواری است که در قسمتهای بعدی یا حتی فصل بعدی این مشکلات کمتر دیده شود.