نقد سریال Loki | قسمت اول

نقد سریال Loki | قسمت اول

سریال Loki به‌عنوان سومین سریال دنیای سینمایی مارول از همان ابتدا گامی قدرتمند برداشته و به متفاوت‌ترین و مرموزترین سریال این مجموعه تا به امروز تبدیل می‌شود. در ادامه با میدونی و نقد قسمت اول سریال لوکی همراه باشید.

پس از پایان پخش سریال WandaVision و سریال The Falcon and the Winter Soldier، حالا نوبت به لوکی و سومین سریال دنیای سینمایی مارول که برای سرویس استریم دیزنی پلاس تولید شده، رسیده است. سریال Loki از همان ابتدا با نمایش‌های جذاب و متفاوتش توانست حسابی نظر طرفداران دنیای سینمایی مارول را به خودش جلب کند و بسیاری اعتقاد داشتند که سریال لوکی می‌تواند بهترین سریال تولید شده مارول برای دیزنی باشد.

حالا پس از یک انتظار نسبتا طولانی بالاخره از روز چهارشنبه این هفته پخش سریال Loki از سرویس استریم دیزنی پلاس آغاز شده است. سریال Loki قرار است نسخه‌ای از لوکی را نشان دهد که در اتفاقات فیلم Avengers: Endgame توانست در برج اونجرز با تسراکت فرار کند و او قرار است ازطریق سازمان TVA و با همکاری ایجنت موبیوس در زمان و دنیاهای مختلف سفر کند. حالا این سؤال شاید مطرح باشد که آیا قسمت اولسریال Loki توانسته به انتظارات پاسخ دهد و به سریالی به مراتب موفق‌تر از دو سریال دیگر تبدیل شود؟ برای رسیدن به این پاسخ با میدونی و نقد قسمت اول سریال لوکی همراه باشید.

همان‌طور که قبلا هم می‌دانستیم، سریال Loki قرار است درست پس از حوادث فیلم Avengers: Endgame آغاز شود و در یک اتفاق جالب اتفاقات سریال از بخش فرار لوکی با تسراکت آغاز می‌شود و حالا ما از زاویه متفاوتی می‌توانیم این فرار را مشاهده کنیم. پس سریال با یک پیش زمینه صحیح بدون اینکه بخواهد وقتی را تلف کند، بیننده را وارد داستان می‌کند و خیلی زود با سازمان TVA که مسئول حفاظت از خط زمانی مقدس را دارند، آشنا می‌شویم.

تمرکز بیشتر قسمت اول روی آشنایی با TVA، تهدیدی مرموز که در حال ازبین‌بردن این سازمان است و همچنین شخصیت لوکی است و این دقیقا روشی است که قبلا در سریال WandaVision و سریال The Falcon and the Winter Soldier هم دیده بودیم. بااین‌حال، سریال Loki سرعت و روند بهتری نسبت به دو سریال دیگر مارول دارد و ما به‌جای اینکه در طول ۲ تا ۳ قسمت به داستان اصلی وارد شویم، این اتفاق در سریال لوکی خیلی سریع‌تر و تنها در یک قسمت رخ می‌دهد. اگرچه شاید فکر کنیم تمرکز قسمت اول سریال Loki بیشتر روی معرفی TVA است، اما این موضوع مانع درخشش لوکی در طول قسمت نمی‌شود.

لوکی ستاره بی چون و چرای سریال خودش است و تام هیدلستون باری دیگر بازی درخشانی در نقش خدای شرارت را ارائه کرده است. ما ابتدا همان لوکی شرور را می‌بینیم که به‌دنبال فرمانروایی روی افراد معمولی و ضعیف است، اما خیلی زود متوجه می‌شود که حتی فرار از دست اونجرز هم قرار نیست پایانی بر دردسرهایش باشد که البته بالاخره لوکی واقعیت خودش را نیز قبول می‌کند. در ادامه سریال تلاش می‌کند تا لایه‌های مختلفی از لوکی را از جمله بخش شرورانه، بخش حقه‌باز، بخش مغرور و غیره را نمایش دهد و ارائه این پکیج درواقع بدون بازی هیدلستون تقریبا غیر ممکن بود. همچنین این موضوع باعث شده تا لوکی به شخصیت قابل لمس‌تری تبدیل شود تا بهتر بتوانیم خدای شرارت را درک کنیم.

