نقد سریال Loki | قسمت ششم

ادامه نقد ممکن است بخش‌هایی از داستان و اتفاقات قسمت ششم سریال Loki را برای شما فاش کند

بدون شک اولین سؤال مهم قسمت ششم از فصل اول سریال Loki این بود که شخصیتی شرور و منفی اصلی سریال چه کسی است؟ قسمت پایانی به این سؤال پاسخ می‌دهد اما نه به شکلی که انتظارش را داریم. سریال بعد از یک شروع جالب به‌همراه یک صحنه جامپ‌اسکیر با حضور Miss Minutes که قبلا دو مورد از این صحنه‌ها را در سریال وانداویژن دیده بودیم، بالاخره یکی از مهم‌ترین نظریه‌های سریال لوکی را تایید کرد. بله کانگ فاتح پشت همه اتفاقات و سازمان TVA است و سریال بالاخره این موضوع را تایید کرد. بالاخره می‌دانیم که کانگ فاتح قرار است در فیلم Ant-Man and the Wasp: Quantumania حضور داشته باشد و جاناتان میجرز نقش این شخصیت را بر عهده دارد، اما حضور این شخصیت در قسمت پایانی فصل اول سریال Loki فقط یک غافلگیری کوچک نیست. درواقع مارول استودیو ظاهرا تصمیم دارد تا از کانگ فاتح به‌عنوان شخصیت شرور آینده دنیای سینمایی مارول استفاده کند. اما برگردیم به سؤال اصلی قسمت ششم سریال لوکی؛ آیا کانگ فاتح شخصیت شرور و منفی اصلی سریال است؟ 

جواب دادن به این سؤال شاید کمی سخت باشد. کانگ از دید لوکی و سیلوی شخصیت شرور و منفی اصلی سریال است. به هرحال او شخصی است که دستور دستگیری متغییرها و نابودی آن‌ها را می‌دهد تا از برهم خوردن نظم جهانی جلوگیری کند، اما از نگاهی دیگر کانگ اینجا کاملا یک شخصیت منفی نیست و برعکس ما در حال تماشا شاید بهترین نسخه کانگ هستیم. کانگ در این قسمت توضیح می‌دهد که متغییرهایی از او وجود دارند که کاملا شیطانی هستند و می‌توانند دنیا را فتح و نابود کنند. او درواقع سازمان TVA را برای جلوگیری از یک جنگ مولتی‌ورس تأسیس کرده بود و حالا به‌لطف سیلوی قرار است شاهد یک بحران جدید باشیم. اگر بخواهیم از نگاه منطق نگاه کنیم، سیلوی واقعا شخصیت شرور اصلی سریال بود و است، اما این به معنا بی‌گناهی کانگ نیست. اصلا این حرف خود کانگ بود که او به‌همراه لوکی و سیلوی همگی شخصیت‌های شرور هستند، اما او حتی خود را کانگ معرفی نکرد تا مشخص شود ما هنوز باید برای دیدن نسخه اصلی کانگ که احتمالا تهدید بزرگی است، باید صبر کنیم. بااین‌حال، چرا تصمیم سیلوی در قسمت ششم سریال Loki کاملا با شخصیت‌پردازی او مطابقت داشت؟

یکی از نکات مهم و مثبت قسمت پایانی سریال لوکی این بود که سریال فراموش نکرده بود که سیلوی هنوز به‌دنبال گرفتن انتقام است و حتی به لوکی نیز کاملا اعتماد ندارد. درواقع قرار نبود در عرض چند قسمت سیلوی همه چیز را فراموش کند و حالا به قهرمان داستان تبدیل شود. درواقع اگر سیلوی قرار بود به حرف لوکی گوش دهد و از تصمیمش پشیمان شود، اینجا جایی بود که نویسندگان و سازندگان سریال به لوکی، سریال و طرفداران خنجر زده و به آن‌ها خیانت کرده بودند، اما خوشبختانه چنین اتفاقی در پایان فصل اول رخ نداد و اگر سیلوی در فصل دوم تغییر کند و به‌دنبال جبران باشد، حالا یک پیش زمینه داستانی مناسب برای این موضوع وجود دارد. این موضوع در مورد سازمان TVA هم صدق می‌کند و شاید در ابتدا تصور می‌کردیم که اکنون موبیوس قرار است به TVA بازگردد و آن را نجات دهد، اما این اتفاق رخ نداد و درواقع داستان راوونا تازه شروع شده است. خیلی خلاصه در قسمت ششم سریال Loki جایی برای قهرمان‌بازی نبود و سازندگان هم به خوبی از این موضوع خبر داشتند. البته این موضوع به معنای نبود صحنه‌های اکشن نیست و ما در طول قسمت شاهد مبارزه سیلوی و لوکی هستیم که با محتوای آن کاملا هم‌خوانی دارد.

