Pinocchio: A True Story بهعنوان یک انیمیشن فراموششدنی که کار ویژه و لایق توجهی انجام نمیدهد، به شکلی تلخ در دنیای امروز میتواند نشاندهندهی وابستگی دیوانهوار استودیوها به اسامی شناختهشده باشد.
شاید برای هر شخص که میخواهد برخی از بزرگترین آسیبهای واردشده به صنعت فیلمسازی را بشناسد، به یاد آوردن این حقیقت کافی باشد که در سال ۲۰۲۲ سه فیلم با محوریت پینوکیو بهدست بسیاری از مردم دنیا میرسد؛ فیلم لایو اکشن Pinocchio دیزنی به کارگردانی رابرت زمکیس و با بازی تام هنکس، انیمیشن Pinocchio: A True Story بهعنوان محصولی از روسیه که شرکت لاینزگیت وظیفهی پخش نسخهی انگلیسیزبان آن را بر عهده گرفت و در آخر انیمیشن استاپموشن Pinocchio از گیرمو دل تورو که چند ستارهی هالیوودی را بهعنوان صداگذار دارد. راستی از زمان اکران عمومی فیلم Pinocchio ماتئو گارونه هم زمان بسیار زیادی نگذشته است.
اینجا مشغول صحبت در رابطه با اقتباس کامیکهای مارول یا دی سی نیستیم؛ بلکه در رابطه با داستانی منتشرشده در سال ۱۸۸۳ میلادی به قلم کارلو کلودی صحبت میکنیم. ماجرا حتی دربارهی سطح کیفی دو اثر نامبردهی دیگر هم نیست. زیرا طبیعتا تا زمانیکه آثار جدید زمکیس و دل تورو را تماشا نکردهایم، به هیچ عنوان نمیتوانیم نظری حرفهای در رابطه با کیفیت آنها داشته باشیم.
اما واقعیت این است که وقتی سه فیلم با اسم پینوکیو توسط سه استودیو متفاوت طی یک سال میلادی در نقاط مختلف دنیا پخش میشوند، ماجرا بیشتر از آن که دربارهی خواستههای سازندگان آنها باشد، راجع به وضعیت یک صنعت است؛ صنعتی که از اسامی جدید میترسد و به شکلی دیوانهوار میخواهد نامهای آشنا را در آغوش بکشد. در آن سو مخاطب را میبینیم که دقیقا بیشتر واکنشهای خود را معطوف به همین نامهای آشنا میکند؛ چه واکنش منفی باشد و چه مثبت. رسانه هم گرفتار صحبت در رابطه با همین نامهای آشنا شده است.
به بیان سادهتر باید گفت که حتی قبل از بحث راجع به کیفیت انیمیشن Pinocchio: A True Story باید به یاد داشته باشیم که اگر تیم سازندهی آن اثری با یک اسم متفاوت و چند تغییر داستانی جزئی را میساخت، اکنون اصلا مشغول نوشتن و خواندن در رابطه با آن نبودیم؛ نه مردم به شکل گسترده صداگذاریهای آن را در شبکههای اجتماعی به سخره میگرفتند، نه صحبتهای تیم سازنده وارد رسانههای انگلیسیزبان میشد و نه شما اکنون این مطلب را میدیدید تا در تصمیم خود برای عدم تماشای محصول مورد بحث مطمئن شوید.
انیمیشن Pinocchio: A True Story نمونهی بارز تلاشهای کورکورانه برای بهره بردن از نام یک داستان معروف و درآوردن ادای انجام کار اورجینال است؛ با تغییرات بسیار سطحی و بیاهمیت که سازنده بدون تفکر عمیق در قصه ایجاد میکند تا فقط متفاوت به نظر برسد. مثلا اینجا از همان ابتدا، انیمیشن به شکلی پرادعا میگوید که برخلاف تمام نمونههای دیگر قصد روایت داستان اصلی پینوکیو را دارد. سپس راوی این نکته را به مخاطب یادآور میشود که در انیمیشن Pinocchio: A True Story خبری از دراز شدن دماغ پینوکیو نیست و همهچیز به شکل واقعی (!) جلو میرود.
تعریف دنیا و بسیاری از تولیدکنندگان و پخشکنندهها از خلق اثر جدید به همین نقطه رسیده است. چه کار کنیم که پینوکیو ما را نتوان «یک اقتباس دیگر» دانست؟ این بار جلوی دراز شدن دماغ او را میگیریم.
فارغ از ایرادهای واضحی همچون قدرت پایین انیمیشنسازی اثر که آن را کیلومترها عقبتر از انتظارات مخاطب امروز قرار میدهد، غمانگیز است که هیچ هویت ویژهای در آن به چشم نمیخورد. گسترش یافتن بسترهای تولید محتوا همانقدر که میتواند منجر به کشف استعدادها و از راه رسیدن آثار غیرمنتظره شود، توانایی پخش بیشتر برخی از الگوهای کاری نامناسب را نیز دارد.
