نقد سریال دکتر برین (Dr. Brain) | نفوذ به ذهن اجساد

نقد سریال دکتر برین (Dr. Brain) | نفوذ به ذهن اجساد

سه‌وون در سریال Dr Brain «دکتر برین» حین تحقیقاتش می‌فهمد که مرگ پسر و خودکشی همسرش اتفاقی نبوده است. او برای پی بردن به حقیقت این وقایع، از همگام‌سازی مغزی با جسدها استفاده می‌کند و به نتایج هولناکی می‌رسد.

تریلرهای کره‌ای با داشتن پارادایم‌های مخصوص به خودشان، چند سالی است که در بین مخاطبان هیجان‌پسند، به محبوبیت خاصی رسیده‌اند و بینندگان آثار جنایی محال است تا به‌حال سری به این تریلرها نزده باشند. دنیای این آثار پر از تروما است و جهان اطراف آدم‌هایش همانند فیلم‌های اسکاندیناویایی سرد ترسیم می‌شود. گویی آخر دنیا در این فیلم‌ها در حال رخ دادن است و کاری هم از دست کسی برنمی‌آید. تریلرهای کره‌ای نسبت به تریلرهای کلاسیک دید واقع‌بینانه‌تری به دنیای امروز انسان دارند و از قهرمانانش گرفته تا جهان قصه و موقعیت‌ها، همگی وضعیتی ملموس و آشنا را برای مخاطب ترسیم می‌کنند. در این آثار دیگر خبری از خیر مطلق نیست بلکه هرچه، زیست می‌کند، موقعیتی خاکستری یا سیاه دارد. ضعیفان در این فیلم‌ها خواهند مرد و قانون همیشه عقب‌تر است.

حال پس از گذشت نزدیک به سه دهه، از جان گرفتن و همه‌گیری این تریلرها، سرویس‌های آنلاین به‌سراغ این زیرگونه‌ی سینمایی رفته‌اند. همزمان با پخش سریال بازی مرکب «Squid Game»، شبکه‌ی اپل تی وی پلاس ( + Apple Tv ) هم تصمیم گرفت سریال دکتر برین «Dr Brain» را برای مخاطبانش استریم کند. این شبکه با علم به محبوبیت آثار کره‌ای در سرتاسر دنیا، با Dr.Brain، اولین سریال کره ای زبانِ خودش را به‌نمایش گذاشت. اثری که می‌تواند انتظارات مخاطبان فیلم‌های این کشور آسیایی را برآورده سازد. حال در ادامه‌‌ی این نوشتار به نقد و بررسی و جایگاه این سریال در میان تریلرهای کره‌ای و علت محبوبیت‌شان در دنیا خواهیم پرداخت.

در ادامه جزئیاتی از داستان سریال دکتر برین مشخص می‌شود

دنیای سریال Dr Brain، همانند دیگر نوآرهای هم‌جنس‌اش سرد، تاریک و لزج است. سه‌وون دانشمندی فوق‌العاده باهوش است که ساختار مغزی متفاوتی نسبت به دیگر آدم‌ها دارد. او روی پروژه‌ی همگام سازی مغزی کار می‌کند. سه‌وون حین تحقیقاتش مظنون به قتل می‌شود و می‌فهمد که مرگ پسر و خودکشی همسرش، اتفاقی نبوده است. او برای پی بردن به حقیقت این وقایع، از همگام‌سازی مغزی با جسدها استفاده می‌کند و به نتایج هولناکی می‌رسد.

Dr Brain، ترکیبی فوق‌العاده شیک و جذاب از ژانرها است. این سریال با مهارتی خاص و قابل تحسین، سبک‌ها و ژانرهای سینمایی را در خود تنیده است و آنقدر ظریف پیش می‌رود که مخاطب همه‌ی موقعیت‌ها را به صورتی ملموس حس می‌کند. این اتفاق یکی از نقاط قوت اثر است، تمهیدی که در ساختار این نمایش، با دقت فراوان نفوذ کرده است. ترکیب ابرقهرمانی، فراطبیعی و علمی‌تخیلی، روانشناختی با جنایی و پلیسی، یک داستان عجیب‌وغریب می‌شود که شاید تنها تریلرهای کره‌ای بتوانند اینقدر ملموس از پس‌اش بربیایند.