اما چرا سریال Loki به مهم‌ترین اثر فاز چهارم دنیای سینمایی مارول تا به امروز تبدیل می‌شود؟ جواب سؤال در پایان آن نهفته است. سریال لوکی با کمک سیلوی سرانجام مولتی‌ورس را در دنیای سینمایی مارول آغاز کرد که یکی از پیامدهای آن، رفتن لوکی به نسخه دیگر و متفاوت از TVA بود که او با نسخه متفاوتی از موبیوس مواجه شده است که اصلا نمی‌داند لوکی چه کسی است. سریال دری را بازی کرد که انتظارش را داشتیم، اما باز هم پایان غافلگیر کننده‌ای داشت. بدون شک سریال لوکی تاثیر زیادی روی اتفاقات فیلم Doctor Strange in the Multiverse of Madness (و فیلم Ant-Man 3) خواهد داشت که البته ممکن است خود لوکی هم در این فیلم حضور داشته باشد تا به دکتر استرنج برای نجات دنیا کمک کند. ازطرفی حالا نظریه‌های فیلم Spider-Man: No Way Home نیز منطقی‌تر شده و احتمالا سریال Loki دلیل پخش نشدن تریلر فیلم جدید مرد عنکبوتی است. اما آیا سریال لوکی شروعی بر حماسه مولتی‌ورس است؟

ما طی سه فاز اول دنیای سینمایی مارول شاهد حماسه سنگ‌های بی‌نهایت بودیم و چه چیزی می‌تواند جذاب‌تر از مولتی‌ورس برای آینده یک مجموعه سینمایی باشد. سریال لوکی انتخاب مناسبی برای شروع این موضوع بود و حالا می‌دانیم که کانگ فاتح درواقع جانشین تانوس به‌عنوان شخصیت شرور اصلی شده است. البته در آثار آینده نباید انتظار یک کانگ مثل پایان سریال لوکی داشته باشیم؛ چون در سریال Loki شاهد نسخه تقریبا غیر شرور کانگ بودیم و نسخه‌های دیگر که ممکن است در آثار مختلف دیگر مارول حضور داشته باشند، نسخه‌هایی به مراتب شرورتری هستند. پس حضور کانگ بعید است که صرفا به سریال لوکی یا حتی فیلم Ant-Man 3 خلاصه شود و درنهایت ممکن است شاهد قسمت جدیدی از فیلم Avengers نیز باشیم، اما فعلا می‌توان گفت که چند فیلم و سریال مارول دارای ارتباط داستانی هستند و باید دید این موضوع شامل چه آثار دیگری خواهد شد؛ فیلم Fantastic Four یکی دیگر از گزینه‌های جذابی است که می‌تواند این داستان را ادامه دهد. به‌هرحال کانگ از دشمنان قدیمی این گروه هم است. 

اما می‌توانیم منتظر متغییرهای متفاوتی از کانگ باشیم؟ جواب مثبت است و حتی خود کانگ توضیح داد که خود او هم دارای متغییرهایی مثل لوکی بوده است. البته لوکی هم سرنوشت تقریبا مشابه با کانگ داشت و خط داستانی لوکی نسخه متفاوتی از خط داستانی کانگ بود. البته مهم‌ترین تفاوت خط داستانی این دو شخصیت همکاری لوکی با سیلوی برای رسیدن به کانگ باشد. در مجموع جاناتان میجرز فعلا انتخاب جالبی برای کانگ بوده و حداقل توانسته نسخه متفاوتی از این شخصیت را در سریال ارائه کند، اما آیا او در آینده می‌تواند به همان کانگ خطرناک دنیای کمیک تبدیل شود؟ دادن جواب به این سؤال در این مقطع زمانی چندان منطقی و درست نیست. اما یک نکته کاملا مشخص است و آن هم این است که قسمت پایانی فصل اول سریال Loki دنیای سینمایی مارول را می‌تواند برای همیشه تغییر دهد و همین الان هم تغییرات بزرگی را در آن ایجاد کرده است که انتظار می‌رود در آثار آینده شاهد این تغییرات باشیم. اگرچه در قسمت‌های قبلی بارها از بازی تام هیدلستون تعریف و تمجید کرده بودیم، اما باز هم دلیل نمی‌شود دوباره این کار را نکنیم.

هیدلستون به‌همراه اوون ویلسون و سوفیا دی مارتینو از ستارگان سریال Loki بودند که قابل انتظار است در فصل دوم این روند ادامه پیدا کند. همانقدر که هیدلستون توانسته نشان دهد که چرا او درکنار ریچارد ای گرانت و تمساح قسمت قبل، تنها بازیگری است که می‌تواند نقش لوکی را بازی کند، دی‌مارتینو هم به خوبی توانسته با شخصیت سیلوی تفاوت‌های معناداری را ایجاد کند تا ما لوکی و سیلوی را به‌عنوان دو شخصیت متفاوت قبول کنیم. البته از کارگردانی و نویسندگی سریال هم نباید گذشت که درواقع بدون کیفیت خوب و خلاقیت کار آن‌ها شاید سریال Loki نمی‌توانست به این نقطه برسد. البته نباید از موسیقی فوق‌العاده و فیلم‌برداری بسیار خوب تا طراحی صحنه و محیط‌های متنوع و جذاب سریال هم گذشت.

اگرچه فعلا برای گفتن این موضوع زود است، اما می‌توان انتظار حضور پر رنگ سریال Loki در فصل جوایز به‌خصوص جوایز امی را داشت؛ به‌هرحال سریال وانداویژن شروع بسیار خوبی داشته و لوکی می‌تواند آن را ادامه دهد، اما خب کار لوکی شاید کمی سخت‌تر هم باشد. البته سریال لوکی همین الان شباهت جالبی هم به سریال Rick and Morty دارد که باتوجه‌به حضور مایکل والدرون در سریال ریک و مورتی، این شباهت خیلی عجیب نیست و شاید از ابتدا هم انتظارش را داشتیم. سریال Loki برای فصل دوم باز خواهد گشت، اما سؤال اصلی این است که باید منتظر چه اتفاقات دیگری باشیم و آیا سیلوی و لوکی می‌توانند خرابکاری بزرگی را که ایجاد کرده‌اند، درست کنند؟ اما جواب یک سؤال مشخص است و آن هم این است که سریال Loki در حال حاضر بهترین سریال دنیای سینمایی مارول است که تاکنون تولید شده است.