نقد سریال شهرزاد: قسمت دوازدهم، فصل دوم

نقد سریال شهرزاد: قسمت دوازدهم، فصل دوم

قسمت دوازدهم فصل دوم سریال شهرزاد مجموعه‌ای از سکانس‌های اکشن و هیجان‌انگیز است که فقدان آن‌ها شدیدا در اپیزود‌های اخیر حس می‌شد.

سریال شهرزاد در طی ۴۰ قسمتی از پخش آن می‌گذرد در عین تمامی مشکلاتی که تا‌کنون داشته، اما همچنان دارای المان‌ها، سکانس‌ها، غافلگیری‌ها و گره‌های داستانی عالی و تقریبا بی‌نظیر بوده است. با این حال از سکانس‌های اکشن به عنوان عنصری مهم و حیاتی که می‌تواند فصل دوم سریال شهرزاد را وارد ابعاد جدیدی کند، تا‌کنون به طور کامل استفاده نشده است. درست است که اپیزود‌های اولیه سریال شدیدا اکشن‌-‌محور و ما‌فیا‌-‌گونه بودند اما کم کم این تم به فراموشی سپرده شد و لایه‌های اجتماعی و عاشقانه سریال مجال خود‌نمایی پیدا کردند. تریلر منتشر شده از قسمت دوازدهم نوید یک اپیزود اکشن و هیجان‌انگیز را می‌داد که توانست امید به تزریق هیجان به سریال را افزایش دهد. هر‌چند سازندگان، علاقه‌مندان به تغییر رویه سریال و این دست سکانس‌ها را کاملا ناامید نمی‌کنند، اما همچنان ریتم را کنترل کرده و در اکثر مواقع آن را آرام نگه می‌دارند.

شاپور بهبودی شاید در ظاهر آرام باشد، به اتحاد و مبانی آن آشنا باشد، به هنر و ادبیات علاقه داشته باشد و نمایش‌نامه و پیس بخواند، اما در زیر لایه‌های شخصیتی‌اش کاملا ویران شده است. پیش از این از سه حالت مختلف وی در مواجهه با شرایط متفاوت گفته شد؛ حالت عاشق‌-‌پیشه‌اش در تعامل با ثریا، حالت خشن و بی‌رحم در هنگام حذف عناصر در‌دسر‌ساز و حالت در‌مانده در زمان باز‌گو کردن خاطراتش. در کنار بی‌پروایی از حذف شخصیت‌ها و قرار دادن شخصیت شهرزاد در موقعیتی حساس و تعیین‌کننده، بدون شک بزرگ‌ترین دستاورد سازندگان در فصل دوم معرفی شخصیت شاپور است. به دلیل شخصیت‌پردازی فوق‌العاده او عملا پیش‌بینی رفتار‌هایش غیر‌ ممکن است. تغییر حالت سریع از شادی به عصبانیت نمودی از این ویژگی در شخصیت شاپور است. از ابتدای ورود ثریا و شاپور به سریال شاهد رابطه پر از مشکل و عاری از عشق آن‌ها بوده‌ایم. بار‌ها ابراز علاقه‌ نا‌موفق شاپور به شیوه‌های مختلفی از جمله فروش تابلو و فاصله گرفتن ثریا را تماشا کردیم. با این حال اگر میزان ویرانی رابطه شاپور و ثریا پیش از شروع فصل دوم ۳ از ۱۰ بوده، اکنون پس از پخش قسمت دوازدهم، این عدد به ۸ رسیده است. همچنین با توجه به شوک‌هایی که اپیزود به اپیزود به این رابطه وارد می‌شود و با استناد به «آنچه در قسمت بعد خواهید دید»، روند صعودی ادامه داشته و حتی ممکن است به ۹ یا امتیاز کامل نیز افزایش یابد. همچنین رو‌یا‌رویی شهرزاد با این دو شخصیت با توجه به شباهت‌هایش به ثریا و حضور سایه مردی همچون شاپور بر زندگی‌اش، مطمئنا سکانس‌های جالب توجهی را پدید خواهد آورد.

شهرزاد در کنار تمامی تم‌های اجتماعی‌اش، تا اندازه‌ای تفکر مرد‌سالارانه را نیز به نقد می‌کشد. قباد و شاپور به عنوان نماد‌های این تفکر، مهره‌های اصلی این بازی انتقادی هستند. قباد با تمام قدرت و توانش و با استفاده از هر حربه و راهی حتی با دخالت بزرگان و تحت فشار قرار دادن خانواده‌ها تلاش می‌کند شهرزاد را به دست آورد و در این مسیر به هیچ عنوان به شهرزاد و خواسته‌اش اهمیت نمی‌دهد. شاپور نیز دارای چنین شرایطی است. با اینکه شاپور همچنان ثریا را در اختیار دارد، اما برای به دست آوردن عشق و علاقه‌اش تلاش می‌کند. روش‌های کنترل از جمله دور کردن ثریا از فرزندانش و ممانعت از ملاقات او با دوستانی همچون بلقیس دیوان‌سالار، جزء تلاش‌های شاپور در راستای رسیدن به خواسته‌اش است. شاپور هما‌نند یک زندان‌بان، ثریا را در «زندان» نگه داشته است. اگر شهرزاد در دو راهی که دیوان‌سالار‌ها و در راس آن‌ها قباد در برابرش قرار داده بودند، گزینه متفاوتی را انتخاب کرده بود، هم‌اکنون با شرایطی مشابه ثریا مشغول ادامه زندگی‌اش بود.