قسمت ابرقهرمانی سریال دکتر برین، اصلا شبیه به داستان‌های مارول نیست و کاملا در خدمت درام است. کاراکتر دکتر سه‌وون اگر در سکانس‌هایی چشمانش خاصیت دید گربه‌ را می‌گیرد یا از درخت بالا می‌رود و چهار دست و پا به زمین می‌افتد، موقعیتی است که درام و قصه خواهان آن هستند و نه اینکه فرمی خالی از این زیرژانر وارد محتوا شده باشد. رفتارهای سه‌وون در این شرایط کاملا منطقی است و مخاطب آنقدر منطبق شده با همگام‌سازی مغزی پیش می‌رود، که از این شخصیت انتظار حرکات یک ابرقهرمان را خواهد داشت.

این سریال گرافیک تصویری خود را از عناصر فیلم‌های نئونوآر آورده است و بیننده با ترکیبی از رنگ‌های هیجان‌آور، سایه‌های پرکنتراست و خیابان‌های بارانی ترس‌آور روبه‌رو می‌شود، شاید برای کسانیکه به فیلم‌های غربی و هالیوودی علاقه‌ی فراوانی داشته باشند این سؤال پیش بیاید که کره‌ای‌ها چطور تا به این اندازه، به خلق فضاسازی‌های جنایی رسیده‌اند و می‌توانند همانند یک اثر نوآر جنایی غربی مخاطب را در دست بگیرند و حال‌وهوای اثر را به‌دقت به او منتقل کنند.

سریال با تمام لذتی که به مخاطب می‌دهد، در قسمت علمی‌تخیلی و به‌کارگیری زیرژانر فراطبیعی کم می‌آورد. درست است که این قسمت همپوشانی خوبی را با بخش جنایی دکتر برین انجام داده است اما منطق دراماتیک مناسبی برای اتفاقات خارج از تصور انسان ندارد. بیننده تنها صحبت‌هایی از همپوشانی‌ها و داستان‌های کوانتومی را می‌شنود و مغزهایی را می‌بیند که به یکسری از سیم‌ها و کلاه‌های الکترونیکی متصل شده‌اند. Dr. Brain درواقع در بسط ایده‌ی علمی خود ناتوان است، فکری که اگر به نتفلیکس یا آمازون سپرده می‌شد، بیننده را بسیار هیجان‌زده‌تر می‌کرد. درست است که ما با سریالی فراطبیعی رو‌به‌رو هستیم اما همین علمی‌تخیلی بودن نیز نیاز به منطق و توضیح دارد. در سریال دکتر برین جوری با این قضیه برخورد می‌شود که گویی، همپوشانی مغزی امری عادی است و مخاطب در زندگی روزمره‌اش بارها با این تبادل خاطرات نورونی روبه‌رو شده است.

عدم وجود روابط علت و معلولی در ایده‌ی همپوشانی مغزها بزرگ‌ترین گاف سریال است. با اینکه فکر اولیه‌ی دکتر برین روی بحث علمی‌تخیلی بودنش شکل گرفته اما به مرحله‌ای از بسط و توضیح نرسیده است و مخاطب در نقطه‌ای از ابهاماتِ حیاتی رها می‌شود. با وجود اینکه این گرایش با پرداخت محکمی پیش نمی‌رود اما کارگردان به زیرکی هرچه تمام‌تر، آنچنان زیرژانرها و موقعیت‌ها را درهم می‌تند که مخاطب فرصت پیدا کردن این گاف منطقی سریال را نداشته باشد.

تعلیق و معما دو عنصر حیاتی سریال Dr Brain هستند. معمایی که تا پایان نمایش، مخاطب را همراه خود می‌کشد و لحظه‌ای پاسخ خودش را لو نمی‌دهد. موقعیت‌ها بسیار معقولانه کنار یکدیگر چیده شده‌اند و حوادث به‌صورت کاملا دراماتیک‌وار پشت سر هم می‌آیند و بیننده را در گردابی از هیجان و فکر فرو می‌برند. تعلیق‌های این اثر همانند کات‌های ضربه‌ای در تدوین عمل می‌کنند. وقتیکه کار از کار گذشته کارگردان اطلاعاتی را به بیننده می‌دهد و او در خلایی از ترس و شوک رها می‌شود. مثلا وقتیکه دکتر سه‌وون و بیننده متوجه می‌شوند که کاراگاه خصوصی استخدام شده چند روز است که کشته شده ولی حالا پشت در خانه‌ی دکتر است و می‌خواهد دستگیره را از جای دربیاورد، مخاطب کاملا با کارکتر دکتر همسو می‌شود و اطلاعاتی اندازه‌ی او به‌دست می‌آورد.

