ایثن هاوک در سریال The Good Lord Bird، با انرژی مهارنشدنی و اجرای پرشورش شما را با خود همراه میکند. هاوک در این سریال تاریخی در نقش بحثبرانگیز جان براون – یکی از مشهورترین مخالفان بردهداری – ایفای نقش میکند. با میدونی همراه باشید.
مینیسریال هفت قسمتی The Good Lord Bird، یکی از سریالهای مطرح شبکهی Showtime در سال گذشته است. جیسون بلوم و شبکهی بلومهاوس، تهیهی این مینیسریال تاریخی را به عهده داشتهاند. این سریال نخستین بار، ۴ اکتبر از شبکهی شوتایم پخش شد. سریال The Good Lord Bird، در نگاه اول ما را به یاد جانگوی رها از بند «Django Unchained» کوئنتین تارانتینو میاندازد. لحن کمدی سیاه سریال، خشونت زیاد، موقعیتهای هجو و شیوهی دیالوگگویی کاراکترها، آن را به جهان فیلمهای تارانتینو نزدیک کرده است. البته بازی تارانتینو با تاریخ و همچنین خشونت کاریکاتوری فیلمهای او در اینجا کمتر دیده میشوند.
خشونتی که در The Good Lord Bird میبینیم واقعیتر و برانگیزاننده است. البته اشتباه تصور نکنید؛ قرار نیست تاریخی از زجر، سرکوب و خشونت علیه سیاهپوستان را در قالب یک روایت پر آب و تاب شاهد باشیم. موقعیتهای کلیشهایِ فیلمهای دربارهی مسائل نژادپرستی، در سریال غایب است. هرچند این انتخاب باعث نشده که سریال از واقعیت فاصله بگیرد. The Good Lord Bird، براساس رمان برندهی جایزه کتاب ملی جیمز مکبراید به همین نام ساخته شده است.
لحن کمدی سیاه The Good Lord Bird، خشونت زیاد، موقعیتهای هجو و شیوهی دیالوگگویی کاراکترها، آن را به جهان فیلمهای تارانتینو نزدیک کرده است
«همهی این ماجراها واقعیاند. برخی از آنها اتفاق افتادهاند». این عبارت در عنوانبندی آغازین سریال آمده است. عبارتی که به شکلی کنایهآمیز به این نکته اشاره میکند که چگونه همهی بازخوانیهای تاریخی به نفع پررنگ کردن وجوه دراماتیک و نمایشی، از صحت و اعتبار واقعی خود فاصله میگیرند. البته این عبارت، فقط یک سلب مسئولیت طنزآمیز در مواجهه با تاریخ نیست، بلکه ماهیت حقیقی مواجهه دراماتیک با آن را نشان میدهد. این مسئله به ویژه دربارهی برههی زمانیکه سریال روایت میکند، پررنگ میشود. دوران پرآشوب درگیری میان نیروهای طرفدار بردهداری و گروههای مخالف آن، در سالهای منتهی به جنگ داخلی آمریکا، که مرز میان عدالت و انتقام شخصی نامشخص بود.
در ادامه به بخشهایی از داستان سریال اشاره میشود
اعتقاد من این است که اگر در این جهان بزرگ، تنها یک چیز مستحقّ جان نثاری و خون افشانی باشد، و لیاقت آن را داشته باشد که من و یارانم در راه تحقّق آن جان فدا کنیم، آن یک چیز، به زعم من، فقط و فقط آزادی است.
از اینکه مرا به خاطر مبارزه در راه آزادی و تلاش در جهت گسستن قیود بندگی و بردگی، از دست و پای انسانهای سیاه، به دار مجازات میآویزید، بینهایت شاد و خوشحالم و بدون تردید با لبخند به استقبال چوبهی دار خواهم رفت!...
چراکه چنین مرگ باشکوهی به مراتب بهتر و زیباتر است از دیگر شیوههای مرگ، که دیر یا زود به سراغ من هم میامد.
سریال The Good Lord Bird، داستان جان براون یکی از مشهورترین رهبران مخالف بردهداری در آمریکا را به تصویر میکشد.
