نقد سریال Resident Alien | فصل اول

نقد سریال Resident Alien | فصل اول

چه فعل و انفعالاتی باید درون یا بیرون یک موجود فضایی بی‌احساس رخ بدهد تا دل‌اش برای نژاد انسان بسوزد و ما را از بین نبرد؟ این عبارت، ایده اصلی سریال Resident Alien «بیگانه ساکن‌شده» است. با نقد این سریال همراه میدونی باشید. 

سریال Resident Alien از تازه‌ترین تولیدات سرویس استریم و کابلی SYFY است. این سریال، همان‌طور که از نام شبکه پخش شده‌اش بر می‌آید در رده آثار فضایی است و داستان آن نیز از یک کتاب کمیک استریپ اقتباس شده است.

بازیگران این مجموعه به‌جز چند نقش اصلی عموما افرادی هستند که سابقه‌ی چندانی در بازیگری ندارند. این قضیه اما هیچ آسیبی به کیفیت سریال نمی‌زند و بازی شخصیت‌های مختلف سریال باور پذیر و یکدست است. احتمالا این صرفه‌جویی هزینه در انتخاب بازیگر صرف جلوه‌های ویژه‌ی بی نقص سریال شده است. بازسازی شخصیت موجود فضایی سریال و سفینه‌اش بسیار تمیز و واقعی صورت گرفته است.

سریال بیگانه ساکن شده، داستان یک موجود فضایی را روایت می‌کند که برای ازبین‌بردن نژاد بشریت عازم کره‌ی زمین می‌شود. سفینه‌ی او اما آسیب می‌بیند و وی برای اینکه بتواند سفینه‌اش را تعمیر کند نیازمند این‌ است که فردی را بکشد و در قالب انسانی او فرو برود. این فرد بدشانس، دکتر هری وندراسپیگل است. از این پس این موجود بیگانه باید درکنار تعمیر سفینه‌اش و تلاش برای نابودی آدم‌ها، نقش‌های پزشکی‌اش را نیز در شهر ایفا ‌کند. اما این همه ماجرا نیست و یک پسربچه تخس به نام مکس قادر است که چهره اصلی او را ببیند و رازش را افشا کند. حالا دکتر هری فضایی، هم باید بچه را بی سروصدا بکشد و هم سفینه‌اش را تعمیر کند و زودتر از شر کره زمین خلاص شود.  

در ادامه جزییات داستان سریال افشا می‌شود

البته این پلاتِ همه بخش‌های روایی سریال نیست و داستان پیچیدگی و خرده‌ روایت‌های دیگری نیز دارد و سازندگان تلاش کرده‌اند تا با اضافه کردن جزییات داستانی برای شخصیت‌های متفاوت سریال تا حد امکان سرعت ریتم روایی را حفظ کنند. همان‌طور که از خلاصه گفته شده می‌توان حدس زد، سریال آمیزه‌ای است از کانسپت‌های آثار سینمایی مختلف در گونه سینمای فضایی. حمله موجودات فضایی به زمین، دوستی موجودات فضایی با زمینی‌ها، تلاش برای دستگیری موجودات فضایی و ... تعدادی از این مفاهیم هستند.

سریال اما به‌صورت سرراست و مستقیم هیچ‌کدام از مواضع گفته شده را اتخاذ نمی‌کند و به محض‌اینکه تماشاگر احساس می‌کند در حال دریافت‌ کدهایی خاص از یک مفهوم روایی است فورا توسط سازندگان و ماجراهای پرداخت شده توسط آن‌ها غافلگیر می‌شود. پس طبق توضیحات گفته شده می‌توان گفت که سریال مخلوطی است از فضاهای احساسی اسپیلبرگ یا خوف و وحشت ترمیناتور یا حتی فیلم‌های جان کارپنتر. البته شیطنت‌هایی از جنس فیلم‌های مردان سیاه‌پوش نیز در این سریال عیان است.

همچنین سریال به‌صورت مستقیم هم دفعات زیادی به تاریخ سینما مخصوصا آثار گفته شده ارجاع می‌دهد. حتی یکی از بازیگران سریال که نقش کم رنگی را بازی می‌کند لیندا همیلتون است که همگی او را با بازی در ترمیناتورها به یاد دارند.

شخصیت اصلی سریال Resident Alien و مهلکه‌ای که او در آن قرار می‌گیرد خیلی زود به ما معرفی می‌شود. نریشن اول شخص و انتقال مستقیم احساساتش نسبت به شرایطش و البته نفرتش از ما (نسل انسان) باعث می‌شود که احساس دوگانه‌ای نسبت به او داشته باشیم. از طرفی درابتدا به‌عنوان موجودی که بسیار سنگدل است و به‌خونسردی آدم می‌کشد از او بدمان می‌آید اما روند ماجراها و درگیری‌های او با افراد دیگر کم کم حس همذات‌پنداری‌مان را بر می انگیزاند. یکی از کانسپت‌های پررنگ سریال که موقعیت‌ها عموما بر مدار آن می‌چرخد مفهوم ماهی در تنگ است. یعنی کسی که در محیطی خاص احساس جدایی و تنهایی می‌کند. مفهومی که به‌خوبی با شرایط هریِ داستانِ بیگانه ساکن شده چفت می‌شود.

