جاستین رویلند، خالق ریک و مورتی، با The Paloni Show! Halloween Special مجموعهای از ۱۲ انیمیشن بزرگسالانهی کوتاه کمدی را تهیه کرده؛ که حالوهوای هالووینی دارند. با نقد میدونی همراه باشید.
فیلم نمایش پالونی: ویژه هالووین حاصل ایدهی بهنتیجهنرسیدهای است که رویلند در سال ۲۰۰۹ به شبکهی فاکس ارائه کرده بود. آن سریال ساختهنشده، که The Paloni Family Comedy Show نام داشت، دربارهی خانوادهای به نام پالونی بود؛ که یک برنامهی تلویزیونی کمدی را مقابل خانهشان اجرا میکردند. حالا و پس از ۱۳ سال، رویلند دستی بر سر و روی طرح قدیمیاش کشیده، و نتیجه را در قالب ویژهبرنامهای یکساعته روی سرویس استریم هولو فرستاده.
نمایش پالونی: ویژه هالووین، فرمت آشنای برنامههای آیتم محور را میگیرد و آن را درون جهان یک انیمیشن قرار میدهد؛ به شکلی که میزبانان، سه شخصیت خیالی هستند. لیروی (با صداپیشگی خود رویلند)، به همراه برادر کوچکاش رجی (زک هیدل) و خواهر بدخلقاش چروس (پاملا ادلان) با هیجان و ذوقزدگی خاصی، سعی دارد از فرصت مهمی که نصیباش شده به بهترین شکل بهره ببرد، و یک ویژهبرنامهی هالووینی را به سفارش سرویس استریم هولو تهیه کند. همانطور که پیداست، شکستن دیوار چهارم و ارجاعات فرامتنی مداوم به تلاش برای ارائهی برنامهای جذاب به مخاطب، از شوخیهای اصلی رویلند در فواصل میان انیمیشنهای کوتاهی است که بهانهی اصلی شکلگیری اثر هستند.
مسئلهای که در مسیر برقراری ارتباط تماشاگر با این جهان و شخصیتهایش اخلال ایجاد میکند، برندسازی رویلند برای این برنامه است. فیلم با خانوادهی پالونی طوری برخورد میکند که گویی تماشاگر باید بشناسدشان، و روی ذهنیت و خلقیاتشان اشراف داشته باشد. اگر نمایش پالونی: ویژه هالووین قسمتی ویژه از یک سریال چندفصلی میبود، توجیه بهتری مییافت، و سرعت برقآسای روایتاش، در دقایق طولانیتر در دسترس، بهتر کار میکرد. اما وقتی طول زمانی ویژهبرنامه از یک ساعت فراتر نمیرود، و بخش قابلتوجهی از دقایقاش هم به نمایش انیمیشنهای کوتاه مستقل اختصاص دارد، طبعا نمیتوان انتظار داشت اثر جهاناش را به شکل کامل به تماشاگر بشناساند.
بااینحال، آشنایی با جنس کمدی رویلند، و شکل خودآگاهانهای که او توسعهی ایدههای متناش را حین تماشای فیلم به یاد تماشاگر میآورد، باعث میشود بتوانیم تا حد قابلقبولی با شخصیتها همراه شویم و به روابطشان بخندیم. مثل نحوهای که مشکل فیزیکی «لنگدراز کوچولو»، در گرهگشایی فیلم بهکارمیآید، و کاراکتر درست در همان لحظه فریاد میزند که «حالا دیگه پاهای درازم رو دوست دارم! من یک قوس شخصیتی تجربه کردم!». یا شکلی که ایدههای چروس برای نسخهی ایدهآل یک ویژهبرنامهی هالووین، دو برادر را در انتها به این نتیجه میرساند که اگرچه در مسیر شکلگیری این برنامه خواهرشان را ازدستدادهاند، اما در عوض حاصل کار تماشایی ازآبدرآمده! یا مونولوگ کوتاه رودهبرکنندهی لیروی با اجرای درخشان رویلند؛ که با ربطدادن شلختگی وقایع فیلم به سهلگیری در وضعیتهای مختلف زندگی، تلاش میکند برای چیزی که تماشا کردیم معنای تماتیکی سرِ هم کند!