دادن اطلاعات مساوی به بیننده و مخاطب در پیرنگِ اثر، جدای از تعلیق خوبش، تاثیری فوق‌العاده در فضاسازی سریال داشته و اگر بیننده در جاهایی از فراطبیعی بودن دکتر برین ناامید شده باشد، تعلیق‌ها و معمای جنایی‌اش او را به اندازه‌ی کافی سرحال آورده است.

سریال‌ها و فیلم‌های کره‌ای بدون شک همگی‌شان فکری سیاسی یا اجتماعی پشت‌شان دارند. یا به‌دنبال اعتراض به آمریکا و نقد سیستم‌های سرمایه‌داری هستند و دنیای سیاه کشورشان را به‌تصویر می‌کشند یا می‌خواهند داستان‌های ملی به‌سرایند. چندین سال پیش کره اعلام کرد که آمار اوتیسم کودکانش بیشتر از حد استاندارد معمول اعلام شده از سوی بهداشت جهانی است. حال از آنجائیکه قهرمان سریال دکتر برین مبتلا به اوتیسم است و هوشی فوق‌العاده دارد، کارگردان می‌خواسته از این طریق وارد زندگیِ طیف کودکان مبتلا به این بیماری بشود و اوتیسم را نقطه عطفی برای زندگی مبتلایان بداند. در سریال دکتر برین این افراد، انسان‌هایی خاص معرفی شده‌اند، کسانیکه سیستم مغزی فوق‌العاده‌ای برای همپوشانی ذهنی دارند و می‌توانند کارهای خارق‌العاده‌ای را به سرانجام برسانند.

داستان دکتر برین این فکر را مطرح می‌کند که چگونه ما خاطرات دیگران را با خود حمل می‌کنیم و از آن‌ها تاثیر می‌پذیریم. حال این خاطرات به تجربیات خودآگاه و ناخودآگاه شخصیت‌ها در سریال تعمیم یافته است

داستان دکتر برین این فکر را مطرح می‌کند که چگونه ما خاطرات دیگران را با خود حمل می‌کنیم و از آن‌ها تاثیر می‌پذیریم. حال این خاطرات به تجربیات خودآگاه و ناخودآگاه شخصیت‌ها در سریال تعمیم یافته است و این نظریه را بیان می‌دارد که ما چیزی نیستیم جز تجربیاتی که خود شخصِ ما و همنوعانمان به‌دست آورده‌اند.

زمانی‌که دکتر سه‌وون عادات کارگاهِ خصوصی کشته شده را انجام می‌دهد و قصد دارد که به‌جای قهوه، نوشیدنی دیگری را مصرف کند، سریال مستقیما به ناخودآگاه جمعی بشر اشاره می‌کند و از انسان می‌خواهد که جواب پرسش‌های خودش را در گذشته و خاطرات‌اش جست‌وجو کند که البته همین اتفاق هم می‌افتد و سه‌وون پسرش را درکنار آدم‌های قبلی زندگی خودش می‌یابد. یونگی پیش رفتن سریال Dr.brain یک فرصت فوق‌العاده برای اثر بود، فکری که می‌توانست علاوه‌بر بُعد قابل قبول جنایی پیرنگ، عمقی درخور از نظر روانشناسی به ساختار تزریق کند.

تریلرهای کره‌ای از عناصر متعلق به خودشان پیروی می‌کنند که این سریال هم از این قاعده مستثنی نیست و سعی کرده که به پارادایم‌های این نوع از آثار کشورش وفادار بماند. اگر دقت کرده باشیم، پلیس در این سریال بسیار سعی می‌کند، منفعلانه پیش نرود اما درنهایت مخاطب را به خنده وا می‌دارد. آن‌ها نه‌تنها دست‌وپای دکتر سه‌وون را بسته‌اند بلکه مانعی نیز برای او به‌شمار می‌روند. این پلیس‌ها همان پلیس‌های دیگر آثار اینچنینی کره‌ای هستند، درواقع آدم‌های قانونِ این فیلم‌ها، هیچ‌کاره‌اند و شخصیت‌‌ها خودشان باید گلیم‌شان را از آب در بیاورند و مشکلات‌شان را حل کنند. این نوع پرداخت و بسط تیپیکِ پلیس همانند آثار نوردیک، متفاوت از کاراگاهان کلاسیک پیش می‌رود.

