نقد انیمیشن Trollhunters: Rise Of The Titans | ظهور تایتان ها

نقد انیمیشن Trollhunters: Rise Of The Titans | ظهور تایتان ها

انیمیشن Trollhunters: Rise Of Titans، «شکارچیان ترول: ظهور تایتان‌ها» داستانی از روبه‌رویی نیروهای خیر و شر است. جادوگرانی که می‌خواهند دنیا را به‌دست بگیرند و همه چیز را در آن نابود کنند. با میدونی همراه این نقد باشید.

انیمیشن شکارچیان ترول: ظهور تایتان ها که با همکاری نتفلیکس و دریم ورکس تولید شده و به‌نمایش درآمده است نسخه‌ی سینمایی انیمیشن سریالی Trollhunters: Tales Of Arcadia می‌باشد که سال‌ها پیش و در ۳ فصل عرضه شد. شکارچیان ترول: ظهور تایتان‌ها یک اکشن حماسی و تاریک از جهان است که در چند مورد از نسخه‌ی سریالی خود بهتر عمل می‌کند ولی در بیشتر مواقع از آن ضعیف‌تر خودش را نشان می‌دهد. این انیمیشن برای اثرگذاری هرچه بیشتر در مخاطب از همه‌ی مصالح دخیل در فیلمنامه بهره می‌برد و از اسطوره‌ها و نماد گرفته تا روانشناسی و تاریخ را وارد طرح و فیلمنامه خود می‌کند.

این اثر قصه‌ای آشنا را تعریف می‌کند تاجائیکه می‌تواند آخر داستان را برای بیننده هم نمایان کند. هنگام تماشای این اثر بیننده نمی‌تواند انتظار یک اثر تمام عیار آخرالزمانی را داشته باشد و با ابرقهرمانانش اتباطی خوب را برقرار کند. انیمیشن غول کش ها: ظهور تایتان ها که بازتاب قصه‌ی دیستوپیایی داستان قصه‌های آرکادیان است نمایشی است که بیشتر در فرم می‌تواند خودش را ارائه دهد.

در ادامه بخش‌هایی از داستان انیمیشن لو می‌رود

سرنوشت جهان چیزی است که در این انیمیشن مورد بحث قرار می‌گیرد و سازندگان این اثر دلهره‌ی همیشگی انسان را نسبت به آینده‌شان در دنیایی کودکانه‌ به‌تصویر می‌کشند

در شهری به‌نام Arcadia Oaks که روی زمین واقع شده است یکسری اتفاقات عجیب و خارج از توضیح رخ می‎‌دهد. در این شهر علاوه بر انسان‌ها موجودات ماورایی و خارج از تصور بشر گرد هم آمده‌اند و دو نیروی خیر و شهر در روبه‌روی یکدیگر صف آرایی می‌کنند. نیروی شر قصد نابودی جهان را دارد و از قدرت‌های شیطانی و جادوهای خطرناک استفاده می‌کند. آنها می‌خواهند که نظم تازه‌ای به دنیا بدهند و مطابق میل خود همه چیز را پیش ببرند. در این میان جیم به‌همراه دوستانش گروه خیر را تشکیل می‌دهند و با استفاده از طلسم و شمشیری که در اختیار دارند سعی می‌کنند که جلوی این نیروهای اهریمنی و شرور را بگیرند و از دنیا محافظت کنند.

در انیمیشن Trollhunters: Rise Of Titans فضایی آخرالزمانی خلق شده است و در یک دنیایی دیستوپیایی هرج‌ومرجی به‌وسیله‌ی نیروهای شر و جادویی پیش می‌رود تا جائیکه فضای تاریک، سرد و دلهره‌آور این انیمیشن ممکن است که مخاطب را دچار تشویش کند و او را به استرس و دلهره‌ای نسبت به دنیا سوق دهد.

سرنوشت جهان چیزی است که در این انیمیشن مورد بحث قرار می‌گیرد و سازندگان این اثر دلهره‌ی همیشگی انسان را نسبت به آینده‌شان در دنیایی کودکانه‌ به‌تصویر می‌کشند. البته این نوع از جهان‌بینی در فیلم و انیمیشن به کرات اتفاق می‌افتد و در بیشتر فیلم‌های اینچنینی نهایتا همه چیز به گروه جبهه‌ی شر ختم می‌شود گروهی که قصد نابودی همه چیز را دارد.