اما نمایش پالونی: ویژه هالووین بیش از آن که فرصتی برای لذتبردن از جنس کمدی آشنای رویلند باشد، پلتفرمی است که او در اختیار ذهنهای خلاق کمترشناختهشده، و انیمیشنسازان مستقل قرار داده؛ تا هنرشان را به مرکز توجه بیاورد. ۱۲ انیمیشن، و یک بخش لایواکشن کوتاه؛ که با موضوعیت هالووین یا ایدهها و نمادهای آشنای ژانر وحشت شوخی میکنند. جز این البته اشتراکی با هم ندارند و چه در سبک و تکنیک مورداستفادهی سازندگان، چه خلاقیت و ارزش کلی، متفاوتاند.
شاید تنها موردی که نمیتوان برای حضورش در میان این آثار بهانهی خوبی پیدا کرد، همان تک آیتم لایواکشن برنامهی پالونی... یعنی «پلاپسی و دوستان» باشد. اگرچه شوخی با فرم معمول برنامهای مناسب کودکان ازطریق نمایش محتوایی نامناسب برای آنها، با جنس بزرگسالانهی شوخیهای فیلم تناسب دارد، اما متن و اجرای این بخش کوتاه آنقدر بامزه نیست که وجودش در برنامهی پالونی... را توجیه کند. و مهمتر از آن، فرم کاملا متفاوت و بیربطش، در تجربهی تماشای فیلم سکتهی ناجوری رقم میزند؛ به شکلی که شاید گروهی از تماشاگران را از جدیگرفتن اثر، و تماشای بخشهای متعدد باقیمانده منصرف کند.
دستنکشیدن از تماشای فیلم، تصمیم درستتری است؛ چون باقی آثار، انیمیشنهای خلوضعی هستند که میشود داخلشان ایدههای عجیبوغریبی پیدا کرد! البته؛ کمتر از نیمیشان محدودتر از آناند که به فراتر از تصویری جالب یا لحظهای بامزه در کار انیماتورها یا صداپیشگانشان دست پیدا کنند. «مهمانی موز» ایدهی ساده و کوچکی دارد که به جمعبندی جالبی نمیرسد، «درستون» بهندرت تماشاگر را در جریان دلیل بامزگی لحن هذیانیاش قرارمیدهد، «شرط میبندم بکا بود» با پیروی از الگوی کشدادن یک شوخی کوچک تا فراتر از انتظار اولیه، قصد خنده گرفتن دارد؛ اما تا حدی حوصلهی تماشاگر را سرمیبرد، «طلسم بزرگ؛ شب شیطان» فارغ از روایت گنگاش، به قدر کافی بامزه نیست، و «وان حمام قاتل» با زیباییشناسی سرگیجهآور و سرعت سرسامآورش، روی جذابیت شوخیهای نهچندان هوشمندانهاش زیادی حساب میکند. اما حتی در همین پنج فیلم هم تماشای تنوع سبکی، شوخطبعی جسورانه، و خلاقیت دستکارینشدهی هنرمندان خوشذوق سازندهی آثار، تماشاگر را دست خالی نمیگذارد.
هفت انیمیشن باقیمانده اما درخشاناند. پارودی شخصیت لدرفیس، و آیرونی درجهی یک «رودخانهی کمپ دث»، لحن کمیک کنترلشده، ایدهی مرکزی، و پلات انتقامی مخفی در «رایتبیهایندیوتون»، جاهطلبی تماتیک «کافهی کشتار»، ابسوردیسم بینهایت بامزه و صداپیشگی اغراقآمیز «آبراه پایین خیابان»، پوچی حرصدرآر «بیتل جوس بهدردنخور»، دستاورد فنی حیرتانگیز «یک انیمیشن خمیری بیگانهمحور هالووینی» در کارگردانی، و نهایتا اغراق مضحک «اسلشترونات» در تصویرکردن سرنوشت عبرتآموز نوجوانان ضدعلم قصه، باعث میشود تا آوردههای تماشای این ویژهبرنامه، از ایرادتاش بیشتر شوند.
به این ترتیب، ارائهی تازهی رویلند، اگرچه هوشمندی و پالودگی بهترین آثارش را ندارد، اما تا حد قابلتوجهی از پسِ سرگرم کردن تماشاگر برمیآید. هم در پاساژهای مربوطبه خود خانوادهی پالونی و تلاششان برای اجرای این ویژهبرنامهی هالووین در میان اتفاقات غیرمنتظرهای که برایشان رقم میخورد، و هم در فیلمهای مستقلی که اگر به قدر کافی جذاب نباشند، کوتاهتر از آناند که تماشایشان آزادهنده شود. در نتیجه اگر به انیمیشنهای کمدی بزرگسالانهی آمریکایی علاقه دارید، نمایش پالونی: ویژه هالووین ارزش اختصاص یک ساعت از زمان زندگیتان را دارد.