نقد انیمیشن How to Train Your Dragon: The Hidden World

نقد انیمیشن How to Train Your Dragon: The Hidden World

سومین قسمت انیمیشن سینمایی «چگونه اژدهای خود را تربیت کنید» با عنوان «دنیای پنهان»، محصول ۲۰۱۹ دریم‌ورکس، برای موفقیت در بین دنباله‌سازی‌های نه‌چندان دلچسب این استودیو تلاش می‌کند.

وقتی قرار است منتظر دنباله‌سازی جدیدی از دریم ورکس باشیم، طبق تجربه باید کمی نگران بود. استودیویی که با انیمیشن شرک توانست کلیشه‌های دیزنی را به شکل جالبی زیر و رو کند و در عین حال به فرمت جدیدی در انیمیشن‌های گیشه‌محور برسد. هرچند قسمت دوم شرک دنباله‌ی قابل قبولی بود، اما راهی که به ساخت قسمت سوم و چهارم آن ختم شد در سراشیبی سقوطی نابودکننده قرار گرفت. همین بلا بر سر سری پاندای کنگ‌فوکار هم آمد؛ هرچند از همان ابتدا با فیلمی متوسط برای پر کردن اوقات فراغت خانواده‌ها مواجه بودیم ولی این تب دنباله‌سازی که البته هدفی غیر از فروش بی‌دغدغه در گیشه نداشت، سری فیلم‌های پاندای کونگ‌فوکار را هم به سوژه‌ای سطحی و به‌شدت تکراری تبدیل کرد. در این بین شاید فیلم‌های ماداگاسکار وضعیت بهتری داشته باشد ولی باز هم با موضوع افت کیفی مشهود نسبت به اولین قسمت دست‌وپنجه نرم می‌کند.

در شرایطی که می‌شود گفت روند انیمیشن‌سازی دریم ورکس هیچ وقت بر پایه‌ی توجه به عمق محتوای آثارش نبوده است با یک مثال نقض رو‌به‌رو می‌شویم. درست در سال ۲۰۱۰ زمانی‌که استودیوی دریم‌ورکس با چهارمین قسمت شرک (Shrek Forever After) مشغول پایکوبی روی جنازه‌ی این برند انیمیشنی بود سروکله‌ی How to Train Your Dragon (چگونه اژدهای خود را تربیت کنید) پیدا شد. اثری که چه از نظر طراحی شخصیت‌هایش که وایکینگ‌هایی با ریش‌های انبوه و اژدهایانی جذاب بودند و چه از نظر شروع یک داستان پرکشش و دنباله‌دار راه جدیدی را جلوی استودیو باز کرد. انیمیشنی که فیلم‌نامه‌ی منسجم آن با اقتباس از یک مجموعه کتاب موفق به‌همین نام نوشته شده و همین تبدیل به یکی دیگر از دلایل پیش‌روی درست داستان در این سری شده است. انیمیشنی که در اولین گام خود اگر قرار نبود با Toy Story 3 رقابت کند می‌توانست در کسب جوایز جشنواره‌ها هم موفق باشد. به‌هرحال دریم‌ورکس این‌بار به‌جای سیاست سه‌سال‌یک‌بار ساخت شرک (و کشیدن شیره‌ی سوژه) با حوصله‌ی بیشتری برای دنباله‌سازی وقت گذاشت و چهار سال بعد از آن بهترین دنباله‌ی انیمیشنی خود را درکنار شرک ۲ رقم زد. قسمت دوم HTTYD هم نامزدی اسکار را برای استودیو به همراه داشت. در دوره‌ای که آثار دریم‌ورکس در ایده گرفتن از پیکسار معروف شده بودند، این‌بار دیزنی بود که همزمان با قسمت دوم این مجموعه با ساخت Big Hero 6 در سال ۲۰۱۴، خود را در لحظاتی تحت تاثیر دریم‌ورکس نشان داد (غیر از شباهت‌هایی در شخصیت‌پردازی و نوع ارتباط دو قهرمان خاص، کافی است صحنه‌های پرواز زوج اصلی این دو انیمیشن بر فراز آب و اوج و فرودشان را با هم مقایسه کنید)، جالب‌تر اینکه دریم‌ورکس این‌بار هم اسکار را در رقابت با همین اثر به دیزنی-پیکسار باخت.

