فصل اول سریال Only Murders in the Building با ارائه یک فیلمنامه هوشمندانه و بازیهای درخشان، یکی از بهترین سریالهای کمدی چند وقت اخیر را ارائه میکند. در ادامه با میدونی و نقد فصل اول این سریال کمدی همراه باشید.
سریال Only Murders in the Building جدیدترین سریال کمدی شبکه هولو است که توانست خیلی سریع به یکی از کارهای محبوب و پر بیننده این سرویس استریم تبدیل شود. این سریال کمدی به ماجراهای سه غریبهی شیفتهی جنایتهای واقعی میپردازد که ناگهان خودشان را درگیر یک پروندهی اسرارآمیز میبینند و باید برای حل آن اقدام کنند.
اتفاقات این سریال کمدی در ساختمان آرکونیا در نیویورک جریان دارد که تمرکز آن روی سه شخصیت چارلز هیدن ساویج، بازیگر محبوب دهه ۸۰ میلادی برای بازی در سریالهای کارآگاهی، الیور پتنوم، کارگردان ورشکسته تئاتر و میبل مورا، زن جوان و مرموزی که کار ناتمامی در ساختمان آرکونیا دارد، است که حالا این سه شخصیت باید معمای قتلی را حل کنند.
سریال پس از معرفی کوتاه هر شخصیت، به سراغ موضوع اصلی میرود. پس از اینکه تیم کونو، همسایه ظاهرا تنها و منفور ساختمان خودکشی میکند، حالا این سه همسایه غریبه قرار است این موضوع را اثبات کنند که تیم کونو نهتنها خودکشی نکرده، بلکه به قتل رسیده است و این موضوع زمینهساز ساخت یک پادکست جنایی در مورد قتل مرموز ساختمان آرکونیا است. بخش زیادی از تمرکز سریال روی مرگ تیم کونو است که شواهد میگویند او خودکشی کرده و به قتل نرسیده است، اما سریال رفته رفته این سؤال را در ذهن بیننده ایجاد میکند که واقعا تیم کونو کیست و علت مرگ او چیست؟ ما خیلی زود قرار است متوجه شویم که رازهای تاریکی پشت مرگ تیم کونو پنهان شده است، اما رازهای تاریک بسیاری داخل ساختمان وجود دارد که حالا با این اتفاق دوباره سر باز کرده است.
ما در طول سریال قرار است با شخصیت تیم کونو بیشتر آشنا شویم و ببینیم که او واقعا چه کسی بوده و چه کارهایی میکرده است. درواقع سریال این موضوع را به بیننده القا میکند که گذشته و راز زندگی تیم کونو درواقع کلید اصلی ماجرا است و صد البته موضوع و محوریت پادکست هم همین موضوع است. بدون شک سؤال اصلی این است که چه کسی تیم کونو را کشته است؟ سریال از همان ابتدا نشان میدهد که تیم کونو واقعا به قتل رسیده و نیروهای پلیس تمامی مدارک در محل حادثه را مورد بررسی قرار ندادهاند. شاید عجیب باشد، اما سریال از همان ابتدا به ما میگوید که چه کسی واقعا پشت این ماجرا است. بااینحال، سریال با معرفی موارد و مظنونین جدید تلاش کرد تا ذهن بیننده را به سمت دیگری منحرف کند که اتفاقا هم بسیار موفق عمل کرده است.
هوشمندانه بودن فیلمنامه سریال Only Murders in the Building باعث شده تا سریال در طول ۱۰ قسمت کشش لازم را داشته باشد و با اینکه اگر کمی به اتفاقات و همچنین الگوهای سریال توجه کنیم، میتوانیم قاتل را پیدا کنیم، اما جلوتر گفتم که سریال راههای مناسبی را برای اینکه ما را به شک و تردید بیندازد، در طول سریال اجرا کرده است. سریال هر دفعه توپ را در حیاط شخصیت دیگری میاندازد و ما پس از اینکه متوجه گذشته میبل و تیم میشویم، بدون شک نگاه ما به سمت میبل جوان میرود. به هرحال تیم از قاتل زوئی خبر داشته، اما چیزی نگفته و حالا میبل به ساختمان برگشته تا انتقام زوئی و اسکار را بگیرد. ولی ما چون آشنایی زیادی با شخصیت تیم کونو نداریم و قرار است با او در طول قسمتهای مختلف آشنا شویم، ممکن است حتی شک کنیم که او واقعا خودکشی کرده است.
مظنونین به قتل تیم کونو میتوانند موارد جالبی مثل استینگ هم باشند. شاید دیدن استینگ بهعنوان مظنون عجیب باشد، اما یکی از بهترین بخشهای سریال درواقع جایی است که فکر میکنیم شاید قتل تیم کونو کار استینگ باشد. حتی در بخشی از سریال Only Murders in the Building منطقی بود که به اسکار شک کنیم. بههرحال او تازه آزاد شده و انگیزه کافی برای به قتل رساندن تیم کونو را داشته است. اما بدون شک خانواده دیماس مهمترین بخش این داستان هستند. سریال بزرگترین سرنخ خود را جایی میدهد که تدی دیماس بالاخره تصمیم میگیرد که در پادکست الیور پتنوم سرمایهگذاری کند و صد البته دوباره ذهن ما را از قاتل واقعی و اصلی دور میکند.
