نقد انیمیشن Vivo | موزیکالی دوست داشتنی از نت فلیکس

نقد انیمیشن Vivo | موزیکالی دوست داشتنی از نت فلیکس

انیمیشن Vivo «ویوو» که به تازگی از نتفلیکس پخش شده، درامی موزیکال است که شخصیت‌های اصلی‌اش را در بستر سفری پرماجرا به موفقیتی بزرگ می‌رساند.

انیمیشن Vivo جدیدترین انیمیشن منتشر شده از نتفلیکس، به کارگردانی کرک دمیکو و براندون جی‌فوردس است که به نظر می‌رسد پس از اقبال مخاطبان نسبت به انیمیشن‌های Soul و Coco در سالیان اخیر، سازندگان دیگر بر آن شده‌اند که موتیف‌های موسیقی را در آثار خود به کار ببرند و باتوجه‌ به موفقیت‌های چنین انیمیشن‌هایی ترکیبی برنده را برگزینند و سراغ ساخت یک انیمیشن موزیکال بروند.

انیمیشن موزیکالی که بن‌مایه درام در آن کشش تماشا تا انتها را فراهم می‌کند و نه فقط برای کودکان جذاب است بلکه بزرگسالان را نیز سرگرم می‌کند. بی‌شک تماشای یک کینکاجو (خرس عسلی)‌ از همان لحظه اولی که با آن گاری چرخدار وارد صحنه می‌شود تمهید جدیدی است برای جذابیت بیشتر انیمیشن.

Vivo ایده‌ها و رویدادهای داستانی‌اش را در یک بستر ماجراجویانه پیش می‌برد و هرچه از زمان داستان می‌گذرد مخاطب را با کاراکترهای بیشتری همدل می‌کند. دراین‌میان موزیک نه‌تنها سربار و بهانه‌ای برای آفرینش حس نیست بلکه در بطن داستان چنان اهمیتی دارد که مضمون پیرنگ در جوار آن معنی پیدا می‌کند.

در زمانه پست مدرن که اهمیت روزافزون انواع موسیقی‌های عامه‌پسند بر کسی پوشیده نیست و حتی در برخی مواقع چنین سلیقه‌هایی در تقابل با اهمیت موسیقی کلاسیک قرار می‌گیرد، شخصیت‌های اول Vivo با اجراهای خیابانی‌شان موزیک را میان مردم می‌برند و بیشتر بر سلیقه عامه تمرکز دارند. حتی درام داستانی نیز بر همین ایده استوار می‌شود و مخاطب را با خود همراه می‌کند.

Vivo نه‌تنها داستان خود را به خوبی روایت می‌کند بلکه مضمون‌های متفاوتی را نیز مورد توجه قرار می‌دهد. مضامینی همچون گذشت، شجاعت و هر چیز دیگری که ضمیرناخودآگاه کودک و نوجوان را تحت‌الشعاع قرار دهد. در القای این مضامین در ناخودآگاه کودک، بی‌شک موسیقی نقشی اساسی دارد. درواقع انیمیشن با دوری از روش‌های دمدمه نصیحت‌گرایی که دیگر به پایان راهشان رسیده‌اند، مفاهیم مدنظر خود را در قالب بازی و موزیک منتقل می‌کند چرا که عقل سلیم این‌گونه حکم می‌کند و برای تاثیرگذاری بیننده نباید نسبت به ماجرا از خود دافعه نشان دهد. مفاهیم رشددهنده در دیالکتیک با موسیقی و کمدی به اندازه، بر خط داستانی سوار شده و مسیری مشخص را طی می‌کنند. همه چیز بر کنش‌ قهرمانان استوار است و دیالوگ نقش ثانویه را ایفا می‌کند همان‌طور که فیلم‌های این چنین هستند. حتی زمانی‌که نوبت به دیالوگ می‌رسد نیز فیلم، موزیک را به گفتگوهای دو نفره ترجیح می‌دهد و اطلاعات مهم داستانی را ازطریق شعر در اختیار مخاطب قرار می‌دهد. می‌توان گفت که فیلم از دیالوگ‌های زیاد به نفع کنش و فرم کلی اثر که همانا موزیکال است پرهیز کرده و همین نقطه قوتش است.