در آثار نوآر اسکاندیناویایی پلیس‌ها خاکستری هستند و با یک دو جین باگ شخصیتی به پیرنگ وارد شده‌اند اما در هر حال کار خودشان را به‌نحوی خوب به سرانجام می‌رسانند. در آثار انگلیسی و آمریکایی، پلیس‌ها و کاراگاهان تافته‌های جدا بافته هستند و هوش تمام دنیا را انگار به ارث برده‌اند. پلیس‌های نوردیک و کره‌ای قطعا واقعیت بهتری را دنیا به‌نمایش می‌گذارند و برای مخاطب امروزی فضایی ملموس را خلق می‌کنند.

مظلوم و مقتول در فیلم‌های جنایی کره‌ای معمولا به‌شدت مورد ظلم واقع می‌شوند که البته در این سریال از پررنگ بودن این المان کاسته شده است و فقط همسر دکتر سه‌وون است که مورد آزار فراوان قرار می‌گیرد. در این نمایش‌ها شخصیتی ضعیف وجود دارد که قهرمانی پیدا می‌شود و دلش برای او می‌سوزد و همین دلسوختن‌ها ماجرای اصلی را شروع می‌کند. دکتر سه‌وون هم تمام این قهرمان‌بازی‌ها را برای پیدا کردن پسرش انجام می‌دهد تا بتواند روح همسرش را خوشحال کند و مسائلی را تغییر بدهد. درواقع، این قسمتِ خیر ماجرا و آدم‌های مثبت و بی‌گناه هستند که موتور درام را برای شخصیت اصلی به‌راه می‌اندازند.

قهرمانان این داستان‌ها از ابتدا قهرمان نیستند و بنا به شرایط پیش آمده، دچار تغییر و تحول می‌شوند. این نوع شخصیت‌پردازی همان چیزی است که در آثار نوردیک هم شاهدش هستیم، عنصری پرداختی که از قصه‌های کلاسیک انگلیسی و هالیوودی فاصله گرفته است و به دنیای واقعی نزدیک می‌شود. سه‌وون شخصیتی است که قسمت احساسی مغزش خوب عمل نمی‌کند و نمی‌تواند به درک خیلی از مسائل اطرافش برسد. او از ابتدا هیچ حدسی و شکی نسبت به مرگ فرزندش ندارد و در بین همکارانش بسیار عجیب و غریب است اما او بعد از یک همپوشانی مغزی (یک نقطه عطف در نوآرهای کره‌ای) به کلی تغییر می‌کند و احساسات تازه‌ای در مغزش شکل می‌گیرد.

به نظر من این نوع از آثار کره، فیلم‌هایی فوق‌العاده واقع‌بینانه از جهانی هستند که ما در آن‌ها زندگی می‌کنیم، دنیایی که امید واهی نمی‌دهد و شخصیت‌هایش قهرمان به دنیا نیامده‌اند و مجبورند دست به اعمال قهرمان‌گونه بزنند. موقیعت‌ها، شخصیت‌ها، اتفاقات و غیره خاکستری یا سیاه هستند و آن داستان کهن‌الگویی خیر و شر مطلق بدان معنا در پیرنگ جریان ندارد. این خصوصیات کافی است که فیلم‌ها و تریلرهای کره‌ای در دنیا به محبوبیت برسند چراکه برخلاف قصه‌های کلاسیک مرسوم، درامی بدون سانسور و عریان از خودشان به‌نمایش می‌گذارند. سریال دکتر برین «Dr. Brain» یک ترلیر جنایی فوق‌العاده تعلیق برانگیز با ریشه‌هایی قوی در سینمای کره است که البته نمی‌شود از ضعف‌های زیرژانر علمی‌تخیلی‌اش، چشم‌پوشی کرد. این اثر اما آنقدر میلیمتری و حساب شده در حل معمای خود پیش می‌رود که تا مدت‌ها در ذهن بیننده باقی می‌ماند و ضعف‌های پرداختی علمی‌اش را می‌پوشاند.

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
2 + 5 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.