حتی یک لحظه در انیمیشن Pinocchio: A True Story نیست که به شکلی جذاب به من و شما بگوید که اثر مورد بحث توسط نه در آمریکا یا ایتالیا که در روسیه تولید شده است. اینجا نه نگاه ویژهای را میبینیم و نه با فرم خاصی روبهرو هستیم. تازه همان تغییرات کورکورانهی داستانی سبب میشوند که حتی پیام اخلاقی سادهی حاضر در اثر کلاسیک دیزنی برای مخاطب کودک هم از بین برود.
این وسط تنها خط داستانی قابل لمس اثر را میتوان علاقهی پینوکیو به بلا دانست؛ دختری گرفتارشده در سیرک که میتوانیم تمایل پینوکیو به نجات او را درک کنیم. بااینحال انقدر هر دو شخصیت تحت تاثیر نویسندگی شتابزدهی اثر سراغ تصمیمات ناگهانی و بدون توضیح میروند که همیشه دلیلی برای متوقف شدن پروسهی شکلگیری احساسات وجود دارد. روایتی پر از وصله و پینه که انگار نویسندگان با به یاد آوردن بخشهایی از داستان پینوکیو آن را آماده کردند، هرگز نمیتواند احساساتی مشخص را از وجود مخاطب بیرون بکشد.
اوضاع وقتی بدتر میشود که فیلم هر از چند وقت یک بار برای انجام کارهایی مثل معرفی شخصیتهای گربه و روباه شدیدا به اطلاعات مخاطب دربارهی داستان پینوکیو تکیه میکند؛ حرکتی بسیار خندهآور برای اثری که در ابتدا ادعا میکرد که میخواهد متفاوت با تمام نسخههای دیگر این قصه باشد.
میدانید چرا بیش از این نباید مشغول فهرست کردن نقاط ضعف فیلمی مثل Pinocchio: A True Story شد؟ چون ایرادهای آن کاملا پیدا هستند و نیازی نیست که با چشم مسلح زیر نظر ما قرار بگیرند. در چنین شرایط شاید نقد چرایی ساخت چنین اثری به مراتب جای بیشتری برای بحث به وجود میآورد.
کم پیش آمده است که در یک بررسی بخواهم محصولی را کاملا بدون مخاطب صدا بزنم. ولی Pinocchio: A True Story گویا هیچ بینندهای را هدف نمیگیرد. مخاطب بزرگسال که نیازی به عذاب دادن خود با تماشای آن ندارد و در آن سو بهتر است که هیچکس وقت مخاطب کودک را با این نسخهی ضعیف هدر ندهد. اگر یک ویژگی مثبت متمایزکنندهی این نسخه وجود داشت، شاید شرایط کمی متفاوت به نظر میرسید. ولی همانطور که مشخص است، حتی از نظر فنی نمیتوان Pinocchio: A True Story را محصولی بهروز دانست. باور کنید انیمیشن Pinocchio سال ۱۹۴۰ میلادی به مراتب بیشتر از این فیلم تولیدشده در روسیه، برای بچهها چشمنواز و برخوردار از موسیقیهای شنیدنی است.
علت تولید این محتوا توسط تیم سازنده و پخش آن توسط استودیو واضح به نظر میرسد. باتوجهبه انیمیشنسازی ضعیف، صداگذاریهای پیش پا افتاده و خط داستانی بسیار قابل پیشبینی و خالی از کشش، سازندگان چنین محصولاتی فقط میتوانند با چسباندن اسامی معروف روی آثار خود توجه یک استودیو مثل لاینگزیت را جلب کنند؛ همچنین توجه مردمی که شاید بعد از دیدن فیلم از آن متنفر شوند، اما به خاطر اسم حداقل یک بار سراغ تماشای آن میروند.
استودیوها نیز کموبیش همین رویکرد را دنبال میکنند. ماجرا دربارهی این نیست که مثلا مخاطب چه واکنشی به تریلر محصول نشان میدهد. مهم این است که استودیو میتواند با هزینهی بسیار اندک، وظیفهی پخش اثر ضعیفی را برعهده بگیرد که به خاطر اسم آن، حداقل تریلری پربازدید در یوتیوب خواهد داشت.
Pinocchio: A True Story به هیچ عنوان اثر لایق بحثی نیست و مدتی بعد هیچکس قرار نیست آن را به یاد بیاورد. اما وقتی ساخت یک اثر ضعیف در بخشی از دنیا به اسم اقتباس جدید یک داستان قدیمی و معروف را درکنار وابستگی پایانناپذیر فیلمهای سینمایی به اسامی معروف برای به سینما کشاندن مردم و تاکید ترسناک شبکههای آنلاین روی کمیت محتوا بهجای کیفیت آن قرار میدهیم، گاهی سخت میتوانیم برای آیندهی صنعت فیلمسازی نگران نباشیم.