این جملات، بخشی از اظهارات جان براون، در دفاعیاتش در دادگاه عالی ویرجینیا است. جان درحالیکه فاصلهی زیادی با مرگ نداشته، با زبان شیوا و رسای خود، این سخنان را به زبان میآورد. با همین فکر، وی در روز شانزدهم ماه اُکتُبر سال ۱۸۵۹، بهاتّفاق هیجده نفر از یارانش (که پنج نفر از آنها سیاهپوست بودند) به انبار مهمات حکومت فدرال در «هارپرز فری» ویرجینیا، حمله کرد و این مکان را به تصرّف خودش در آورد. هدف او از این حمله این بود که با آزاد کردن ایالت ویرجینیا، پایگاهی برای تداوم مبارزه در جهت لغو بردهداری در ایالات جنوبی آمریکا ایجاد کند.
درواقع نقشهی اصلی جان این بود که با تصرف انبار مهمات، بردگانی که قصد آزادساختنشان را داشت مسلح کند. اما در عمل، نقشهی جان مطابق انتظاراتش پیش نرفت. علاوهبر اشتباهاتی که منجر به شکستشان شد، هیچ بردهای به کمکشان نیامد. درگیری خونینی که در انبهار مهمات هارپرز فری رخ داد، باعث کشتهشدن برخی از یاران و همچنین فرزند جان مقابل چشمانش شد. آنها پس از دو روز مقاومت، سرانجام توسط تفنگداران دریایی ایالت متحده آمریکا دستگیر شدند.
جان براون در اواسط قرن نوزدهم یک چهرهی افسانهای بود. شخصیتی که آوازهاش در سرتاسر آمریکا پیچیده بود
از دادگاه محاکمهٔ «جان براون»، بهعنوان یکی از جنجالیترین دادگاههای تاریخ ایالات متحده آمریکا یاد میشود. جلسهی محاکمهای که حتی در همان زمان، انعکاس گستردهای در سرتاسر آمریکا پیدا کرد و خشم و ترس شدیدی را برانگیخت، امّا در عین حال نقش بسیار مهمی در پیشبرد مبارزات ضد برده داری آمریکا ایفا کرد. گفته میشود که جان براون پیش از اعدام، صورت یک کودک سیاهپوست را در آغوش مادرش بوسیده است. توماس هاوندن نقاش شناخته شدهی آمریکایی، این لحظه را به تصویر کشیده است. جان پس از آن با شوق و افتخار به طرف چوبهی دار حرکت میکند و لحظاتی بعد، در ساعت ۱۱:۱۵ دقیقه روز دوم دسامبر ۱۸۵۹ به دار آویخته میشود.
The Good Lord Bird، لحظاتی قبل از به دار آویخته شدن جان براون شروع میشود. سکانسی که در انتهای سریال دوباره به آن بازمیگردیم. در این فاصله، در سفری ماجراجویانه با دورهای کوتاه از تاریخ آمریکا همراه میشویم. دورهای که از آن بهعنوان خونریزی کانزاس یاد میشود. ناآرامیهایی که در فاصلهی سالهای ۱۸۵۴ تا ۱۸۵۹، منجر به یک درگیری داخلی در مقیاس کوچک شد. در این دوره، جان براون به همراه لشکر کوچکی از آدمهایش، جرقهی مبارزهی جنبش آزادیخواهان سیاهپوستان را شعلهور میکنند. اقدامات جان و گروه کوچکش، محرک جنگ داخلی آمریکا، میان شمال و جنوب میشود که نزدیک به یک دهه بعد کشور را به دو بخش تقسیم کرد. حوادث این دوره بهنوعی پیشگویی هراسآوری از اتفاقات خشونتبار جنگ داخلی بود.
