در پنجمین قسمت از فصل دوم سریال شهرزاد به برخی از سوالات پاسخ داده شده، شخصیت جدیدی معرفی و روند زوال قباد کامل میشود. با نقد این اپیزود همراه باشید.
هفته گذشته و در قسمت چهارم روندی در فصل دوم سریال شهرزاد آغاز شد که بهواسطه آن تغییرات نسبتا گستردهای در سریال رخ داد. پیش از این اپیزودهای سریال شهرزاد تنها به معرفی کوتاه شخصیتهای جدید و به نمایش زندگی عاشقانه شهرزاد و فرهاد خلاصه میشد. هماکنون سریال در مسیر متفاوتی حرکت میکند که رگههایی از سبکهای جنایی و ترسناک در آن قابل مشاهده است. مانند اپیزود هفته گذشته، در قسمت پنجم شخصیتهای شهرزاد و فرهاد در حداقل دقایق حضور دارند و در عوض قباد تمام توجهات را به خود معطوف کرده است که باید این ویژگی را به فال نیک گرفت.
آغاز قسمت پنجم فصل دوم سریال شهرزاد همراه است با بازگشت شهرزاد به خانه پدریاش که با کنار رفتن دو عضو آن یعنی سیمین و جمشید سعادت، روزهای پرتلاطمی را پشت سر میگذارد. طبق گفتههای حمیرا، زندگی مشترک او و همسرش در بهترین حالت خود نیست و لازم است شهرزاد بیش از پیش به زندگی خواهرش اهمیت دهد. این سکانسها نشان میدهند که مشکلات شهرزاد تنها به چند مورد خلاصه نمیشود و در کنار خانواده دیوانسالار، خانواده سعادت نیز برای او دردسرهای جدید میسازند. موارد گفته شده باعث نمیشوند که چند دقیقه ابتدایی قسمت پنجم برای مخاطب بااهمیت و جدی جلوه کند زیرا تاکنون به جز جمشید، دیگر اعضای خانواده سعادت هیچ نقشی در پیشبرد داستان نداشته و اگر سازندگان به مانند سیمین، آنها را فراموش میکردند، مخاطبین متوجه عدم حضور آنها نمیشدند. اضافه کردن چنین خرده داستانی که شخصیتهای درگیر آن به جز شهرزاد، به هیچ عنوان معرفی و شخصیتپردازی نشدهاند و احتمال مانور بیشتر روی آن در قسمتهای آینده، از اشتباهات نابخشودنی سازندگان است.
صابر شخصیت جدید فصل دوم بوده که اولین حضورش برخلاف دیگر شخصیتهای تازه وارد، طولانیتر است. گذشته وی مورد موشکافی قرار نمیگیرد و به نمایش وضعیت فعلی او که در اطراف ساوه مشغول عرضه انار به بازار است، اکتفا میشود. با این حال میتوان از لابهلای گفتوگوها و اعمال او ویژگیهای زندگی قبلی را دریافت کرد. مدیون بودن به رئیس برای تغییر و آشنایی با فردی خبره در زمینه جعل اسناد و مدارک، نشان میدهد که صابر تغییرات شگرفی را تجربه کرده است. اما بهواسطه ورود خودخواسته و داوطلبانهاش به تیمارستان پس از مشاهده روزنامهای که خبر از حضور شیرین در این مکان میدهد، میتوان به این نتیجه رسید که صابر نیز به مانند دیگر شخصیتهای جدید به خانواده دیوانسالار مربوط است.
پروژهای که سازندگان از ابتدای فصل دوم آن را کلید زدهاند، ایجاد کردن حس تنفر نسبت به قباد در مخاطبین است و برای تحقق این هدف از هیچ تلاشی فروگذار نبودهاند. در فصل اول تمرکز روی جنبههای انسانی قباد بود و این روند تا جایی ادامه پیدا کرد که وی بیش از فرهاد در جلب نظر مخاطبین موفق عمل کرد. با شروع فصل دوم و تصمیم سازندگان برای معرفی قباد به عنوان شخصیت منفی، اعمال و رفتاری از او سر میزند که در نقطه مقابل گذشته قرار میگیرند. قباد بخشی از قدرت خانواده دیوانسالار را در دست دارد و همانطور که در نقد قسمت دوم گفته شد، او برخلاف بزرگ آقا انگیزهها و محرکهای لازم برای کنار گذاشتن منطق و سوءاستفاده از قدرتش را دارد. در طی چهار قسمت قبل نشان داده شد که علیرغم تغییر شخصیت قباد، او همچنان عناصری از گذشته را همراه دارد. اما سازندگان بالاخره در قسمت پنجم آخرین مرحله پروژه را به اجرا در میآورند و در کنار مشخص کردن انگیزه اکرم برای جلوگیری از بازگشت شیرین، قباد را به منفورترین شخصیت سریال تبدیل میکنند. در همین اپیزود است که قباد برای اولین بار برای به دست آوردن تمامیت قدرتش انقلاب میکند و دلایلش برای تبدیل شدن به شخصیت فعلیاش را به زبان میآورد.
ترانه علیدوستی بارها خود را به عنوان یک فمنیست ثابت و به دفاع از حقوق زنان پرداخته است. در سریال شهرزاد که شدیدا بازیگر محور بوده و تواناییهای هنرمند در محبوبیت شخصیت بسیار تاثیرگذار است، بعید به نظر نمیرسد که سازندگان به عقاید بازیگران احترام گذاشته و سکانسهایی را به آنها اختصاص دهند. این گفتهها به این معنا نیست که نمایش انجمن زنان و نقد قوانین موجود که حق زنان در آن کم و بیش رعایت نمیشود، هجو و بیهوده هستند، بالعکس سکانسهای مذکور و بیان ضعفهای نظام آموزش و پرورش در قسمت قبل توسط فرهاد، سریال شهرزاد را از یک سریال صرفا عاشقانه و جنایی دور کرده و ابعاد اجتماعی اثر را بهبود میبخشد.
در تمامی قسمتهای اخیر فصل دوم سریال شهرزاد دو وجه مشترک وجود دارد؛ معرفی شخصیت جدید و پاسخ به برخی سوالات. قسمت پنجم هم از این قاعده مستثنی نیست. این اپیزود در کنار معرفی شخصیت صابر و ایجاد سوالات جدید در رابطه با انگیزههای او، ماهیت حقیقی اکرم را نشان میدهد، روند زوال قباد را کامل میکند وزندگی عاری از عشق شاپور و ثریا را از لابهلای دیالوگ نمایش میدهد. برخلاف پریناز ایزدیار که بیش از تمامی بازیگران نقشش را به شکل کاملا باورپذیر ایفا میکند، ایفای نقش رویا نونهالی اپیزود به اپیزود به قعر جدول برترین بازیگران نزدیک میشود. بازی مصنوعی و اغراقشده او در موزیک ویدیو نسبتا طولانی محسن چاووشی به خوبی مشهود است. اگر سکانسهای مربوط به از سر گیری فعالیتهای سیاسی فرهاد و زندگی ناآرام حمیرا حذف و در عوض به شخصیتهای جدید بهخصوص سروان آپرویز که اعمال و رفتار او در قسمتهای قبل نشان از یک شخصیت جالب دارند، اختصاص داده شده بود، بدون شک نتیجه بهتری حاصل میشد.