همراه بررسی انیمیشن Batman: Return of the Caped Crusaders باشید.
این روزها فیلمهای بتمن خیلی بیسروته و تجاری شدهاند. همهچیز به اکشن و شاخوشانهکشیهای خشک و خالی خلاصه شده و کسی دیگر به پیامهای زیرمتنی شخصیت بتمن توجه نمیکند. اما چنین چیزی دربارهی انیمیشن «بتمن: بازگشت شوالیههای شنلپوش» فرق میکند. این فیلم به من یاد داد که حتی اگر بتمن باشم، باید از خطکشی عابر پیاده استفاده کنم. که رقص باله در بخشهای مختلفی از زندگی خیلی کاربرد دارد و البته سر کار دولتی نباید از چیزهایی که با پول مالیات مردم تهیه شده برای مصارف شخصی استفاده کرد! بله، «بازگشت شوالیههای شنلپوش» اینقدر عمیق و البته همینقدر دیوانهوار و خندهدار است! واقعا قصد دست انداختنتان را ندارم!
راستش را بخواهید خیلی وقت است که بتمن به ابرقهرمان تاریک و بدخلق و افسردهای که امروز میشناسیم تبدیل شده است. بهطوری که اکثر ما او را به عنوان شاید غمانگیزترین و پیچیدهترین ابرقهرمان این روزها میشناسیم. شخصیتی که به زور میتوانیم یک خنده از او ببینیم یا به زور میتوانیم او را در حال پرگویی و مزخرفگویی پیدا کنیم. (البته اگر کل «بتمن علیه سوپرمن» را فراموش کنیم!) بنابراین خیلی راحت میتوان فراموش کرد که بتمن زمانی نه تنها قهرمان بزرگسالها نبوده، بلکه نقش خاله شادونه و عمو پورنگ را برای بچههای دههی ۱۹۶۰ برعهده داشته است!
سریال لایواکشن «بتمن» که در این دهه از شبکه ای.بی.سی پخش میشد، بتمن و رابین و جوکر و بقیه را از روی قصد در موقعیتهای کمدی با پیامهای اخلاقی ساده قرار میداد. مثلا بتمن در یک اپیزود از اهمیت بستن کمربند ایمنی برای بینندگان میگفت یا وسط ماموریت دربارهی فواید خوردن شیر و سبزیجات حرف میزد! شاید این چیزها برای ما مسخره به نظر برسد، اما سریال «بتمن» به عنوان یکی از اولین اقتباسهای کامیکبوکی موفق تاریخ به شهرت فوقالعادهای رسید. چند وقت پیش استودیوی انیمیشن برادران وارنر تصمیم گرفت که فیلمی در دنیای همان سریال قدیمی بسازد و بازیگران قدیمی آن سریال مثل آدام وست، برت وارد و جولی نیومار را برای صداپیشگی بتمن، رابین و کتوومن برگرداند. این تصمیم هم طرفداران آن سریال کلاسیک را خوشحال کرد و هم کسانی مثل من که هیچوقت خاطرهای با منبع اقتباس نداشتهاند.
دلیل خوشحال شدن طرفداران قدیمی که روشن است، اما من به این دلیل خوشحال شدم که میتوانستم از این طریق قهرمان موردعلاقهام بتمن را در حالوهوای کاملا متضادی ببینیم. طبیعتا شاید کسانی که با سریال اصلی خاطره دارند با این فیلم بیشتر حال میکنند و بیشتر از دیگران متوجهی ارجاعاتش میشوند، اما این به این معنی نیست که دیگران نمیتوانند از آن لذت ببرند. اتفاقا بعد از خراب کردن «بتمن علیه سوپرمن» و «جوخهی انتحار» و همچنین تکراری بودن «بتمن: جوک مرگبار»، میتوانم با جرات بگویم که «بازگشت شوالیههای شنلپوش» بهترین فیلم بتمن در سال ۲۰۱۶ است. فیلم بیشتر از اینکه یک فیلم ابرقهرمانی باشد، یک کمدی خندهدار با محوریت دنیای شوالیهی تاریکی است. آن هم کمدیای که در حالوهوای تلویزیونِ دههی ۶۰ جریان دارد. اینها را بهعلاوهی این حقیقت کنید که با یک انیمیشن سروکار داریم تا ببینید سازندگان چقدر دستشان برای هجو و شوخی کردن با اسطورهشناسی بتمن باز بوده است.
لازم به ذکر است که تمام این مسخرهبازیهای جذاب مثل چیزی که مثلا در انیمیشن «فیلم لگو» دیده بودیم، فقط حاصل شوخیهای بیپروای سازندگان نیست. تیتراژ فیلم که تعدادی از کاراکترها را در کنار برخی از معروفترین جلد کامیکهای بتمن نشان میدهد، یادآور میشود که سریال اصلی در به تصویر کشیدن بتمن چندان پایش را از گلیمش درازتر نکرده بود و در واقع خیلی به منبع مورد اقتباس هم وفادار بوده و چنین چیزی دربارهی این انیمیشن هم صدق میکند. بزرگترین مشکل من با فیلم اما ۲۰ دقیقهی ابتداییاش است که بهشخصه فکر میکردم حتما اتفاق جالبی در حال افتادن است که من متوجهی آن نمیشوم، اما بعدا فهمیدم که نه، همیشه صحنههای ابتدایی مربوط به گردهمایی بدمنها در اپیزودهای سریال اصلی هم تکراری و خستهکننده بودند و چنین چیزی با وفاداری کامل به اینجا هم منتقل شده است!