جان براون در اواسط قرن نوزدهم یک چهرهی افسانهای بود. شخصیتی که آوازهاش در سرتاسر آمریکا پیچیده بود. او رهبری یک گروه از مردان سفیدپوست و تعداد انگشتشماری از بردههای سیاهپوست آزاد شده را به عهده داشت. برخی از اعضای گروه فرزندان جان هستند که در این راه همراه پدرشان شدهاند. آنها در برههای کوتاه در قرن نوزدهم، اقدامات خشونتباری را در جهت الغای بردهداری انجام دادند.
براون نه تمایلی به مذاکره دارد، نه برنامهای برای تغییرات تدریجی. از نگاه او سیاهپوستان باید اکنون آزاد شوند، اگرنه با خشونت و ریختن خون بردهداران آن را عملی خواهد کرد. جان هیچ ترس و ابایی از ریختن خون طرفداران بردهداری ندارد. در صحنهای از سریال، جان و همراهانش، مرد سفیدپوستی را به بیرون از خانهاش میکشانند تا سر او را قطع کنند. از نگاه او گناهان آمریکا تنها باید با خون شسته شود. او همچون ابراهیم حاضر است فرزندان خود را در مبارزه علیه بردهداری قربانی کند. او به نقشهی خود ایمان کامل دارد. چراکه معتقد است نقشهی نبردشان توسط پرودگارش به او الهام شده است. نقشهای که جزئیات مبهم زیادی دارد، اما براون با تعصب و اعتقاد راسخش بهدنبال پیاده کردن آن است.
یثن هاوک، بهعنوان یکی از خالقان The Good Lord Bird، شور و حرارتی کمیاب به شخصیت جان براون داده است
البته داستان سریال از زبان پسربچهی سیاهپوستی به نام هنری دنبال میشود. جان براون، در درگیریای در ابتدای فیلم که منجر به مرگ پدر هنری میشود، او را از بردگی آزاد میکند. هنری که تازه آزاد شده است و جایی برای رفتن ندارد، با گروه کوچک شبهنظامیان جان همراه میشود. جان در ابتدای فیلم به اشتباه اسم هنری را از زبان پدرش هنریتا میشنود و تصور میکند که او یک دختر است. بنابراین با او مانند یک دختر رفتار میکند و به او لباسهای دخترانه میدهد. هنری به ناچار در قالب یک دختر درمیآید، چراکه به قول او، جان درست مانند یک سفیدپوست واقعی چیزی را که باور میکرد، دیگر باور کرده بود.
هنری در قسمت اول The Good Lord Bird، در توضیح زنپوشیاش بیان میکند که زندگی اکثر سیاهپوستان تظاهری بیش نبوده است. صدای او را در نریشن میشنویم که میگوید: «دروغ گفتن در زمان بردهداری برای اکثر سیاهپوستان طبیعیه. هیچ مرد یا زنی در اسارت موفق نشده که افکار واقعیش رو به رئیسش بگه». اما سریال با این معضل آنین برخوردی سودجویانه جهت جلب ترحم و دلسوزی مخاطب ندارد. بلکه معضل او را به شکل استعارهای از چگونه به نظر رسیدنش از دیدِ دیگران بکار میبرد. آنین نامیدن او هم از همین استعاره میآید. هنری در ابتدای سریال از روی گرسنگی پیاز شانسِ جان را میخورد و از آن پس او را آنین صدا میزنند. اعضای گروه و بهویژه جان گمان میکنند که همراهی آنین برایشان خوششانسی میآورد. بنابراین سریال به شکل کنایی این نکته را پررنگ میکند که سفیدپوستان حتی زمانیکه برای آزادی و برابری سیاهپوستان میجنگند در موقعیتهایی ادراک و تصورات خود را به آنها تحمیل میکنند.