چیزیکه در این بخش قابل توجه است و می‌تواند دلنشین عمل کند جمع شدن قهرمانان در کنار یکدیگر است که منجر به هیجانی فوق‌العاده برای مخاطب می‌شود

این انیمیشن ابرقهرمانی برای نجات دنیا از شخصیت‌های نوجوان استفاده می‌کند و بیشترین بار حفاظت از دنیا را روی دوش آنها قرار می‌دهد چراکه می‌خواهد به ناخودآگاه این طیف سنی نفوذ پیدا کند و در درون همه‌شان یک قرمانی شبیه‌به جیم را بیدار کند. شکارچیان ترول: ظهور تایتان ها همچون دیگر انیمیشن‌های ابرقهرمانی به‌طور غیرمستقیم در روح و روان کودکان نفوذ می‎‌کند و اینگونه مخاطبان خودش را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

چیزیکه در این بخش قابل توجه است و می‌تواند دلنشین عمل کند جمع شدن قهرمانان در کنار یکدیگر است که منجر به هیجانی فوق‌العاده برای مخاطب می‌شود. در واقع ترکیب کردن شخصیت‌ها و موضوعات یک سری انیمیشنی در یک فیلم بلند، امتیازی خاص محسوب می‌شود که سازندگان این انیمیشن توانسته‌اند کم وبیش از پس‌اش بربیایند. با این اوصاف فیلم‌نامه تا حد قابل تحملی توانسته خودش را نشان دهد و شخصیت‌ها را تا جائیکه امکان داشته به چشم آورده است.

اما با این حال و با وجود سعی بسیار فیلمنامه نویسان، انیمیشن نتوانسته است پرداخت خوبی را روی ایده‌ی خود داشته باشد. چراکه تمام شخصیت‌های داستان هر کدام به‌نحوی سریع نقش‌شان را ایفا می‌کنند و از سکانس بیرون می‌روند. به‌طوری که ما نمی‌توانیم به‌خوبی آنها را بشناسیم و با سرگذشت و جهان‌بینی شخصیتی‌شان ارتباط برقرار کنیم.

شخصیت جیم که طلسم مبارزه و برد را در دست دارد نمی‌تواند مخاطب را راضی نگه‌دارد و او را با دنیای خودش آشنا کند. تنها چیزی‌که مخاطب می‌بیند شخصیتی است که مدام در حال حرکات اکشن و زورآزمایی است که به محتوای خودش وارد نمی‌شود. بقیه‌ی شخصیت‌ها هم همینگونه هستند و البته چه بسا که برای مخاطب غریبه‌تر از جیم باشند. آنها در جایی دورتر از جیم برای مخاطب ایستاده‌اند و چیزی را به بیننده عرضه نمی‌کنند و مخاطب تنها چیزی‌که می‌داند این است که اینها برای هدفی بزرگ گرد آمده‌اند و می‌خواهند که نظم را به جهان بازگردانند.

 اکشن ماجرای شکارچیان ترول بسیار زیاد و شخصیت‌ها بیشتر در حال مبارزه هستند و گویی زیاد نمی‎توانند فکر کنند و یا حرف بزنند

در هر اثر نمایشی تنها زمانی نیروی قهرمان می‌تواند خوش را بسیار باورپذیر و پرنفوذ نشان دهد که شخصیت و کارکتر ضدقهرمان به‌خوبی پرداخت شده باشد، درواقع این ضد قهرمان است که قهرمان قصه را بالا می‌کشد. در این انیمیشن این خصیصه کمرنگ شده است و ما نمی‌توانیم دسترسی درستی را به این جبهه‌ی شر داشته باشیم و از آنان اطلاعات دراماتیک خوبی را کسب کنیم. بیننده تنها می‌داند که این موجودات اهریمنی می‌خواهند دنیایی را به‌نابودی بکشانند و  اطلاعاتی دیگر را  از آن‌ها نمی‌تواند کسب کند. درواقع شکارچیان ترول سکانس‌هایش را بیشتر با جبهه‌ی خیر می‌گذراند و وارد روابط دراماتیکی در جبهه‌ی شر نمی‌شود.

انیمیشن همینگونه بدون پرداخت پیش می‌رود و تنها یکسری مسائل را به‌نحوی سطحی بازگو می‌کند اما وارد لایه‌های زیرین نمی‌شود و سرسری از همه‌چیز عبور می‌کند، به‌طوریکه می‌توان گفت دو خطی داستان شکارچیان ترول فرقی آنچنانی با قصه و فیلمنامه‌ی پرداخت شده‌ی انیمیشن ساخته شده ندارد که این برای مخاطب می‌تواند قدری آزار دهنده باشد.

 اکشن ماجرای شکارچیان ترول بسیار زیاد و شخصیت‌ها بیشتر در حال مبارزه هستند و گویی زیاد نمی‎توانند فکر کنند و یا حرف بزنند به‌نحوی که مخاطب مداوم این شخصیت‌ها را در حال جنگ‌وجدال می‌بینند و شاهد فرم است تا محتوا. از سمتی دیگر نیز این اکشن بسیار عالی اجرا می‌شود یعنی یک طراحی بی‌نظیری از مبارزات ابرقهرمانی تقدیم مخاطب می‌شود مبارزات و اکشنی که کمترین نقص را دارند و اینقدر حساب شده پیش می‌روند که می‌توانند هر مخاطبی را برای چند دقیقه‌ای محو خود کنند.