چرا که او تنهاست. تنهایی که از طرفی به‌خاطر دوری از سرزمین و خانواده وهموطنانش است و از سویی دیگر به‌خاطر غیرقابل درک بودن اعمال آدم‌ها. سازندگان از این آخرین مورد به‌طرز استادانه‌ای در راستای عمیق‌تر کردن سریال کمک می‌گیرند و آن‌را از اینکه یک اثر بلک باستری خسته کننده باشد به یک سریال انسانی تبدیل می‌کنند. سریالی که با آن میتوانیم بخندیم، گریه کنیم و حتی در موقعیت‌هایی به فکر فرو رویم. زیرا برای اولین‌بار می‌توانیم ورای زندگی روزمره‌مان از آینه یک موجود غیرزمینی، عجیب بودن برخی از اعمال‌مان را ببینیم و متوجه شویم که چقدر این کارها در نزد موجودی خارج از دنیای ما حیرت‌انگیز است.

مثلا هری هیچ‌گاه متوجه نمی‌شود چرا زنی که از او متنفر است بجای ترک کردن او برای‌اش همچنان غذا درست می‌کند و از او نگه‌داری می‌کند یا چرا بعضی اوقات با اینکه در جمع است ولی ناگهان احساس تنهایی می‌کند. «این شکل و شمایل انسان گونه من رو سردرگم می‌کنه. اغلب داخل بدنم احساس تنهایی می‌کنم و غذا می‌خورم ولی این حس تنها بودن از بین نمی‌ره». ظرایف مونولوگ گفته شده از سمت آدم فضایی (که حس و حالی کمدی دارد) وقتی برای‌مان بیشتر آشکار می‌شود که بدانیم برخی از افراد در زندگی واقعی نیز برای ازبین‌بردن استرس‌های‌شان بی‌وقفه و بی‌دلیل غذا می‌خورند.

این انفعال هری در درک انسان‌ها‌ به‌تدریج با محبت‌های افراد مختلف به او عمیق‌تر هم می‌شود تا جایی‌که وقتی آماده نابودی نسل بشر می‌گردد دچار چالشی جدی می‌شود که آیا انجام این‌کار درست است یا نه. مونولوگ «تو به انسانیت آلوده شدی» که از سمت وجدان هری به او گفته می‌شود نیز از دیگر لحظات تأثیرگذار سریال است.

اما سازندگان از موقعیت ویژه هری در داستان فقط استفاده‌های جدی استعاری نکرده‌اند. همان‌قدر که ویژگی ذکر شده سریال پررنگ است کمدی سریال نیز درخشان است. ایده اصلی همه شوخی ها هم موقعیت هری در برخورد با انسان‌ها و عادات‌ها و رفتارها و حتی غذاهای‌شان است. شوخی‌ها و لحظات خنده‌دار بسیار متنوع است. نویسندگان خلاق سریال از تکنیک‌های متفاوتی برای خنداندن تماشاگران استفاده کرده‌اند. گاهی این شیطنت‌های سریال در دیالوگ‌های هری خودنمایی می‌کند و بعضی اوقات هم شرایط است که مخاطب را می‌خنداند. شرایطی که از رک و راست بودن هری در برخورد با انسان‌ها نشات می‌گیرد. چرا که او پیچیدگی‌های روانی آدم‌ها را ندارد. مثلا وقتی که میخواست دل زنی را که قصد ترک او را داشت به‌دست بیاورد حرف دلش را رک و بی‌پرده ابراز کرد و باعث شد زن سریع‌تر او را ترک کند. «لطفا بمون و برام استیک‌های خوشمزه درست کن».

همان‌طور که در ابتدای متن گفته شد، تیم گمنام بازیگران نقش‌های خود را به خوبی ایفا می‌کنند. بین آن‌ها اما قطعا استادانه‌ترین ایفای نقش مربوط‌به شخصیت هری است که آلن تودیک این نقش را بازی می‌کند. آلن تودیک در کارنامه‌اش معمولا یا صداپیشه بوده یا نقش‌های مکمل را ایفا کرده. می‌توان گفت این سریال یکی از مهم‌ترین آثار در کارنامه کاری او است. ظرایف و پیچیدگی‌های نقش هری در برخورد با انسان‌ها به خوبی توسط او اجرا شده است. میمیک‌های صورت او که نه آن‌چنان او را بیرحم و ترسناک نشان می‌دهد و نه‌ آنقدر کمیک که کل ماجرا برای بیننده شوخی و مسخره تلقی شود. البته در زمان‌های لازم نیز او با هربه‌هایی خاص مثل خنده‌های مصنوعی‌اش به زیبایی فضا را می‌شکند.

اما سریال Resident Alien نیز مانند برخی از سریال‌های جریان اصلی دچار آسیب‌هایی ناشی از اجبار در تعداد قسمت‌ها و زمان سریال است. پیرنگ اصلی سریال که بسیار جذاب است به‌طور واضحی مناسب ده قسمت چهل و پنج دقیقه‌ای نیست و سازندگان برای کش دادن آن دست به دامن تعدادی شخصیت فرعی و ماجراهای غیرضروری شده‌اند. عناصری که مخاطب را به‌شدت خسته می‌کند. مثلا در پایان سریال متوجه نمی‌شویم چرا گذشته کارکتر آستا اینقدر اهمیت داشت؟ گذشته ای که حدود دو قسمت زمان سریال را گرفت. یا برخی خرده پیرنگ‌ها بین شهردار و زنش یا رئیس پلیس با معاونش.  

سریال Resident Alien هنوز به پایان نرسیده است و اخباری از شبکه سایفای مبنی بر ساخت فصل دوم آن نیز منتشر شده است. باید منتظر بمانیم و ببینیم که آیا در فصل دوم، این نقاط قوت سریال است که ادامه پیدا می‌کند یا ضعف در روایت‌پردازی یک‌پارچه.  

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
3 + 12 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.