بزرگ آقا در اپیزود‌های پایانی فصل اول تصمیم به قتل سران خانواده‌های رقیب گرفت و توانست آن‌ها را از میدان بیرون کند. اما در سریال شهرزاد با قانونی رو‌به‌رو هستیم که در بین تمامی خانواده‌ها وجود دارد؛ یک خانواده مافیایی از بین نمی‌رود بلکه رهبری آن از شخصی به شخص دیگر منتقل می‌شود. بر همین اساس است که اکنون قباد به جای بزرگ آقا، شاپور به جای برادرش و شروانی به عنوان جایگزین پدرش وارد بازی پول و قدرت شده‌اند. با توجه به حضور چند دقیقه‌ای و ادای تعدادی دیالوگ، نمی‌توان با قاطعیت در مورد رهبر جدید خانواده شروانی قضاوت کرد. با این حال امیرکاوه آهنین‌جان از پس ایفای نقشی که در عین بی‌رحمی و خشونت درونی، کاملا آرام بوده و با فکر عمل می‌کند، به خوبی بر آمده است. 

از سکانس‌های آرام و دیالوگ‌-‌محور قسمت دوازدهم عبور کنیم، به سکانس‌هایی می‌رسیم که آدر‌نالین خون مخاطب را کمی بالا می‌برند. سکانس فرار شیرین از خانه هاشم، با رگه‌های از ژانر ترس و وحشت آغاز می‌شود، اما نهایتا به سکانس تعقیب و گریزی ختم می‌شود که با استفاده از تکنیک‌هایی نظیر دوربین روی دست و پن (حرکت دوربین با محور ثابت به سمت راست و چپ) ثبت شده‌اند. در کنار این تکنیک‌ها از مواردی از جمله کات‌های پر‌تعداد و تغییر نما‌های متعدد استفاده شده که با ذات سریع و هیجان‌انگیز این دست سکانس‌ها هم‌خوانی دارد. در این بین از بازی عالی پریناز ایزد‌یار (به خصوص در سکانس‌های مربوط به لوکشین پارک) و امیر حسین فتحی (با این وجود که گاهی شوخی‌های صابر در بد‌ترین موقعیت‌ها، کمی توی ذوق می‌زند) نباید چشم‌پوشی کرد که در هرچه هیجان‌انگیز‌تر شدن سریال بسیار موفق عمل کرده‌اند. با این حال در سکانس‌های ضد و خورد تمامی باز‌یگر‌ها، از صابر، فرهاد و هاشم (کمتر از دیگر شخصیت‌ها)، تا افرادی که شیرین را گرو‌گان گرفته‌اند، همگی با بازی نه‌چندان خوب، اغراق شده و مصنوعی خود عملا امکان مشاهده یک سکانس اکشن قوی را از مخاطب سلب کردند. 

قسمت دوازدهم، اپیزودی متعادل و مهیج است که به جز چند مورد، مشکل دیگری در آن مشاهده نمی‌شود. اولین اشکال این قسمت مربوط به سکانس‌های آواز‌خوانی است که تقریبا به وضعیتی شبیه به سکانس‌های خواب دیدن شخصیت‌ها دچار شده‌اند. این شباهت از این جهت است که ویژگی مذکور از نقطه‌ای به سر‌یال اضافه می‌شوند و تقریبا در تمامی اپیزود‌های بعدی کم و بیش از آن استفاده می‌شود. پس از آنکه جذابیت چنین سکانس‌هایی به دلیل تکرار کاملا از بین رفت، سازندگان آن را به دست فراموشی می‌سپارند. سکانس‌های ضیافت که در آثار مافیایی مرسوم است، جزء دومین اشکال سریال هستند که اگر چه جلوه‌ای از عشق قباد به شهرزاد، تفکرات متضاد بلقیس و شاپور و ویرانی هر‌چه بیشتر رابطه ثریا و شاپور را به نمایش می‌گذارند، اما باز هم چیزی به داستان اضافه نمی‌کنند و به اندازه کافی مورد استفاده قرار نمی‌گیرند.

قسمت دوازدهم فصل دوم سریال شهرزاد در کنار تمامی اشکلات اعم از بازی ضعیف در سکانس‌های اکشن، استفاده از کلیشه‌ها و عدم بهره‌برداری از پتانسیل بخش‌هایی از جمله ضیافت در خانه دیوان‌سالار، همچنان تما‌شایی ظاهر می‌شود و مخاطب را خسته نمی‌کند. در این اپیزود سکانس‌های جالب توجهی به نمایش در آمد که در کنار آن‌ها شاهد تحول‌های داستانی از جمله ورود خانواده دیوان‌سالار به تجارت شاپور بهبودی یعنی قاچاق مواد مخدر، احتمال باردار بودن اکرم، نا‌امیدی فرهاد از انقلاب از طریق قلم و دست بردن به اسلحه و در کنار آن شناخت شخصیت حقیقی شهرزاد توسط بلقیس که مسلما به رابطه نزدیک‌تر این دو شخصیت منجر خواهد شد، بودیم. در حالی که تنها ۳ اپیزود به پایان فصل دوم باقی مانده است، سازندگان همچنان بر روند کند و نیمه کندی که از ابتدای فصل در پیش گرفته‌اند، تاکید دارند و به همین دلیل این احتمال وجود دارد که یا اپیزود‌های پایانی بیش از اندازه سریع شوند، یا بر‌خلاف فصل اول با پایانی مناسب به نمایش در نیایند. با تمام این اوصاف نمی‌توان به طور قطع برای نوع پایان‌بندی سریال پیش‌بینی کرد، زیرا سازندگان نشان داده‌اند که می‌توانند غافلگیر‌کننده ظاهر شوند و از حذف شخصیت‌ها هیچ ترسی ندارند.

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
6 + 3 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.