اندرو گارفیلدِ کاراگاه در سریال Under the Banner of Heaven، با یک آزمون سخت در مورد اعتقادات مذهبیاش روبهرو میشود. همراه میدونی باشید.
سریال Under the Banner of Heaven داستان کارآگاهی با ایمان را دنبال میکند که ایمان او در طول تحقیق در مورد یک قتل بیرحمانه که با کلیسا مرتبط است، به آزمایش گذاشته خواهد شد. سریال زیر پرچم بهشت، اقتباسی از رمانی به همین نام اثر جان کراکائر است که براساس یک داستان واقعی و جنایت هولناک نوشته شده است و تمرکز آن روی پیروان مورمنها است که مرتکب یک قتل هولناک شدهاند. سریال Under the Banner of Heaven دست روی موضوع جالب اما جنجالی گذاشته که بدون شک باعث ایجاد حساسیتهایی نیز شده است.
همانطور که جلوتر به آن اشاره کردم، سریال روی موضوع حساسی دست گذاشته که میتواند موجب شود که حتی از خط قرمزهای زیادی عبور کند. ما از همان ابتدا با مرگ تلخ زن و فرزندش مواجه میشویم که به شکل وحشیانهای به قتل رسیدهاند و ریشه قتل آنها در یک خانواده مرموز با عقاید افراطی دارد. اما برای کشف راز این قتل شخصیت اندرو گارفیلد باید به سراغ ریشه مورمنها برود و ببیند که واقعا چگونه عقاید افراطی باعث به فساد کشیده شدن خانواده لافرتی شده است.
پس داستین لنس بلک در مقام سازنده سریال Under the Banner of Heaven در یک دو راهی مثل شخصیت کارگاه پایری با بازی اندرو گارفیلد قرار داشت و او میتوانست این پرونده قتل را به شکل عادی و بدون حواشی کلیسا و عقاید افراطی یک دین حلوفصل کند. خوشبختانه سازندگان سریال مسیر دوم را در پیش گرفتند و با اینکه داستان اصلی سریال یافتن قاتلهای زن و فرزندش است، اما در باطن به چالش کشیده شدن شخصیت گارفیلد را شاهد هستیم.
شخصیت پایری در سریال درواقع اعتقادات زیادی دارد و در یک خانواده کاملا مذهبی رشد کرده است، اما در این پرونده ایمان او سست میشود و او حالا باید بین ایمانش و واقعیت مورمنها یک طرف را انتخاب کند. این موضوع روی زندگی زناشویی او هم تاثیر میگذارد و ازطرفی برای حل پرونده قتل شاهد صحنههای فلشبک هستیم. درواقع در اینجا پایری ازطریق شنیدن داستان ورود برندا (مادر به قتل رسیده) به خانواده لافرتی تا شروع اختلافاتش و سست شدن ایمان همسرش، باید سرنخهایی از قاتل برندا پیدا کند.
این داستانها شاید در ابتدا بیاهمیت و کمی مبهم بهنظر برسند، اما کم کم اهمیت بیشتری پیدا میکنند و درواقع ما از خواندن مقدمه یک داستان وارد بخش اصلی میشویم. البته سریال Under the Banner of Heaven با مشکلاتی مثل کند بودن روند داستان و در برخی از مواقع احساس طولانی بودن بیش از حد هر قسمت هم مواجه است، اما بهطور کلی سریال از هر لحظه برای نمایش بهتر هر بخش داستان استفاده میکند تا بیننده بهخوبی با داستان و مسیری که هر شخصیت دنبال کرده، آشنا شود.
شاید در برخی از دقایق احساس شود که سریال Under the Banner of Heaven ممکن است باعث هراس بیننده از یک فرقه شود، اما واقعیت این است که سریال برای اینکه بتواند داستانش را روایت کند و نشان دهد چگونه یک فرقه افراطی ممکن است باعث چنین قتلهای وحشیانهای در واقعیت شوند، نیاز است تا تعارف را کنار بگذارند تا واقعیت را نشان دهند. واقعیتی که ما با پایری باید آن را کشف کنیم و همراه او هستیم و نباید سازنده سریال لغزشی در مورد آن داشته باشد. البته خط سوم زمانیکه درواقع به ریشه مورمنها میپردازد، جای کار بیشتری داشت و صرفا مثل یک برنامه مستند عمل میکند که اطلاعات مهمی از گذشته و ریشه مورمنها به بیننده میدهد.
اگرچه درنهایت، پایان سریال Under the Banner of Heaven باتوجهبه روند سریال و اطلاعاتی که در طول قسمتها به ما داده میشود، خیلی غافلگیرکننده نیست و درواقع میتوانیم از اواسط داستان حدس بزنیم که واقعا چه اتفاقاتی افتاده است، اما درنهایت پایانی تکان دهنده و تلخ است. البته باز هم در مورد پایان شخصیت پایری میتوان گفت که سازندگان میتوانستند در پایان او و زندگی زناشویشاش را بیشتر به چالش بکشند تا اینکه صرفا پس از بستن پرونده همه چیز را ختم به خیر کنند.
صد البته که این یک داستان واقعی است، اما همیشه راههایی برای به چالش کشیدن یک داستان واقعی هم وجود دارد. اما سریال Under the Banner of Heaven برای موفقیت نیاز به بازیگری داشت که بتواند از پس به چالش کشیدن شخصیت پایری در طول سریال بر بیاید و اندرو گارفیلد وظیفه سختی در طول سریال داشت. اندرو گارفیلد در طول سریال بازی درخشانی داشته است و شاید او از تجربیاتی که در فیلم Silence مارتین اسکورسیزی داشته نیز در سریال Under the Banner of Heaven استفاده کرده است.