در ادامه جزئیاتی از انیمیشن Vivo فاش می‌شود

آندرس خواننده دوره‌گردی است که عمرش را صرف موسیقی کرده و حالا به همراه کینکاجو خود، ویوو در نقاط مختلف شهر به اجرا می‌پردازد. در همان سکانس اول، نحوه آشنایی آندرس و ویوو از طریق موزیکی که اجرا می‌کنند مشخص می‌شود و دقت سازندگان اثر در این بخش از اثر قابل‌توجه است. آن‌ها با درنظرگرفتن انواع سلیقه‌ها آهنگ‌های فیلم را سامان داده‌اند و فقط خود را به یک سبک محدود نکرده‌اند. در اجرای مشترک آن‌ها سبک موسیقی آندرس به جاز نزدیک است و ویوو رپ می‌خواند. چنین تفاوتی میان دو عضو یک گروه جذابیت بیشتری به اثر می‌بخشد و به احتمال قوی مخاطبان با سلیقه‌های مختلف موسیقایی را با خود همراه می‌کند. از طرف دیگر اجرای اول دو شخصیت اصلی چنان کامل و جامع است که روند شخصیت‌پردازی را کوتاه کرده و مخاطب را فورا به سمت داستان اصلی سوق می‌دهد.

موقعیت اولیه داستان با رسیدن نامه‌ای از عشق قدیمی‌‌اش به او یعنی مارتا اتفاق می‌افتد. شخصیت جدید داستان یعنی مارتا ورودش به داستان در بدو امر فیزیکی نبوده و نامه بخشی از ابعاد شخصیتی او را شرح می‌دهد. مارتا عشق سابق زندگی آندرس است و حالا یک نامه از طرف او می‌شود موتور محرک درام و انگیزه‌ای برای حرکت در شخصیت اصلی. نکته قابل‌توجه برای معرفی مارتا توسط آندرس به غیر از پرداخت موزیکال، استفاده از ساختار فلاش بک در فلاش بک است.

ما برای اینکه شخصیت مارتا و ارتباطش با آندرس را متوجه شویم با ساختاری غیرخطی طرف هستیم که ما را در گذر زمان دو وهله به عقب می‌برد و می‌توان آن را خلاقیت نسبی و تلاش سازندگان در جهت دوری از یکنواختی ساختار خطی دانست. درواقع انتخاب چنین ساختاری نیز از هوشمندی سازندگان و شناخت مخاطب می‌آید. سازندگان اثر می‌دانند که با گذشت حدود ۱۲۰ سال از تاریخ سینما هم‌چنان ساختار خطی، ساختار مورد علاقه مردم است اما بااین‌حال مخاطب جدی‌تر از نوآوری‌هایی که می‌توان با تغییر در داستان ایجاد کرد نیز استقبال می‌کند. بدین منظور رجوع به گذشته را با کاربردی دوگانه به کارمی‌گیرند. این فلاش بک‌ها به غیر از اهمیتی که در پیشبرد روایت خطی در داستان دارند، خود به‌تنهایی بر مضمون از خودگذشتگی نیز صحه می‌گذارند. ویدیوی موسیقی نیز برای اینکه روایتی سوبژکتیو از آندرس باشد به شکل نقاشی‌های دو بُعدی در می‌آید.

حال اگر قرار بود آندرس بدون دردسر و به محض دریافت نامه بی هیچ مزاحمتی برای دیدار عشق قدیمی‌اش راهی میامی شود، آن وقت اثر در بهترین حالت کلیشه‌ای بدون فراز و نشیب بود. بنابراین نویسندگان برای سفر آندرس ازطریق شخصیت ویوو مانع ایجاد می‌کنند. مخالفت ویوو برای سفر به میامی به مسئله‌ای برمی‌گردد که روانشناسان آن را عدم تطبیق با دنیای جدید دانسته‌اند و این جا این دنیای جدید یک شهر بزرگ است. ویوو مثل کودکی که در رحم مادر قرار دارد و دنیا را فقط محدود به همان جا می‌داند، شهر کوچک خود را مساوی با تمام دنیا می‌داند و اجرای موزیک در سراسر شهر را هدف و غایت بزرگ زندگی. هر چند مانعی که او برای آندرس ایجاد می‌کند، قوت لازم برای ایجاد یک کشمکش قوی را ندارد اما تا حدی بخش‌های دیگر شخصیت ویوو را نمایش می‌دهد.

با مرگ آندرس عطف اول فیلم‌نامه Vivo‌ رقم می‌خورد و ویوو باید کار همراه همیشگی‌اش را به پایان برساند. او باید نتی که آندرس نوشته را به آخرین اجرای مارتا در میامی برساند و قطعا چنین اقدامی بدون دردسر نخواهد بود. در مراسم ختم آندرس دو شخصیت مهم که قرار است به داستان اضافه شوند معرفی می‌شوند.