ادامه نقد ممکن است قاتل تیم کونو، بخش مهمی از داستان فصل اول سریال Only Murders in the Building را فاش کند
شاید در نگاه اول چیز مشکوکی وجود نداشته باشد و او احتمالا پس از موفقیت اولیه پادکست تصمیم به سرمایهگذاری روی آن گرفته است، اما او تصمیم دارد تا با این هزینه الیور پتنوم و دوستانش را زیر ذرهبین و نظارت خودش قرار دهد. اما داستان دیماسها کمی متفاوتتر از چیزی است که تصورش را میکنیم.
پیشتر دو نکته مهم را گفتم: اولین نکته این بود که ما در طول سریال قرار است با شخصیت تیم کونو و کارهایش آشنا شویم و دوم این بود که سریال قرار است زخمهای کهنه زیادی را باز کند و همچنین رازهای تاریک گذشته ساختمان آرکونیا دوباره بازگو شود. تمرکز قسمت هفتم سریال Only Murders in the Building روی تئو دیماس، پسر ناشنوا تدی است که این قسمت بسیار متفاوت از نگاه او پخش میشود. ما در طول این قسمت قرار است باور کنیم آنها قاتل اصلی تیم کونو هستند.
ما در طول این قسمت متوجه میشویم که تدی دیماس عاشق زوئی میشود و در ادامه او باعث مرگ زوئی شده است. درواقع دعوای تدی با زوئی باعث شد تا او از ساختمان سقوط کند و با اینکه او به عمد این کار را نکرده بود، اما متوجه میشویم که تیم کونو واقعا صحنه را دیده است. بااینحال، تدی دیماس تصمیم میگیرد تا برای حفاظت از فرزند خود، تیم کونو را تهدید کند که اگر به پلیس واقعیت را بگوید، آن زمان زندگی او و میبل و اسکار در خطر خواهد بود. چیزی که متوجه میشویم این است که تیم کونو واقعا قصد حفاظت از جان دوستان خود را داشته و حالا تصمیم میگیرد تا با یافتن حلقه دزدی زوئی و ربط دادنش به دیماسها، انتقام مرگ زوئی و به زندان افتادن اسکار را بگیرد.
تیم کونو واقعا آن شخصیتی که در طول قسمتهای ابتدایی از آن به تصویر کشیده شده بود، نیست و سریال این موضوع را قسمت به قسمت به ما میگوید. اگرچه نوک شک ما به دیماسها نشانه گرفته میشود و حتی با وجود به گروگان گرفته شدن الیور و میبل توسط تئو همه چیز منطقی بهنظر میرسد، اما دیماسها واقعا قاتل واقعی تیم کونو نیستند و دوباره شاهد تویست داستانی سریال هستیم. درواقع تدی در تلاش است تا با نزدیک بودن به پادکست، مانع فاش شدن راز مرگ زوئی شود و حواس او به روند پادکست باشد. درواقع وقتی او متوجه هویت میبل و رابطهاش با اسکار، زوئی و تیم میشود، تصمیم به کشیدن این نقشه میگیرد، اما او قاتل تیم کونو نیست.
پس سرنخ بزرگ دیماسها چیست؟ اتفاقات سریال Only Murders in the Building مثل یک الگو هستند. الگوی اول، باز شدن زخم یک قتل قدیمی که پلیس قاتل را دستگیر نکرده و اشتباه کرده بود و حالا پرونده آن توسط اعضای پادکست فقط قتلهای داخل ساختمان فاش و حل شده و حالا حادثه مرگبار دیگری که دوباره پلیس در مورد آن اشتباه کرده است. این الگو در مورد دیماسها هم وجود دارد. اگر تدی دیماس به پادکست نزدیک شد بهخاطر همکاری گذشتهاش با الیور نبود؛ چرا که او اصلا به خون الیور تشنه است. ولی او برای محافظت از پسرش تصمیم به چنین ریسکی میگیرد که همین موضوع البته باعث لو رفتن او میشود. اما آیا این الگو هم در سریال تکرار شده است؟ بله و درواقع شاید جالب است بدانید که این الگو توسط خود تدی دیماس تکرار شده و اگر به ابتدا سریال بازگردیم متوجه میشویم که قاتل اصلی چه کسی است.