البته نمیتوان گفت که سریال زیر پرچم بهشت بهترین بازی گارفیلد است، اما میتوان از آن بهعنوان یکی از نقشآفرینیهای برجسته او یاد کرد که عملکرد خوبش باعث شد تا به چالش کشیده شدن کارگاه پایری در طول سریال به بهترین شکل به تصویر کشیده شود و واقعا این احساس به ما داده شود که او با یک چالش بزرگ مواجه شده است. اگرچه گارفیلد با بازی خوبی که کرده باعث شده تا بخشی از مشکلات سریال کمتر دیده و احساس شود، اما دیگر بازیگران سریال نیز عملکرد خوبی دارند.
گیل بیرمنگام که درواقع نقش همکاری گارفیلد را در سریال Under the Banner of Heaven بر عهده دارد، درواقع آن شخصی است که به پایری کمک میکند تا در این مسیر سخت خودش را نبازد و حفظ کند. اگرچه شخصیت او در طول سریال میتوانست کمی چالش برانگیزتر باشد، اما شیمی خوب او با گارفیلد باعث شده تا زوج خوبی در طول سریال شکل داده شود. ولی اگر بخواهیم روراست باشیم، خانواده لافرتی برگ برنده این سریال جنجالی هستند.
درواقع خانواده لافرتی باید به شکلی تصویر کشیده شوند که بیننده احساس کند که آنها در حال به فساد کشیده شدن هستند. حالا اینجا بازیگران ران لافرتی و دن لافرتی بهعنوان اعضای مهم این خانواده اهمیت زیادی داشتند و سم ورتینگتون و وایت راسل بازی بسیار درخشانی در سریال داشتهاند. پر بیراه نیست بگویم که وایت راسل حتی درخشش به مراتب بیشتری از اندرو گارفیلد و حتی ورتینگتون داشته است و شاید او در همه دقایق سریال حضور ندارد.
اما هر زمان که او وارد میشود با بازی دیوانهوارش باعث میشود واقعا از دن لافرتی متنفر شویم و از ته دل بخواهیم به سزای کارش برسد. البته شاید نکته جالب سریال اینجا باشد که شخصیت ران لافرتی بیشباهت به شخصیت پایری نیست و تنها تفاوت اینجا است که ران لافرتی در حال مبارزه با عقاید افراطی مورمنها است و پایری با اعتقاداتش برای پذیرفتن واقعیت مبارزه میکند. در هر حال ران لافرتی درواقع شاید روشنفکرترین عضو خانوادهاش باشد و در نگاه اول هم واقعا دلیلی ندارد به این چاه تاریک سقوط کند.
اما گذشته او و در ادامه مشکلاتی که در ادامه برای او پیش میآید باعث میشود تا ران لافرتی اسیر وسوسههای شیطانی برادرش و دیگر مورمنهای افراطی قرار بگیرد و صد البته پتانسیل کافی را هم داشته است. سم ورتینگتون هم به خوبی این شخصیت را به تصویر کشیده است و بازی درخشانی را از او شاهد هستیم؛ اگرچه در دقایقی زیر سایه بازی درخشان وایت راسل قرار میگیرد و شاید هم واقعا همین موضوع باعث میشود بیشتر دلیل سقوط او را درک کنیم.
دیزی ادگار جونز که نقش برندا را بر عهده دارد شاید عملکردی به درخشانی سریال Normal People یا فیلم Fresh نداشته باشد، اما او لحظات قدرتمندش را نیز دارد. البته نقش او به شکلی نیست که واقعا به چالش زیادی کشیده شود و تنها صحنههایی وجود دارند که او توانسته استعدادش را به تصویر بکشد. البته نباید از بازی خوب دنیس گوخ بهعنوان بازیگر نقش همسر ران لافرتی گذشت، اما در مورد همسر کارگاه پایری شاید پتانسیل بیشتری وجود داشت که سازندگان میتوانستند او را به چالش بیشتری بکشند.
در مجموع سریال Under the Banner of Heaven با اینکه در بسیاری از مواقع بیپروا عمل میکند، اما باز هم احساس میشود که از تمامی پتانسیلهایی که دارد به درستی استفاده نمیکند و همیشه این احساس وجود دارد که یک چیزی در اینجا کم است. شاید سریال میتوانست فضای مرموزانهتری ایجاد کند یا قاتلان نهایی را تا پایان فاش نمیکرد تا اینکه از اواسط سریال کاملا قابل پیشبینی باشند. البته ریتم و روند سریال هم در بعضی از قسمتها تا حد زیادی کند و خسته کننده میشود.
بااینحال، سریال Under the Banner of Heaven اثری است که باید تماشا شود و این سریال باعث میشود تا در مورد جایگاه خود بهعنوان یک انسان دوباره فکر کنیم و ببینیم که عقاید افراطی و وجود گروهها و فرقههای افراطی چگونه میتوانند باعث اتفاقات مرگبار و تلخی شوند. سریال شاید تغییراتی در داستان اصلی داشته باشد، اما برگرفته از یک داستان واقعی در مورد خانواده لافرتی است که روزانه شاهد قتلهای مرگبار و تلخی هستیم که برگرفته از عقاید گروههایی هستند که خود را بالاتر از هر چیزی میدانند و صرفا تفکرات خود را به مردم گفتهاند.