البته نمی‌توان از دیالوگ‌های هوشمندانه، خلاقانه و جذاب لوکی هم گذشت. اگرچه نمی‌توان از فیلمنامه خوب مایکل والدرون، نویسنده و سازنده سریال هم گذشت و قسمت اول سریال Loki به‌خوبی نشان می‌دهد که چرا نوشتن فیلمنامه فیلم دکتر استرنج ۲ و همچنین فیلم جنگ ستارگان به تهیه‌کنندگی کوین فایگی به او داده شده است و باعث می‌شود هیجان ما برای این دو پروژه بیشتر شود. علاوه‌براین، در قسمت اول این سریال به خوبی به ما یادآوری می‌شود که لوکی واقعا برای درخشش نیازی به جادو ندارد و هوش بالا و حقه‌بازی تمام عیارش می‌تواند صحنه‌های جذاب، سرگرم کننده و بامزه‌ای را خلق کند.

اگرچه تمرکز سریال لوکی روی این شخصیت است، اما شخصیتی که قرار است زوج لوکی باشد، فراموش نشده و برعکس او یکی از ستارگان اصلی سریال است. بله ما داریم در مورد ایجنت موبیوس با بازی اوون ویلسون صحبت می‌کنیم که سریال به خوبی ما را با این شخصیت آشنا و وارد داستان می‌کند و از همان ابتدا شاهد تشکیل یک زوج درخشان بین لوکی و موبیوس هستیم.

موبیوس از ماموران ارشد TVA است و حالا لوکی را تنها فردی می‌داند که می‌تواند جلوی تهدیدی شرور و مرموز را بگیرد، اما تمامی افراد این سازمان با موبیوس مخالف هستند. همچنین انتخاب اوون ویلسون برای نقش ایجنت موبیوس، یکی از بهترین انتخاب‌های مارول در طول چند سال اخیر بوده است که به خوبی توانسته یک شخصیت مرموز و ناشناخته را به یک شخصیت مهم در سریال تبدیل کند. بخش زیادی از تمرکز قسمت اول روی بخش کمدی سریال است که صحنه‌های کمدی بیشتر در خدمت داستان هستند تا اینکه صحنه‌های لوس و بی‌مورد را شاهد باشیم. صحنه‌هایی که اکثرا براساس ویژگی‌های شخصیت‌ها طراحی و ارائه شده است.

بااین‌حال، سریال درست جایی که نیاز دارد جدی، مرموز و تاریک شود، جدی، مرموز و تاریک شده و این موضوع حداقل در قسمت اول سریال لوکی رعایت شده تا شاهد صحنه‌های کمدی بی‌مورد نباشیم و برعکس لحن و ساختار سریال حفظ شود. سریال Loki دقیقا مانند سریال وانداویژن چندان علاقه‌ای به رو کردن دستش ندارد و حتی مرموزتر از آن است و همچنین آشنایی ما با شخصیت شرور احتمالی سریال صرفا با صحنه شوکه کننده و جذاب پایانی سریال است و صد البته نمی‌دانیم که با چه شخصی طرف هستیم. البته موبیوس اشاره می‌کند که قرار است با لوکی مواجه شویم، اما سؤال اصلی این است که با کدام نسخه لوکی؟

اگرچه شایعات می‌گویند سوفیا دی مارتینو قرار است نسخه مونث لوکی را بازی کند، اما حداقل در قسمت اول هویت شخص مرموز فاش نمی‌شود و حداقل الان فکر نمی‌کنم که او قرار است نسخه شرور لوکی را بر عهده داشته باشد. البته اگر فکر می‌کنید این شخص مفیستو است، بهتر است از الان بگویم که سازندگان خیلی سریع این موضوع را تکذیب کردند و بهتر است خیلی زود این موضوع را فراموش کنید و در موردش نظریه‌پردازی نکنید. البته ممکن است این شخص مرموز ریچارد ای گرانت باشد که شاهد حضور او در این قسمت هم نبودیم؛ البته برخی می‌گویند او شاید همان مفیستو باشد برخی هم می‌گویند او نسخه مسن و شرور لوکی است.

البته در دنیای کمیک چندین نسخه از شخصیت لوکی وجود دارد و الزاما قرار نیست شاهد یک تا دو نسخه آن در طول سریال باشیم، اما شاید سوالی که اینجا مطرح می‌شود این است که ما چند دنیا داریم؟ تایم کیپرها واقعا چه کسانی هستند؟ در طول قسمت اول سریال Loki شاهد توضیح یا حداقل جواب کاملی در این مورد نیستیم و شاید این یکی از رازهای مهم و اصلی سریال باشد، اما به جنگ بین دنیاهای مختلف اشاره می‌شود. به هرحال هر نسخه لوکی باید از یک دنیای متفاوت باشند و قرار نیست صرفا در یک دنیا شاهد دو یا چند نسخه متفاوت از لوکی باشیم.