گفتیم که سریال الگوهایی دارد که در طول قسمتهای تکرار میکند و ما پیش از اینکه اصلا به داستان دیماسها برسیم، شاهد الگویی مشابه در مورد شخصیت جن بودیم. اینکه جن از ابتدا با برنامه به چالز هیدن ساویج نزدیک شده یا اتفاقی متوجه برنامه او و الیور و میبل شده مشخص نیست، اما پس از اینکه او متوجه شد آنها به مرگ تیم کونو مشکوک هستند، تصمیم میگیرد تا رابطه نزدیکتری با چارلز داشته باشد و حتی خود را بخشی از برنامه پادکست کند. شاید در نگاه اول همه چیز عادی بهنظر برسد، اما از همان ابتدا خود سریال به نحوی فاش کرد او احتمالا قاتل واقعی سریال است. رفتار جن از زمان ورودش به سریال Only Murders in the Building کاملا مشکوک بود و حتی با اینکه احتمالا خود شخصیتها توجه نداشتند، اما او در همه لحظات مهم برنامه یافتن قاتل تیم کونو حضور داشت.
مثل لحظهای که چارلز در حال چک کردن گوشی موبایل تیم کونو بود، در همان لحظه جن هم درکنار چارلز قرار داشت. او درواقع هم تلاش میکرد که ردپای خود را از قضیه حذف کند و هم اینکه مانند دیماسها پادکست را کنترل و مدیریت کند. حتی در بخشهایی از سریال جن ظاهرا از اینکه چارلز، الیور و میبل در مورد قاتل واقعی اشتباه میکنند و آن را دست کم گرفته، ناامید میشود و بهنظر میرسد که او واقعا میخواهد از سایه خارج شود. اما چرا جن در تلاش است تا خودش را از سایه خارج کند؟ درواقع این هم یک الگو دیگر در سریال است. ما در طول سریال میبینیم که چارلز کم کم در حال تبدیل شدن به بازیگری فراموش شده است و در مقابل الیور هم دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد و حتی ممکن است آپارتمان و پسرش را کاملا از دست بدهد.
در مقابل، میبل، شخصیتی است که با اینکه تاریخچه طولانی در ساختمان آرکونیا دارد، اما دیگر کسی حتی به یاد نمیآورد او زمانی یکی از ۴ نوجوان شناخته شده ساختمان بوده است. درواقع سه شخصیت اصلی داستان، شخصیتهای در سایه قرار گرفته ساختمان هستند که حالا با پادکست جنایی خود دیگر آن شخصیتهایی ابتدایی سریال نیستند. این وسط جن مرموزترین شخصیت سریال است که در نگاه اول تنها یک نوازنده باسون است که در حال تمرین برای اجرای خود است و حتی کسی خبر ندارد او معشوقه پنهانی تیم کونو بوده است. درواقع ترکیب این الگوها درکنار جنون دیده نشده جن باعث میشود او واقعا قاتل حقیقی تیم کونو باشد. حتی با اینکه جن بارها رد خود را پاک کرده بود، اما درنهایت یک اشتباه باعث لو رفتنش شد.
البته جا گذاشتن پاککننده ساز باسون در خانه تیم کونو که طی قسمتهای مختلف اولیور و میبل نمیدانستند چیست، شاید دلیل لو رفتن جن باشد. اما عاشق شدن او و همچنین صحنهسازی چاقو خوردنش و همچنین دروغ گفتن در مورد اجرا باسون درواقع دلیل اصلی فاش شدن راز تاریکش است. اگرچه مشخص شدن قاتل تیم کونو در سریال Only Murders in the Building خیلی اتفاق غافلگیر کنندهای نبود و اگر الگوها را دنبال میکردیم، میتوانستیم قاتل را خودمان پیدا کنیم، اما سریال در گمراه کردن نظر بیننده عملکرد خوبی داشت و بارها موفق شد ذهن بیننده را به سمت دیگری ببرد. البته بخشی از این موضوع را باید به پای عملکرد بازیگران و همچنین اپیزودهای درخشانی مثل قسمت هفتم نوشت.
البته این پایان ماجرا نیست و حتی پیش از پایان فصل اول سریال Only Murders in the Building، میدانستیم که این سریال کمدی برای فصل دوم نیز تمدید شده است. اما سؤال اصلی این بود وقتی قاتل تیم کونو و حتی قاتل زوئی مشخص شده، پس در ادامه قرار است شاهد چه داستانهایی باشیم؟ سریال با پایانی شوکه کننده بینندگانش را به فصل دوم دعوت میکند. در پایان سریال دیدیم که چارلز، الیور و میبل در حال جشن گرفتن هستند و در ادامه میبل به خانه خاله خود میرود که در آن شاهد مرگ بانی هستیم.
نکته جالب ماجرا این است که میبل به شوخی به قتل بانی اشاره کرده بود و حالا جسد خونی او روی میبل افتاده و میبل غرق در خون است. حالا تمامی اعضای پادکست بازداشت میشوند تا فصل اول سریال با یک کلیفهنگر بزرگ به پایان برسد. چه سرنوشتی در انتظار چارلز، الیور و میبل است؟ برای جواب این سؤال باید تا فصل دوم صبر کنیم.