یکی از نکات قوت سریال، لحن کمدی سیاه حاکم بر آن است. لحن کمدی سیاهی که منجر به برخی از کنایهها و استعارههای معنایی هوشمندانه شده است
جهان خشن و خونین سریال به کمک برخی از موقعیتهای تمسخرآمیز و ابلهانه به تعادل میرسد. بهعنوان نمونه میتوان به خطابههای پر سروصدا و طولانی جان براون و همچین پرسشهایش از کتاب مقدس در موقعیتهای نامناسب، اشاره کرد. اعضای گروه او مجبورند پیش از صرف هر وعدهی غدایی به خطابههای پر شور او گوش بدهند. همچین یکی از نکات قوت سریال، لحن کمدی سیاه حاکم بر آن است. لحن کمدی سیاهی که منجر به برخی از کنایهها و استعارههای معنایی هوشمندانه شده است. بهعنوان مثال، آنین هر گاه وارد جمع سیاهپوستان میشود، به سرعت هویت واقعیاش فاش میشود، اما در میان سفیدپوستان هیچ کس در دختر بودن او تردیدی ندارد.
ایثن هاوک، بهعنوان یکی از خالقان The Good Lord Bird (درکنار مارک ریچارد)، شور و حرارتی کمیاب به شخصیت جان براون داده است. او چهار سال پیش، برای اولینبار با مکبراید دیدار میکند و در مورد اقتباس از کتابش با او گفتوگو میکند. هاوک پیش از این در فیلم First Reformed، در نقش شخصیتی با ایمانی بسیار متفاوت از جان براون حضور پیدا کرده بود. هرچند بین این دو نقش میتوان تشابهاتی پیدا کرد؛ هر دوی آنها میخواهند با ریختن خون، گناهان یک ملت را پاک کنند. کشیش نخستین اصلاحشدگان با قربانی کردن خود و جان براون یاغی با مبارزهای خونین علیه طرفداران نژادپرستی.
سریال The Good Lord Bird، بر عمیقترین زخمهای ملتی دست میگذارد که هنوز بعد از گذشت قرنها بهبود نیافته است
اجرای مرکزی جسورانه و برجستهی ایثن هاوک، باعث نشده که عملکرد سایر بازیگران نقشهای فرعی The Good Lord Bird، زیر سایهی او قرار بگیرد. به سختی میتوان از حضور مصمم و پرحرارت ایثن هاوک چشمپوشی کرد. البته قدرت حضور هاوک تنها به موقعیتهایی که با شور و خشم، جملات کتاب مقدس و آرمانهایش را به سوی مخاطبانش پرتاب میکند، محدود نمیشود. او در لحظات آرام و بدون هیاهوی همراهیاش با جاشوا، کماکان میدرخشد.
جاشوا کلیب جانسون، سردرگمی آنین و بدبینی و تردید او نسبت به آنچه که پیرامونش در حال رخ دادن است را به شکل ماهرانهای ترسیم میکند. او همچنین توانسته در قالب یک شخصیت مبدلپوش، به شکل ظریفی نقش یک دختر را بازی کند، بهگونهای که گاهی فراموش میکنیم که او در حال تظاهر کردن است و هویت واقعی او بهعنوان یک پسر نوجوان را از یاد میبریم.
درکنار هاوک و جاشوا، میتوان به حضور جذاب داوید دیگز (رپر و بازیگر برندهی جایزهی تونی) در نقش شخصیت شناخته شدهی فردریک داگلاس اشاره کرد. همچنین سایر بازیگران نقشهای فرعی فیلم اجراهای قابلتوجه و هماهنگی دارند. از جمله میتوان به حضور مایا هاوک در نقش انی براون (این اولینبار است که پدر و دختر با هم کار کردهاند) و همچنین الار کولترین ستارهی Boyhood اشاره کرد که در اینجا دوباره در نقش پسر هاوک ظاهر شده است. داگلاس یکی از رهبران بزرگ ضد بردهداری و همچنین یکی از مشهورترین سیاهپوستان آمریکا در زمان جنگ داخلی بود. او سخنرانی چیرهدست بود که میتوانست به قلب شنوندگانش نفوذ کند. دیگز لحن صمیمی و مشتاقانهی داگلاس را با بیان شیوا و رسا و شوخ طبعی ویژهی خود به تصویر کشیده است.