گبی و مادرش. آندرس عموی پدر گبی می‌شود و گبی به‌شدت عاشق موسیقی است. اما در موسیقی کاملا تازه‌کار بوده و اجرایش به فاجعه نزدیک است. شخصیت‌پردازی گبی نیز کاملا در جهت مسیر درام بوده و کاستی‌هایی که درون او وجود دارد هم ویوو را در مقام آموزگار قرار می‌دهد و هم تحول شخصیت گبی را پس از یک سفر سخت موجب می‌شود. گبی نیز مشابه اکثر شخصیت‌های داستان ازطریق موسیقی مخصوص به خود به مخاطب شناسانده می‌شود و پایه‌ای‌ترین اطلاعاتی که مخاطب لازم است درباره او بداند از این طریق حاصل می‌شود.

نکته مهمی که در فیلم‌نامه Vivo وجود دارد متفاوت بودن شخصیت محوری از شخصیت اصلی است. طبق آن چه در آموزه‌های نمایشنامه‌نویسی و فیلم‌نامه نویسی وجود دارد موضوع درام درباره شخصیت اصلی است، حال این شخصیت اصلی می‌تواند خودش دست به عمل بزند و تبدیل به شخصیت محوری نیز بشود. در غیر این صورت شخصیت دیگری که اهمیتی برابر با شخصیت اصلی دارد دست به عمل می‌زند و شخصیت محوری می‌شود. در Vivo نیز این اتفاق می‌افتد و زمانی‌که ویوو برای آندرس دست به چنین اقدامی می‌زند تبدیل به شخصیت محوری می‌شود. درواقع امکانی که درام برای شخصیت‌ها ایجاد می‌کند جداشدن شخصیت اصلی و محوری را موجب می‌شود.

موانع متعدد بر سر راه گبی و ویوو فراوان است و از همان ابتدای سفر سر راه شخصیت‌ها سبز می‌شوند. دختران کلوچه‌فروش که در راس آن‌ها بکی قرار دارد اولین چراغ قرمز مسیر قهرمانانند که مسیر آن‌ها را بسیار سخت‌تر می‌کنند. آن‌ها به اتوبوس میامی نمی‌رسند و حالا مجبورند دریا و جنگل، هوا و زمین و هر چیز دیگر را برای رسیدن به میامی امتحان کنند حتی برای آغاز سفر باید از قایق خودساخته‌ای استفاده کنند که در نگاه اول شناورشدن روی آب نیز از آن بعید به نظر می‌رسد.

قایقی که به‌صورت نمادین سخت‌ بودن مسیر را در سطحی دیگر معنا می‌کند. دراین‌میان برای اینکه التهاب داستان حفظ شود قهرمانان یک لحظه هم از خطر مصون نیستند و انواع بلایای طبیعی و غیرطبیعی برای آن‌ها مشکل‌ساز می‌شود. در میانه سفر و لحظاتی که ویوو و گبی کنار هم هستند مهم‌ترین مسئله کنشی است که جایگزین دیالوگ‌ها می‌شود. گبی مثل هر انسان دیگری که زبان ویوو را نمی‌فهمد ازطریق کنش‌ها و اعمال ویوو با او ارتباط برقرار می‌کند و این نکته دو امکان متفاوت در داستان ایجاد می‌کند. اول اینکه به کنش در ساحت ارتباط قوت می‌بخشد و دوم شرایط تزریق لحن کمدی به اثر را ممکن می‌سازد.

در نقطه میانی داستان شاهد نمایش شجاعت ویوو هستیم که به خوبی از پس مار ایگوانا برمی‌آید و دو پلیکان را به هم می‌رساند. این اقدام او دختران کلوچه فروش را به سمت گبی متمایل می‌سازد اما درست این نقطه برای اینکه فیلم‌نامه وارد فاز جدیدی شود باید با چالش جدیدی مواجه شویم.

این چالش ازطریق از بین رفتن متن نتی میسر می‌شود که تمام حواس‌ها از ابتدای اثر به آن بود. در طول اثر سازندگان آن‌قدر بر اهمیت این متن تاکید می‌ورزند که با نابودی‌اش افسردگی ویوو و همراهانش باورپذیر شود. اما زمانی‌که ویوو و گبی در همکاری با هم مجددا متن را احیا می‌کنند دو اتفاق مهم می‌افتد، اول ناامیدی گروه از بین می‌رود و بعد دوستی ویوو و گبی به تکامل می‌رسد. و در انتها وقتی عملیات آن‌ها با موفقیت به اتمام می‌رسد چرخشی درون مادر گبی را نیز شاهد هستیم که حالا بیشتر از قبل به فرزندش اعتماد می‌کند.

در پایان می‌توان گفت که Vivo‌ جزو بهترین انیمیشن‌های امسال است و به احتمال زیاد موسیقی‌های آن با اقبال گسترده‌ای مواجه شوند و چه بسا در اسکار شانس بالایی برای اقبال آکادمی داشته باشند.

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
15 + 2 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.