ازطرفی لوکی در صورت کمک به TVA چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد؟ اگرچه این قسمت بخشی از دلایل سفر در زمان و به‌وجود آمدن خط‌های زمانی متفاوت را منطقی کرد، اما بازهم سوالاتی مثل سفر استیو راجرز به گذشته و ماندن پیش پگی کارتر مطرح است و این شاید یکی از سوالاتی باشد که دوست داشته باشیم در ادامه به آن جواب داده شود. البته قسمت اول سریال Loki حاوی نکات جالب بیشتری هم است مثل شخصیت Miss Minutes که یک ساعت کارتونی است. این شخصیت در مورد گذشته و دلیل شکل گیری سازمان TVA به لوکی با یک ویدیو توضیح می‌دهد که بازگشت او در قسمت‌های بعدی هم می‌تواند جذاب و اتفاق خوبی باشد.

ازطرفی در بخشی از سریال توضیح داده می‌شود که لوکی همان دی.بی. کوپر، هواپیماربا مشهور که پس از دزدیدن هواپیما با چتر از آن پرید و هرگز پیدا نشد، است و شاهد یک ارجاع داستانی فوق‌العاده خوب و کاملا منطبق با داستان و شخصیت لوکی هستیم. درکنار این موارد هم گفتیم که لوکی در طول این قسمت دارای قدرتش نیست و در بخشی شاهد سنگ‌های بی‌نهایت هستیم که عملا در TVA بدون استفاده هستند. در مجموع والدرون در مقام نویسنده و کیت هرون در مقام کارگردان دقیقا می‌دانستند که به‌دنبال ارائه چه محتوایی به بیننده در قسمت اول سریال لوکی هستند و این ما را به یاد سریال وانداویژن می‌اندازد که سازندگان به خوبی هدفی را که به‌دنبالش در سریال پیاده کرده بودند.

 اما سریال فالکون و وینتر سولجر بعضا احساس می‌شد که سریال از این شاخه به آن شاخه می‌پرند و هدف و مسیر اصلی خودش را فراموش کرده‌اند و کمی این موضوع در برخی از دقایق سریال به آن آسیب زده بود. سریال از همان ابتدا چارچوب و کلیت خودش را به خوبی می‌داند و قرار نیست چیزی فراتر از آن را ارائه کند. همچنین باید به موسیقی متن سریال اشاره کنم که شاید جز مواردی باشد که کمتر کسی به آن پرداخته است.

موسیقی متن سریال Loki تا اینجا کار بسیار متفاوت و جذابی در دنیای سینمایی مارول است و این دقیقا چیزی بود که انتظارش را در فیلم‌های Thor هم داشتم؛ اگرچه موسیقی متن فیلم Thor: Ragnarok کاملا براساس محتوا و تم فیلم بوده است و بیشتر منظور من دو قسمت اول ثور بوده است. همچنین فیلم‌برداری سریال و همچنین طراح صحنه که یک ایرانی به‌نام کسری فراهانی مسئولش بوده، از دیگر نکات مثبت بخش فنی سریال هستند و همچنین جلوه‌های ویژه حداقل در قسمت اول قابل قبول و خوب به تصویر کشیده شده‌اند. قسمت اول سریال Loki بهترین افتتاحیه سریال‌های دنیای سینمایی مارول در مقایسه با دو سریال دیگر را ارائه کرده است و این می‌تواند نوید یک اثر قوی‌تر و به مراتب بهتری را به طرفدارانش بدهد.

البته شاید سوالاتی هم مطرح شده باشد، اما سریال لوکی از همان ابتدا هویت مستقل‌تری دارد و این می‌تواند دست سازنده را برای ساخت بیش از یک فصل و خاتمه ندادن به داستان لوکی در تنها یک فصل، باز بگذارد و ازطرفی نشان داد که چرا سال‌ها طرفداران به‌دنبال سریال یا فیلمی از لوکی بودند. ازطرفی می‌توان احساس کرد که سریال توانایی زیادی برای تاثیر گذاشتن روی دیگر آثار دنیای سینمایی مارول دارد و شاید فیلم Spider-Man: No Way Home و فیلم Doctor Strange in the Multiverse of Madness اولین آثاری باشند که تحت تاثیر اتفاقات این سریال  قرار خواهند گرفت.

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
4 + 13 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.