تصویری که از فردریک در سریال میبینیم بهنوعی در نقطه مقابل تصویر جان براون قرار میگیرد. The Good Lord Bird، در برخی لحظهها با شمایل واقعی فردریک شوخی میکند و او را آدم آرمانخواهی نشان میدهد که بیشتر مناسب سخنرانی در مجالس و مهمانیها است. مرد سیاهپوست دیپلمات و ثروتمندی که دو همسرش نقش مهمی در تعیین سیاستهای او ایفا میکنند. البته تاثیری که فردریک در اجرای نقشهی جان میگذارد کمی رویکرد سریال را مسئلهدار میسازد. در سریال به اقدامات موثر فردریک چندان اشاره نمیشود و مخاطب او را بهعنوان شخصیتی به یاد میآورد که از حمایت جان دست میکشد و بهنوعی در شکست او و یارانش تاثیر میگذارد.
نقشهی عالی جان به علت اشتباه آنین ناکام میماند. آنین در نقش پیامرسان، وظیفهی خود را به درستی انجام نمیدهد و در بزنگاه پایانی فراموش میکند که رمز عبور را به اطلاع جان برساند. شورش جان و همراهانش همانند اکثر قیامهای ضدبردهداری آن زمان به مضحکهای خونین تبدیل میشود. آنین بابت این اشتباهش احساس گناه میکند. به این ترتیب فردریک و آنین هرکدام به شکلی باعث میشوند که جان و تیمش در اجرای نقشهی خود ناکام بمانند. درواقع دو سیاهپوست باعث میشوند که نقشهی جان طبق برنامه پیش نرود.
تصویری که از جان در سریال میبینیم یک منجی سفید پوست صالح نیست. بخش قابل توجهی از اقداماتی که او انجام میدهد به سختی قابل پذیرش هستند
البته این دو رخداد در راستای همان لحن پیچیده، گزنده و کنایی The Good Lord Bird قرار میگیرد. چراکه همانطور که پیشتر اشاره کردیم تصویری که از جان در سریال میبینیم یک منجی سفید پوست صالح نیست. بخش قابل توجهی از اقداماتی که او انجام میدهد به سختی قابل پذیرش هستند. به نقشهی دیوانهوار جان برای تصرف انبار مهمات ویرجینیا به سختی میتوان اعتماد کرد. جان خودش را در مرگ پدر آنین مسئول میداند و بابت آن احساس گناه میکند. همچنین در صحنهای مقابل آنین اعتراف میکند که نمیتوان آزادی را به زور به کسی تحمیل کرد. بلکه آزادی از مسیر انتخاب است که میسر میشود.
آنین در ابتدای فیلم در مقابل آزادی ناگهانی که نصیبش شده احساس سردرگمی میکند. او بدون آنکه خود بخواهد ناگهان به وسیلهی جان، آزادی را مقابل خود میبیند. اما آنین به تدریج در مسیری که فیلم طی میکند بر تردیدها و بدگمانیهای خود چیره میشود و به درک تازهای میرسد؛ او به نقطهای میرسد که دیگر خودش آزادی را انتخاب میکند و حتی حاضر میشود در راه مبارزهی خونین جان، همراه او شود. البته که آنین تا پایان با بدگمانی به اقدامهای جان نگاه میکند، هرچند که نسبت به ایمان راسخ او، شجاعت و آرمان بزرگش تردیدی ندارد. و همینها است که بر آنین نوجوان تاثیر میگذارد. هرچند که در جاهایی با کلهشقیها و اقدامهای خشونتبار جان و نقشههای عجیبش همراه نباشد.
انگیزههای مختلف مردانی که همراه جان میجنگند و همچنین سردرگمیها و تریدهای آنین و سیاهپوستهای دیگر، این ایده را تقویت میکند که ساختارهای تبعیض نژادی رخنه کرده در آمریکا، به این راحتیها از بین نخواهد رفت. سریال The Good Lord Bird، بر عمیقترین زخمهای ملتی دست میگذارد که هنوز بعد از گذشت قرنها بهبود نیافته است. اقدامات جان و اعضای گروه کوچکش جرقهی مبارزهای را زد که تا همین اکنون ادامه دارد و همچنان ادامه خواهد داشت، تا زمانیکه صلح و برابری واقعی تحقق پیدا کند.