اگر قسمت اول «چگونه اژدهای خود را تربیت کنید» در مورد پیدا کردن راه خود در میان روش‌های سنتی و مرسوم جامعه، تلاش برای رسیدن به هدف و استفاده‌ی درست از چالش‌های زندگی بود، در قسمت دوم با یک مفهوم بزرگتر اجتماعی رو‌به‌رو شدیم که از تلاش برای صلح و قرار دادن قدرت‌های مخرب در جهت شکل‌گیری یک جهان زیبا، بدون باورهای اشتباه و مبارزات آرامش‌ستیزانه می‌گفت. این مفاهیم در دل یک داستان فانتزی که نوع تاثیرگذاری قدرت اژدها در آن به‌عنوان یک عامل فرابشری، وابسته به نوع تعامل انسان‌ها معرفی می‌شود بسیار قابل درک و گیرا هستند. سری چگونه اژدهای خود را تربیت کنید همیشه با حفظ تعادل بین به‌دست آوردن و از دست دادن عناصر تأثیرگذار در روایتش حس پویای ایستادگی در راه سخت زندگی را گوشزد کرده است. اگر قهرمان با به‌دست آوردن یک اژدها به‌عنوان راهی برای رسیدن به هدف بزرگش یک عضو خود را از دست می‌دهد یا با رسیدن به قدرت بالاتر در کنترل اژدها و گسترش مرزهای نگاه طبیعت‌محورش به مادر گمشده‌اش می‌رسد در مقابل عضو دیگر خانواده‌اش را به‌عنوان تکیه‌گاهی بزرگ از دست می‌دهد. همین جزئیات باعث می‌شود مفاهیم خانوادگی و اجتماعی این سری همچنان رشد صعودی خود را حفظ کند و با وجود شکل‌گیری در محفل خشن دنیای وایکینگ‌ها و پیدایش موجوداتی افسانه‌ای مثل اژدها به ترکیب جذابی در محصول نهایی منتهی شود. اما آیا How to Train Your Dragon: The Hidden World (چگونه اژدهای خود را تربیت کنید: دنیای پنهان) در مقام قسمت آخر این سه‌گانه‌ی انیمیشنی توانسته است در حد و اندازه‌های دوقسمت قبل ظاهر و دنباله‌ی موفقی حساب شود؟

بعد از پنج سال از نمایش قسمت دوم و نزدیک به یک دهه از شروع این انیمیشن، سومین قسمت تحت عنوان The Hidden World (دنیای پنهان) به ادامه‌ی ماجرای ساکنین برک و در راس آن‌ها هیکاپ و دوستانش و تعامل آن‌ها با اژدهاهای دوست‌داشتنی می‌پردازد. درحالی‌که تغییرات حاصل از گذر زمان، جایگاه جدید هیکاپ و شرایط متفاوت دهکده بار مسئولیت‌های هیکاپ را افزایش داده است مشکلات جدیدی در این مسیر ظاهر می‌شوند که البته مایه‌ی اصلی همگی شباهت نزدیکی به‌یکدیگر دارند. افزایش ازدحام جمعیت دهکده و دشواری همنشینی با انواع و اقسام اژدها درکنار موضوع مهمی مثل تشکیل خانواده پیوند خوبی با یکدیگر ایجاد کرده است. اگر نیاز به رها کردن وابستگی‌های نوستالژیک در اولی به‌عنوان یک راه‌حل مطرح می‌شود، پذیرفتن شرایط و سختی‌های قبول یک رابطه‌ی عاشقانه‌ی ادامه‌دار برای ورود به کانون خانواده مورد تاکید قرار می‌گیرد. تکامل شخصیت‌های انسان و اژدهای داستان با این موضوع شاید پرتکرارترین خط داستانی استفاده‌شده باشد اما برای مخاطبی که در طول یک دهه با تماشای این انیمیشن خاطره دارد یک تکامل شیرین به‌شمار می‌رود.

حالا دیگر توثلس (بی‌دندون) به‌عنوان یکی از بانمک‌ترین شخصیت‌های انیمیشنیِ دهه‌ی اخیر (ترکیب همگنی از گربه، خفاش، اسب و البته اژدها) به جذاب‌ترین حد تعامل با هیکاپ و سایرین رسیده است و شرایط جدیدش تاثیر زیادی در اوج گرفتن این قسمت می‌گذارد. حتی رابطه‌ی پدر و پسری استویک و هیکاپ هم با رسیدن به «دنیای پنهان» حالا در خواستنی‌ترین و کامل‌ترین سطح خود قرار گرفته است، که طبیعتا کمی هم با چاشنی غم و حسرت در یادآوری خود همراه است. از طرف دیگر هم‎نشینی توثلس و هیکاپ درحالی به نقطه‌ای حساس در رابطه‌ی پیوندیافته‌ی آن‌ها می‌رسد که خود تبدیل به عنصر دیگری در پذیرش تغییرات جاری در سبک زندگی می‌شود. حالا خود عنوان «چگونه اژدهای خود را تربیت کنید» به یک استعاره در کالبد داستان تبدیل شده است؛ اینکه برای تغییرات بزرگ زندگی هزینه‌هایی می‌پردازیم (و به اصلی در بافت داستان هر سه قسمت تبدیل شده است) با نتیجه‌ای مثل تذهیب نفس همراه می‌شود. البته این مفاهیم طبق عادت انیمیشن‌های دریم‌ورکس ریشه‌ی گسترده و عمیقی در سراسر داستان پیدا نمی‌کند تا ذهن مخاطب را بیشتر درگیر کند؛ کاری که پیکسار استاد آن است.