اما موتور فیلم واقعا از جایی روشن میشود که کتوومن سعی میکند بتمن را با مسموم کردن به خودش علاقهمند کند و فرار جوکر، پنگوئن، ریلدر و کتوومن به یک ایستگاه متروکهی فضایی، فیلم را وارد مرحلهای از هرجومرج میکند که نمیتوانستم از خندیدن دست بکشم. از اینجا به بعد بتمن کمی تاریکتر و شرورتر میشود و شروع به گرفتن قانون به دست خودش میکند. به محض اینکه ناگهان بتمن از عمو پورنگ تبدیل به ابرقهرمانی عصبانی میشود و شروع به کتکزدن جوکر و دارودستهاش میکند و دیالوگهای آشنای دیگر بتمنها را تکرار میکند، متوجه میشوید که «بازگشت شوالیههای شنلپوش» خیلی بیشتر از آن چیزی که فکر میکردید عمیقتر است و در واقع در کنار تمام این شوخیها، سازندگان دارند به یک نکتهی فرامتنی اشاره میکنند که بسیاری از ما بعضیوقتها آن را فراموش میکنیم.
«بازگشت شوالیههای شنلپوش» از این میگوید که بتمن، چنان شخصیت انعطافپذیری است که میتواند هم به عنوان یک کاراکتر کودکانه کار کند و هم به عنوان یک آدم افسردهی دربوداغان. که هیچکدام از برداشتهای بتمن بهتر از دیگری نیستند، بلکه تمام آنها در جایگاه خودشان دیدنی هستند. در طول فیلم سازندگان خط باریکی بین نسخهی شنگول بتمن با نسخههای اخیر او میکشند و از این طریق نشان میدهند، حالا که این بتمن اینقدر مضحک است، به این معنا نیست که نمیتواند تیر و تاریک نباشد. اتفاقا سازندگان در غافلگیری جالبی نشان میدهند که این بتمن با وجود تفاوت آشکارش با بتمنهای تاریکتر، چقدر به به آنها شبیه است و چگونه حتی در دنیای بسیار روشنتر دههی ۶۰، احتمال تبدیل شدن بتمن به یکی از شرورهایی که با آنها مبارزه میکند نیز وجود دارد. فیلم یادمان میآورد که بتمن همزمان میتواند یک قهرمان سیاه، یک کمدین بامزه، یک الگو یا فقط آدمی که کارهای خوب انجام میدهد باشد و هرکدام از اینها اگر به درستی به تصویر کشیده شوند، میتوانند حامل خصوصیات جذاب منحصربهفرد خودشان باشند و هچیکدام صرفا بر دیگری برتری ندارند.
از این موضوع که بگذریم «بازگشت شوالیههای شنلپوش» خیلی سرگرمکننده و خندهدار هم است. فیلم پر از جوکهای تصویری در زمینهی نحوهی نامگذاری تجهیزات بتمن توسط اوست که همهی آنها با «بت» شروع میشوند. مثل سریال اصلی همهچیز و همهجا دارای یک برچسب و تابلوی شناسایی است. مثلا «کارخانهی غذای یخزدهی متروکه» فقط یکی از آنهاست. یکی از جالبترین بخشهای فیلم که هیچوقت کهنه نمیشود، جایی است که بتمن با آوردن دلایل منطقی عجیب و غریب به این نتیجه میرسد که جوکر و دار و دستهاش در فلان جا مخفی شدهاند و ناگهان کمیسر گوردن و رابین هم شروع به تحسین تیزهوشی بتمن میکنند که اگر تو نبودی چه بلایی سر ما میآمد. یا اینکه بتمن برای هر مشکلی یک ابزار و تکنولوژی از جیبش بیرون میکشد. یا کاراکترها طوری دست یکدیگر را جلوتر از هم میخوانند و جلوتر از موعد برای حملات یکدیگر آماده هستند که کاری جز خندیدن به عمق ابسورد فیلم ندارید.
فیلم سرشار از پیچها و غافلگیریهای پرتعدادی است که زمان کوتاه ۷۸ دقیقهایاش را سریع و پراتفاق نگه میدارد. تنها گلهای که دارم این است که فیلم موفق نمیشود گاتهام متفاوتی را نشانمان بدهد. گاتهام این فیلم فرقی با دیگر گاتهامهایی که دیگر انیمیشنهای بتمن دیده بودیم ندارد. مسئله این است که ما ناسلامتی در گاتهام دههی ۶۰ هستیم، برای همین خوب میشد اگر فیلم موفق میشد احساس بودن در یک گاتهام کلاسیک را بهمان میداد. با این حال اگرچه گاتهام کمی کلیشهای به نظر میرسد، اما سازندگان تلاش زیادی در بازسازی عالی کاراکترها و غار بتمن که تقریبا مو به مو به حالوهوای سریال تلویزیونی نزدیک است، کردهاند.
با اینکه صداپیشهها در دههی ۷۰ و ۸۰ سالگیشان به سر میبرند و با اینکه میتوان بالا رفتن سن آنها در صدایشان را تشخیص داد، اما آدام وست و برت وارد کماکان پرانرژی احساس میشوند و در قالب شخصیتهایشان چفت شدهاند. چنین چیزی را اما نمیتوان دربارهی جولی نیومار در نقش کتوومن گفت. صدای او به حدی تغییر کرده است که اصلا به شخصیتِ اغواگر کتوومن نمیخورد و البته دیالوگهای خشک این شخصیت هم وضعیتش را خرابتر کردهاند. روی هم رفته، در حالی که اکثر فیلمهای بتمن در سال ۲۰۱۶ چیز تازهای برای عرضه نداشتند و در حالی که بیصبرانه در انتظار «لگو بتمن» هستیم، «بازگشت شوالیههای شنلپوش» بهترین و متفاوتترین چیزی است بعد از مدتها با محوریت شوالیهی تاریکی ساخته شده است که نباید آن را از دست بدهید.