شکارچیان ترول جز آن دسته از آثاری است که نقطه قوتش تبدیل به نقطه ضعفش شده است و نتوانسته که اکشن را در نقطه‌ی تعادل قرار دهد تا همه چیز به‌خوبی  توانایی نمایان شدن را داشته باشد

شکارچیان ترول جز آن دسته از آثاری است که نقطه قوتش تبدیل به نقطه ضعفش شده است و نتوانسته که اکشن را در نقطه‌ی تعادل قرار دهد تا همه چیز به‌خوبی  توانایی نمایان شدن را داشته باشد. افسوس که این همه طراحی دقیق اکشن انیمیشنی با کمترین عناصر روایی تقدیم مخاطب می‌شود و اگر سازندگان مقداری بیشتر سعی در پرداخت روایت می‌کردند قطعا این اثر می‌تونست نمایشی عالی در ژانر خود شود.

در کل می‌توان گفت که فرم اکشن بر محتوا سوار است و به‌نظر چنین می‌آید که یک خط داستان را به اکشنی طویل دوخته‌اند و به مخاطب عرضه کرده‌اند. عدم همپوشانی فرم و محتوا همیشه نشان دهنده‌ی قدرت و تفکر یک کارگردان است که اگر چنین خصیصه‌ای رعایت نشود مخاطب قطعا از اثر زده می‌شود و نمی‌تواند که ادامه‌ی فیلم و یا انیمیشن را ببیند و چه‌بسا ممکن است که آن‌را نصفه‌ نیمه رها کند.

شکارچیان هانتز اشاره‌ای به افسانه‌ی آرتورشاه می‌کند و از داستان اکس کالیبور او برای پیشبرد خودش استفاده می‌کند. در اینجا جیم باید شمشیر را از سنگ بیرون بیاورد تا که بتواند مانع نابودی دنیا شود. این ارجاع به افسانه‌ی شاه آرتور نیز می‌توانست وزنه‌ی انیمیشن را سنگین کند اما متاسفانه از این برگ برنده به‌راحتی و با سرعت عبور می‌کند و تنها یک سکانس بدون پشتوانه را به این اتفاق اختصاص می‌دهد. اتفاقی که اگر پرداخت بیشتری در  روی می‌داد قطعا می‌توانست اثری پخته‌تر و عمیق‌تر به‌نمایش بگذارد.

نیروهای خیر و شر که قدیمی‌ترین آرکی تایپ‌های روی زمین هستند نیز یکی دیگر از استفاده‌های خانواده‌ی نماد و اسطوره در این انیمیشن است. اتفاقی که می‌توانست قوی‌تر رخ دهد و تنها به فرمی از آن بسنده نشود از آنجاییکه خیر و شر قصه‌ای تکرار شونده در آثار هنری و نمایشی است جز آن دسته از درونمایه‌هایی قرار می‌گیرد که اگر به‌درستی به آن توجه نشود بیننده ممکن است در برخورد با آن مقداری دلسرد و دلزده شود.

ریتم درونی و بیرونی شکارچیان ترول در سکانس‌هایی بیشتر از حد معمول است به‌نحوی که شاید مخاطب از داستان جا بماند و نتواند که از قصه‌ی انیمیشن چیزی را درک کند. ریتم بالای انیمیشن خیلی جاها به کار نمی‌آید حتی اگر که فیلم یا هر اثر نمایشی دیگری در ژانر اکشن و دیگر زیرژانرهای پر زد و خورد و یا دلهره‌آور و هیجانی قرار گیرد.

 شکارچیان هانتر از لحاظ بصری یکی از خیره‌کننده‌ترین آثار این روزها است. رنگ تیره‌ی استفاده شده در این انیمیشن اجازه می‌دهد که نور و سایه به‌نحوی عالی روی محتوای فیلم بنشینند. سایه‌ها و نورها بسیار عالی رسالت خود را پیش می‌برند و باعث می‌شوند که جهان‌بینی انیمیشن به‌طرزی عالی به مخاطب منتقل شود. بیننده با دیدن این فرم از تصویر می‌تواند خودش را وارد این دنیا کند و ترس و اضطراب ناشی از پایان دنیا را از طریق این نوع از گرافیک کامپیوتری تا حدودی دریافت کند. شما در حین تماشای این اثر تنها شاهد رنگ‌های گرفته هستید و رنگ‌های شاد و روشن هم به شدت کنترل شده هستند و یا کدری خاصی را به‌همراه خود دارند.

 نهایتا اکشن و گرافیک در انیمیشن شکارچیان ترول: ظهور تایتان‌ها نمی‌تواند به‌عنوان عنصری نجات‌بخش عمل کند. این اثر جز آن دسته از آثاری است که بعد از دیدنش به‌زودی فراموشتان خواهد شد و از طرفی دیگر نیز هیچ درگیری ذهنی آنچنانی را در مخاطب به‌وجود نمی‌آورد.

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
5 + 0 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.