در این مسیر نباید کتمان کرد که نوع بیان این اصول تثبیت‌شده در این قسمت ساده‌تر از قسمت‌های قبل و با پیشکش‌های کمتر رخ می‌دهد تا سرنوشت پایانی جایگاه تأثیرگذار خود را حفظ کند؛ اینکه آیا با رها کردن ارزش‌هایی که برای‌شان جنگیده‌ایم باز هم هویت اکتسابی ما قابلیت ادامه دادن به مسیر خود را دارا است یا نه. حالا در دنیای پنهان هیکاپ و توثلس با قرار گرفتن در مقام رهبری جامعه‌ی خود به نقطه‌ی سخت انتخاب می‌رسند. اما در این‌بین تاثیرگذاری شخصیت‌های جانبی خیلی سرراست به‌نظر می‌رسد. حضور عاطفی آسترید که با ظرافت‌هایی مثل تکه‌های بافته‌شده در موهای هیکاپ همراه می‌شد حالا در بعضی بخش‌ها با شوخی‌های کم‌بنیه و القای لفظی و تخت باور داشتن به خود در هیکاپ، کمتر از حدانتظار و کشش جایگاه او است. در سمت دیگر ماجرا شخصیت گریمل در مقام یک آنتاگونیست آن‌طور که باید کامل نیست؛ جذبه‌ی ضدقهرمانی او اوج درستی پیدا نمی‌کند و گذشته‌اش به‌عنوان شخصیت منفی کمتر مورد واکاوی قرار می‌گیرد و فقط به بیان ماهیت و چرایی انگیزه‌اش ازطریق دیالوگ‌های خودش بسنده می‌شود، حقیقتی که می‌توانست به یک چالش متقابل عمیق‌تر بین هیکاپ و گریمل تبدیل شود. این‌ها درحالی است که دنیای پنهان با ۱۰۴ دقیقه تبدیل به طولانی‌ترین انیمیشن دریم‌ورکس شده است و تمرکز بیشتر روی این انتظارها از آن منطقی‌تر به‌نظر می‌رسد.

لحظات کمدی در دنیای پنهان بیشتر و پررنگ‌تر از قسمت اول و دوم هستند، به‌طوری که برای پررنگ شدن لحظات حضور شخصیت‌های جانبی داستان، بار طنز سکانس‌های فیلم هم افزایش یافته است. این مسئله باعث شده کمی تعادل دلنشین بین بخش‌های جدی و طنز که پیش از این به یاد داشتیم از ریتم خارج شود و اغلب شوخی‌ها سطحی و فقط جهت پر کردن زمان فیلم به‌نظر برسند. شاید بهتر بود این زمان صرف پرداخت بیشتر شخصیت‌های منفی انیمیشن می‌شد. بااین‌حال استفاده‌های خوبی را هم مثل سکانس خنده‌دار زندانی شدن رافنات یا ارتباط برقرار کردن توثلس با اژدهای جنس مخالفش با بازیگردانی هیکاپ شاهد هستیم که جاگذاری درستی دارند.

به‌لطف مناظر جذاب تازه کشف‌شده در طول داستان، کیفیت بصری انیمیشن قدرتمندتر از همیشه دیده می‌شود، به‌خصوص ترکیب رنگ‌آمیزی ساختمان‌ها و جمعیت افزایش یافته‌ی اژدهایان گوناگون و به‌خصوص صحنه‌های باشکوه مربوط‌به دنیای پنهان و پرواز نورافشان آن‌ها طراوت چشم‌نوازی را رقم زده است. به‌اضافه‌ی این‌ها موسیقی پرشور و شنیدنی جان پاول که البته در هر سه قسمت باعث شده کمبودی در این زمینه حس نشود. شاید جذاب‌ترین سکانس‌های پرواز و مبارزات حماسی در قسمت قبلی قرار گرفته باشد ولی این قسمت هم لحظات پرشور و دیدنی زیادی خلق می‌کند، ضمن اینکه با وجود کاهش بودجه‌ی فیلم نسبت به قسمت‌های قبلی حفظ این سطح کیفی راضی‌کننده است.

سومین و احتمالا آخرین قسمت از مجموعه فیلم‌های چگونه اژدهای خود را تربیت کنید شاید بهترین قسمت آن نباشد اما به کمک تجربه‌ی مداوم سازندگانش (به‌خصوص حضور ثابت دین دیبلوا به‌عنوان نویسنده و کارگردان هر سه قسمت) و رساندن داستان به پایانی احساسی که پوشش خوبی بر ضعف‌های اندک آن است هم رضایت مخاطب را جلب می‌کند و هم با جمع‌بندی راضی‌کننده‌ی خود این مجموعه را در نقطه‌ی درستی فرود می‌آورد و خاطره‌ی خوبی را از حضورش در یک دهه‌ی موفق بر جا می‌گذارد و درنهایت این سه‌گانه را تبدیل به بهترین دنباله‌سازی استودیو دریم‌ورکس تابه‌حال می‌کند.


افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
2 + 2 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.